واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت عيد مبعث؛ سيره سياسي پيامبر اعظم (ص)
خبرگزاري فارس: تاكنون در مورد اخلاق، رفتار و منش اجتماعي آخرين فرستاده خدا، حضرت محمدبنعبدا...(ص) مطالب مختلفي نوشته و بيان شده است.
به گزارش خبرگزاري فارس از تبريز، اما به نظر ميرسد كه به ديدگاهها و موضعگيريهاي رسولاكرم (ص) در باب مسايل سياسي كمتر پرداخته شده است. همچنان كه حضرت «محمد» (ص) از نظر مسائل ديني، عقيدتي، اخلاقي و فلسفي و... يگانه دوران قبل و بعد از خود بوده و خواهد بود، در مسائل سياسي نيز، با بهرهگيري از هوش سرشار، اتصال به منبعالوهيت سرآمد همه بوده و در عين حال، وجود خاكي و زمينياش، از او سياستمداري متبحر و كاردان و تصميمگيري زبده و خلاق ساخته است.
سختيهايي كه او در دوران كودكي و نوجواني خويش كشيده بينش او را نسبت به مسائل اطراف خويش افزون ساخت. در اين مقاله به چند نمونه از ديدگاهها، موضعگيريها و مديريت سياسي حضرت محمد(ص) ميپردازيم.
1- فضاي خمود و جمود و جهل و ظلمت حجاز در آن مقطع تاريخي، تحرك و اقدام به هرگونه فعاليت سياسي را غيرممكن ميكرد اما نگاه «محمد» (ص) به سرنوشت انسان و رنج و زجري كه او از مشاهده غفلت و جهالت بشريت متحمل ميشد، او را به سوي كار سياسي و تدبير امور حجاز راغب كرد. نخستين نگاه سياسي او به اوضاع روز را ميتوان در حضور پرشور و فعال او در پيمان جوانان حجاز مشاهده كرد. «محمد» (ص) خود از بنيانگذاران «حلف الفضول» بود، پيمان معروفي كه تقريباً در اكثر كتب و منابع تاريخي، از آن به نيكي ياد شده است.
«محمد» (ص) و جمعي از جوانان نيكانديش و جوانمرد مكه، گردهم آمدند و با تبرّي جستن از ظلم و خودخواهي و تنپروري، با يكديگر عهد بستند كه در برابر ستم و زورگويي بايستند و به ياري مستمندان و بيپناهان و ستمديدگان بشتابند.
تشكيل اين پيمان جديد، زيرساختها و بدعتهاي چند ساله حجاز و اعراب باديهنشين عربستان را برهم زد چرا كه اين پيمان، با اميال شيطاني و ستمگري و بياعتقادي آبا و اجداد آن جوانان جسور كاملاً در تضاد بود بنابر اين ميتوان اين پيمان را نخستين حركت سياسي ثبت شده حضرت محمد (ص) در تاريخ قلمداد كرد.
2- نحوه دعوت نبوي حضرت محمد (ص) در ابتداي مبعوث شدنش به پيامبري نيز، رگههايي از تدبير و سياست دارد.
نگاه حضرت محمد (ص) به اوضاع جامعه آن روز، نگاهي واقعبينانه و منبعث از تدبير و انديشه بوده است. او ميدانست كه در آن اوضاع خفقان و سياهي و بتپرستي، هرگونه حركت و اقدام در راستاي «دعوت به يكتاپرستي» محكوم به شكست است. بنابر اين محمد(ص) دعوت و رسالت خويش را سه سال بر مبناي «اختفا» بنيان نهاد. او سه سال خانه به خانه، فرد به فرد، و صحرا به صحرا، مخفيانه تلاش و ايثار و سياست نمود تا پس از طي اين مدت و افزون شدن ياران خداپرست، دست به اعلان عمومي و ايفاي رسالت رسمي نبوت خويش بزند. اگر نبود تدبير و سياست آخرين فرستاده خدا، با اقدامي عجولانه، رسالت جان نميگرفت و در آن اوضاع تاريك و ظلماني، «نه از تاك، نشان ميماند و نه از تاك نشان»!
اما حضرت محمدبنعبدا...(ص) درس آموخته مكتب وحدانيت و بزرگ شده در دامان خاندان پاك و خداپرستي به سرپرستي جد بزرگوارش حضرت «عبدالمطلب» (متولي آن روز كعبه) بود. او خوب ميدانست كه يك حركت نسنجيده، ميتواند، براي قرنهاي متمادي، بشريت را در سياهي و ضلالت، به حال خود رها سازد. بنابر اين سياست اختفا را در آن مقطع زماني و مكاني به مورد اجرا گذاشت.
