تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805535175




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه‌هاي‌ حقوقي‌ شهيد بهشتي‌


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: انديشه‌هاي‌ حقوقي‌ شهيد بهشتي‌


مقدمه‌
در جهان‌ آفرينش‌، همواره‌ عدّه‌اي‌ به‌ دنيا مي‌آيند، مدتي‌ زندگي‌ مي‌كنند وسپس‌ مي‌ميرند و به‌ فراموشي‌ سپرده‌ مي‌شوند. در اين‌ ميان‌، برخي‌ به‌ دليل‌تأثيري‌ كه‌ در جامعه‌ ايجاد كرده‌اند، نامشان‌ در تاريخ‌ ثبت‌ مي‌شود و هيچ‌گاه‌فراموش‌ نخواهند شد: سياستمداران‌، دانشمندان‌، هنرمندان‌،... و در يك‌ كلام‌نوابغ‌. نوابغ‌ روزگار، به‌ طور معمول‌ ماندگاريشان‌ مديون‌ آثاري‌ است‌ كه‌ ازآنان‌ بر جاي‌ مي‌ماند. حتي‌ بعضي‌ از آنان‌ چنان‌ مي‌درخشند كه‌ در ميان‌ نوابغ‌نيز نابغه‌ مي‌شوند و نامشان‌ از حدود مرزهاي‌ جغرافيايي‌ فراتر مي‌رود و آن‌سوي‌ مرزها نيز شناخته‌ مي‌شوند.
ايران‌ زمين‌ نيز نوابغ‌ بي‌شماري‌ را به‌ خود ديده‌ است‌، نوابغي‌ كه‌ نامشان‌ درتاريخ‌ ثبت‌ شده‌ است‌: اساطير علم‌، مشاهير ادب‌ و ديگر شخصيت‌هاي‌ نامي‌.از جمله‌ اين‌ اشخاص‌، آيت‌ الله‌ شهيد دكتر سيدمحمّد حسيني‌ بهشتي‌ است‌.او به‌ حق‌ ستاره‌اي‌ درخشان‌ در آسمان‌ علم‌ و عمل‌ است‌. او نظريه‌پردازي‌بزرگ‌، پرهيزكاري‌ اُسوه‌، انقلابي‌اي‌ جسور و خطيبي‌ توانا است‌. براي‌ آشنايي‌بيش‌تر با شخصيت‌ شهيد بهشتي‌، تاريخ‌ زندگي‌ او را به‌ اختصار بيان‌مي‌نماييم‌.
شهيد بهشتي‌ در دوم‌ آبان‌ سال‌ 1307 هجري‌ شمسي‌ در محله‌ لومبان‌اصفهان‌ در خانواده‌اي‌ مذهبي‌ و از پدري‌ روحاني‌ متولد شد و در هفت‌ تيرماه‌سال‌ 1360 در حادثه‌ انفجار دفتر مركزي‌ حزب‌ جمهوري‌ به‌ همراه‌ عده‌اي‌ ازياران‌ و همرزمانش‌ به‌ شهادت‌ رسيد. زندگي‌ پرافتخار اين‌ عالم‌ ديني‌ را ازابعاد مختلف‌ مطالعه‌ مي‌كنيم‌.

سوابق‌ علمي‌
شهيد بهشتي‌ از حيث‌ علمي‌، سوابق‌ درخشاني‌ دارد. او خود در اين‌خصوص‌ مي‌گويد:
تحصيلاتم‌ را در يك‌ مكتب‌خانه‌ در سن‌ چهارسالگي‌ آغاز كردم‌. خيلي‌سريع‌ خواندن‌ و نوشتن‌ و خواندن‌ قرآن‌ را ياد گرفتم‌ و در جمع‌ خانواده‌ به‌عنوان‌ يك‌ نوجوان‌ تيزهوش‌ شناخته‌ شدم‌، و شايد سرعت‌ پيشرفت‌ دريادگيري‌ اين‌ برداشت‌ را در خانواده‌ به‌ وجود آورده‌ بود. تا اين‌كه‌ قرار شد به‌دبستان‌ بروم‌، دبستان‌ دولتي‌ ثروت‌ در آن‌ موقع‌ كه‌ بعدها به‌نام‌ 15بهمن‌ ناميده‌شد. وقتي‌ آن‌جا رفتم‌، از من‌ امتحان‌ ورودي‌ گرفتند و گفتند كه‌ بايد به‌ كلاس‌ششم‌ بروم‌، ولي‌ از نظر سن‌ نمي‌تواند. بنابراين‌ در كلاس‌ چهارم‌ پذيرفته‌ شدم‌و تحصيلات‌ دبستاني‌ را در همان‌جا به‌ پايان‌ رساندم‌. در آن‌ سال‌، در امتحان‌ششم‌ ابتدايي‌ شهر نفر دوم‌ شدم‌ ... از آن‌جا به‌ دبيرستان‌ سعدي‌ رفتم‌. سال‌اوّل‌ و دوم‌ را در دبيرستان‌ گذراندم‌ ... در سال‌ 1321 تحصيلات‌ دبيرستاني‌را رها كردم‌ و به‌ مدرسة‌ صدر اصفهان‌ رفتم‌ براي‌ ادامه‌ تحصيل‌، ... از سال‌1321 تا 1325 در اصفهان‌ تحصيلات‌ ادبيات‌ عرب‌، منطق‌، كلام‌ و سطوح‌فقه‌ و اصول‌ را با سرعت‌ خواندم‌ كه‌ اين‌ سرعت‌ و پيشرفت‌ موجب‌ شده‌ بودكه‌ حوزه‌ آن‌جا با لطف‌ فراواني‌ با من‌ برخورد كند.
شهيد بهشتي‌ در سال‌ 1325 وارد حوزه‌ علميه‌ قم‌ شد و پس‌ از تكميل‌تحصيلات‌ دوره‌ سطح‌، از سال‌ 1326 در دروس‌ خارج‌ آن‌ حوزه‌ حاضر شد.در اين‌ مرحله‌ در درس‌ اساتيد بزرگي‌ چون‌ آيت‌ الله‌ محقق‌ داماد(ره)،امام‌خميني‌(ره)، آيت‌ الله‌ بروجردي‌، آيت‌ الله‌ سيدمحمدتقي‌خوانساري‌(ره) و آيت‌ الله‌ حجّت‌ كوه‌كمره‌اي‌ حاضر شده‌، پله‌هاي‌ علم‌ واخلاق‌ را يكي‌ پس‌ از ديگري‌ طي‌ كرد. همچنين‌ علم‌ فلسفه‌ را از فيلسوف‌بزرگ‌ مرحوم‌ علاّمه‌ طباطبايي‌ فرا گرفت‌.
او از سال‌ 1327 تصميم‌ گرفت‌ تحصيلاتش‌ را در زمينه‌ علوم‌ جديد نيزكامل‌ كند. به‌ همين‌ دليل‌ پس‌ از اخذ ديپلم‌، وارد دانشكده‌ معقول‌ و منقول‌(الهيات‌ و معارف‌ اسلامي‌ فعلي‌) شده‌، دورة‌ ليسانس‌ را گذراند.
در همين‌ سال‌ها زبان‌ انگليسي‌ را نزد استادي‌ خارجي‌ فرا گرفت‌ و دوره‌دكتراي‌ فلسفه‌ و معقول‌ را در سال‌هاي‌ 1335 تا 1338 با موفقيت‌ به‌ پايان‌رسانيد. در مجموع‌، شهيد بهشتي‌ توانست‌ به‌ بالاترين‌ مدارج‌ علمي‌ در دوميدان‌ علمي‌ حوزه‌ و دانشگاه‌ دست‌ يابد: اجتهاد حوزه‌ و دكتراي‌ دانشگاه‌.

