تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844693595




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ترانه هاي شهيار قنبري


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: patris17th April 2007, 04:22 AMدر اين تاپيك ميتونيد در مورد شهيار قنبري ، ترانه سرا و شاعر ايراني صحبت كنيد و اثار ايشان رو به يادگار بگذاريد.;) ;) patris17th April 2007, 04:24 AMاگه بموني اگه بموني خورشيد و از اون بالا مي آرم برات خوب ميدوني مي بندم يه دستبند بلور از اشك گرم و پر نور دور دست هاي پر از غرور ميگريم عكس ماه و از آب از لبام تنگ شراب هديه مي آرم برات تو خواب پر ميشه صحرا از شقايق ها ميره از چشمونم ابر سيا اگه بموني اگه بموني اگه نموني شب مي آد نور اسير پونه ميميره دل ميگيره اگه نموني اگه نموني ميمره ستاره م تو هوا روز ميشه سرد و سيا گريه ميكنن باز پريا چشمامو مي دم به ماهي ها دستهام و ميدم به دريا ميرم از چشم تنگ دنيا ماهي عشقم ميشينه به خاك از روي دنيا نامم ميشه پاك اگه نموني اگه نموني (شهيار قنبری) patris17th April 2007, 04:34 AMمي نويسم از تو مي نويسم مي نويسم از تو تا تن كاغذ من جا دارد با تو از حادثه ها خواهم گفت گريه اين گريه اگر بگذارد گريه اين گريه اگر بگذارد با تو از روز ازل خواهم گفت فتح معراج ازل كافي نيست با تو از اوج غزل خواهم گفت مي نويسم همه ي هق هق تنهايي را تا تو از هيچ به آرامش دريا برسي تا تو در همهمه همراه سكوتم باشي به حريم خلوت عشق تو تنها برسي مي نويسم مي نويسم از تو تا تن كاغذ من جا دارد مي نويسم همه ي با تو نبودن ها را تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببري تا تو تكيه گاه امن خستگي ها باشي تا مرا باز به ديدار خود من ببري مي نويسم مي نويسم از تو تا تن كاغذ من جا دارد (شهيار قنبری) rezamediatak17th April 2007, 01:25 PMیکی از اشعار زیبای شهیار که من خیلی دوست دارم "همیشه غایب" نام داره این شعر ابتدا توسط "داریوش اقبالی " خونده میشه ولی چون به زندان میوفته مجوز نمیگیره و زنده یاد "فریدون فروغی " بازخوانی میکنه که هر دوشون قشنگه فقط اونی که داریوش خونده یک بیت اضافی داره که با یه رنگ دیگه مشخص میکنم یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم یک نفر میاد که من تشنه بوییدنشم مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده خالی سفرمونو پر از شقایق میکنه واسه موجهای سیا دستا رو قایق میکنه مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده همیشهغایبمن زخمامو مرهم میذاره همیشهغایبمن گریه هامو دوست نداره نکنه یه وقت نیاد صداش به دادم نرسه آینه ها سیا بشه کور بشه چشم ستاره مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده خشم این حنجره خسته همیشه غایبه کلید صندوق در بسته همیشه غایبه نعره اسب سفید قصه مادر بزرگ بهترین شعرای سر بسته همیشه غایبه مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده شاید این همیشه غایب تو باشی تو اگه اومدنی نیستی بگو اگه مارو خواستنی نیستی بگو yashita17th April 2007, 03:15 PMمن همه ي ترانه هاي شهيار قنبري رو دوست دارم به اعتقادم يك شاعر خيلي خيلي حرفه اي و با ارزشه. اين ترانه اش به نظر من جاوداني ترين ترانه اش است. تن تو ظهر تابستون و به يادم مياره رنگ چشماي تو بارون رو به يادم مياره وقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره تن تو تلخي