واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - شخصیت «فاوست» روحش را به شیطان میفروشد تا بتواند به پیشرفتهای علمی دست یابد. علیرضا نراقی: فاوست داستانی درباره توسعه و علمی شدن است. فردی که مشغولیتش علم است، برای آزادی و پیشرفت روحش را به شیطان(مفیستو) میفروشد . این داستان البته ریشهای عمیق در فرهنگ غربی دارد،از «فاوست نامه» یوهان اسپیس تا «دکتر فاستوس» مارلو و سپس فاوست گوته. پس از اثر جاودان گوته هم اقتباس های مختلفی از این شخصیت و داستان به وجود آمده است. روایت فاوست تفسیرها و تحلیلهای مختلفی را هم داشته؛ بسیاری این شخصیت را نمادی از بی رحمی پیشرفت و بی اخلاقی علمی دانسته اند. کسی که با وجهی شیطانی از تمام محدودیتهای اخلاقی گذر میکند تا به علم (فارغ از هر گونه اندیشه بیرونی) بپردازد. در چنین شرایطی دشمن اساسی فاوست چیزی نیست، جز جهل. مارشا برمن متفکر چپگرای معاصر از جمله کسانی است که با تفکر انتقادی خود، فاوست را از منظری منتقدانه نسبت به مدرنیته مورد خوانش قرار داده. او با وجود تحلیل سیر شخصیتی فاوست ، به نوعی توسعه خواهی و آگاهی بخشی او را زیر سؤال میبرد. لذا دست انسانی و خطاپذیر را در جهت آگاهی با موج سرمایه داری همراه دیده و نقدی از منظر چپ بر پیکر مدرنیته متکثر وارد میکند. آنچه به نظر میرسد در اقتباس حمیدرضا نعیمی از فاوست برجسته است منظر مارشا برمن و رویکرد اوست نه خود تضاد و درام اصلی فاوست که به نظر میرسد دارای اشارات و کنایههای بیشتری به جامعه ایرانی است. حمید رضا نعیمی هم در نگاه خود ضمن نقد عوام و تودهها، نمایش یأس آلودی از توسعه جهان و مدرنیته را تصویر کرده است. فضایی که در آن به مانند خیلی از مؤلفین هنری جدید تلاش دارد تا لایه های جامعه معاصر را کنار زند و وجه - گویا - شیطانی و تباه کننده آن را نمایان کند. در این نگاه مدرنیته آغاز حلول روح مفیستویی(شیطانی) است در کالبد توان علمی و انسانی فاوست ! گویی که مفیستو و فاوست به هم می سازند تا بنیادی نو در اندازند، بنیادی که در نهایت " دود میشود و به هوا میرود"! فاوست فانتزیفانتزی یکی از راه های مطمئن برای ایجاد جنبههای نمایشی بر روی یک ایده یا خط داستانی است.مصنوعات ناشی از ذهنیت فانتزی کمک میکند تا اثر تحولات،تنوعات و جاذبههای نمایشی را از راهی مطمئن و غیر شعاری پیدا کند. نعیمی در خوانش خود با استفاده از موسیقی،صحنههای کمیک، جادوهایی نزدیک به شعبده(که از طریق مفیستو اجرا میشود)،دکور و میزانسنهای متنوع و متحرک و استفاده از تمهیدات صحنه ای دیگر کار را در جهتی قرار داده تا صحنههای نمایشی قابل اعتنا و جذاب از کار درآیند. از سوی دیگر همین نگرش باعث شده تا دیالوگهایی که در برخی موارد به ایدههای کلی و شعارها و آرمانها نزدیک میشوند کمتر آزار دهنده باشند و در بستری که به لحاظ نمایشی اصالت دارد، منتقل شوند. در جنس بازیها و ساخت صحنههای کوچک کمیک که از پیوندشان میتوان هویتی کلی را دریافت کرد. فاوست اجرای موفقی است، اما همین تمهید باعث می شود که اثر از عمق تراژیک که در مضمون و رویکرد نعیمی نویسنده نهفته است، دور شود. نعیمی از سوی فاوست را با خوانش مضمونی رادیکال تحلیل کرده و تکرار لایه های تراژیک را در همه دورههای حرکتی بشر دیده و از سوی دیگر در شیوههای نمایشی و اجرایی هم به سمت نوعی سبک پردازی کاملاً نمایشگرانه رفته، که با اتکا به عناصری چون فانتزی و کمدی برای اثر لذتی سرگرمی محور میسازند. نفس رفتن به سوی چنین همنشینی و تعادلی- اگر چه در مضمون نابهنگام و بی ارتباط به جامعه ایرانی است- اما بسیار مثبت است، چرا که دقیقاً چنین ترکیبی است - حال نه الزاماً با افراط کاریهای نعیمی- که میتواند یک درام کامل و یک تئاتر ایده آل و مطمئن را ایجاد کند. 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 582]