سوابق‌ فرهنگي‌
شهيد بهشتي‌ از حيث‌ فرهنگي‌ و فعاليت‌هاي‌ اجتماعي‌ نيز سوابق‌ ارزنده‌و ارزشمندي‌ دارد. از جمله‌ اقدامات‌ فرهنگي‌ شهيد بهشتي‌ تدريس‌ دردبيرستان‌هاي‌ قم‌ بوده‌ است‌. او به‌ عنوان‌ دبير انگليسي‌، رسماً به‌ تدريس‌پرداخت‌ و اين‌ موضوع‌ با توجه‌ به‌ شخصيّت‌ وي‌ به‌ عنوان‌ يك‌ روحاني‌، تأثيرفراواني‌ در دانش‌ آموزانش‌ داشت‌. تأسيس‌ دبيرستان‌ دين‌ و دانش‌ قم‌ نيز ازجمله‌ اقدامات‌ فرهنگي‌ او است‌. شهيد بهشتي‌ در فاصله‌ بين‌ سال‌هاي‌ 1333تا 1342 اداره‌ دبيرستان‌ مذكور را بر عهده‌ داشت‌ و به‌ آموزش‌ و نيز پرورش‌نوجوانان‌ و جوانان‌ دبيرستاني‌ همّت‌ گمارد.
برقراري‌ ارتباط‌ با دانشگاه‌ و دانشجويان‌ و ايجاد پيوند بين‌ حوزه‌ ودانشگاه‌ از ديگر اقدامات‌ با ارزش‌ او است‌. خود او مي‌گويد:
پيوند ميان‌ دانشجو و طلبه‌ و روحاني‌ را پيوندي‌ مبارك‌ يافتيم‌ و معتقد بوديم‌كه‌ اين‌ دو قشر آگاه‌ و متعهّد بايد هميشه‌ دوشادوش‌ يكديگر حركت‌كنند....
شهيد بهشتي‌ با انگيزه‌ تعليم‌ و تربيت‌ دانش‌پژوهان‌، به‌ تدريس‌ در حوزه‌ ودانشگاه‌ مشغول‌ شد. حتي‌ به‌ منظور ساماندهي‌ و سازماندهي‌ حوزه‌ علميه‌، باهمكاري‌ شخصيت‌هاي‌ ديگر، مدارس‌ نمونه‌اي‌ را در حوزه‌ علميه‌ قم‌ تأسيس‌نمود كه‌ به‌ سبك‌ نويني‌ اداره‌ مي‌شد. از جمله‌ اين‌ مدارس‌، مدرسة‌ معروف‌حقّاني‌ يا مدرسه‌ منتظريه‌ مي‌باشد.
تشكيل‌ كانون‌ دانش‌آموزان‌ قم‌ از جمله‌ اقدامات‌ مثبت‌ ديگري‌ بود كه‌مرحوم‌ شهيد بهشتي‌ در آن‌ سهم‌ به‌سزايي‌ داشت‌. همكاري‌ با نشرياتي‌ مانندمكتب‌ اسلام‌ و مكتب‌ تشيّع‌، مشاركت‌ در تدوين‌ كتب‌ تعليمات‌ ديني‌مدارس‌ بر پايه‌ تعليمات‌ اصيل‌ اسلامي‌، تبليغ‌ در دورترين‌ روستاهاي‌ كشورو... تنها بخشي‌ از فعاليت‌هاي‌ فرهنگي‌، ديني‌ و اجتماعي‌ آن‌ مرد بزرگ‌مي‌باشد.
شهيد بهشتي‌ چند سالي‌ نيز در آلمان‌ اقامت‌ داشت‌ و در مسجد هامبورگ‌كه‌ به‌ همّت‌ مرحوم‌ آيت‌ الله‌ بروجردي‌ تأسيس‌ شده‌ بود، مشغول‌ فعاليّت‌ شد.در آن‌ سال‌ها «اتحاديه‌ انجمن‌هاي‌ اسلامي‌ دانشجويان‌ گروه‌ فارسي‌ زبان‌» و«مركز اسلامي‌ گروه‌ هامبورگ‌» را بنيان‌گذاري‌ نمود. بدين‌ ترتيب‌ او درمتشكل‌ كردن‌ جوانان‌ دانشجوي‌ ايراني‌ خارج‌ كشور و نيز شناساندن‌ اسلام‌ به‌اروپاييان‌، سهم‌ به‌سزايي‌ داشته‌ است‌.

سوابق‌ سياسي‌ و مبارزاتي‌
شهيد بهشتي‌ در طول‌ حيات‌ با بركت‌ خود، هيچ‌گاه‌ از مبارزه‌ با ظلم‌ وبي‌عدالتي‌ دستگاه‌ حكومتي‌ غافل‌ نماند. او از هر فرصتي‌ براي‌ افشاگري‌استفاده‌ مي‌كرد. به‌ همين‌ دليل‌ ساواك‌ برايش‌ پروندة‌ ويژه‌اي‌ تشكيل‌ داد وبارها او را تحت‌ تعقيب‌ قرار داد. با اين‌ همه‌ او به‌ فعاليّت‌ مبارزاتي‌ فردي‌قناعت‌ نكرد و براي‌ ايجاد هماهنگي‌ بيش‌تر و متشكل‌ كردن‌ نيروها به‌ فكرايجاد تشكيلاتي‌ نيمه‌مخفي‌ برآمد و در اين‌ خصوص‌ حزب‌ و تشكلي‌ سياسي‌را به‌ كمك‌ ديگر همرزمان‌ خود به‌ وجود آورد. وي‌ همچنين‌ در كلاس‌هاي‌قرآني‌اي‌ كه‌ شركت‌كنندگان‌ آن‌ به‌ 400 الي‌ 500 نفر هم‌ مي‌رسيد، تفسير قرآن‌مي‌گفت‌ كه‌ به‌ دليل‌ ماهيّت‌ سياسي‌ اين‌ جلسات‌، از سوي‌ ساواك‌ بازداشت‌ شدو همين‌ امر، منجر به‌ تعطيلي‌ جلسات‌ فوق‌ گرديد.
شهيد بهشتي‌ در پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ سهم‌ عمده‌اي‌ داشت‌. پس‌ ازپيروزي‌ انقلاب‌، از سوي‌ امام‌ خميني‌(ره) به‌ سمت‌ رياست‌ ديوان‌ عالي‌ كشورمنصوب‌ شد و تا لحظة‌ شهادت‌ در اين‌ سمت‌ باقي‌ بود.

