واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - ایوب آقاخانی بازیگر،نویسنده و کارگردان تئاتر معتقد است که جشنواره تئاتر فجر به مسابقه نیاز دارد ؛ چون این مسابقه است که برای هنرمندان انگیزه ایجاد میکند. آزاده سهرابی: ایوب آقاخانی را شاید بتوان یکی از پرکارترین هنرمندان جشنواره تئاتر بیست و نهم دانست. کسی که امسال با در سه کار مختلف و آن هم در کسوت نویسنده،کارگردان و بازیگر حضور دارد. نمایش کسوف به نویسندگی و کارگردانی او روز اول جشنواره در تالار قشقایی به روی صحنه رفت. این نمایش پیش از این اجرای عمومی رفته بود و حالا علاوه بر بخش مرور جشنواره جزو آثار بخش مسابقه نیز هست. اما آقاخانی در نمایش «روال عادی» نوشته ژان کلود کریر به کارگردانی محمد رضا خاکی نیز یکی از دو بازیگر اصلی است. این نمایش روز سه شنبه در تالار قشقایی به صحنه میرود. این نمایش نیز پیش از این اجرا شده و در بخش میهمان و مسابقه حضور دارد. نمایش «فاوست» نوشته و کار حمید رضا نعیمی سومین کاری است که او در کسوت بازیگر در آن حضور دارد. به برنامه جشنواره امسال که نگاه کنیم، بیش از 30 اثر را میبینیم که کارگردان -نویسنده آن یک نفر است. یعنی هم نویسندگانی هستند که ترجیح میدهند متنشان را خودشان کارگردانی کنند و هم کارگردانانی که ترجیح میدهند، خودشان بنویسند. این داستان در سینمای ایران هم باب شده و کارگردان - نویسندهها روز به روز بیشتر میشوند. به نظر شما این جریان به ضرر سینما و تئاتر نیست؟شخصا به تفکیک صنفها اعتقاد دارم. خودم را هم بیشتر نویسنده میدانم تا کارگردان و بازیگر. بارها هم گفتهام، اگر به کارگردانی روی آوردهام، به خاطر این بود که آنقدر شاهد بد اجرا شدن و غلط اجرا شدن کارهایم بودم که به خاطر حفظ جایگاه نویسندگیام تصمیم گرفتم متنهایم را خودم کارگردانی کنم. البته این به معنای آن نیست که از همکاری با کارگردانها استقبال نکنم. امروزه ، اضافه کاری در کارگردانی تئاتر باب شده و گاه همین مساله متن را به بیراهه میبرد. در صورتی که باید با متنها بی تکلف برخورد کرد. من رو به روی این نگاه کارگردان شدم، اما نمیدانم دلایل دیگران برای روی آوردن به این سمت چیست؟ به جدول برنامه هم که نگاه کنید، میبینید خیلی از نویسنده - کارگردانها، در واقع کارگردانانی هستند که تصمیم گرفته اند، متنهای خود را بر اساس ایدههای کارگردانی خود و آنچه در ذهن دارند، بنویسند. ماجرای سینما اما متفاوت است. به جرات میتوان گفت؛ در سینما کارگردان- نویسندهها، بیشتر کارگردان هستند. دلیل هم دارد چون من نوعی چندین فیلمنامه هم نوشتهام که بسیاری از آنها رد شده است. وقتی فیلمنامه نویس متن را ارائه میدهد، برای تصویب و کار با کارگردان باید متن کلی و سیناپس و خلاصه یک صفحهای و چهار خطی و دو خطی را بدهد، اما کارگردان چون شناخته شده است، یک خلاصه ای از فیلمنامه را میدهد و تصویب میشود و کار میکند. با تمام دشواریهایی که در راه تصویب متنها وجود دارد، معلوم است که کارگردانان، این راه را ترجیح می دهد؛ چون بهتر نتیجه می گیرد. برای همین هم وضعیت فیلمنامه نویسی ما اینچنین است و متاسفانه در وضعیت خوبی به سر نمی برد. به هر حال امیدوارم نمایشنامه و فیلمنامه نویسی جدی تر گرفته شود. به این اشاره کردید که کارگردان نباید اضافه کاری کند و در راستای متن حرکت کند. آیا قائل به تاویل و تفسیر کارگردان و حق او در این امر نیستید؟