واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سازمان مديريت آغاز يا فرجام؟ "يادداشت روز" کیهان در اواخر هفته پيش، رئيس جمهور سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور را به «معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهور» تغيير داد و اعلام كرد منظور دولت از اين اقدام «ارتقاء نظام برنامه ريزي و نظارت» در كشور بوده است. اقدام آقاي دكتر احمدي نژاد تحليل هايي را در مطبوعات موافق و مخالف دولت در پي داشت ولي برخلاف موارد مشابه كه رسانه هاي مخالف دولت با شدت پيگير يك ماجرا بودند، در اين رابطه به نقدهاي ملايم تري روي آورده و از تعقيب موضوع اجتناب كردند اما در همان حال رسانه هاي خارج از كشور- نظير بي بي سي، دويچه وله، فردا و... - با حساسيت بيشتري به تعقيب ماجرا روي آوردند.سازمان مديريت و برنامه ريزي يكي از كانون هاي كليدي برنامه ريزي و امور اقتصادي كشور به حساب مي آمد كه طي 6 تا 7 دهه گذشته تأثير تعيين كننده اي در عرصه اقتصادي ايران داشت و در واقع كانون اكثر رخدادهاي- مثبت و منفي- اقتصادي ايران بود. طبعاً تصميم گيري درباره چنين سازماني با چنين حوزه تاثيري كار ساده اي نيست. در خصوص اين موضوع توجه به چند نكته ضروري مي باشد:1- سابقه اين سازمان بدين گونه رقم خورده است. در اواخر دوره رضاشاه اين سازمان با نام «شوراي اقتصاد» آغاز به كار كرده 10 سال بعد در سال 1326نام «هيئت عالي برنامه» به خود گرفته است. بهمن 1327 به سازمان برنامه تغيير نام داده در سال 1351 سازمان برنامه و بودجه خوانده شده و در اسفند سال 78 با ادغام اين سازمان و سازمان امور اداري و استخدامي كشور به سازمان مديريت و برنامه ريزي تبديل شده است. در سال 85 تغييرات اساسي در ساختار آن پديد آمده به گونه اي كه كليه شعب استاني آن به استانداري ها و بسياري از وظايف آن به سازمانهاي ديگري نظير وزارت اقتصاد منتقل گرديده است. اين سازمان پيش از اين 9 معاونت و 10 شورا را در خود جاي داده بود.2- سازمان ياد شده دردوران رژيم ستمشاهي زير سلطه آمريكا بود و در واقع يكي از چند حوزه انحصاري آمريكا در ايران - در كنار ارتش ، شركت نفت، وزارت نيرو- بود و اساساً ايراني ها در آن تأثيرگذار نبودند. اين سازمان بخصوص از سال 1333 كه- به ظاهر- تحت مديريت يك بهايي سرشناس- ابوالحسن ابتهاج- و خانواده او درآمد به يك كانون ضدملي تبديل گرديد از همين رو وقتي انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد اين سازمان- به طور غيررسمي- تعطيل شد و به حوزه نخست وزيري منتقل گرديد و تا سال 61 به اين وضعيت باقي بود. بعد كه بار ديگر نياز به چنين سازماني خود را نشان داد، نخست وزير با دستورالعملي محمدتقي بانكي و پس از او مسعود روغني زنجاني را مامور راه اندازي سازمان جديد نمود اما اين دو بدون تصميم به تغيير و يا برنامه اي براي اين كار مسئوليت اين سازمان را پذيرفتند از اين رو سازمان برنامه و بودجه كشور- كم و بيش- به وضع قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بازگشت. بعدها محمدتقي بانكي و معاون او- محسن سازگارا- سر از مخالفت جدي با انقلاب اسلامي درآورده و به خارج از كشور- كانادا و آمريكا- رفتند.3- سازمان مديريت و برنامه ريزي در دوره سازندگي هويت اداري كامل خود را بازيافت و به قدرتمندترين سازمان برنامه ريزي و اقتصاد در كشور تبديل شد و تدوين برنامه پنج ساله اقتصادي به آنان محول گرديد. اين مجموعه از نظر زيرساخت هاي فكري و برنامه اي با اعتقاد ضمني به سيستم و اقتصاد آزاد به كار مشغول شدند و از كارشناسان وابسته به محافل كاپيتاليستي استفاده مي كردند تا جايي كه در اواسط دولت اول سازندگي يكي از مقامات بلندپايه كشور به مهندس ميرزاده كه اداره اين سازمان را پذيرفته بود سفارش كرد كه «از سازمان برنامه و بودجه آمريكا زدايي كند» ولي دوره مهندس ميرزاده به درازا نكشيد و وي عملاً دستاورد چنداني نداشت. در دولت دوم سازندگي بار ديگر ماجرا به قبل بازگشت و وضع سازمان در اين دوره با خواسته هاي عدالت گرايانه نظام انطباق نداشت. در دولت توسعه سياسي درب بر همان پاشنه چرخيد و حتي تشديد شد از اين رو برنامه سوم و سپس چهارم در فضاي بي اعتنايي به آرمانهاي عدالتخواهانه تنظيم شدند و البته با اصلاحاتي به تصويب مجلس و مجمع تشخيص مصلحت نظام رسيدند.4- زماني كه احمدي نژاد در انتخابات سال 84 به پيروزي رسيد با سازماني با اين پيشينه مواجه گرديد طبيعي بود كه بايد براي آن فكري مي كرد.اما مواجه شدن با سازماني كه از ادغام چند سازمان شكل گرفته و مهمترين شوراهاي عالي كشور در ذيل آن قرار دارند كار آساني نبود. رئيس جمهور جديد در مواجهه با آن دو راه پيش رو داشت؛ آن را اداره و اصلاحات تدريجي در آن اعمال كند يا اساساً سازماني با اين ساختار را كنار بگذارد و به تأسيس يك سازمان جوان، كم حجم و چابك روي آورد. تجربه تاريخي و سطح تغييري كه احمدي نژاد تعقيب مي كرد جايي براي حفظ ساختار سابق باقي نمي گذاشت. اين البته فقط سازمان برنامه نيست كه در چارچوب نظريه عدالت گرايانه نمي گنجد بلكه نهادهاي ديگري هم هستند كه رئيس جمهور اشاره اي به آنها هم داشته است.5-كشور قطعاً به سازماني براي جمع آوري آمار، رايزني با كانونهاي كارشناسي، تهيه پيشنهاد جامع برنامه اي نياز اساسي دارد و حتماً تشكيلاتي در حد «معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهور»- آنگونه كه فعلاً از سخنان دكتر احمدي نژاد فهميده مي شود- در اندازه چنين نيازي نمي باشد ولي در اين نيز ترديد نيست كه مدت زماني نياز است تا كارشناساني براساس مدل عدالت خواهي فراهم آيند تا با اتكاء به آنان بتوان يك سازمان در اندازه نيازهاي كشوري در حال پيشرفت كه رسيدن به قله خاورميانه براي آن پيش بيني گرديده، بنا نهاد. معاونت برنامه ريزي رئيس جمهور براي گام اول مناسب است ولي براي ادامه راه حتماً به سازو كار بهتري نياز مي باشد.6-بعضي از واكنش هاي مخالفان انقلاب اسلامي در اقدام رئيس جمهور بسيار جالب توجه بود و از درستي اين اقدام حكايت مي كرد. بعنوان مثال دو روز پيش راديو فردا- وابسته به سازمان سياي آمريكا- در ضمن مطالب گوناگوني كه عليه انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي ايران داشت با- فريدون خاوند- يكي از عناصر سلطنت طلب كه سابقه اي ديرين در خدمت به نظام شاهنشاهي دارد، مصاحبه كرد. خاوند به راديو فردا گفت: «انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي ضربه جدي بر بخشي از خودسالاري جمهوري اسلامي است كه طي دو دهه گذشته به رغم شرايط دشوار سياسي براي نوسازي ساختارهاي اقتصادي ايران در راستاي اقتصاد آزاد و تعامل با جهان تلاش كرد.» هر چند خاوند سخن جديدي نگفت ولي ابراز نگراني او و رسانه سازمان سيا پرده از پايايي عميق يك روند در ساختار برنامه ريزي نظام جمهوري اسلامي حكايت مي كرد. بن و اساس اين ماجرا در تفكري نهفته است كه به رغم استفاده از موقعيت اداري برآمده از انقلاب مذهبي ايران، اسلام را فاقد برنامه براي اداره زندگي مردم مي داند!روز گذشته روزنامه كيهان نقل قولي از حسين مرعشي- عضو حزبي كه نزديك به دو دهه عنان اختيار سازمان مديريت و برنامه ر يزي كشور را در دستان خود داشت- درج كرد. مرعشي در مصاحبه با نشريه ذكر با صراحت گفته است: «ما قايل به اينكه اسلام نظام اقتصادي دارد نيستيم همانطور كه نظام مهندسي ندارد و همانگونه كه نظام قضايي ندارد» او افزوده است: «گرايش حزب كارگزاران سازندگي براي مديريت كشور، گرايشي ليبراليستي است ما معتقديم گرايش هاي ليبرالي با توجه به تجارب بشري در جهت شكوفايي اقتصادي و پيشرفت ايران نسبت به مشي تمركزگرايانه دولت محور مشي مناسب تري است.»كارگزاران سازندگي و ساير گروههاي همخوان با آن طي 2 تا 3 دهه گذشته طيفي از مديران و كارشناسان را با گرايشي تربيت كرده اند تا اقتصاد و برنامه ر يزي ايران را به محملي مطابق مدل مورد اشاره سوق دهند و بايد گفت تار و پود اين سازمان با چنين نگرشي در هم تنيده شده است. دكتر احمدي نژاد با درك دقيق نسبت به آنچه طي 2، 3 دهه گذشته بر سازمان و ساختار برنامه ر يزي كشور رفته است، سازمان نويني را بايد پايه گذاري كند. اميدوارم معاونت برنامه ر يزي راهبردي او نويدبخش چنين سازماني باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 456]