آثار علمي‌
از شهيد بهشتي‌ آثار علمي‌ ارزنده‌اي‌ اعم‌ّ از كتاب‌، مقاله‌ و سخنراني‌ برجاي‌ مانده‌ است‌. اين‌ آثار عبارتند از:
1. خدا از ديدگاه‌ قرآن‌
2. نماز چيست‌؟
3. بانكداري‌ و قوانين‌ عالي‌ اسلام‌
4. يك‌ قشر جديد در جامعة‌ ما
5. روحانيّت‌ در اسلام‌، در ميان‌ مسلمين‌
6. مبارز پيروز
7. شناخت‌ دين‌
8. نقش‌ ايمان‌ در زندگي‌ انسان‌
9. شناخت‌
10. مالكيت‌
11. جاودانة‌ تاريخ‌
و اينك‌ اين‌ مجموعه‌ با عنوان‌ انديشه‌هاي‌ حقوقي‌ شهيد بهشتي‌ به‌مجموعة‌ آثار مربوط‌ به‌ ايشان‌ افزوده‌ مي‌شود. اين‌ مجموعه‌ كوششي‌ است‌براي‌ گردآوري‌ ديدگاه‌هاي‌ شهيد بهشتي‌ راجع‌ به‌ حقوق‌ اساسي‌ (قانون‌اساسي‌، نظام‌ سياسي‌، نهادهاي‌ سياسي‌ و آزادي‌هاي‌ عمومي‌). در مجموعة‌آثار بر جاي‌ مانده‌ از ايشان‌ مطالب‌ فراواني‌ در مورد موضوعات‌ فوق‌ وجوددارد. به‌ ويژه‌ در مشروح‌ مذاكرات‌ مجلس‌ خبرگان‌ قانون‌ اساسي‌، سخنان‌ارزنده‌اي‌ از مرحوم‌ شهيد بهشتي‌ به‌ جاي‌ مانده‌ است‌. اين‌ سخنان‌ كه‌ اهميّت‌ واعتبار ويژه‌اي‌ دارند، نشان‌ دهنده‌ شخصيت‌ ممتاز شهيدبهشتي‌ و نقش‌برجسته‌ وي‌ در تدوين‌ قانون‌ اساسي‌ و شكل‌گيري‌ حقوق‌ اساسي‌ جمهوري‌اسلامي‌ ايران‌ مي‌باشند. بسياري‌ از اصول‌ قانون‌ اساسي‌ يا به‌ قلم‌ شهيد بهشتي‌تنظيم‌ شد و سپس‌ با دفاعيات‌ مستدل‌ و منطقي‌ او به‌ تصويب‌ رسيد، يا پيشنهادات‌اصلاحي‌ او در تصويب‌ نهايي‌ اصول‌، تأثير فراوان‌ داشته‌ است‌. اين‌ مطلب‌ ازبررسي‌ مشروح‌ مذاكرات‌ به‌ راحتي‌ قابل‌ فهم‌ است‌.

موضوعات‌ اصلي‌
اين‌ نوشتار در چهار فصل‌ كلي‌ تنظيم‌ شده‌ است‌. نخستين‌ فصل‌ با عنوان‌«قانون‌ اساسي‌» نام‌گذاري‌ شده‌ است‌. در اين‌ فصل‌ ديدگاه‌هاي‌ شهيد بهشتي‌راجع‌ به‌ قانون‌ اساسي‌ و ويژگي‌هاي‌ آن‌ و نيز نقش‌ او در تنظيم‌ و تصويب‌ قانون‌اساسي‌ مورد بررسي‌ قرار مي‌گيرد. ديدگاه‌هاي‌ وي‌ راجع‌ به‌ بعضي‌ اصول‌قانون‌ اساسي‌ نيز در اين‌ فصل‌ ارائه‌ مي‌شود.
«نظام‌ (رژيم‌) سياسي‌» در انديشه‌ شهيد بهشتي‌، مطالب‌ فصل‌ دوم‌ اين‌مجموعه‌ را تشكيل‌ مي‌دهد. در اين‌ فصل‌ ديدگاه‌ ايشان‌ راجع‌ به‌ نظام‌ سياسي‌اسلام‌ در عصر غيبت‌ و رابطة‌ آن‌ با نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ مورد مطالعه‌ قرارخواهد گرفت‌.
سومين‌ فصل‌ اين‌ كتاب‌ به‌ «ولايت‌ فقيه‌» اختصاص‌ دارد. شرايط‌ ولي‌فقيه‌،روش‌ تعيين‌ ولي‌فقيه‌، اختيارات‌ ولي‌فقيه‌ و رابطة‌ آن‌ با مرجعيّت‌ در اين‌ فصل‌بررسي‌ مي‌شود.
چهارمين‌ و آخرين‌ فصل‌ كتاب‌ به‌ «آزادي‌هاي‌ عمومي‌» مي‌پردازد. در اين‌فصل‌ آزادي‌ بيان‌ (نشر افكار و عقايد)، آزادي‌ مطبوعات‌، آزادي‌ تحزب‌ وتشكل‌ و آزادي‌ تجمعات‌ و راهپيمايي‌ها مورد مطالعه‌ قرار مي‌گيرد.

روش‌ كار
روش‌ ما در فراهم‌ آوردن‌ اين‌ نوشتار، جمع‌آوري‌ سخنان‌ مرحوم‌شهيدبهشتي‌ در ارتباط‌ با «حقوق‌ اساسي‌» و دسته‌ بندي‌ آن‌ها بوده‌ است‌.تقسيم‌بندي‌ فصل‌ها، با توجه‌ به‌ سخنان‌ موجود از شهيد بهشتي‌ انجام‌ شده‌است‌. موضوعات‌ مهم‌ ديگري‌ نيز وجود داشته‌ كه‌ ما نتوانسته‌ايم‌ به‌ ديدگاه‌هاي‌شهيد بهشتي‌ راجع‌ به‌ آن‌ها دست‌ يابيم‌. به‌ همين‌ دليل‌ جاي‌ بعضي‌ مطالب‌ دراين‌ مجموعه‌ خالي‌ خواهد بود.
نكتة‌ ديگر اين‌كه‌ محورتمام‌ مطالب‌، سخنان‌ شهيد بهشتي‌ و انديشه‌هاي‌او است‌ و از طرح‌ ديدگاه‌هاي‌ انتقادي‌ ديگران‌ خودداري‌ شده‌ است‌. البته‌ براي‌ايجاد ارتباط‌ بين‌ مطالب‌ و نيز تبيين‌ و توضيح‌ مواضع‌ شهيد بهشتي‌ و مقايسة‌آن‌ با ديدگاه‌هاي‌ ديگر، توضيحات‌ اندكي‌ بر مطالب‌ وي‌ افزوده‌ شده‌ است‌، به‌گونه‌اي‌ كه‌ تمايز مباحث‌ اصلي‌ با مطالب‌ اضافي‌ محفوظ‌ بماند.