زندون رو به يادم مياره من نمازم تو رو هر روز ديدنه از لبت دوستت دارم شنيدنه نفست شعر بلند بودنه با تو بودن ، بهترين شعر منه تو بزرگي مثل اون لحظه كه بارون مي زنه تو همون خوني كه هر لحظه تو رگهاي منه تو مث خواب گل سرخي لطيفي مثل خواب من همونم كه اگه بي تو باشه جون مي كنه من نمازم تو رو هر روز ديدنه از لبت دوستت دارم شنيدنه نفست شعر بلند بودنه با تو بودن ، بهترين شعر منه تو مث وسوسه ي شكار يك شاپركي تو مث شوق رها كردن يك بادبادكي تو هميشه مث يك قصه پر از حادثه ايي تو مث شادي خواب كردن يك عروسكي من نمازم تو رو هر روز ديدنه از لبت دوستت دارم شنيدنه نفست شعر بلند بودنه با تو بودن ، بهترين شعر منه تو قشنگي مثل شكلهايي كه ابرا ميسازن گلاي اطلسي از ديدن تو رنگ مي بازن اگه مرداي تو قصه بدونن كه اينجايي براي بردن تو با اسب بالدار مي تازن من نمازم تو رو هر روز ديدنه از لبت دوستت دارم شنيدنه نفست شعر بلند بودنه با تو بودن ، بهترين شعر منه rezamediatak17th April 2007, 04:41 PMیکی از سروده های زیبای شهیار ترانه "حرف " که خودش توی آلبوم قدغن خونده و شعر خیلی زیبایی داره کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند khademi17th April 2007, 06:41 PMشبامون آيه بيداري شدن روزامون ساكت و تكراري شدن همه درها رو به ديوار وا مي شه لحظه ها لحظه بيزاري شدن هوا مسمومه و ماتم مي ياره واسه موندن ديگه جايي نداره آسمون رنگ گل لاله گرفته مهربوني ره صد ساله گرفته جاي شادي رو ديگه ناله گرفته rezamediatak18th April 2007, 12:16 AMاینم یکی از ترانه های زیبای شهیار "اولین بار" که خودش خونده کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند patris18th April 2007, 03:10 AMيادم باشه يادت باشه يادم باشه يادت باشه دروغ نگيم به همديگه دوستم داري دوستت دارم اين و چشامون به هم ميگه شمعي توي سقاخونه يادم باشه روشن كنم يادم باشه فقط برات رخت عروسي تن كنم يادم باشه يادت باشه دروغ نگيم به همديگه دوستم داري يادت باشه با تو همه تو خونه ي ما دشمن ان از صبح تا شب پشت سرت حرفهاي ناجور ميزنن يادم باشه اين بار اگه ديدم دارن باز بد ميگن بگم دارن با دستهاشون براي من گور ميكنن يادت باشه هر چي ميگم از دل و جون گوش بكني يادت باشه يه وقت نري من و سياپوش بكني يادت باشه اسم مون رو رو تك درختي نكنيم رو قلبمون جا بذاريم حرفي كه مي خوايم بزنيم يادت باشه گوش نكنيم به حرف مردم گذر يادم باشه يه شب با هم بريم از اين جا بي خبر يادم باشه يادت باشه patris18th April 2007, 03:12 AMديگه اشكم واسه من ناز ميكنه كاشكي تاريكي مي رفت فردا ميشد صبح ميشد چشمون تو پيدا ميشد لبهاي ناز تو با قصه ي عشق مثل گلهاي بهاري وا ميشد تا دلم شكوه رو آغاز ميكنه ديگه اشكم واسه من ناز ميكنه يادته قول دادي پيشم ميموني قصه ي عشق زير گوشم مي خوني نمي دونست دل وامونده ي من كه تو رسم بي وفايي مي دوني تا دلم شكوه رو آغاز ميكنه ديگه اشكم واسه من ناز ميكنه هنوز از عشق تو لبريزه تنم عاشق چشمون ناز تو منم نمي دونم چرا من هم مثل تو نمي تونم زير قولم بزنم تا دلم شكوه رو آغاز ميكنه ديگه اشكم واسه من ناز ميكنه patris19th April 2007, 04:00 AMمرد تنها با صداي بي صدا مثل يه كوه بلند مثل يه خواب كوتاه يه مرد بود يه مرد با دست هاي فقير با چشمهاي محروم با پاهاي خسته يه مرد بود يه مرد شب با تابوت سياه نشست توي چشمهاش خاموش شد ستاره افتاد روي خاك سايه ش هم نمي موند هرگز پشت سرش غمگين بود و خسته تنهاي تنها با لبهاي تشنه به عكس يه چشمه نرسيد تا ببينه قطره قطره قطره ي آب قطره ي آب در شب بي تپش اين طرف اون طرف مي افتاد تا بشنفه صدا صدا صداي پا صداي پا rezamediatak19th April 2007, 03:29 PMترانه "دوستم داشته باش" دوستم داشته باش ، بادها، دلتنگ اند دستها ، بیهوده ، چشمها، بیرنگ اند دوستم داشته باش ، شهرها می لرزند برگها می سوزند ، یادها می گندند باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز آشتی كن با رنگ ، عشق بازی با ساز دوستم داشته باش ، عطرها در راهند دوستت دارم ها ، آه ، چه كوتاهند دوستت خواهم داشت ، بیشتر از باران گرمتر از لبخند ، داغ چون تابستان دوستت خواهم داشت ، شادتر خواهم شد ناب تر ، روشن تر ، بارور خواهم شد دوستم داشته باش ، برگ را باور كن آفتابی تر شو ، باغ را از بر كن دوستم داشته باش ، عطرها در راهند دوستت دارم ها ، آه ، چه كوتاهند خواب دیدم در خواب ، آب ، آبی تر بود روز ، پر سوز نبود ، زخم، شرم آور بود خواب دیدم در تو ، رود از تب می سوخت نور گیسو می بافت ، باغچه گل می دوخت دوستم داشته باش patris20th April 2007, 03:52 AMبوي خوب گندم اهل طاعوني اين قبيله مشرقي ام تويي اين مسافر شيشه اي شهر فرنگ پوستم از جنس شبه ، پوست تو از مخمل سرخ رختم از تاوله ، تن پوش تو از پوست پلنگ بوي گندم مال من ، هر چي كه دارم مال تو يه وجب خاك مال من ، هر چي مي كارم مال تو تو به فكر جنگل آهن و آسمون خراش من به فكر يه اتاقي اندازه تو واسه خواب تن من خاك منه ، ساقه گندم تن تو تن ما تشنه ترين تشنه يك قطره آب بوي گندم مال من ، هر چي كه دارم مال تو يه وجب خاك مال من ، هر چي مي كارم مال تو شهر تو ، شهر فرنگ / آدم هاش ترمه قبا شهر من ، شهر دعا / همه گنبداش طلا تن تو ، مثل تبر / تن من ريشه سخت تپش عكس يك قلب / مونده اما رو درخت بوي گندم مال من هر چي مي كارم مال تو نبايد مرثيه گو باشم واسه خاك تنم تو آخه مسافري ، خون رگ اينجا منم تن من دوست نداره زخمي دست تو بشه حالا با هر كس كه هست هر كس كه نيست داد مي زنم بوي گندم مال من هر چي كه دارم مال تو يه وجب خاك مال من هر چي مي كارم مال تو patris20th April 2007, 03:54 AMجمعه غمگين توي قاب خيس اين پنجره ها / عكسي از جمعه غمگين مي بينم چه سياه به تنش رخت عزا / تو چشاش ابراي سنگين مي بينم داره از ابر سياه خون مي چكه / جمعه ها خون جاي بارون مي چكه نفسم در نمي آد جمعه ها سر نمي آد / كاش مي بستم چشامو اين ازم بر نمي آد عمر جمعه به هزار سال مي رسه / جمعه ها غم ديگه بيداد مي كنه آدم از دست خودش خسته مي شه / با لب هاي بسته فرياد مي كنه جمعه وقت رفتنه موسم دل كندنه / خنجر از پشت مي زنه اون كه همراه منه patris23rd April 2007, 03:41 AMشو شو ، اي خواب خوب خوشبو شو شو ، لبخند ناز تو كو ؟ I luv u ... I luv u ... I luv u آهِِ تو دنباله باد ، درد سپيدارِ غريب خنده ي آفتابيِ تو ، رقصِ قبيله ي نجيب لحظه به لحظه تازه شو ، به وزن شيرينِ غزل در اين ترانه تن بشوي ، صاحب كندوي عسل كندو ، كندو ، چراغ جادو I can Do, We can Do.. We hold a candle to .. شو شو ، اي خواب خوبِ خوشبو شو شو ، دوباره چيزي بگو I luv u ... I luv u ... I luv u زن بايد شبيهِ تو باشه،كه نيست ! من بايد خرابِ تو باشه، كه هست ، كه هست خواب مثل تو خوشبو نبود ، پريد دل مثل آئينه در بست ، شكست ، شكست> شكست كندو ، كندو ، چراغِ جادو I can Do, We can Do.. We