واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: حجة الاسلام و المسلمین ادیب یزدی، در پاسخ به سوالات ساج به تبیین نقش تربیتی خانواده در مکتب عاشورا پرداختند.
لطفا بفرمایید علت حضور خانواده حضرت اباعبدالله(ع) در صحنه عاشورا چه بود ؟
ببینید، با آن تربیتی که خاندان رسول اکرم (ص) داشتند، همگی آرزوی فداکاری در راه خدا و در راه امام حسین (ع) را داشتند و شدت اعتقاد این خاندان به حقیقت امامت وبه مسیری که حضرت ابا عبدا... طی آن را آغاز کرده بودند ،باعث می شد که به هیچ عنوان حضرت را تنها نگذارند البته از روز 28 رجب سال 60 که حضرت سید الشهدا از مدینه خارج شدند نظرشان این بود که خانواده نیایند ولی به هیچ عنوان هیچ یک از اعضا راضی نمی شد ند که در این دریای مشکلات و در این سرنوشت بسیار مبهمی که پیش رو داشتند (البته مبهم برای بعضیها والا برای اعضای درجه اول خانواده که مبهم نبود ) دلشان نمی آمد آقا را تنها بگذارند ،می گفتند که اگر از آسمان سنگ هم ببارد ما شما را تنها نمی گذاریم و در تمام شرایط کنار شما هستیم . و البته این نتیجه همان تربیت حماسی و انقلابی است که یادگار حضرت زهرا و امیر مومنان است که درمیان خانواده پیغمبر مشهور بود وقتی یک خانواده ای از جهت مراتب تربیتی تحت تأثیر و تربیت شخصیت اول خانواده باشد نتیجه اش همین می شود یعنی همه اعضای خانواده در این زمینه هم هدف بودند و تا آخر خط هم در کنار ابی عبدالله ماندند و در هیچ یک از عرصه های شکیبایی و مقاومت و استقامت کم نیاوردند و این از شگفتی های تاثیر گذاری افراد خاندان پیامبر بر اعضای خانواده است. ببیند که چقدر کوچک و بزرگ خانواده از مدیریت عالی خانواده که پدر باشد کاملاً تبعیت می کنند و در تمام شرایط و زمینه ها با او همراهی می کنند .
در رابطه امام حسین (ع) و حضرت علی اکبر یک زیبایی خاصی را می بینیم . با توجه به روابط فرزندان با والدین در جامعه امروز که تقریباً بین آنها فاصله و شکاف افتاده ،چگونه می شود رابطه امام حسین (ع) با علی اکبر را به صورت الگو برای جوانان در آورد؟
توجه داشته باشید که وجود مبارک حضرت سید الشهدا(ع) همه اصول تربیت را می دانست و جاذبه بسیار فراوان در رفتار، نگاه و معاشرت ایشان و در نوع ارتباط ایشان با اعضای خانواده کاملاً پیداست . این شدت محبت ابا عبدالله به قدری زیاد است که حتی آدم های بیگانه را هم به سمت خود جذب می کند فقط کافی است که فرزندشان آن باطن پاک و شریعه تابناک را داشته باشد. لذا به سرعت و به شدت جذب حضرت اباعبدا... (ع) می شود . چنانچه این اتفاق افتاد و در مورد حضرت علی اکبر (ع) شگرد حضرت اباعبدا... این بود که به فرزندانشان خیلی شخصیت می دادند مثلاً حتی در کارها یی که تکلیف روشن بود باز با فرزندانشان مشورت می کردند و از آنها نظر خواهی می کردند حتی در مورد نوع دفاع و نوع حضور در صحنه عاشورا و کربلا از فرزندانشان و خصوصاً جناب علی اکبر که رشید بود و کاملاً در دلها نفوذ داشت نظر می خواست . ببینید همین شخصیت دادن به فرزند در حضور و پیشگاه دیگران او را وادار می کند که با پدر ارتباط صمیمانه و مرید و مرادی داشته باشد و وجود مبارک حضرت ابی عبدا... (ع) در این زمینه نمونه بودند و باعث شد که فرزندان هم این حماسه را آفریدند .
دو نکته برجسته ای که در رابطۀ اباعبدا... (ع) با خانواده شان وجود داشته برای خانواده های ایرانی مطرح بفرمایید؟
نکته اول: اینکه اباعبدا... (ع) بی نهایت به سرنوشت خانواده شان اهمیت می دادند .در روز عاشورا حضرت اباعبدا... با تمام گرفتاریهایی که داشتند در آن شرایط دود و آتش و شمشیر چند مرتبه صله رحم به جا آوردند و به خیمه های افراد خانواده سر زدند .
با تک تک اعضای خانواده ارتباط صمیمانه برقرار می کردند ، انگار نه انگار که اینجا میدان جنگ است . این اعتبار دهی به خانواده و اعضای خانواده ، بی نهایت ارتباط بین پدر و خانواده را محکم می کند .
نکته دوم : وجود مبارک حضرت ابی عبدا... (ع) خانواده شان را با واقعیت ها آشنا می کردند و پرورش می دادند. هرگز یک فضای مصنوعی برای خانواده شان ایجاد نکردند. متأسفانه والدین امروز فرزندانشان را از واقعیت ها و سختی های زندگی دور نگه می دارند، به هر قیمتی می خواهند بچه های خود را تأمین کنند. این کار بد نیست ولی بچه ها با واقعیات آشنا نمی شوند.
اما ابا عبدا...(ع) خانواده شان را با همه مفاهیم، مفهوم غربت، مفهوم بلا و گرفتاری، مفهوم شهادت، مفهوم ناراحتی و سختی کاملاً آشنا کرده بودند . برای همین این خانواده اینقدر پایدار و مستحکم هستند.
ولی خانواده های ایرانی سعی می کنند به هر قیمتی شده بچه ها را در رفاه پرورش دهند و فرزندان پرتوقع، کسل و مصرف کننده بار می آورند . دخترها از مادر طلبکار هستند و پسرها از پدر طلبکار هستند و این مخاطراتی است که استقلال و هویت خانواده را به خطر می اندازد . چون بالاخره در زندگی فقر و ناراحتی و گرفتاری هم هست ، ما حتماً باید بچه هایمان را با این موارد هم آشنا کنیم . چه مانعی دارد گاهی ،دست بچه ها را بگیریم و برویم عیادت مریض که بچه ها بفهمند در زندگی بیماری هم هست . و بچه ها را با واقعیت های زندگی آشنا کنیم .
اینگونه می شود که ما زندگی هایمان را بر اساس زندگی اهل بیت رشد دهیم .
با تشکر از جنابعالی که وقت خود را در اختیار قرار دادید.
تعداد سپاس ها : 0
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]