تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):رجب نام نهرى است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرين‏تر هركس يك روز از ماه رجب ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799714011




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ترانه بارون (1)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ترانه بارون (1)

ترانه های علی معلم دامغانی پسرای مشرقیآی پسرا! آی پسرای مشرقی!اسبای نورو توی درّه زین کنیدگردون? خورشیدو صیقل بزنیدصبح سحر رو گردنه کمین کنیدآی خدا قوّت ... حالا نوبت شماسآیینه شید، دنیا رو رشک چین کنیدشب داره می ره، داره شب سحر می شهمی گن که شب سیاهه، اما سر می شهرسوا می شه شام سیاه پرده پوشنوبت تیغ صبح پرده در می شهآی پسرا! اسبای نور و زین کنیدبا تیغ نور مزرعه رو وجین کنیدخون? دوست، خون? آشنا کجاس؟آی پسرای مشرقی! نوبت ماسشیطون و شب هر دو تا شون غریبه اندروغ می گن، دنیا همه ش مال خداسباغ خدا رو پُر یاسمین کنیددنیا تونو رشک بهار چین کنید. کوچه های سرنوشتحالا که غربت زمین یه آسمون تباهیهروزای تیره مثل شب آیین? سیاهیهحالا که حتی جاده ها چنبرمار زخمی انحالا که حتی چشمه هم دام هلاک ماهیهما اگه کاوه هم بشیم ما رو زمونه می زنهباید فریدونی باشه که شاخ دیو و بشکنهاز کوچه های سرنوشت صدای پا تو می شنویمحتی تو شهرای شلوغ گاهی صدا تو می شنویمبوی نسیم، بوی هوا می گن می آی همین روزااز ابر و باد و رعد و نور بانگ رها تو می شنویمرو به نسیم باز می داریم پنجره ها رو تا سحریا تو بیا که صبح بشه، یا ما رو با خودت ببردست ماها و دامنت، دامنتو نمی گذاریمابرای آسمونتیم، اگه نیای نمی باریمیه جایی هستی، می دونیم، تیغتو بستی، می دونیماسبتو زین کرده باید جمعه به صحرا بیاریمای دل ما شکاری کمند پُر خمت! بیادلای بیقرار ما نیاز مقدمت، بیا. تیتر روزنامه عصرهتیتر روزنام? عصره، تیتر روزنامه عصره:یکی خونش O منفی، یکی خونه ش عین قصرهمردی خونشو فروخته، واسه بچّه ش نون خریدهکارشناس دارو می گه: مرد نونو گرون خریدهمردی خونشو فروخته، مردی خونه شو فروختهتیتر روزنام? عصره...آره، خونشو فروخته واسه بچّه ش نون خریدهنرخ خون پایینه اینقدر؟ یا نونو گرون خریده؟عصر آهن، عصر گرگه، توبه مرگ گرگ عصرهمردی خونش او منفی، اما خونه ش عین قصرهحالا سنگ پشت یا حلزون صد چمن خونه به دوشنسنگدلان که قیمت خون خونه شونو می فروشن...غم مخور، یکی همیشه خوبه، کیمیا سرشتهآدرس خدا رو داره، می گه خونه مون بهشتهفرصت همیشه تونو از خود و خدا نگیرینزندگی امیده، امید، زنده باشین تا نمیرین. خاک پیرنه آهویی مونده به دشت، نه کبک و تیهویی به کوهکو چشمه های پرخروش؟ کو جنگلهای با شکوه؟سروای کوهی پیر شدن، از درّه گلها سیر شدنیه صحرا ریشه های تر تو خاک خشک اسیر شدندشتای سبز کنار رود از تشنگی کویر شدنخودخواهی ما آدما ببین با خونه مون چه کردباد غرور، باد جنون با آشیانه مون چه کردنه گریه موند، نه خنده موند، نه شاخه نه پرنده موندنه سبزه رویید توی دشت، نه آهوی رمنده موندپیر شده خاک، امّا هنوز از زندگی سیر نشدهمیشه به دادش برسیم، آره هنوز دیر نشدهباید دوباره دشتو کاشت، هوای سبزه ها رو داشتباید روی صفح? خاک خط خط سبزه رو نگاشت. یادگاربا من بمون، ای همسفر!با من که از ره خسته امبا جام لبریز نگاتاز هستی خود رسته امبا من بمون، ای همزبون!تو این شب دلواپسیبا من که تنها مانده امدر کوچه های بی کسیای یادگار از تو غرور زخمی ام!ای فارغ از من! فارغ از یادت نیمبر من رقیبم را پسندیدی، ولیشادم که می دانی و می دانم کیمشادم که سودایی ندارمدر سینه غوغایی ندارمآیینه ام خود کرده با شبچشمی به فردایی ندارم. ترانه های علی معلم دامغانیلینک: دیوان شعرا 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 998]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن