روان شناسی رنگ

واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : روان شناسی رنگ soheil77102nd May 2010, 03:56 PMکاربرد روانی رنگ در محیط های مسکونی رنگ و نور در قالب بخشهای اساسی از حیات ما بر روی کره خاکی مطرح بوده اند ، یکی از نخستین آثار ثبت شده از نیروهای جادویی رنگها را می توان در غارهای لاسکاکس و آلتی ما را مشاهده کرد. بر دیواره این دو تا غار ، رگه های درخشانی از بلورهای کربنات آهک ، رنگ سفیدی برای نقاشان پیش از تاریخ فراهم آورده بود که می توانستند به کمک آن سایه های محو و عمق میدان های جالب توجهی را خلق کند . کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند D 9%87_%D 8%BA%D 8%A 7%D 8%B 1_%D 9%84%D 8%A 7%D 8%B 3%DA%A 9% D 9%88.jpg 1 - روانشناسی رنگها ونمادها ونمودهای رنگی رنگها نیروها وانرژی درخشنده ای هستند که چه آگاه و چه نا خود آگاه روی ما اثر مثبت و منفی خواهند داشت . هنرمندانی که شیشه های رنگین خلق می کنند از رنگ برای خلق چنان محیطی معنوی و اسرار آمیز استفاده می کردندکه اندیشه های پرسش کنندگان را بردوش شاهین معنویت به پرواز در آورند. روانشناسی به مباحث اثر تشعشعات رنگی روی مغز و روح ما علاقه مند است. سمبولیسم رنگ، و درک ذهنی و قوه تشخیص رنگها از مسائل مهم روانشناسی به شمار می رود ، تاثیر روانی رنگ آنچه گونه آن را ارزش های اخلاقی- زیبا شناختی رنگ می نامند نیز در حوزه بررسی روانشناسی قرار می گیرد . بالاخره هنرمند به اثرات رنگ از نظر زیبا شناختی توجه زیاد دارد و بدین سان به اطلاعات فیزیولوژیکی و روانشناسی هر دو نیازمند است. کشف روابط بین عوامل رنگ و اثرات آن در انسان که رابطه آنها چشم و مغز است، ازمسائل مهم و قابل توجه هر هنرمند است . پدیده های بعدی، معنوی و روانی در حیطه رنگ و هنرهای رنگ روابط مشترک زیادی دارند زیبا شناختی رنگ را از سه حوزه زیر می توان بررسی کرد: امپرسون (بصری)- اکسپرسیون (حسی) کنتروکسیون (سمبولیک) چشم اطلاعات نوری را دریافت کرده و به شکل دسته تاثرهای عصبی، با گذر از مراحل متعدد، به قشر مغز می فرستد. در مغز «ترجمه» این اطلاعات رسیده، از جهان بیرونی مادی، به صورت ادراک بینایی از جهان چند بعدی و رنگی انجام می گیرد. این آفرینش روانی از جهان بیرونی ما، گونه ای است از جهان مثالی که در درون خود ما به وجود می آید. نامهایی که برای رنگها برگزیده شده اند، مانند آبی، زرد، سبز، سرخ، سفید، سیاه، لاجورد و غیره، همه قرار دادهای اجتماعی و فرهنگی هر ملتی است برای مثال فرانسویها به نامهایی که از آمیزه سفید و سیاه به وجود می آید و ما آنها را «خاکستری» (به دلیل هم رنگ بودن با خاکستر) میگوییم، «خاکی» (که آن هم از فارسی گرفته شده است) میگویند؛ در حالی که مردم ایران در گفتگوی روزمره به آنها «فیلی»، «نفتی» و «توسی» می گویند. لئونارد داوینچی رنگهای آبی، زرد، سرخ، سبز، سفید وسیاه را «رنگهای یگانه» نامیده؛ زیرامعتقد است که این رنگها هیچ ردی از یکدیگر ندارند او معتقد است که لازم نیست هنرمند رنگ را «ببیند» . مفهوم و ادراک «زرد»، «سرخ» و غیره در گستره روانشناسانه او، به مثابه گونه ای از رنگ تعین پذیرفته است. تاثرهای رنگی هنگامی آشکار می شود که نوری که چشم به آن حساس است وجود دارد: نورهای با طول موج کوتاه، متوسط و بلند و ترکیبی از آنها. یاخته های دو قطبی گیرنده ها، بیش و کم به طول موجهای نورها، خواه به وسیله انگیزش وخواه به وسیله نوبد پذیرش، واکنش نشان می دهند و این اطلاعات را در اختیار مرکز بینایی می گذارند. می توان چنین توجیه کرد: +کوتاه (آبی) و- کوتاه (زرد)؛- کوتاه (زرد)و + کوتاه (آبی)؛ + بلند (سرخ) و- بلند(سبز) و- بلند(سبز) و+ بزرگ (سرخ). رنگهایی را که به مثابه دسته تحریکهای عصبی مخالف هم هستند «متضاد» نامیدیم. آنها به منزله رنگهای دیداری یکدیگر راکامل می کنند، یعنی ترکیب نوری آنها ایجاد سفید می کند. بنابراین «مکمل» هم هستند. اما سرخ و سبز در ترکیب نوری خود ایجاد زرد می کنند ونه سفید. پس اگر زرد و آبی تاثیرهای مخالف هم بر دستگاه عصبی انسان بگذارند، سرخ و سبز چنین عمل نمی کنند. از این اطلاعات دریافت شده به صورت دسته تحریکهای عصبی است که فرآیند روانشناسانه و در نتیجه روانکاوانه رنگها و دیدن حاصل می شود. از سوی دیگر، اگر بنا باشد که رنگها بر همه انسانها به یک گونه اثر گذارند وتاثیرهای متفاوت بیافرینند، چگونه می توان تاثیر آنها را روی «دالتون گرایان» (دالتونیستها) توجیه کرد. دالتونگرایی نوعی بیماری است که چشم دچار ناجوریها وناسازگاریهایی می شود و سبب می گردد احساسهای رنگی را به گونه ای مغایر با سایر انسانهای عادی دریافت کنند مثلاً سرخ را آبی یا سبز می بینند وسبزها را سرخ یا سرخابی دریافت می کند این ناجوریها هنوز آنطور که باید و شاید توجیه علمی نشده اند. بنابراین نمی توانیم قاطعانه بگوییم که این یا آن رنگ بر همه مردم، این یا آن تاثیر روانی را دارد، مگر آنکه این مفاهیم از طریق «کلام وحی» و به وسیله انبیا اعلام شده باشد. برای مثال عمل تقویت چشم با رنگ آبی، که در حدیثی از امام صادق علیه السلام است که به یکی از صحابه خود فرمودند به آسمانی آبی بالای سرش بنگرد؛ زیرا خداوند این رنگ را بالای سرما گذارده است، که با نگاه کردن به آن چشمان ما تقویت شود یا رنگ زرد که رنگ پیروزی است و در حدیثی از حضرت امیر المومنین علی علیه السلام آمده است که هنگام ظهور مهدی علیه السلام پرچمهای سفید و زرد پیروزی در پیشاپیش سپاهش در اهتزاز خواهد بود. 2 - تفاوت میان تضادهای رنگی بصری و تضادهای رنگی روانشناختی تضادهای رنگهای بصری نتایج دیداری از اطلاعاتی است که به وسیله نیروی نورانی به چشم داده می شود. این تضادها درباره زینه گی های رنگی و گونه های آنها عبارتند از: روشنی رنگ، اشباع رنگ، حالتهای مکملها، تضادهای متقارن (همزمان)، کیفیت رنگی، کیفیت، فامهای رنگی (خاکستریهای رنگین)، فاصله ها، تضادهای پی در پی (متوالی)، پویا و نیرویی، «فلوئورسانس»، «متامریس»، ساز و ساختار، بافت، بازتاب، دورن تابی (دورن بازتابی)، میان تابی یا «انترفرانس» ها. تضادهای روانشناختی واکنشهای تهیجی نسبت به رنگهای دیده شده است تضادهای