سؤالات‌ مهم‌
پرسش‌هاي‌ زير، مهم‌ترين‌ سؤالاتي‌ است‌ كه‌ اين‌ نوشتار در پي‌ يافتن‌ پاسخ‌آن‌ها است‌.
1. نظام‌ سياسي‌ اسلامي‌ ويژه‌ عصر غيبت‌ از نظر شهيد بهشتي‌ چگونه‌است‌؟
2. رابطة‌ بين‌ جمهوريت‌ و اسلاميت‌ در انديشة‌ شهيد بهشتي‌ چيست‌؟
3. شرايط‌ ولي‌فقيه‌ چيست‌ و او چگونه‌ تعيين‌ مي‌گردد؟
4. رابطة‌ ولايت‌ فقيه‌ با مرجعيت‌ چگونه‌ تنظيم‌ مي‌شود؟
5. ديدگاه‌ شهيد بهشتي‌ در خصوص‌ ناسازگاري‌ يا سازگاري‌ حاكميت‌فقيه‌ با جمهوريت‌ چيست‌؟
6. حدود آزادي‌ مخالفين‌ سياسي‌ و نيز مخالفين‌ عقيدتي‌ در نظام‌ جمهوري‌اسلامي‌ از نظر شهيد بهشتي‌ چيست‌؟
در اين‌ مجموعه‌ كوشش‌ خواهيم‌ كرد تا ديدگاه‌ شهيد بهشتي‌ و پاسخ‌ او راپيرامون‌ پرسش‌هاي‌ فوق‌ بيان‌ نماييم‌.

شهيد بهشتي‌ و نظام‌ سياسي‌

مبحث‌ اوّل‌: نظام‌ امت‌ و امامت‌

گفتار اوّل‌: طبقه‌بندي‌ نظام‌هاي‌ سياسي‌
تا كنون‌ نظام‌هاي‌ سياسي‌ گوناگوني‌ ظهور پيدا كرده‌اند. بعضي‌ از اين‌نظام‌ها، عمري‌ طولاني‌ داشته‌ و بعضي‌ نيز خيلي‌ زود از بين‌ رفته‌اند. مطالعات‌تفصيلي‌ پيرامون‌ اين‌ نظام‌ها و بررسي‌ تفاوت‌ها و نيز نقاط‌ قوت‌ وضعف‌ هريك‌ از اين‌ نظام‌ها را بايد در كتاب‌هايي‌ راجع‌ به‌ اين‌ موضوعات‌ جستجو كرد.با اين‌ وجود، براي‌ طرح‌ ديدگاه‌ شهيد بهشتي‌ راجع‌ به‌ نظام‌ سياسي‌ اسلام‌ وپي‌ بردن‌ به‌ ميزان‌ اهميت‌ اين‌ نظام‌، چاره‌اي‌ جز ارائه‌ فهرستي‌ از اين‌ نظام‌هانمي‌باشد. بنابراين‌، پيش‌ از طرح‌ ديدگاه‌ شهيد بهشتي‌ در اين‌ رابطه‌، ابتدا به‌اختصار نظام‌هاي‌ سياسي‌ را مطالعه‌ مي‌كنيم‌.
دانشمندان‌، نظام‌هاي‌ سياسي‌ را به‌ گونه‌هاي‌ مختلفي‌ طبقه‌ بندي‌ كرده‌اند كه‌در اين‌جا چند نمونه‌ از اين‌ طبقه‌ بندي‌ها را نقل‌ مي‌كنيم‌.

أ. نظام‌هاي‌ غيراسلامي‌
بعضي‌ از دانشمندان‌، نظام‌ها يا رژيم‌هاي‌ سياسي‌ را به‌ سه‌ دسته‌ حكومت‌پادشاهي‌، اشرافي‌ يا جمهوري‌ تقسيم‌ كرده‌اند. مقصود از حكومت‌ پادشاهي‌حكومتي‌ است‌ كه‌ سلطان‌ يا شاه‌ در رأس‌ حكومت‌ قرار دارد. شخص‌ ممكن‌است‌ با تكيه‌ بر قدرت‌ فردي‌ يا دخالت‌ بيگانگان‌ به‌ پادشاهي‌ برسد يا آن‌كه‌همانند شاهزاده‌اي‌ قدرت‌ را از طريق‌ وراثت‌ به‌دست‌ آورد. اين‌ نوع‌حكومت‌ها را «مونارشي‌» يا تك‌ سالاري‌ يا استبدادي‌ نيز مي‌گويند.
حكومت‌ اشرافي‌، حكومتي‌ است‌ كه‌ در آن‌ عده‌اي‌ افراد به‌ خاطر امتيازات‌و برتري‌هايي‌ بر ديگران‌ حكم‌ مي‌رانند. اين‌ عده‌ ممكن‌ است‌ اعيان‌، نخبگان‌ وغيره‌ باشند. اين‌ نوع‌ حكومت‌ را «اريستوكراسي‌» يا نجيب‌ سالاري‌ نيزمي‌گويند.
نظام‌ جمهوري‌، نظامي‌ است‌ كه‌ در آن‌، حاكميت‌ متعلق‌ به‌ مردم‌ است‌ وآنان‌ از طريق‌ آراي‌ عمومي‌ قدرت‌ را به‌ فرد منتخبي‌ واگذار مي‌كنند. اين‌ نوع‌حكومت‌ را «دموكراسي‌» يا مردم‌ سالاري‌ نيز مي‌گويند.
منتسكيو تقسيم‌بندي‌ مشابهي‌ براي‌ حكومت‌ها دارد. از نظر وي‌ حكومت‌به‌ جمهوري‌، مشروطه‌ و استبدادي‌ تقسيم‌ مي‌گردد. حكومت‌ مشروطه‌، به‌حكومتي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌ قدرت‌ رئيس‌ حكومت‌ (سلطان‌ يا شاه‌) از طريق‌قوانين‌ ثابت‌ و معيّن‌، محدود و مشروط‌ مي‌گردد.
طبقه‌بندي‌هاي‌ ديگري‌ نيز مانند طبقه‌بندي‌ ماركس‌، دوركهيم‌ و... وجوددارد.
حكومت‌ها را با توجه‌ به‌ عامل‌ مكتب‌ و مذهب‌ نيز مي‌توان‌ به‌ مكتبي‌ وغيرمكتبي‌ تقسيم‌ نمود. حكومتي‌ كه‌ بر اساس‌ اصول‌ يك‌ مكتب‌ (هر مكتبي‌اعم‌ از مكتب‌ الاهي‌ و غيرالاهي‌) شكل‌ گيرد، حكومتي‌ مكتبي‌ است‌. اين‌حكومت‌ها نيز خود به‌ الاهي‌ و الحادي‌ قابل‌ تقسيم‌ هستند. با چنين‌ نگرشي‌حكومت‌ مبتني‌ بر اصول‌ و عقايد كمونيسم‌ نيز حكومتي‌ مكتبي‌ محسوب‌مي‌گردد.