اتفاقا برعکس، بسیار هم به این مساله معتقدم، اما به شرطی که تاویل و تفسیر و نگاه او چیزی به متن اضافه کند. تازه اگرچیزی هم اضافه نمیکند،حداقل آن را به مسیر غلطی نیندازد. از سوی دیگر زمانی که یک کارگردان- نویسنده متنی را مینویسد، اتفاق دیگری هم در مسیر آفرینش اثر رخ میدهد . وجه نویسندگی اثر کمرنگ و همه نگاهها معطوف به کارگردانی میشود. نگران نیستید با توجه به اهمیتی که نویسندگی برایتان دارد، بیشتر به عنوان کارگردان و یا حتی بازیگر شناخته شوید؟هرچند ما خیلی حافظه تاریخی خوبی نداریم، اما امیدوارم مخاطبان آثارم یادشان نرود که من در یک دورهای ، تنها نویسنده بودم. هرچند فکر میکنم مخاطبان نمایشهای «گروه بیشه» کم و بیش با این پیش زمینه آشنا باشند. شما در کسوف توانستید به تعادلی خوب میان تکنیک نویسندگی و محتوا دست پیدا کنید. یعنی در عین این که نمایشنامه دارای قصه و راوایت است ، برای تکنیکی که این روایت را ارائه میدهد نیز فکر شدهاست. دیالوگها نیز ارزشمند و قابل بحث است. اساسا به عنوان یک نمایشنامه نویس فکر میکنید، این هم نشینی فرم و محتوا چطور رخ میدهد؟ خوشحالم که این مسئله دیده شده.به نظر من حلقه مفقود درام نویسی امروز و معاصرما، مقوله تکنیکی است. ما خیلی وقتها با وجود مضامین ملتهب ، ارزشمند و قابل مکث در نمایشنامهها، در توجه به فرمها و تکنیکهای روایی آنقدر کم کاری میکنیم که گاهی این دو کنار یکدیگر به تعادل نمیرسند. رسیدن به این تعادل در کار من هم خیلی زمان برد. آنقدر خطا کردم تا راهش را یافتم. از سوی دیگر نویسندگان غربی به تعادل بین فرم و محتوا دست یافتهاند. بدون شک دقت در آثار آنها میتواند در دراز مدت کارهای ما را غنای بیشتری ببخشد.ما میتوانیم مضامین خودمان را با فرمولهای آنها بیامیزیم و نتیجه ای را بگیریم که آنها در حوزههای مورد علاقه خودشان گرفتند. در درام نویسی ایرانی توجه به تکنیک گم است و حتی گاهی اوقات نیتش وجود دارد ولی موفقیتش کم است. کافی است شما بیش از آنکه به«چه می خواهید بگویید» فکر کنید، گاهی به این فکر کنید که «چگونه می خواهید بگویید» و دفعات این "گاهی" را زیاد کنید. شاید حتی درام نویسی ایران به یک تمرین مقطعی نیاز دارد تا به تکنیک بیشتر از مفهوم توجه کند. چقدر بازی کردن خصوصا در متنهای غیر ایرانی که به شما پیشنهاد میشود، به شما برای بالا بردن توان نویسندگیتان کمک میکند؟من در همین جشنواره 4 پیشنهاد بازی را رد کردم وپیشنهاد آقای نعیمی برای اجرای نمایشنامه«فاوست» را پذیرفتم. من بازیگری را هم با دقت و احترام به نویسندگی پیش میبرم و برای همین کارهایی را انتخاب میکنم که روی نوشتنم تاثیر بگذارد. به این مسالهای هم که گفتید اعتقاد دارم. از سوی دیگر، نقشی که من در نمایش «روال عادی» را پذیرفتم، شاید نقشی نباشد که بازیگران حرفهای تر-که فقط بازیگرند- آن را دوست داشه باشند. شاید نقش مقابل من در این نمایش برای آنها جذابیت بیشتری داشته باشد.