واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: بخوانيد، لبخند بزنيد، اما باور نكنيد از ساكتترين و پولدارترين تا شيرينترين و بامزهترين و تلخترين اگر بخواهيم به هر بازيگري يك صفت«ترين» بدهيم هر كس در چه گروهي قرار ميگيرد؟ اين مطلب را كه بخوانيد جواب سوالتان را ميگيريد. با اين توضيح كه ممكن است جوابهاي ما در خيلي از زمينهها دقيق و حساب شده نباشد. پس اين جوابها را خيلي هم جدي نگيريد! و از نگاه طنز نوروزي آن را بخوانيد. با ارادهترين، رضا داوودنژاد در سالي كه گذشت همه علاقهمند بودند تا بدانند نوع رژيم «رضا داوودنژاد» چه بوده است. او به يك باره از يك بازيگر گرد و كپلي به يك مرد خوشتيپ و خوشاندام بدل شد. حالا همه چاقهاي دنيا دنبال رضا هستند تا از او بپرسند چطور ميشود 70 كيلو وزن كم كرد. خيليها هم ميگويند اگر توانست همين طوري بماند، حرف است. از كجا معلوم كه مثلا سال ديگر 89 كيلو اضافه نكند. ولي انصافا او تلاش و اراده خوبي داشته، 70 كيلو وزن كم كردن كار هر كسي نيست. 70 كيلو وزن يك آدم معمولي است. يعني مثل اين ميماند كه يك نفر را بخواهي آن قدر كوچك كني كه محو شود... فكر كن! خوانندهترين بازيگر، جواد رضويان اگر به فيلمهاي رضويان برويد وسط فيلم يك كنسرت مجاني هم ميبينيد. او يك جاهايي داستان را بيخيال ميشود و يك دفعه ميزند زير آواز. ظاهرا خيلي هم به «محسن چاوشي» علاقهمند است. چون ترانههايش را برميدارد و با عوض كردن جاي كلماتش يك محصول گوشنواز جديد روانه بازار ميكند. با تشكر از رضا عطاران و احمدپورمخبر ساكتترين بازيگر، پارسا پيروزفر خيليها تلاش كردند كه با پارسا پيروزفر مصاحبه كنند. اما فايدهاي نداشت. او پايش را توي يك كفش كرده كه من با هيچ كس مصاحبه نميكنم. او گفته اگر التماس هم بكنيد فايدهاي ندارد. به او گفتند فقط 5 دقيقه گفته:نه، فقط يك دقيقه، نه. لطفا فقط خودت را معرفي كن و بگو كه پارسا پيروزفر هستي، او باز هم گفته نه! مرغ پارسا يك پا بيشتر ندارد. او تا آخرين قطره خونش براي مصاحبه نكردن تلاش ميكند. تازه قرار است اسمش در كتاب ركوردهاي گينس هم ثبت شود: ستاره بدون مصاحبه. او به هيچ قيمتي راضي نميشود حتي يك كلمه صحبت كند، خيليها دوست دارند بدانند چرا! حالا واقعا چرا؟ جوابش معلوم نيست، اگر گفتيد چرا؟ (چقدر چرا شد!) چون اين بازيگر اصلا صحبت نميكند. طبيعي است درباره اين كه چرا صحبت نميكند هم صحبت نميكند. با تشكر از پرويز پرستويي و آتيلا پسياني سوپراستارترين بازيگر، هديه تهراني فقط اوست كه ميتواند با نمايشگاه عكاسياش در اطراف خانه هنرمندان ترافيك و راهبندان ايجاد كند. خيليها كه به ديدن اين نمايشگاه رفتند از عكسها چيزي سر درنياوردند. وقتي ميآمدند بيرون چشمانشان شبيه علامت سوال ميشد و از هم ميپرسيدند شما چيزي فهميديد؟ ولي خب همين آدمها از نمايشگاه رفتنشان راضي بودند. چون چند تا عكس و بلوتوث و امضا از هديه تهراني جمع كرده بودند. تازه توانسته بودند او را هم از نزديك ببينند! تهراني با همين نمايشگاهش چندين روز روي جلد روزنامهها و مجلات بود. امسال هديه تهراني بعد از پنج سال با يك فيلم جديد به سينماي ايران برگشت. طرفدارانش پنج سال صبر كردند تا او را دوباره با «هفت دقيقه تا پاييز» ببينند. با تشكر از امين حيايي و محمدرضا گلزار قَدرترين بازيگر، نگار جواهريان نگار جواهريان تا حالا فيلم و سريالهاي زيادي بازي كرده. اما چون نقشش دوم و سوم بوده خيلي ديده نشده است. در فيلم «مس و طلا» او نقش اول را پذيرفت و آن قدر جذاب و ديدني بازي كرد كه نظر همه داوران و منتقدان به سويش جلب شد. او بازيگر خوش شانسي است كه توانسته در سنين جواني سيمرغ را از آن خود كند. اما اين جمله به معناي در نظر نگرفتن تواناييهاي اين بازيگر نيست. او محكم و يكدست بازي ميكند. سيمرغ جشنواره بيست و هشتم بدون شك حق او بود. متواضعترين كارگردان، علي رويينتن در جلسه مطبوعاتي فيلم «زم هرير» خبرنگاران از كارگردان فيلم خواستند عذرخواهي كنند. او گفت چشم. بعد خواستند كه كفشهايش را در بياورد، گفت چشم. بعد درخواست كردند كه كتش را هم در بياورد. بعد دوباره عذرخواهي كرد از اين كه نصفه شبي وقت همه را گرفته است. بعد گفت اگر خواستيد پول بليتتان را هم پس ميدهم. خبرنگاران گفتند: پس بده. اما اين كافي نيست. گفت: اگر خواستيد يك پولي هم رويش ميگذارم و پس ميدهم. منتقدان و خبرنگاران باز هم راضي نشدند. گفتند ما دست ميزنيم و تو بايد ترانه «لب كارون» را بخواني. رويين تن قبول كرد و گفت: اين كار را هم ميكنم. بعد چند بار تكرار كرد كه من شرمندهام و روسياهم و مخلص همه بر و بچ روزنامه چي. روزنامهنگاران گفتند: قبول. ولي اينها جبران وقت از دست رفته ما را نميكند. خلاصه ساعت سه نصفه شب رويين تن چند بار ديگر عذرخواهي كرد تا ماجرا به خوبي و خوشي تمام شود. انصافا كدام كارگردان را سراغ داريد كه اين قدر افتاده و فروتن باشد؟ بامزهترين بازيگر، رضا عطاران وقتي او در يك فيلم كمدي بازي ميكند خيال تماشاگر جمع است كه كار خندهداري را خواهد ديد. تهيهكننده هم مطمئن است از طرف گيشه خبرهاي خوبي به گوشش خواهد رسيد. براي عطاران فرقي ندارد كه فيلمنامه ضعيف باشد يا قوي. همبازياش كاربلد باشد يا تازه كار و... او كار خودش را ميكند. خيلي خونسرد وارد صحنه ميشود، با چند حركت و ديالوگ همه را از خنده روده بر ميكند و ميرود. او امسال در سه فيلم نمايش داده شده «آقاي هفت رنگ»، «نيش و زنبور» و «خروس جنگي» نقش تعيينكنندهاي داشت. البته او امسال همه زورش را صرف سينما كرده و از تلويزيون فاصله گرفته بود. ماه رمضان امسال حسابي جاي خالياش حس ميشد. امسال سريالهاي بعد از افطار خيلي خندهدار نبود. انگار همهشان يك چيزي كم داشتند. تا حالا غذاي بدون نمك خوردهايد؟ عطاران مثل نمك غذاست. وقتي او باشد غذاي مورد نظر خوشمزهتر ميشود. با تشكر از علي صادقي و احمد پورمخبر مبهمترين شخصيت، الي (درباره الي) ما آخرش هم نفهميديم الي غرق شد يا خودكشي كرد، نفهميديم نامزد داشت يا نداشت. نفهميديم از نامزدش طلاق گرفته بود يا ميخواست طلاق بگيرد. نفهميديم الي شهاب حسيني فيلم را دوست داشت يا نداشت... به نامزدش گفته بود شمال ميرود يا نگفته بود. هيچ كدام از اينها را نفهميديم. اگر الي فيلم زنده بود ميشد اين سوالها را از او پرسيد. اما او رفت و ما را با كوهي از سوال و ابهام تنها گذاشت. اصلا اسمش چي بود. الهه بود الناز بود الميرا بود يا... ما فقط ميدانيم كه «درباره الي» فيلم شاهكاري بود، همين و بس. لجبازترين شخصيت، اكبر (آشپزباشي) كلي از افراد خانواده مينو( فاطمه معتمد آريا) پيش اكبر (پرويز پرستويي) رفتند و خواستند كه او زنش را ببخشد. اما او پايش را توي يك كفش كرده بود كه نه، نميبخشم. گفتند اكبر آقا شما بزرگتري، بخشش از بزرگان است بيا و مردانگي كن واين زن را ببخش. كاري نكرده كه، رفته توي تلويزيون و يك كم از خودش تعريف كرده آسمان كه به زمين نيامده. اما اكبر راضي نشد. او ميدانست كه رستوران آشپزباشي دارد نابود ميشود. ميدانست كه بچههايش از اين قهر و آشتي خسته شدند. اما به قهرش با مينو ادامه داد و حاضر نشد با او آشتي كند. به خاطر اين سختي اكبر را به عنوان لجبازترين شخصيت سال 88 انتخاب ميكنيم. برنامه او طرفدار زيادي داشت چون خيليها قبل از ديدن برنامه «نود» ابتدا به سراغ شبكه يك ميرفتند و ماجراي قهر و آشتي مينو و اكبر را دنبال ميكردند. خوششانسترين بازيگر، مصطفي زماني اين يكي خيلي توضيح ندارد. كسي كه حتي يك دقيقه بازي در هيچ فيلم و سريالي را در كارنامهاش نداشت به يك باره هزاران دقيقه بازي كرد و چهره شد. بعد هم زد توي كار سينما و شد يكي از پركارترين بازيگران امسال جشنواره. مصطفي زماني الان يك چهره مشهور بينالمللي است. چون ميدانيد كه سريالش را در كشورهاي ديگر هم نمايش ميدهند. يك بخش ديگر خوش شانسياش هم اين بود كه نقش يك پيامبر محبوب و دوستداشتني يعني حضرت يوسف(ع) را بازي كرد. خوششانسي از اين بيشتر. مهربانترين شخصيت، مهتاب (دلنوازان) هر كس ديگر به جاي مهتاب بود از همه بدخواهانش انتقام ميگرفت. اما اواهل اين كارها نبود. او بدي را با خوبي جواب ميداد. يك جاهايي آنقدر مهربان و فداكار ميشد كه حرص همه، در ميآمد. مهتاب فقط لبخند ميزد، او اصلا كلمههاي خشم و اخم و بدي را نميشناخت. از نظر مهتاب همه آدمها خوب بودند، او با همه مهربان بود. اين قدر به همه خوبي كرد كه تبديل به يك الگو براي جوانان شد. البته مگر كسي ميتواند آن قدر خوب باشد، سريال است ديگر. قرار نيست كه همه چيزش واقعي باشد! پكارترين بازيگر، حميد فرخنژاد فرخنژاد اين جا. فرخنژاد آن جا، فرخنژاد همه جا. او امسال در هفت فيلم بازي كرد. او ميتواند يك تنه تمام نقشهاي يك فيلم را بازي كند. يعني با داشتن يك عدد فرخنژاد و يك عدد دوربين سينمايي ميتوان يك عدد فيلم سينمايي ساخت. حتما ميپرسيد بدون كارگردان كه نميشود، چرا ميشود. چون او خودش كارگردان هم هست. يك فيلم «سفر سرخ» ساخته كه چند سال پشت درهاي توقيف معطل مانده است. امسال ميخواست آن فيلمش را هم به جشنواره بياورد. مسئولان جشنواره گفتند حالا بگذار اول اين هفت تا فيلمت را نشان بدهيم، بعد... با تشكر از امين حيايي و شيلا خداداد خارجيترين بازيگر، دارين خمسه اين بازيگر از لبنان آمده بود و در فيلم «كتاب قانون» نقش يك لبناني را بازي ميكرد. پرويز پرستويي و مازيار ميري كلي زور زدند تا به او زبان فارسي ياد بدهند. اما او آخرش ياد نگرفت. بعد مجبور شدند، جملات را به او بدهند تا او همانها را حفظ كند و بگويد. او نقش يك دختر لبناني- فرانسوي مسيحي را بازي ميكرد كه مسلمان شد و با يك ايراني ازدواج كرد. او در اين فيلم هم قرآن ميخواند، هم فارسي حرف ميزد و هم به زبان فرانسوي مسلط بود. براي همين او را به عنوان خارجيترين بازيگر سال انتخاب كرديم. در اين حوزه يك نامزد ديگر هم داشتيم. «ستاره صفرآواه» بازيگر تاجيکي سريال «در چشم باد» اما احساس ميشود كه خانم خمسه خارجيتر است. چون بازيگر تاجيكي، فارسي حرف ميزد و شبيه خودمان بود. اما اين خانم فرانسوي، آخرش هم نتوانست زبان فارسي را ياد بگيرد. سختگيرترين شخصيت، ليلا (شمسالعماره) خيلي از خواستگارها در خانه ليلا (هانيه توسلي) سريال شمس العماره را از پاشنه در آوردند. اما او راضي به ازدواج با هيچ كدامشان نشد. از هر پسري هزار تا ايراد گرفت. براي همه هزار جور شرط و شروط گذاشت و اين قدر سخت گيري كرد كه چهل پنجاه قسمت سريال تمام شد. يعني اگر سر و كله «امين حيايي» پيدا نميشد اين سريال تا قسمت هزارم ادامه پيدا ميكرد. چون ليلاي داستان، خيلي سختگير بود و مو را از ماست بيرون ميكشيد. ورزشكارترين بازيگر، محمدرضا گلزار محمدرضا گلزار كه فيلم «دو خواهرش» امسال اكران شد و در سال جاري تنها يك فيلم به نام «دموكراسي در روز روشن» را بازي كرد و ايفاگر نقش عزرائيل شد، امسال بسيار خبرساز شد، آن هم به عنوان يك ورزشكار... گلزار كه از كودكي واليبال و اسكي را به شكل حرفهاي انجام ميداد و چند سال قبل عضو تيم واليبال هنرمندان شد و با اين تيم خبرساز... امسال با حضور در تيم ارتعاشات صنعتي كانون اخبار را متوجه خود كرد، او ابتدا به عنوان مربي بدنساز تيم واليبال اين باشگاه و سپس به عنوان مدير فني تيم اسكي اين باشگاه به فعاليت پرداخت، او در كنفرانس خبري خود گفت: مگر اشكالي دارد يك سينمايي وارد حيطه ورزشي شود، من اگر از فوتبال هم چيزي، سر در ميآوردم، در فوتبال هم حضور پيدا ميكردم. از اين رو از رضا گلزار ستاره سينماي ايران بايد به عنوان ورزشكارترين بازيگر سينماي ايران ياد كرد. بدجنسترين شخصيت، اتابك (سالهاي مشروطه) در فيلمها و سريالهاي امسال نقشهاي بدجنس زياد داشتيم. مثلا مادر شوهر فيلم كتاب قانون خيلي بدجنس بود. چون مدام عروسش را اذيت ميكرد و آزارش ميداد. اما اين آقاي «صدراعظم» سريال سالهاي مشروطه چيز ديگري بود، او سر سه تا پادشاه را زير آب كرد. در سه دوره صدر اعظم بود و آن قدر زرنگ و مكار بود كه سر پادشاهها را هم كلاه ميگذاشت. ديديد وقتي ناصر الدين شاه ترور شد با خوشحالي لبخندي زد و گفت: فاتحه؟ «محمد مطيع» نقش يك آدم بدجنس و حيلهگر را در اين سريال به خوبي بازي كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 457]