ب‌. نظام‌هاي‌ اسلامي‌
با توجه‌ به‌ آن‌چه‌ گذشت‌، حكومت‌ اسلامي‌ حكومتي‌ مكتبي‌ است‌. با اين‌وجود، حكومت‌هاي‌ اسلامي‌ نيز گونه‌هاي‌ متفاوتي‌ دارند، چرا كه‌ اسلام‌، ازآغاز ظهور تا كنون‌، چندين‌ نظام‌ سياسي‌ را تجربه‌ كرده‌ است‌.
نظام‌ امامت‌: مقصود از نظام‌ امامت‌ در مكتب‌ اسلام‌، نظامي‌ است‌ كه‌حاكم‌ آن‌ مستقيماً يا با واسطه‌، منصوب‌ خداوند است‌، همانند امامت‌ و زعامت‌رسول‌ گرامي‌ اسلام‌ كه‌ به‌ اتفاق‌ شيعه‌ و سنّي‌ از سوي‌ خداي‌ متعال‌ به‌ امامت‌ وپيشوايي‌ مسلمين‌ برگزيده‌ شدند. رسول‌ خدا(ص) مستقيماً از سوي‌ خداوند به‌امامت‌ منصوب‌ شدند. شيعه‌ معتقد است‌ پس‌ از پيامبر، امامت‌ به‌علي‌بن‌ابيطالب‌(ع) منتقل‌ شده‌ و حضرت‌ علي‌(ع) از سوي‌ پيامبر(ص) به‌امامت‌ منصوب‌ شدند كه‌ اين‌ امر به‌ فرمان‌ خداوند صورت‌ گرفته‌ است‌.
نظام‌ خلافت‌: يكي‌ ديگر از گونه‌هاي‌ نظام‌ اسلامي‌، نظام‌ خلافت‌ است‌.همان‌طور كه‌ مي‌دانيم‌، پس‌ از ارتحال‌ رسول‌ خدا(ص) جمعي‌ از سران‌ مهاجر وانصار در سقيفه‌ بني‌ساعده‌ گردهم‌ آمده‌، با مشورت‌ يكديگر ابوبكر را به‌جانشيني‌ پيامبر برگزيده‌، او را «خليفه‌» پيامبر ناميدند. پس‌ از ابوبكر، عمر،عثمان‌ و علي‌بن‌ ابيطالب‌(ع) به‌ ترتيب‌ به‌ خلافت‌ رسيدند.
ابوبكر منتخب‌ شوراي‌ حل‌ و عقد بوده‌ است‌. عمر از سوي‌ ابوبكر به‌خلافت‌ منصوب‌ شد و عثمان‌ از طرف‌ شورايي‌ كه‌ اعضاي‌ آن‌ از سوي‌ عمرمعيّن‌ شدند، انتخاب‌ گرديد. علي‌ بن‌ ابيطالب‌(ع) به‌ خواست‌ مستقيم‌ مردم‌ وبيعت‌ آنان‌، خلافت‌ را پذيرفت‌. به‌ هر حال‌ پس‌ از پيامبر، حاكمان‌ و جانشينان‌او را (صرف‌ نظر از چگونگي‌ به‌ قدرت‌ رسيدن‌ آنان‌) خليفه‌ مي‌ناميدند.
نظام‌ پادشاهي‌: شايد بتوان‌ حكومت‌ شاهان‌ مسلمان‌ را نيز گونه‌اي‌ ديگرازنظام‌هاي‌ اسلامي‌ ناميد. در اين‌ نوع‌ حكومت‌ها، سلطان‌ كه‌ فردي‌ مسلمان‌است‌ بر اساس‌ احكام‌ قرآن‌ و قوانين‌ شريعت‌ حكومت‌ مي‌كند. در حقيقت‌ اين‌نوع‌ حكومت‌ (بر فرض‌ تحقق‌)، نوعي‌ سلطنت‌ مشروطه‌ است‌ كه‌ در آن‌اختيارات‌ شاه‌ به‌ قوانين‌ ديني‌ محدود مي‌گردد.
در قرآن‌ كريم‌ شاهان‌ و سلاطين‌، به‌ خاطر داشتن‌ حرص‌، طمع‌، فساد وسركشي‌ نكوهش‌ شده‌اند. شهيد بهشتي‌ معقتد است‌ نظام‌ پادشاهي‌ به‌ دليل‌تحميلي‌ بودنش‌، مورد تأييد اسلام‌ نيست‌. توضيح‌ بيش‌تر ديدگاه‌ ايشان‌ به‌ بعدموكول‌ خواهد شد.
نظام‌ امامت‌ و امت‌: نظام‌ امامت‌ و امت‌، نظامي‌ كه‌ شهيد بهشتي‌ از آن‌صحبت‌ كرده‌ است‌ و آن‌ را تنها حكومت‌ مشروع‌ دوران‌ غيبت‌ امام‌ معصوم‌ ومنصوب‌ مي‌داند، نظام‌ امامت‌ و امت‌ است‌. شرح‌ اين‌ ديدگاه‌ به‌ تفصيل‌ درگفتار بعدي‌ خواهد آمد.
نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌: اصطلاح‌ «جمهوري‌ اسلامي‌» از شعارهاي‌ اصلي‌دوران‌ مبارزه‌ با رژيم‌ شاهنشاهي‌ بوده‌ است‌. اين‌ شعار به‌ گونه‌اي‌ حساب‌ شده‌،بر سر زبان‌ها افتاد و پس‌ از پيروزي‌ نيز از سوي‌ اكثريت‌ قاطع‌ مردم‌ ايران‌ به‌عنوان‌ نظام‌ سياسي‌ مطلوب‌ و نوع‌ حكومت‌ منتخب‌ پذيرفته‌ شد. در قانون‌اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ آمده‌ است‌: «حكومت‌ ايران‌، جمهوري‌اسلامي‌ است‌ كه‌ ملت‌ ايران‌ ... با اكثريت‌ 2/98درصد كليه‌ كساني‌ كه‌ حق‌ رأي‌داشتند، به‌ آن‌ رأي‌ مثبت‌ داد.»
اين‌ نظام‌ كه‌ تركيبي‌ از «جمهوريت‌» و «اسلاميت‌» است‌، داراي‌ ويژگي‌هاي‌بي‌سابقه‌اي‌ است‌ كه‌ مانند آن‌ را در هيچ‌ كشوري‌ نمي‌توان‌ ديد و در منابع‌تاريخي‌ نيز ذكري‌ از آن‌، به‌ ميان‌ نيامده‌ است‌.
در صفحات‌ آينده‌ با ديدگاه‌ شهيد بهشتي‌ راجع‌ به‌ نظام‌ سياسي‌ اسلام‌آشنا خواهيم‌ شد.