hold a candle to.. كفش هاي نارنجي تو ، زيباتر از خودِ غروب اهل كجاي بندري ، كجاي آفتابِ جنوب شبيه خاطره نيستي ، حوصله سر نمي بري از خواب و از رويا سري ، حتي خوش سليقه تري كندو ، كندو ، چراغِ جادو I can Do, We can Do.. We hold a candle to.. شو شو ... patris23rd April 2007, 03:44 AMبر مي گردم ، صدايم را بردارم بر مي گردم ، دستهايم را بردارم بر مي گردم ، بر مي گردم ، بر مي گردم بگذاريد ، بر گردم بر مي گردم ، خواهرم را ببويم بر مي گردم ، ايوان ام را بشويم بر مي گردم ، بر مي گردم ، بر مي گردم بگذاريد ، بر گردم ته چمدانم پر از شمعِ روشن رخت و برگِ سوخته ، گذرنامه من لبِ آستينِ من خيس از بغض رامسر تخت كفشِ من پر از گلهاي پرپر بر مي گردم ، بر مي گردم ، بر مي گردم بگذاريد ، بر گردم بر مي گردم ، ديروزم را بردارم بر مي گردم ، هنوزم را بردارم بي سايه ام ، درختِ بي زمين ام بر مي گردم ، ميوه ام را ببينم بر مي گردم ، بر مي گردم ، بر مي گردم بگذاريد ، بر گردم بگذاريد ، بر گردم... patris25th April 2007, 03:23 AMسازهاي غربت ، سازهاي ناكوك شعر، بادامي تلخ ، سوگوارِ دلپوك برگها زردِ زرد ، وقتي هوا نيست بوسه سردِ سرد ، صدا صدا نيست زخم هم چه بيهوش ، هيچ كس با ما نيست شب چنان تيره ، كه شب پيدا نيست شب هم پيدا نيست،... شب هم پيدا نيست.... عشق اما پيداست عشق اما پيداست حرف حرفِ فرداست كارِ بچه هاست طاق ها بي كاشي ، راه ها مثل هم حرف ها شاعر كش ، بغض ها بي شبنم دست ها افتاده ، سرها خميده چشم ها خشكيده، عطرها پريده ماه هم دورِ دور ، آه اما نزديك روز هم بي روزن ، سرد ، سرد و تاريك چه سرد و تاريك، چه سرد و تاريك عشق اما پيداست عشق اما پيداست حرف حرفِ فرداست كارِ بچه هاست دستِ نقاش از همه تنها تر ، پرده ها را شسته زيرِ باران آخرين شاعر پريد و دود شد ، شعرش از هر دشنه اي آويزان شاپرك افتاده در جوهردان ، ياسِ بي سر، وقفِ مرهم گاه اي يقين سبز مثلِ معجزه ، سايه ي آمدنِ تو در راه روز بايد باشد ، عشق اما پيداست .... patris25th April 2007, 03:25 AMشعري بر آب ، دشنه در خواب اسبي در مه ، مهتاب در مرداب زخمگاهِ آهو ، چشم براهِ جادو جنگجو ، جنگجو از آشتي بگو عقابِ بي پر ، بسترِ خاكستر طاووس در آتش ، سرداري بي سر چه شد؟ چه شد؟ پايانِ قفس چه شد؟ چه شد؟ نورِ مقدس جنگجو ، جنگجو از آشتي بگو پاي اين كتيبه ي شكسته پا دراز كن اي هميشه خسته كنار ستون هاي در خونگاه دست ما جان پناه خوشترين ساز در راه مرا ببر به كوچه ي حميد مرا ببر به تخت جمشيد دبستان جهان تربيت ببر به كلاسِ آخر تبعيد جنگجو ، جنگجو از آشتي بگو...... god_girl23rd May 2007, 10:33 PMترانه ي نماز با صداي فريدون فروغي وشعر شهيار قنبري. نام اصلي اين ترانه يعني نامي كه شاعر بر آن نهاده بود نماز است ، اما با دخالت ماموران سانسور ،عليرغم ميل شاعر ، نماز به نياز تبديل شد. اما در اين زمان شاعر تاكيد دارد كه نام اين ترانه ، نماز است. تن تو ظهر تابستونو به يادم مياره رنگ چشماي تو بارونو به يادم مياره وقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره قهر تو تلخيه زندونو به يادم مياره من نمازم تو رو هر روز ديدنه از لبت دوستت دارم شنيدنه نفست شعر بلنده بودنه با تو بودن ، بهترين شعر منه تو بزرگي مثل اون لحظه كه بارون مي زنه تو همون خوني كه هر لحظه تو رگ هاي منه تو مثل خواب گل سرخي، لطيفي مثل خواب من همونم كه اگه بي تو باشه جون مي كنه من نمازم تو رو هر روز