روانشناختی رنگها بزرگترین فاصله (درگستره تهیجی) موجود میان دو رنگ را، به مثابه زینه رنگی آنها، شامل می شود. بنابراین گرم و سرد، فعال و منفعل، نیرومند و ضعیف، شاد و غمگین، فراوان و محدود، آرام و آشفته، تهاجمی و تسلیمی، رنگین و کدر، جوان و پیر، مردانه و زنانه، باب روز (مد و بیرون از زمانه، شاعرانه و جدی و غیره نیز هم انبازی و اشتراک رنگها هستند که روی صدا، ذائقه و سلیقه، خلق و خو و خصیصه های مختلف انسان تاثیر میگذارند. به طور کلی، در آنچه مربوط به تفاوتهای میان رنگها می شود، ارزشهای تهیجی تحت تاثیر زمان ، مکان، موقعیت جغرافیایی، ملیت، زینه فرهنگ و توسعه و پیشینه فرهنگی، سن و سال، جنسیت (زن ومرد)، پسند زمانه و غیره اند که عوامل اصلی تاثیرهای روانشناختی اند. به این دلایل است که نمی توان آزمونهای انجام شده روی مردم یک ناحیه را برای مردم سایر نواحی تعمیم داد. البته برخی از واکنشهای انسانی وجود دارد که، با همه تفاوتهایی که میان اقوام و ملتهای مختلف دارند، در مجموع تاثیرهای مشابهی ایجاد می کنند که حتی در برخی از موارد، شاید، توجیه منطقی و علمی نداشته باشد؛ برای نمونه توان جاذبه و کشش رنگی را می توان ذکر کرد که از آخرین آزمونهای انجام شده این نتایج به دست آمده است: نارنجی 2/21 درصد، سرخ 6/18، آبی 5/17، سیاه 4/13، سبز 6/12، زرد 2/12، بنفش 5/5 و خاکستری 7/0 درصد. در صورتی که در نخستین بر خورد به نظر می آید که چون زرد شدید ترین بازتاب را (پس از سفید) دارد باید بیشترین جاذبه و آبی یا سیاه کمترین جاذبه را داشته باشند. 3 - هم انبازی رنگها و نماد گرایی آنها طی دورانهای گذشته، در ارتباط با طبیعت، فرهنگ، باورهای دینی و تجربه های زندگی، بشر به رنگها مفهوم هایی نمادین داده است. این مفاهیم، در میان ملتها و اقوام مختلف متفاوتند هر چند که ممکن است در برخی موارد مشابه هم باشند برای مثال زرد درمیان اقوام انگلیسی نژاد یا تحت تاثیر فرهنگ آنان، نماد بی وفایی و نفرت است در حالی که در فرهنگ اسلامی، نماد پیروزی و زرد طلایی و زرین نماد جبروت الهی است. رنگ سبز در میان فرانسویان رنگ امیدواری است ولی در اسلام رنگ ولایت الهی است که رنگ رسول اکرم اسلام و اهل بیت اوست. بنابراین در روانشناسی نمی توان قاطعانه بر یک یا چند معیار بومی و محلی متکی شد وآنها را برای همه انسانها تعمیم داد. از سوی دیگر مفاهیمی که در دورانی به وسیله مردمانی برای برخی از رنگها برگزیده شده است، در همان دوران معتبر است اعتبار آن بر همه زمانها گسترده نمی شود. بسیاری ازمفاهیم رنگی در طول دورانهای مختلف بشر از چیزهایی گرفته شده اند و به چیزهایی ارتباط داده شده اند که طبیعت از آنها به وجود آمده است. مانند عناصر چهار گانه کهن آتش، خاک، آب و هوا (باد)؛ یا چهار فصل، ادراکهایی که نتیجه مبارزه برای زنده ماندن و زندگی است یا برای مذهب و معتقدات، برای نشانه ها وعلایم اختصاصی وسپس برای دید انسانی است. برای مثال، رنگ سرخ را در نظر بگیریم. رنگ سرخ از نظر دیداری با آبی فیروزه ای یا سبزابی در تضاد است بنابراین بر اثر اشتراک و هم انبازی و نمادگرایی روانشناسانه با رنگهای متفاوت متضاد می شود. می توانیم سیاهه ای بسیار طولانی از این ویژگی های سرخ تهیه کنیم همچنین است برای رنگهای دیگر. اما: سرخ به منزله آتش با آب= خاکستر و سبز (اعتقاد پیشینیان)، سیاه (باور ژاپنی ها) و به طور عادی و رایج با آبی روشن و سبزابی درتضاد است. سرخ به منزله رنگ جنگ با صلح= سفید (تسلیم) و رنگ پیروزی و معصومیت در اسلام با سبز به مثابه بختیاری، سعادتمندی (رفاه و بارآوری) و با آبی به منزله هوا و فضا متضاد می شود. در باورهای مذهبی اسلامی و به ویژه ایرانی، سرخ رنگ شهادت و ثاراللهی با خاکستری مایل به آبی (رنگ خانه نشینی و ترس از مبارزه و پیکار) متضاد است واین دو رنگ، نماد «مجاهدین» و «قاعدین» درقرآن مجید است. سرخ برای گرمای تابستان با سرمای زمستان= سیاه (گوکیو- ژاپن)، خاکستری ملایم (اروپا و غرب) و با سفید وآبی یخزده متضاد میشود. سرخ به منزله نماد جنوب با شمال= سیاه (گوکیو- ژاپن) با زرد (سرخپوستان پوئبلو) و یا سبز خرم (ایران وخاورمیانه) در تضاد است. سرخ به مثابه سوزان با آبی روشن متضاد می گردد گرما در نواحی گرمسیری سوزنده و ناخوشایند است و سرما فرحبخش و خوشایند. سرخ، خشم، عصبیت و انتقامجویی متضاد با سفید= آشتی وگذشت وبا سبز= آسایش و همزیستی است. سرخ به معنی شهوانی و بی پردگی با ظاهر الصلاح= سفید خاکستری و با پرواداری= آبی متضاد شده است. سرخ به مفهوم اهریمنی، متضادش سفید یا زرد خیره کننده به معنی الهی و جبروتی است (رنگ زرین در عرفان مشرق زمین رنگ جبروت الهی است. پوشش زراندود گنبد ها و گلدسته های مقابر اهل بیت علیهم السلام و نیز پیکره های بودا در معابد بودائیان به همین دلیل است). سرخ یاد آور دوزخ و دوزخیان، متضادش آسمان سفید، زرین یا آبی روشن است. سرخ به مثابه خود خواهی، خود مرکزی، غرور و فریفتگی در تضاد با فضای لایتناهی از خود رهایی، تسلیم و= با آبی است. سرخ در ارتباط با همه مفاهیم گفته شده و دهها مفهوم دیگر، رنگ «چپ» و سبز رنگ «راست» است. در قرآن مجید، دوزخیان «یاران چپ» و بهشتیان «یاران راست» نامیده شده اند. چپها در ارتباط با آتش و «سرخ» و راستها در ارتباط با سبز و آسایش هستند. (سوره واقعه). در این دوران که عصر ارتباطات است، سرخ مفاهیم دیگری نیز یافته است برای مال سرخ، خطر و اعلام خطر است و در ایام جنگ متضادش سفید= رفع خطر و حالت عادی است. در رانندگی و در علایم آن، سرخ ممنوعیت و سفید رفع ممنوعیت است. در مسیرهای حرکت قطار، خودرو و غیره، چپ (سرخ) نشانه ایست اجباری و راست (سبز) نشان حرکت و آزادی عبور است. چراغ چشمک زن خودروها و چراغ ترمز که به نحوی با خطر و اعلام خطر در ارتباط اند سرخ (یا نارنجی) هستند. در فناوری وسایل منزل و آبرسانی، سرخ علامت گرم و آبی نشانه سرد است. در قطع و وصل چراغها و جریان برق، سرخ= قطع و سبز= وصل است. در دفترها و شرکتهای تجاری سرخ- سبز: سرخ پرداخت و اعتبار و خرج است و سبز، کم خرجی و اقتصاد. گاهی و اغلب برای سادگی کار به جای سرخ سیاه به کار می رود. برای سایر رنگها نیز می توان