گفتار دوم‌: مفهوم‌ نظام‌ امت‌ و امامت‌ و ويژگي‌هاي‌ آن‌
أ. مفهوم‌ نظام‌ امت‌ و امامت‌
شهيد بهشتي‌ معتقد است‌ كه‌ اسلام‌ نظام‌ سياسي‌ ويژه‌اي‌ براي‌ دوران‌غيبت‌ دارد كه‌ با هيچ‌ يك‌ از نظام‌هاي‌ سياسي‌ رايج‌ دنيا قابل‌ تطبيق‌ نيست‌:نظامي‌ اسلامي‌ و اصيل‌ كه‌ وي‌ از آن‌ به‌ «نظام‌ امت‌ و امامت‌» تعبير كرده‌ است‌.
ما براي‌ نظام‌ آينده‌ بهترين‌ نامي‌ كه‌ مي‌توانيم‌ انتخاب‌ بكنيم‌، همان‌ نام‌ اصيل‌اسلامي‌ است‌، نظام‌ امامت‌ و امت‌ و امامتي‌ كه‌ همين‌طور از نظر واژه‌ و ريشه‌با هم‌ يك‌ ريشه‌ دارند و از يك‌ مصدر هستند. در مقام‌ عينيت‌ هم‌ يكي‌هستند و اين‌ است‌ آرزوي‌ بزرگ‌ ما.
وي‌ همچنين‌ معتقد است‌ نظام‌ سياسي‌ عاريه‌اي‌، براي‌ مكتب‌ تشيع‌ كارآمدنيست‌. ايرانيان‌ در گذشته‌ يك‌ بار، چنين‌ نظامي‌ را تجربه‌ كرده‌اند. هنگامي‌ كه‌نظام‌ سلطنت‌ برچيده‌ شد، نظام‌ «مشروطه‌» جايگزين‌ آن‌ گرديد ولي‌ اين‌ نظام‌ به‌دليل‌ ناهمگوني‌ با فرهنگ‌ اسلامي‌، مفيد نبود.
اتفاقاً يك‌ بار انقلابيون‌ ايران‌ اين‌ تجربه‌ را كردند و پاي‌ چشمشان‌ خورد.براي‌ رهايي‌ از استبداد انقلاب‌ كردند. بعد گفتند حالا مي‌دانيد چه‌ جايش‌بگذاريد؟ «مشروطه‌». چون‌ اين‌ عنواني‌ كه‌ براي‌ نظام‌ جديد انتخاب‌ شده‌ بودعاريه‌اي‌ بود و مربوط‌ به‌ فرهنگ‌ اسلام‌ نبود، حتي‌ آن‌ تأثيري‌ را كه‌ درصاحبان‌ اصلي‌ اين‌ فكر عاريتي‌ مي‌توانست‌ داشته‌ باشد، براي‌ ما نداشت‌.خاصيت‌ چيز عاريتي‌ همين‌ است‌.
ما فكر مي‌كنيم‌ عنوان‌ نظام‌ ما بايد نظام‌ امت‌ و امامت‌ باشد. منتها در اثناي‌انقلاب‌، چون‌ اين‌ عنوان‌ هنوز براي‌ توده‌ مردم‌ روشن‌ نبود، به‌ عنوان‌ شعاراوّل‌ «حكومت‌ اسلامي‌» انتخاب‌ شد كه‌ بسيار هم‌ خوب‌ و گويا بود و سپس‌وقتي‌ معلوم‌ شد اين‌ نظام‌ حكومتي‌ رئيس‌ جمهور هم‌ دارد، آن‌ وقت‌ گفته‌ شد«جمهوري‌ اسلامي‌» ولي‌ نام‌ راستين‌ و كامل‌ اين‌ نظام‌، نظام‌ امت‌ و امامت‌است‌. در رأس‌ اين‌ نظام‌ اصول‌ عقيدتي‌ و عملي‌ اسلام‌ بر اساس‌ كتاب‌ و سنت‌است‌. همه‌ چيز بايد از اين‌ قلّه‌ سرازير شود.
نام‌ نظام‌ سياسي‌ در قانون‌ اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ چيست‌؟ اسم‌ آن‌ را چه‌نوع‌ نظامي‌ بگذاريم‌؟ در اين‌ نوع‌ بندي‌ها و رده‌بندي‌ها، مقولات‌ سياسي‌ دنياكدامند؟
حقيقت‌ اين‌ است‌ كه‌ برداشت‌ تشيع‌ راستين‌ از اسلام‌ مناسب‌ترين‌ نام‌ را براي‌اين‌ نظام‌ قبلاً پيش‌ بيني‌ كرده‌ است‌. مي‌توانيد با اين‌ اشاره‌اي‌ كه‌ كردم‌،خودتان‌ بگوييد تشيع‌ راستين‌ براي‌ نظام‌ سياسي‌ اسلام‌ چه‌ عنوان‌ گويايي‌ راانتخاب‌ كرده‌ است‌؟ نظام‌ امت‌ و امامت‌. نظام‌ سياسي‌ اجتماعي‌ جمهوري‌اسلامي‌ نظام‌ امت‌ و امامت‌ است‌ و حق‌ اين‌ است‌ كه‌ با هيچ‌ يك‌ از اين‌عناويني‌ كه‌ در كتاب‌هاي‌ حقوق‌ سياسي‌ يا حقوق‌ اساسي‌ آمده‌، قابل‌ تطبيق‌نيست‌.
اصطلاح‌ «امت‌ و امامت‌» يا «امامت‌ و امت‌» از دو واژه‌ «امامت‌» و «امت‌»تركيب‌ شده‌ است‌. اين‌ دو واژه‌ در اصل‌ پنجم‌ قانون‌ اساسي‌ ذكر شده‌اند. امام‌ به‌معناي‌ پيشوا، مقتدا، الگو و نمونه‌ است‌، همچنين‌ در معناي‌ رهبر مسائل‌اجتماعي‌ به‌ كار مي‌رود. اگر مقصود از رهبري‌، رهبري‌ در فتوا باشد، در اين‌صورت‌ به‌ آن‌ «مرجع‌» گفته‌ مي‌شود و اگر مقصود رهبري‌ در مسائل‌ اجتماعي‌باشد، به‌ آن‌ «امام‌» مي‌گويند.
شهيد بهشتي‌ واژه‌ امت‌ را به‌ مردمي‌ داراي‌ هدف‌ و مقصد و پيوستگي‌ براساس‌ آن‌ هدف‌ و مقصد، معنا مي‌كند. او ضمن‌ تذكر اين‌ نكته‌ كه‌ «امت‌» با«ناس‌» تفاوت‌ دارد، مي‌گويد:
امت‌ غير از ناس‌ است‌. اسلام‌ در خدمت‌ همه‌ ناس‌ است‌؛ صلاح‌ همه‌ رامي‌خواهد نه‌ فقط‌ صلاح‌ مسلمانان‌ را. نظام‌ اسلامي‌ به‌ سعادت‌ كل‌ بشرمي‌انديشد ولي‌ در ميان‌ ناس‌ و كل‌ بشر آن‌ها كه‌ بر پايه‌ اعتقاد به‌ اسلام‌ و التزام‌به‌ اسلام‌ يك‌ مجموعه‌ به‌ وجود مي‌آورند، مي‌شوند امت‌.
بنابراين‌ گر چه‌ واژه‌هاي‌ «امت‌» و «ناس‌» در زبان‌ فارسي‌، هر دو به‌ معناي‌مردم‌، هستند لكن‌ اين‌ دو با يكديگر متفاوت‌ هستند. «ناس‌» همة‌ مردمند ولي‌«امت‌» جمعيتي‌ هستند كه‌ ايدئولوژي‌ مشتركي‌ دارند. امت‌ ـ جمعيتي‌ باايدئولوژي‌ مشترك‌ ـ نمي‌تواند بدون‌ امام‌ وجود داشته‌ باشد. از نظر شهيدبهشتي‌ امامت‌ و امت‌ ملازم‌ يكديگرند و هيچ‌ يك‌ بدون‌ ديگري‌ محقق‌ نمي‌شود:
وقتي‌ مردمي‌ بخواهند امت‌ شوند، يعني‌ جمعي‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ در راه‌ يك‌مقصد و بر اساس‌ آن‌چه‌ رسيدن‌ به‌ آن‌ مقصد ايجاب‌ مي‌كند، اين‌ها نمي‌توانندبدون‌ امامت‌ و پيشوايي‌ و رهبري‌ اصلاً كاري‌ انجام‌ بدهند. اصلاً مردم‌ امت‌نمي‌شوند تا امامتي‌ در كار نباشد و امامتي‌ تحقق‌ پيدا نمي‌كند تا امّتي‌ در كارنباشد.
امت‌ از نظر ايدئولوژي‌ اسلامي‌ و مباني‌ عقيده‌ و عمل‌ اسلام‌، حتماً نياز داردبه‌ امامت‌، دقت‌ بفرماييد: يك‌ وقت‌ مكتبي‌ مي‌گويد امت‌، بدون‌ اين‌كه‌ به‌ آن‌جهت‌ بدهد كه‌ عمل‌ كند. اسلام‌ مي‌خواهد خطوط‌ كلي‌ و اصلي‌ سعادت‌ رانشان‌ بدهد. مي‌گويد: اي‌ امت‌! اگر مي‌خواهيد در مسير الي‌ الله گم‌ نشويد و ازمغضوب‌ عليهم‌ و لاالضالّين‌ نشويد بايد به‌ حبل‌ متين‌ و عروة‌ الوثقاي‌ امامت‌چنگ‌ زنيد.
اين‌ امامت‌ و امت‌ نسبت‌ به‌ يكديگر مسؤول‌ و متعهدند، با تعهد و مسؤوليت‌متقابل‌.