ديدنه از لبت دوستت دارم شنيدنه نفست شعر بلند بودنه با تو بودن ، بهترين شعر منه تو مثل وسوسه ي شكار يك شاپركي تو مثل شوق رها كردن يك بادبادكي تو هميشه مثل يك قصه پر از حادثه اي تو مثل شادي خواب كردن يك عروسكي من نمازم تو رو هر روز ديدنه از لبت دوستت دارم شنيدنه نفست شعر بلند بودنه با تو بودن ، بهترين شعر منه تو قشنگي مثل شكل هايي كه ابرا مي سازن گل هاي اطلسي از ديدن تو رنگ مي بازن اگه مرداي تو قصه بدونن كه اينجايي براي بردن تو با اسب بالدار مي تازن من نمازم تو رو هر روز ديدنه از لبت دوستت دارم شنيدنه نفست شعر بلند بودنه با تو بودن ، بهترين شعر منه god_girl23rd May 2007, 10:38 PMدوستم داشته باش ، دوستم داشته باش بادها دلتنگند ، دستها بيهوده ، چشمها بي رنگند دوستم داشته باش شاخه ها مي لرزند ، برگها مي سوزند ، يادها مي گندند باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز ، آشتي كن با رنگ ، عشق بازي با ساز دوستم داشته باش سيبها خشكيده ، ياسها پوسيده ، شير هم ترسيده دوستم داشته باش عطرها در راهند ، دوستت دارم ها ، آه چه كوتاهند دوستت خواهم داشت ، بيشتر از باران ، گرمتر از لبخند، داغ چون تابستان دوستت خواهم داشت شادتر خواهم شد ، ناب تر ، روشن تر ، بارور خواهم شد دوستم داشته باش برگ را باور كن ، آفتابي تر شو ، باغ را از بر كن دوستم داشته باش عطرها در راهند ، دوستت دارم ها ، آه چه كوتاهند خواب ديدم در خواب آب آبي تر بود، نور پر سوز نبود، زخم شرم آور بود خواب ديدم در تو، رود از تب مي سوخت، نور گجسو مي بافت، باغچه گل مي دوخت دوستم داشته باش عطرها در راهند ، دوستت دارم ها ، آه چه كوتاهند. leila_moosavian18th June 2007, 04:02 PMتو هم با من نبودی ... تو هم با من نبودی، مثل من با من و حتا مثل تن با من! تو هم با من نبودی، آن که می‌پنداشتم باید هوا باشد، و یا حتا، گمان می‌کردم این تو باید از خیل خبرچینان جدا باشد. تو هم با من نبودی، تو هم با من نبودی! تو هم از ما نبودی، آن که ذات درد را باید صدا باشد و یا با من، چنان هم‌سفره‌ی شب، باید از جنس من و عشق و خدا باشد. تو هم از ما نبودی! تو هم مؤمن نبودی بر گلیم ما و حتا در حریم ما، ساده‌دل بودم که می‌پنداشتم دستان نااهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد. تو هم از ما نبودی! تو هم مؤمن نبودی بر گلیم ما و حتا در حریم ما، ساده‌دل بودم که می‌پنداشتم دستان نااهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد. تو هم از ما نبودی! تو هم با من نبودی یار! ای آوار! ای سیل مصیبت‌بار! god_girl19th June 2007, 02:53 PMهنوز ميشه تو چشات خیلی چیزا رو تازه کرد میشه با گرگر دستای تو خیلی کارا کرد میشه تو چشمای تو گم شد و مرد میشه دریا رو به بغض تو سپرد میشه با چشم تو رنگا رو شناخت میشه بهترین ترانه ها رو ساخت نگو دیره من از این فاصله ها بد جوری گریم میگیره نگو دیره من از این بی خودی ها بد جوری گریم میگیره آره گریم میگیره آره گریم میگیره میشه هر قصیده رو با چشم تو اندازه کرد میشه تو چشمای تو قدیمی ها رو تازه کرد همه کاشی کاریا خرابه ها همه ماشین دودی ها مثنوی ها میشه فریاد زد و رفت تا ته درد میشه دریا شدو از خشکی گذشت نگو دیره من از این فاصله ها بد جوری گریم میگیره نگو دیره من از این بی خودی ها بد جوری گریم میگیره آره گریم میگیره آره گریم میگیره آره گریم میگیره Nazanin kh13th September 2007, 07:22 PMگلکم، نازکم گله کم