طبیعی است که نقش خبرچین جذابتر از کمیسر است ،آن هم به خاطر ویژگیهای نقش خبرچین در این نمایشنامه. اما من به این فکر میکنم که چه متن فوق العادهای و من چقدر میتوانم در ارائه سالم این متن به مخاطب سهم داشته باشم. بنابراین ضمن تایید نقشی که بازیگری و کارگردانی در بهترشدن نویسندگی من دارد ،روی این مساله هم تاکید میکنم که بازیگری را در محور نویسندگی پیش می برم و برایم اولویت همچنان نویسندگی است. حالا در کارهایتان پیش آمده بخش نویسندگی و کارگردانی وجودتان با هم درگیر شوند؟به ندرت.مثلا سر نمایش «مرثیه ای برای یک سبک مغز» این اتفاق افتاد، اما زود به توافق با هم رسیدند. به جشنواره برسیم. در بخش مسابقه قرار است کارهای ایرانی در کنار کارهای خارجی قضاوت شود. اکثر کارهای خارجی هم کارهایی هستند که در جشنوارههای مختلف شرکت کردند و همه اجرای عمومی داشتند. اما نمایشهای ایرانی همه این موقعیت را ندارند.چقدر این قضاوت را درست میبینید؟فعلا حضور بخش مسابفه را مغتنم میشمارم. چون به نظرم حذف مسابقه از جشنواره تئاتر فجر آنقدر مضر است که حالا برگشتنش را حتی به این صورت مغتنم میدانم. خیلیها معتقدند جشنوارههای تئاتری دنیا غیر رقابتی است، پس ما هم غیر رقابتی باشیم، اما کجای تئاتر ما با آن کشورها قابل قیاس است. چرا باید وقتی اتفاقی مثل مسابقه در تئاتر ما انگیزه ایجاد میکند، آن را از جشنواره و در کل تئاتر بگیریم؟حتی فرض کنید انگیزهای که ایجاد می کند، کاذب باشد. تئاتر ما نیاز به مسابقه دارد. به هر حال همین عقب نشینی یکی دو گام مسئولان درباره غیر رقابتی بودن جشنواره مغتنم است، اما درباره شکلش می توان خیلی حرف زد. فکر میکنم هنوز هم لازم است که مسابقه را در جشنواره قطعیتر یا گسترده تر کنیم. و حضور بخش های دیگر مثل بخش مرور را چطور می بینید؟من علاقمند این بخش نیستم، اما چون فکر میکنم جشنواره باید نشان دهنده کل تئاتر ایران باشد، پس این بخش هم بخشی از تصویر تئاتر ماست. پس ضرورتش را در بخش غیر رقابتی مهم میدانم. از کلیت نمایش کسوف راضی بودید؟بله چون عرق ریزان بسیاری روی متن کم حجم کار داشتم و جواب خوبی از منتقدان و تماشاگران عام گرفتم. فکر میکنم «کسوف» یکی از موفق ترین کارهایم است. بازی در نمایش روال عادی در کارنامه بازیگریتان کجاست؟تجربه خوب اما سختی بود چون در طول تمرینها باید به سلیقه کارگردان نزدیک میشدیم که اوایل از آن دور بودیم. این تجربه را سخت تر میکرد اما کار دل انگیزی بود.هنوز هم خیلی خوشحالم که در متن خوش ساخت بسیار خوب «ژان کلود کریر» نویسنده فرانسوی -که هنوز چاپ نشده حضور داشتم- و واسطه اتصال این متن ناخوانده با مخاطبان تئاتر ایران بودم. و کار آقای نعیمی؟نمایشنامه فاوست که حمید رضا نعیمی بر اساس فاوست گوته نوشته را زیاد دوست دارم. جالب اینکه انتخاب نقش را ایشان به عهده خودم گذاشت و در نهایت من نقش شیطان نمایشنامه را ترجیح دادم و نقش رو به رو را هم خودش بازی میکند. 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]