3- جنگ بدر، نخستين رويارويي مستقيم و بزرگ سپاه محمد(ص) با لشكر كفر و شرك بود. سپاه اسلام با بضاعت اندك نظامي خود، با تدبير و سياست فرمانده لشكر، در برابر سپاه عظيم دشمن، پيروز شد. با هيچ يك از معادلات نظامي آن دوران، نميتوان حتي احتمال درصدي پيروزي را به سپاه محمد داد اما رسول اعظم (ص) با برانگيختن شور شهادت در وجود نيروهاي نظامي، تزريق روح شجاعت و جوانمردي و ايثار به پيكره سپاه، طراحي نقشهاي عالي و كارآمد، آرايش نيروهاي پياده و سواره و انتخاب فرماندهاني دلير و بيباك (حضرت حمزه و علي(ع)) توانست بر لشكر پرزرق و برق دشمن غلبه كند. سياست حضرت محمد (ص)و استراتژي نظامي او در اين جنگ هنوز هم در بسياري از محافل نظامي و تاريخي، به بحث و بررسي گذارده ميشود.
4- دومين جنگ ياران حضرت محمد(ص) با لشكر كفر، هر چند به ظاهر به نفع دشمن خاتمه يافت اما اين ناكامي سپاه اسلام، چيزي از ارزشهاي طراحي جنگي و بينش نظامي ـ سياسي حضرت محمد(ص) كم نميكند. او قبل از جنگ، به حساسيت و اهميت گردنه مشرف به ميدان جنگ واقف بود، بنابر اين تاكتيك جنگ خويش را بر مبناي حفاظت و حراست از آن گردنه استوار كرد هر چند كه زيادهخواهي و سادهانگاري برخي از جنگجويان سست عنصر، به ضرر لشكر اسلام تمام شد اما با اين حال، با درايت فرماندهان جنگ و تدبير حضرت محمد(ص) دشمن از دستيابي به پيروزي حتمي و نهايي ناكام ماند.
5- سياست حضرت محمد(ص) در بعد از پايان جنگها نيز بسيار آموزنده و ابتكاري است.
- او دستور داد هر اسيري كه به 10 مسلمان سواد خواندن و نوشتن بياموزد آزاد است.
- او دستور داد، هيچ يك از مسلمانان حق اذيت اسيران جنگي را ندارد و بايد با آنها با احترام برخورد شود.
- او ياران خويش را از هرگونه بياحترامي نسبت به كشتههاي دشمن بازداشت.
- او تعقيب دشمن را تا حد رفع خطر تهاجم مجدد دشمن مقبول ميداند.
- او جنگ با زنان و كودكان غيرمسلح را تكفير و ممنوع كرد.
- او به پديده «جنگ» تنها با ديد يك تئوريسين جنگي و يا يك ژنرال و فرمانده جنگي نگاه نميكند. پيامبر، از جنگ، هدفي والا و نهايي دارد. هدف او بسط و توسعه اسلام و خداپرستي، رفع تجاوز دشمن، دميدن روح اميد بر پيكره سپاه است. او جنگ را آخرين روش مقابله و مبارزه ميداند نه نخستين راه.
توافق او با بزرگان قوم يهود و مباهله و مذاكره او با اديان ديگر، نمادي از روح صلحطلبي و آرامشخواهي او در برخورد با رويدادهاي جامعه است. او همه را به خداپرستي و آيين انسانساز اسلام فرا ميخواند و در اين راه از هيچ كوششي فروگذار نميكند. تعديها، مشقتها و مصيبتها را تحمل ميكند اما هرگز در برابر ظلم و جور و بياحترامي نيز ساكت نمينشيند. يعني در برابر زيادهخواهي جابران زمان و تجاوز و استعمارگري بيگانگان و مشركان نه تنها سكوت نميكند بلكه به مبارزه و جنگ برميخيزد.
سياست «صلح و جنگ» او آميخته با ريزهكاريها و تدابير انديشمندانهاي است كه تنها در قاموس يك رهبر كامل ديني ـ سياسي معنا پيدا ميكند كه قرنها جلوتر از افكار زمان خويش ميانديشد و عمل ميكند. استراتژي نظامي او بخشي از ديدگاه سياسي او و اين هر دو تراويده از روح متعالي و خداجوي او بود.
نگارش از: محمدامين خوشنيت ـ خبرنگار فارس در تبريز
انتهاي پيام:/ك
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]