کن، کمکم کن، کمکم باش تا بهتر و بهتر باشم باش تا از این همه سر باشم باش تا هق هق من بند بیاد باش که چشم من آفتاب می خواد چون که از همیشه دیوونه ترم، با من باش چون که آبروی عشق رو می خرم، با من باش چون که بدجوری سزاوار توام، با من باش حالا که حوصله تو سر می برم، با من باش Nazanin kh1st October 2007, 01:08 PMنمی بینم دیگه هیچ کس برای غربت چلچله ها گریه کنه نمی بینم که دیگه چشم کسی واسه تنها یی ما گریه کنه چشم من مثل قدیم ها نمی خواد مث ابرهای سیا گریه کنه دیگه کم کم از خودم بدی می آد تن پوسیده م و مرگم نمی خواد میون این همه سایه سایه ی من دیگه مرده آخه تنهایی ی کهنه خورشید رو از اینجا برده لب من شهر سکوته توتنم زندگی مرده دستی از اونور ابرها اومده سایه ام رو برده دیگه کم کم از خودم بدم می آد تن پوسیده م و مرگم نمی خواد دیگه دردم به سراغم نمی آد خاک سرد تنم و پس می زنه کسی که صداش به ابرها می رسید مرده اما یاد گنگ اش بامنه چشم خشکیده ی من کاش می دونست حالا وقت خوب گریه کردنه دیگه کم کم از خودم بدم می آد تن پوسیده م و مرگم نمی خواد همه ی شعری که خوندم قصه ی تنها شدن بود قصه ی رفتن و رفتن قصه ی رها شدن بود قصه مرگ یه قصه بغض بی صدا شدن بود قصه ی دوری و دوری از شما جدا شدن بود دیگه کم کم از خودم بدم می آد تن پوسیده م و مرگم نمی خواد raya1st October 2007, 06:33 PMمن از تبار دریا از نسل چشمه سارم رها تر از رهایی حصار بی حصارم ساحل حصار من نیست پایان کار من نیست همدرد و یار من نیست کسی که یار من نیست در انتظار من نیست صدای زنده بودن در خروشم به ساحل چون می یایم خموشم به هنگامی که دنیا فکر ما نیست برای مرگ هم در خانه جا نیست اگر خاموش بشینم روا نیست دل از دریا بریدن کار ما نیست من از تبار دریا از نسل چشمه سارم رها تر از رهایی حصار بی Nazanin kh2nd October 2007, 09:42 AMای شکستنی مثل ترانه ای سکوت تو شعر شبانه با تو می شه از ابرا غزل غزل چکید از نو به دریاها رسید دستی بر طلا کشید تا ته ستاره ها دوید ای تو بهترین حرف زمانه ای عطر خوب خانگی تعریف این دلدادگی یادی کن از آوار عشق در کنج این آوارگی سایه ای پشت در از من غریبه تر می خونه منو خط به خط تا آخر ای خودی ترین نام و نشانه ببین ببین چه سپیدم به اوج قصه رسیدم دوباره از تو شنیدم ترانه از تو چشیدم تویی ضیافت بودن تویی غرور شکفتن قدم قدم از تو روشن نفس نفس همه من ای شکستنی مثل ترانه ای سکوت تو شعر شبانه ای عطر خوب خانگی تعریف این دلدادگی یادی کن از آوار عشق در کنج این آوارگی سایه ای پشت در از من غریبه تر می خونه منو خط به خط تا آخر ای خودی ترین نام و نشانه ببین ببین چه سپیدم به اوج قصه رسیدم دوباره از تو شنیدم ترانه از تو چشیدم تویی ضیافت بودن تویی غرور شکفتن قدم قدم از تو روشن نفس نفس همه من ای شکستنی مثل ترانه ای سکوت تو شعر شبانه raya9th October 2007, 06:59 AMبوی باروت بوی خون خشکیده بر چوب چماق بوی گوله بوی تند سُرب داغ ! با اینا دنیامُ از بر می کنم فریاد لعنت به جنگ سر می کنم صدای مرگ آور حرکت شنی تانک وحشت رد شدن از جلوی درهای یه بانک با اینا دنیامُ از بر می کنم فریاد لعنت به جنگ سر می کنم فکر یک سقف بلند محکمُ قرص مثل یه سنگ نگاه مضطرب بچه های پریده رنگ صدای گوله ی آخر بوی آتش بوی مرگ با اینا دنیامُ از بر می سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 916]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن