واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دختر شرق
تشكيلات ارتش بايستي تعهد به پشتيباني از دولت موقت افغان را در محضر فرماندهان و مردم تبيين ميكرد. اين درست زماني بود كه فكر «ژرفاي استراتژيك» متولد شد. نبرد براي استقرار دولت موقت ديگر در چارچوب ضوابط خلاصي از حكومت كمونيست براي نفع رساني به افغانيها نبود. اين نبرد در چارچوب ضوابط نفع ملي پاكستان قرار داشت، با اين ادعا كه پاكستان به «ژرفاي استراتژيكي» كه توسط افغانستان تأمين ميشد، نياز دارد.
از قضاي روزگار، پاكستان هرگز در طول تاريخ از اين ژرفاي استراتژيك برخوردار نبود چون افغانستان به عنوان كشور ميانگير بين امپراتوري شوروي و متحدان غربي باقي مانده بود. با اين حال تاريخ فراموش شده بود و به زودي فكر ژرفاي استراتژيك رواج يافت.
در تمام دهة 80، وقتي ژنرال ضياء الحق با پنجهاي آهنين بر پاكستان حكمراني ميكرد، تحت نفوذ آمريكا بود. تا زماني كه آمريكا به پشتيباني پاكستان (و به ويژه پشتيباني دولت موقت) در جهاد عليه شوروي نياز داشت، به ديكتاتور براي برقراري دموكراسي فشار وارد نمي كرد. تنها زماني كه جنگ در افغانستان در 1988 فرو كش كرد، منافع آمريكا در برقراري دموكراسي زنده شد. اما صدمات بسياري در طول اين دهه وارد آمده بود، نه تنها به پاكستان، بلكه به منافع استراتژيك طولاني مدت آمريكا، اُمت اسلامي و بقية جامعة بينالملل.
ژنرال ضياء ديكتاتور نظامي پاكستان رابطهاي نزديك با مولانا مدودي، رهبر روحاني «جماعت اسلامي» و شخص مهم اخوان المسلمين بينالمللي داشت. وقتي شوروي به افغانستان تجاوز كرد، ژنرال ضياء براي كمك به جماعت اسلامي و از طريق آن اخوان المسلمين رو كرد. او آثار مولانا مدودي را جزء برنامة درسي ارتش قرار داد و ارتش و مؤسسات آموزشي را از افراد ميانه رو خالي كرد. خيلي زود دولت موقت مملو از سرمايه براي تأسيس قرارگاههاي نظامي، راهانداز گروه مشاوران و توصيه به حكومت در مورد چگونگي استفاده از سرمايهها براي تأسيس مدارس افراطي به منظور جذب كودكان اردوگاههاي پناهندگان با شعار آموزش شد. فعاليتهاي افزايش سرمايه سراسر جهان اسلام راهاندازي شد، جايي كه مؤمنان ميتوانستند كمك به توسعة آموزش، بهداشت و غذا براي نيازمندان و فقرا كنند. پول صرف ساخت مدارسي ميشد كه حكومت ادعا ميكرد در آن جا يتيمان اردوگاههاي پناهندگان را تعليم ميدهند و غذاي آنان را فراهم ميكردند، اما در حقيقت اين يتيمان در آنجا به نفرت و تروريسم دعوت ميشدند.
سرمايههاي بينالمللي سرازير شدند، اما به طرف قرارگاههاي دولت موقت هدايت شدند. ضياء اصرار داشت كه استفاده از پول هايي كه سازمان سيا و ديگر سازمانها و كشورها داده بودند به حكومت نظامي او ميرسد كه كار كنترل مجاهدين را بر عهده دارد. آمريكا به او لطف ميكرد. همين به حكومت نظامي پاكستان اجازه داد گروهي را كه از نظر ايدئولوژيكي خشك، از نظر مذهبي بنيادگرا و سفاك بودند را برگزيند تا دخالت كنند، تعليم دهند، سرمايه گذاري كنند و مسلح شوند. اين عامل همچنين باعث شد كه سيا بدون اطلاعات انساني مستقل بماند.
اين تصميمي بود كه بر حسب اهداف كوتاه مدت با استدلال قابل دفاع كردن بود. اما پيامدهاي دراز مدت آن گريبان دنيا را ميگرفت.
وقتي ژوئن سال 1989 به آمريكا رفتم، بيشتر توجه عمومي به ضيافت شام رسمي و با شكوه رئيس جمهور و خانم بوش كه در كاخ سفيد به افتخار من داده شد، معطوف شد. فرصت بزرگي براي من (و براي كشورم) بود، كنگرة آمريكا مرا به طور ناگهاني در يك جلسة مشترك به حضور پذيرفت. اما در آن سفر اتفاق ديگري نيز افتاد كه معتقدم بسيار مهمتر بود. وقتي جرج دبليو بوش را در كاخ سفيد تنها ملاقات كردم، و نگرانيهاي خود را با او در ميان گذاشتم، گفتم در تلاش خود براي نبرد كار آمد با شوروي در افغانستان، كشورهاي ما تصميم استراتژيكي گرفتند تا عناصر بسيار متعصب مجاهدين را قدرتمند كنند كه بعداً ممكن است غير قابل كنترل شوند. با ناراحتي به رئيس جمهور بوش گفتم: «آقاي رئيس جمهور، متأسفم ما هيولاي فرانكشيتاني را خلق كرده ايم كه در آينده گريبان ما را خواهد گرفت. »
متأسفانه پيشگوييام درست از آب در آمد. آمريكاييها پس از اين كه هدف كوتاه مدت آنان يعني شكست دادن شوروي محقق شد، افغانستان را ترك كردند. فرصتي براي برقراري دموكراسي فراهم شد، اما حمايت بينالمللي لازم براي حفظ آن در مقابل تضعيف نظامي به دست نيامد. با خروج نيروهاي شوروي و اتفاقات چشمگير در اروپا و سقوط ديوار برلين، كانون توجه دنيا تغيير يافت.
اگر چه آن زمان تعداد اندكي از آن خبر داشتند، پايان اشغال افغانستان توسط شوروي، خبر از شروع جنگ جديدي با افراطيها ميداد كه مصمم بودند راه خود را با نام اسلام به غرب باز كنند. براي آنان، من و PPP ميانه رو تهديدي بوديم عليه رؤياي فتح بر اساس بهرهگيري از شور و احساسات ديني مردم در جهان اسلام و در ميان مسلمانان آواره.
تجربة افغانيها از مجبور كردن شوروي به خروج و فروپاشي متعاقب يك ابرقدرت، افراطيها را سرمست كرده بود. آنان تصور ميكردند كه واقعاً ميتوانند در مقابل غرب بايستند.
پنجشنبه 13 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]