در پژوهشی فراگیر، سیاهه های دیگری تنظیم کرد و سپس با مقایسه همه مفاهیم قواعد نسبی روانشناسی رنگ را پایه ریزی نمود. 4 - کاربرد روانشناختی رنگها انسان در طبیعت با رنگها دمساز است و به همین دلیل زندگی بدون رنگ برای او بی مفهوم و زجر آور است و هنر نیز از این ویژگی بهره برده و می کوشد محیط زندگی را به کمک رنگها برای انسانهایی که در آن محیط زندگی می کنند سازگار تر و خوشایندتر سازد. بنابراین آگاهی از تاثیرهایی که رنگها بر روح و روان مردم می گذارند، لازم و ضروری به نظر می رسد این تاثیرها همانطور که گفته شد یا تاثیر های علمی و سرشتی رنگ هستند یا تابع موقعیتهای زمانی و مکانی و جغرافیایی اند و یا از فرهنگ و دین و آیین مردم مایه می گیرند. نمادها و رنگهای نمادین نیز پدیده های تاثیرهای فرهنگی اند. در هر صورت روانشناسی رنگها بیشتر از آنچه در هنرهای زیبا، بویژه نقاشی، از آن استفاده شود، در هنرهای ترسیمی و کاربردی، آذینگری و تبلیغات سودمند می افتد. چون تعبیرهای شخصی و هم سازی و همگنی با پدیده ها و شکلهای تازه زندگی می توانند در هنرهای کاربردی نقش موثر خود را داشته باشند، بنابراین، هر آفرینش تازه ای می تواند اصیل باشد و بیانی نو و روانشناسی ویژه خود را ارمغان کند. آزمونهایی برای تبیین واکنشهای افراد به رنگها انجام گرفته است هر چند که در موارد نتیجه ها یکسان نبوده است ولی اغلب همانند یا به هم نزدیک بوده اند. ضربانهای قلبها و تنفسها، برای مثال، در اثنای تابش رنگهای مختلف اندازه گیری شده اند و در اکثر موارد چنین نتیجه هایی به دست آمده است: سرخ- خیلی تند؛ سبز- آرام و منظم؛ سفید- آرام ولی نا منظم و مواج. علاوه بر این در مورد کارهایی که در آنها احتمال اشتباه می رود، در محیط هایی به رنگ زرد کمتر اشتباهی رخ می دهد بر عکس در محیطی با رنگ آب حداکثر اشتباهات ثبت شده است درصورتی که در همان محیط آبی رنگ، کارهای هوشمندانه بهتر انجام می گیرد. از سوی دیگر، رنگها می توانند در گستره عاطفی بر ما تاثیرهای متفاوتی بگذارند. دوباره یاد آور می شویم که تاثیرهای روانی رنگها به چند عامل اساسی بستگی دارد: عوامل جغرافیایی، فرهنگی، تاریخی و بویژه اقتصادی و عرفانی ملتها، بنابراین نمی توان نظر و داده ای را بر هر جا وهر کس تعمیم داد. 5 - تأثیر رنگ در فضا اثر فضایی رنگها دارای عوامل گوناگونی است ، نیرو و قدرت رنگها در مورد عمق آنها در خود رنگ نهفته بوده و این خصوصیات در تاریکی و روشنایی ، سردی و گرمی ، درجه اشباع و یا میزان وسعت سطوح رنگها موجود می باشد . استقرار و جهت رنگ در ترکیب بندی رنگ از اهمیت شایانی برخوردار می باشد . رنگ آبی در سقف ، کف و دیوارهای مجاور فضا ، حالات و اوضاع متفاوت دارد . آبی کف سنگین و آبی سقف سبک است ، قرمز تیره در سقف فضا مانند وزنه ای سنگین و تحمیل کننده عمل می کند . اما در انتهای فضا همچون واقعیتی ثابت و پایدار است . زرد در سقف فضا اثر بی وزنی و در کف فضا اثر سبکی جالبی ایجاد می کند . ایجاد توازن در رنگ یکی از مهمترین هدفهای کومپوزیسیون است . در یک فضا هر کدام ا ز جهات ممکن افقی ، عمودی ، مورب ، مدور و یا ترکیب هایی از آنها برای خود مفهوم مختص به خود دارد ، جهت افقی بر وزن ، فاصله و وسعت دلالت می کند ، جهت عمودی یعنی قویترین متضاد جهت افقی نیز بر روشنی ، ارتفاع و عمق می افزاید . این دو جهت به اتفاق اثر سطح ، احساس تعادل ، استحکام و سختی مادی ایجاد می کند . تأکید قوی آنگاه ایجاد می شود که جهات افقی ، و عمودی یکدیگر را قطع کنند ، جهت مورب حرکت ایجاد می کند و نظر را به عمق فضا سوق می دهد. چشم مایل است رنگهای مشابه را به یکدیگر پیوند داده به طوریکه وقتی آنها زیاد باشند ، طرحهای هم زمان بتوانند هم زیستی کنند. اهمیت رنگهای فضاهای داخلی و نفوذ آنها بر افراد زمانی روشن می شود که به این واقعیت توجه کنیم که تقریبا به طور متوسط دو سوم از وقتمان را در محیط های بسته سپری می کنیم .تغییر رنگ دیوار ها می تواند بیش از تغییر مبلمان یا حتی ساختار اساسی یک اتاق ، نتایج چشمگیری را به بار آورد . 5 – 1 - انتخاب رنگ برای فضاهای مختلف 1 – چه نوع فعا لیتی قرار است در این مکان انجام می گیرد. 2 – چه رنگهای طبیعی در این مکان وجود دارد . 3 – به چه مقدار نور احتیاج است . 4- آیا در اینجا مایل به داشتن فضایی اساساً گرم یا سرد هستند . 5 – آیا در پی ایجاد محیطی برانگیز شده و شاد با فضایی ساکت و آرام هستند ؟ 6 – آیا مایلند فضای اتاق بزرگتر یا کوچکتر از اندازه عادی به نظر رسد ؟ 7 – شکل اصلی اتاق چیست ؟ آیا باریک و طویل یا کوتاه و پهن است ؟ 8 – سقف اتاق بلند است یا کوتاه ؟ 5 – 1 – 1 - سقف ها ، دیوارها و کف اتاق ها نکته بسیار مهمی که لازم است به هنگام طراحی فضای مورد نظر به خاطر داشت این است که رنگ ها معمولاً در فضاهای وسیع ، غلیظ تر به نظر می رسند . بهتر است برای سقف ها رنگ روشن تری در مقایسه با رنگ سایر بخش های اتاق انتخاب کنید . این کار خصوصاً در شب و نبود منبع نور طبیعی به حفظ نور کمک می کند . رنگهای رایجی که برای دیوارها به کار می روند ، بین رنگهای روشن ، متوسط و سفید متغیرند . رنگ کف اتاق ها معمولاً بین سیاه آمیخته های متوسط و تیره متغیر و یا به روشنی رنگ دیوارها می باشند . انتخاب رنگ برای فضاهای مختلف یک ساختمان 1- اتاق نشیمن : رنگهای اتاق نشیمن را میبایست بر اساس رنگ های طبیعی موجود در اتاق انتخاب نمود . در وهله اول باید رنگ کف اتاق ، شومینه ها ، آجرها یا کارهای سنگی را مورد توجه قرار داد . و از تضاد ( کنتراست ) قوی میان سیاه آمیخته های تیره و روشن پرهیز کرد . 2- اتاق غذا خوری : استفاده از رنگ های روشن و متوسط برای دیوارهای اتاق ، فضای شاد و گرم و دوستانه ای فراهم آورد . بهتر است رنگهای انتخابی برای این فضا با رنگهای طبیعی غذا همگون باشد . بهتر است از رنگ های سبز و زرد که یادآور بیماری هستند در این اتاق خودداری کنیم . 3- آشپزخانه : برای این محل بهتر است از رنگهای تحرک بخش استفاده کنیم . و رنگ های گرم مناسب ترین رنگ می باشد . این رنگ ها باعث تقویت هوشیاری و محرک قدرت خلاقه هستند . 4- اتاق خواب : بهتر است به جای استفاده از رنگ های متضاد و تند، رنگ های ملایم و ملیحی را برای این اتاق انتخاب کنیم . در کشورهای سردسیر رنگ های گرم انتهای طیف رنگی ، رنگ های مناسبی هستند و در مناطقی که آب و هوای گرمتری دارند ، رنگهای سرد انتهای دیگر طیف ، رنگهای نیروبخشی به شمار می روند . 5- اتاق بچه : برای بچه های زیر 13 سال به منظور ایجاد محیطی شاد و درخشان ، رنگهای زرد ، نارنجی و قرمز انتهای طیف رنگی پیشنهاد می شود . برای سنین بالاتر درجات روشن تر طیف های آبی و سبز دارای ارجحیت می باشند . برای چنین اتاقی نباید از رنگ های تیره استفاده کرد . 6- اتاق خواب های مشترک : در این طیف اتاق ها باید الگوی رنگ ها طوری انتخاب کرد که به ذائقه هر دو نفر سازگار باشد . در این اتاق ها پیشنهاد می شود رنگهای تیره و تند را بکار نبریم . و بهتر است از رنگ سفید آمیخته های ملایم و ملیحی را چون سرخابی ، گلبهی ، لیمویی کمرنگ ، ارغوانی ملایم و صورتی استفاده کنیم . 7- حمام : توصیه می شود که درجات متوسط و روشن رنگها را برای رنگ های دیوارهای حمام انتخاب کنیم تا بدین طریق مکانی دلبازتر و وسیع به نظر رسند . با توجه به اینکه سفید و مایل به سفید ، نماد و مشوقی برای پاکیزگی هستند، آنها را میتوان رنگهای خوبی برای حمام دانست .سایر رنگهای مناسب حمام ، تمامی رنگهای روشن و متوسط آبی ، فیروزه ای ، آبی – سبز ، آبی روشن مایل به سبز (دریایی ) یا سبز را شامل می شود . رنگ می تواند تغییراتی در ادراک ، سایز و اندازه ایجاد نماید . رنگ آمیزی دیوارهای کلاس درس به رنگ های روشن ، کلاس را در ظاهر بزرگتر نمایان می سازد . راهروهای طولانی را می توان بوسیله رنگ آمیزی درها و فضاهای موجود راهرو با رنگ روشن ولی با تن تیره با کنتراست تن روشنتر روی دیوارهای مابین کوچکتر جلوه داد . راه دیگر کوتاهتر جلوه دادن کلاس یا راهرو دراز ، رنگ آمیزی انتهایی با رنگ روشن تر و شدیداً درخشانتر می باشد . رنگ ها نه فقط از نظر زیبایی بخشیدن به دنیای اطراف ما اهمیت دارند ، بلکه تأثیرات عاطفی ، روانی قوی نیز بر اشخاص می گذارند . رنگ ها تعابیر روانی مختلفی دارند .. می توان خصوصیات افراد یا جامعه را از روی رنگ هایی که استفاده می کنند و دوست دارند شناسایی کرد ، از این جهت رنگ ابزار مهمی در جهت هدایت و القای حالات روانی خاص به افراد و جوامع است . فضاهای تیره و ناهمگون افراد را دچار افسردگی و فشارهای روانی ناخواسته می کند ، در حالیکه خود افراد نیز از دلایل واقعی آن با خبر نیستند . از رنگ می توان در طراحی فضا بهره فراوانی برد . اگر خوب استقبال بشه با تایپنگ دیگه در خدمت هنردوستان هستیم soheil77106th May 2010, 05:58 PMهیچکی نظر نداد،مجبور شودم خودم به نظرم خیلی خوب بود،منتظر تایپینگای دیگه شما هستیم soheil77106th May 2010, 06:04 PMقابل شمارو نداشت soheil77106th May 2010, 06:05 PMشکسته نفسی میفرمائید;) soheil77106th May 2010, 06:05 PMردیف شودم:d سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]

[مشاهده در: www.ri3k.eu]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 3008]