ب‌. ويژگي‌هاي‌ نظام‌ امت‌ و امامت‌
در بند نخست‌ بيان‌ شد كه‌ نظام‌ سياسي‌ اسلام‌ در عصر غيبت‌، به‌ نظر متفكرشهيد، آيت‌الله بهشتي‌، نظام‌ «امامت‌ و امت‌» است‌. وي‌ براي‌ اين‌ نظام‌ دوويژگي‌ عمده‌ را برشمرده‌ است‌ كه‌ به‌ شرح‌ آن‌ مي‌پردازيم‌.

1. مكتبي‌ بودن‌
يكي‌ از ويژگي‌هاي‌ مهم‌ نظام‌ سياسي‌ اسلام‌، مكتبي‌ بودن‌ آن‌ است‌. درچنين‌ نظامي‌ قانونگذاري‌ و نيز اجرا بايد در چارچوب‌ موازين‌ مكتب‌ باشد.اين‌ ويژگي‌ در اصل‌ چهارم‌ قانون‌ اساسي‌ صورت‌بندي‌ شده‌ است‌. طبق‌ اين‌اصل‌ «كليه‌ قوانين‌ ومقررات‌ مدني‌، جزايي‌، مالي‌، اقتصادي‌، اداري‌، فرهنگي‌،نظامي‌، سياسي‌ و... بايد بر اساس‌ موازين‌ اسلامي‌ تنظيم‌ شود. اين‌ اصل‌ براطلاق‌ يا عموم‌ همه‌ اصول‌ قانون‌ اساسي‌ و قوانين‌ و مقررات‌ ديگر حاكم‌ است‌و تشخيص‌ اين‌ امر بر عهدة‌ فقهاي‌ شوراي‌ نگهبان‌ است‌». همچنين‌ به‌ موجب‌اصل‌ يكصد و پنجم‌ «تصميمات‌ شوراها نبايد مخالف‌ موازين‌ اسلام‌ و قوانين‌كشور باشد». تصويب‌ نامه‌ها، آيين‌ نامه‌ها و بخش‌ نامه‌هاي‌ وزارتي‌ نيز نبايدمخالف‌ با متن‌ و روح‌ قوانين‌ و احكام‌ شريعت‌ باشد. شهيد بهشتي‌ راجع‌ به‌اين‌ ويژگي‌ مي‌گويد:
اوّلين‌ ويژگي‌ نظام‌ سياسي‌ اسلام‌ اين‌ است‌ كه‌ نظامي‌ است‌ مكتبي‌ و متعهد دربرابر مكتب‌. اجباري‌ هم‌ نيست‌، هر كس‌ اين‌ مكتب‌ را پسنديد، دوست‌ داشت‌ و به‌ آن‌دل‌ بست‌، بيايد و هر كسي‌ هم‌ به‌ آن‌ دل‌ نبست‌ نيايد، ولي‌ نظام‌ مكتبي‌ است‌.
در رأس‌ اين‌ نظام‌ اصول‌ عقيدتي‌ و عملي‌ اسلام‌ بر اساس‌ كتاب‌ و سنّت‌ است‌.همه‌ چيز بايد از اين‌ قلّه‌ سرازير شود.
آن‌چه‌ در رأس‌ قرار دارد كه‌ همه‌، حتي‌ پيغمبر(ص)، حتي‌ امام‌(ع) و مرجع‌تقليد بايد مراقب‌ او باشند و از آن‌ سرمويي‌ تخلّف‌ نكنند، اصول‌ عقيدتي‌ وعملي‌ اسلام‌ بر اساس‌ كتاب‌ و سنّت‌ است‌. حتي‌ قرآن‌ كريم‌ درباره‌ پيغمبراكرم‌(ص) مي‌فرمايد:
وَلَوْ تَقَوَّل‌َ عَلَيْنا بَعْض‌َ الْاَقاويل‌ِ لاََخَذْنا مِنْه‌ُ بِالْيَـمِين‌ِ ثُم‌َّ لَقَطَعْنَا مِنْه‌ُ الْوَتين‌َ.

2. اختياري‌ بودن‌
ويژگي‌ ديگر نظام‌ سياسي‌ اسلام‌، تحميلي‌ و اجباري‌ نبودن‌ آن‌ است‌.امامت‌ حتي‌ در عصر رسالت‌ و نيز زمان‌ حضور معصوم‌ با آن‌كه‌ امري‌ تعييني‌بود، لكن‌ هرگز تحميلي‌ نبوده‌ است‌.
اين‌ امامت‌ تا وقتي‌ كه‌ در حدّ پيامبر است‌ ـ كه‌ با نشان‌ ويژه‌ و خاص‌ از جانب‌خدا آمده‌ ـ معيّن‌ مي‌شود. بنابراين‌ گفته‌ مي‌شود: امامت‌ ابراهيم‌(ع)، امامت‌موسي‌(ع)، امامت‌ محمد(ص)، اينان‌ امام‌ هستند. در دوره‌ پس‌ از پيامبراسلام‌، امامان‌ معصوم‌ منصوص‌ و منصوب‌اند ولي‌ با اين‌كه‌ تعييني‌ است‌،تحميلي‌ نيست‌. به‌ مسلمان‌ها گفته‌ مي‌شود: اطيعوا الرسول‌، بايد از اين‌ پيامبرفرمان‌ ببريد، تعييني‌ است‌، ولي‌ تحميلي‌ نيست‌. چون‌ وقتي‌ مسلمانان‌ به‌ فرزندعبدالله به‌ عنوان‌ نبي‌الله و رسول‌الله معتقد شدند و ايمان‌ آوردند، زمينه‌ قبول‌اطاعت‌ او را با خود در دل‌ دارند. تعييني‌ هست‌ ولي‌ تحميلي‌ نيست‌.
وقتي‌ كه‌ امامت‌ و رهبري‌ امام‌ معصوم‌ق‌ منصوص‌ و منصوب‌، تحميلي‌نيست‌، امامت‌ رهبران‌ غيرمعصوم‌ و غيرمنصوب‌، به‌ طريق‌ اولي‌ چنين‌ نخواهدبود، زيرا در عصر غيبت‌ ديگر حتّي‌ تعييني‌ هم‌ وجود ندارد.
ولي‌ امروز، در اين‌ عصر غيبت‌ امام‌ معصوم‌ِ منصوب‌ِ منصوص‌، در اين‌ عصر،امامت‌ ديگر تعييني‌ نيست‌، تحميلي‌ هم‌ نيست‌؛ بلكه‌ شناختني‌ و پذيرفتني‌ ياانتخابي‌ است‌. بنابراين‌ رابطه‌ امت‌ و امامت‌ در عصر ما يك‌ رابطه‌ مشخص‌است‌. دقت‌ بفرماييد! شناختن‌ آگاهانه‌ و پذيرفتن‌، نه‌ تعيين‌ و تحميل‌، شما درطول‌ اين‌ قرن‌هاي‌ متمادي‌ هيچ‌ جا خوانده‌ايد يا از هيچ‌كس‌ شنيده‌ايد كه‌مرجع‌ تقليد و رهبر ديني‌ را به‌ مردم‌ تحميل‌ كرده‌ باشند و بگويند مجبوريد ازاو تقليد كنيد؟ آيا شما تا به‌ حال‌ شنيده‌ يا خوانده‌ايد؟
شهيد بهشتي‌ معتقد است‌ اگر در نظام‌ سياسي‌ اسلام‌، ويژگي‌هاي‌ مذكوررعايت‌ گردد، ديگر شكل‌ حكومت‌ و مديريت‌ جامعه‌ مهم‌ نيست‌. در هرعصري‌ مي‌توان‌ شكل‌ متناسب‌ با همان‌ زمان‌ را انتخاب‌ كرد. اكنون‌، براي‌ نظام‌فعلي‌ و براي‌ اين‌ مقطع‌ زماني‌ خاص‌، شكل‌ جمهوري‌، مناسب‌ دانسته‌ شده‌است‌. ممكن‌ است‌ در آينده‌ دور، اشكال‌ ديگري‌ از حكومت‌ مطرح‌ شود كه‌مناسب‌تر باشند، همان‌طور كه‌ سيستم‌ جمهوري‌ در گذشته‌ مطرح‌ نبوده‌ است‌. بااين‌ همه‌ روشن‌ است‌ كه‌ نظام‌ سياسي‌ اسلام‌ با نظام‌ پادشاهي‌ و سلطنتي‌ ناسازگاراست‌، زيرا در نظام‌ پادشاهي‌ تعيين‌ و تحميل‌ وجود دارد و اصل‌ دوم‌ نقض‌شده‌ است‌.
از اين‌ امت‌ و امامت‌ چه‌ بر مي‌خيزد؟ مديريت‌ جامعه‌، شكل‌ اين‌ مديريت‌چيست‌؟ شكل‌ خاصي‌ در اسلام‌ براي‌ آن‌ پيشنهاد نشده‌ است‌. در هر زمان‌ ودر هر مكان‌ و متناسب‌ با شرايط‌ مختلف‌ مي‌شود اشكال‌ مختلف‌ داشته‌ باشد.فقط‌ بايد آن‌ اصولي‌ را كه‌ قبلاً متذكر شدم‌ فراموش‌ نكنيم‌ و در آن‌ تعيين‌ وتحميل‌ نباشد. بنابراين‌، آيا نظام‌ پادشاهي‌ اسلامي‌ مي‌توانيم‌ داشته‌ باشيم‌؟هرگز! چون‌ در آن‌جا تعيين‌ و تحميل‌ است‌.
اين‌ دو ويژگي‌ در نامي‌ كه‌ براي‌ نظام‌ سياسي‌ فعلي‌ ايران‌ انتخاب‌ شده‌،جلوه‌گر است‌ جزئي‌ از اين‌ نام‌ «جمهوريت‌» است‌ كه‌ به‌ ويژگي‌ دوم‌، اختياري‌بودن‌، بر مي‌گردد و جزء ديگر آن‌ «اسلاميت‌» است‌ كه‌ به‌ اصل‌ مكتبي‌ بودن‌ آن‌اشاره‌ دارد.
نظام‌ جديد اجتماعي‌ ايران‌ نظامي‌ است‌، اسلامي‌. ولي‌ نظامي‌ است‌ كه‌ مردم‌ باانتخاب‌ و اختيار و گزينش‌ خودشان‌ آن‌ را انتخاب‌ كردند. نظامي‌ است‌ در راه‌خدمت‌ به‌ مردم‌، يا به‌ تعبير ديگر، نظامي‌ است‌ مردمي‌ بر پايه‌ اسلام‌. بنابراين‌نظام‌ اجتماعي‌ آينده‌ ما نظامي‌ است‌ ايدئولوژيك‌ نه‌ نظامي‌ فاقد ايدئولوژي‌،متعهد در برابر اسلام‌ و نظامي‌ است‌ مردمي‌ و اومانيستي‌ نه‌ ملّي‌ وناسيوناليست‌؛ آن‌ هم‌ اومانيسم‌ اسلامي‌ كه‌ انسان‌ دوست‌ است‌ نه‌ انسان‌ پرست‌،و همه‌ اين‌ مفاهيم‌ در نامي‌ كه‌ براي‌ اين‌ نظام‌ انتخاب‌ شده‌ نهفته‌ است‌. چه‌نامي‌ انتخاب‌ شد؟ جمهوري‌ اسلامي‌.
امروزه‌ در جهان‌ معاصر، برخي‌ كشورها صفت‌ اسلامي‌ را براي‌ نظام‌سياسي‌ خود انتخاب‌ كرده‌اند، لكن‌ جايگاهي‌ براي‌ رأي‌ و خواست‌ مردم‌وجود ندارد مانند كشورهاي‌ پادشاهي‌ اسلامي‌، كه‌ توده‌ مردم‌ در آن‌ نقشي‌ندارند. بعضي‌ ديگر از كشورها نيز قيد جمهوري‌ را براي‌ نام‌ نظام‌ سياسي‌ خوددر نظر گرفته‌اند، امّا از اسلامي‌ بودن‌ آن‌، صرف‌ نظر نموده‌اند.
در اين‌ ميان‌، براي‌ نظام‌ سياسي‌ حاكم‌ بر كشور ما، نام‌ زيبا و گوياي‌«جمهوري‌ اسلامي‌» انتخاب‌ شده‌ است‌. نه‌ يك‌ كلمه‌ كم‌ و نه‌ يك‌ كلمه‌ بيش‌. درمبحث‌ بعدي‌ با نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ و ويژگي‌هاي‌ آن‌ بيش‌تر آشنا خواهيم‌شد.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن