واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تعریف شادی از نظر روان شناسی چیست؟ (جامعه شناسی شادی (3))گفتگو- با آقای منصور بهرامی (روان شناس و عضو انجمن بین المللی تحلیل رفتار متقابل)
در تحلیل رفتار، ساختار شخصیت را به 3 بخش تقسیم می كنند (كودك، بالغ، والد). این نظریه تكامل یافته نظریه فروید است. كودك به مفهوم خردسالی نیست. آن قسمت از ساختار شخصیت ما است كه دنبال احساسات، عواطف، شادی، شادمانی و خشم است.(البته شادی و خشم ذاتی نه اكتسابی) و در حقیقت بخش كودك در شخصیت ماست كه شادی آفرین است و اصولاً این امر بستگی به سن ندارد. دقیقاً! یك مرد و یا زن مسن 70 یا 80 ساله هم با فعال بودن بخش كودك وجودش می تواند شاد بوده و احساس شادمانی كند. وقتی كسی كودك درونش فعال نیست، این فرد به صورت دلمرده و غمگین است. ما خیلی از آدم ها را می بینیم كه به دنبال ارزش ها و تعصبات خود هستند و كودك درون خود را طرد كرده اند. یعنی این آدم ها نیز كودك درون دارند اما با پیروی از تعصبات خشك، این بخش از شخصیت آنها غیر فعال شده و كودك درون آنها افسرده است. مثلاً وقتی فرد مسنی را می بینیم كه در مراسمی مانند چهارشنبه سوری با شادی فراوان از روی آتش می پرد، این حركت در حقیقت ناشی از فعال بودن كودك درون اوست كه تولید شادی می كند. یا مثلاً پدربزرگ یا مادر بزرگی كه با شادی فراوان با نوه كوچك خود بازی می كند، این دقیقاً بازتاب حضور كودك درون اوست. پس ما باید شادی ها را در بخش كودك درون خود، پیدا كنیم.به نظر شما راز خندیدن چیست؟ خنده واقعی چه می تواند باشد؟ما یك خنده ذاتی یا خنده درونی داریم و یك خنده مصنوعی یا اكتسابی. خنده درونی مربوط به كودك درون ما می شود. ما زمانی كه عمیقاً نسبت به یك مسئله ای شاد شویم، شروع می كنیم به خندیدن. كما این كه عكس این قضیه نیز صادق است. وقتی كه ما غمگین می شویم، شروع به گریستن می كنیم. پس این هیجانات به واقع مكمل شخصیت ما هستند. خنده درونی (خنده واقعی)، بخشی از عملكرد شادی كودك درون ماست. مگر این كه ما بخواهیم لبخند اكتسابی بزنیم. لبخند اكتسابی لبخندی است كه مثلاً من در عین ناراحتی با ورود یك شخص تازه وارد به محیط، لبخند می زنم و سعی می كنم خودم را شاد نشان دهم كه از آمدن او خوشحال شده ام. ولی اگر بخواهید خنده واقعی را ببینید، باید به سراغ كودكان بروید ، بازی ها و ارتباط هایی كه با هم دارند و خنده هایی كه از ته دل سر می دهند. در حقیقت خندیدن ، نوعی ابراز هیجان و شادمانی است.طرز تفكر چقدر می تواند در شاد بودن افراد دخیل باشد؟ما تفكر را از بخش كودك خارج می كنیم و به بالغ ربط می دهیم. زمانی هم كه ما كار درمانی انجام می دهیم كاری می كنیم كه بالغ مجری رفتار كودك درون باشد نه مسلط بر آن. مسئله ای نیز در مورد تفكر مثبت و منفی وجود دارد. ما اگر تفكر مثبت داشته باشیم، مطمئناً این تفكر می تواند در شادی و شادمانی ما تأثیر گذار باشد و متقابلاً تفكر منفی نیز شادی را دور می كند. من این نظریه را رد می كنم كه ما باید بسته به خوشبین یا بدبین بودنمان، همیشه نیمه پر یا خالی لیوان را ببینیم، بلكه ما باید واقع بین باشیم. در این صورت، می توانیم عملكردی متعادل و درست داشته باشیم. ما اگر فقط مثبت گرای صرف بوده و جنبه های منفی خود را نبینیم، آن هنگام شادمانی ما نیز شادی واقعی نبوده، بلكه نوعی شادی اكتسابی است. شاید این موضوع را شنیده باشید كه گاهی اوقات توصیه می كنند، جلوی آینه بایستید و به زیبایی ها و سلامتی خود توجه كنید. من این موضوع را نیز رد می كنم؛ چرا كه ما در این حالت فقط مشغول تجزیه و تحلیل ظاهر خود هستیم. آدمی كه ظاهر بسیار خوبی دارد، ممكن است درون آشفته و ناآرامی داشته باشد. پس این شعار نمی تواند مؤثر باشد، چون درون انسان ها ممكن است هر یك از حالات شادی یا غم را داشته باشد. ضمن این كه اندوه و شادی دقیقاً دو روی سكه هستند و هر دو آنها لازمه زندگی اند. فرضاً اگر ما عزیزی ر ا از دست می دهیم نمی توانیم غمگین بودن خود را ابراز نكرده و بگوییم این اتفاقی است كه افتاده است! باید فراموشش كنیم! اصلاً این ایده درست نیست.شادی و اندوه باید هر كدام جای خود را داشته باشند. وقتی ما واقع بین باشیم، تصورات و خواسته هایمان به تعادل می رسد.در اینجا باید مطلب مهمی را خاطر نشان كنم. بعضی می گویند شادی انسان در گروی خوشبختی اوست. حال باید گفت: خوشبختی چیست؟ هركس تعریف خاص خودش را بازگو می كند. مثلاً در كارگاه هایی كه برای شناخت بیشتر از شخصیت فرد تشكیل می دهیم از او می خواهیم تا آرزوهایش را بنویسد. خیلی از این آرزوهایی كه ذكر می كند، بسیار دور و دست نیافتنی هستند. ساده ترین تعریف خوشبختی این است كه خواسته های ما، تعادل و میزانی با امكاناتمان داشته باشد. یعنی اگر من خواسته ای دست نیافتنی داشته باشم، آدم خوشبختی نخواهم بود و اگر خوشبخت نباشم، شاد نیستم. پس اگر خواسته هایم با امكاناتم هماهنگ باشد خوشبخت و شاد هستم. در حقیقت ما اگر واقع بین باشیم، به سراغ رؤیاهای بزرگ و خواسته های ایده آل و دست نیافتنی نمی رویم.لازمه شاد بودن چیست؟من لازمه شاد بودن را ایجاد تعادل در زندگی می دانم. كسی كه زندگی متعادلی دارد چه از نظر مالی و چه از نظر روانی، در نهایت می تواند آدم شادی نیز باشد. هركسی برای شاد بودن آستانه ای دارد. ممكن است عاملی باعث شادی من شود اما شما را شاد نكند. ممكن است عاملی شما را اندوهگین كند اما باعث شادی من شود. این نوع شادی، شادی كاذب است.شادی واقعی آن نوع شادی است كه مكان و زمان در آن تأثیری نداشته باشد و بهترین مثالی كه می تواند نشان دهنده این نوع شادی باشد، ارتباط شادمانه كودكان با یكدیگر است. نوعی شادی كه توأم با خلاقیت است.كودكان به محض این كه زیر پوشش تربیت والدین قرار گرفته و والد درونشان شكل می گیرد، حالا ارزش ها، تعصبات، اعتقادات، فرهنگ، سنت، ملیت، تمامی این موارد بر شادی و ابراز آن تأثیر می گذارد. در حقیقت شادی برای كودك در چارچوب خاصی تعریف می شود و شادمانی خارج از این چارچوب سبب ایجاد حس گناه در او می شود. والدین برای این كه كودك را در چارچوب ارزش ها و اعتقادات خودشان نگه دارند، با تنبیه كودك، احساس گناه را در او به وجود می آورند. یا حتی بدتر از این قضیه، به كودك گفته می شود، اگر تو بخندی و پدرت را از خواب بیدار كنی، خدا از تو ناراحت می شود!در غیر این صورت، كودك درون افراد در میان تعصبات، ارزش ها و اعتقادات (بعد والد وجودی)، حبس می شود. هر قدر بعد ارزشی منفی (تعصبات و...) پر رنگ تر شود، شادی كودك نیز كم رنگ تر می شود. در حقیقت مجموعه تعصبات، باورها و برخی ارزش ها عاملی می شود برای كنترل رفتار فرد. "والد كنترل گر" به ما می گوید كه كدامیك از كارهایمان خوب یا بد است. مثلاً وقتی كودك شروع به خندیدن می كند، ما به او می گوییم نخند! بچه ی خوب كه نمی خنده!. آلوده شدن بالغ با والد، توجه به همین ارزش ها و تعصبات است. مجموعه ی این عوامل باعث می شود شادی كودك درون ما مخفی یا كمرنگ شود. چه اشكالی دارد، شادی هایی را در محیط خانواده ایجاد كنیم.روزنامه ایرانلینک ها شاد فكر كنید خندیدن شما را آرام می كند فروش کتاب های « روان شناسی » و « متفرقه » در فروشگاه اینترنتی تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1677]