واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اكنون هوایی تازه جام دلم را در بر گرفته...آینه ای ترك خورده ام كه در انتظارت خرد خواهم شد .. می دانم كه اگر نیاییمثل برگهای پائیز خواهم ریخت ..مثل مسیله خشك خواهم شد و مثل شبنم خواهم ریخت .. می دانم كه بی تو نمی توانبر حریر نازك زندگی شادمانه زیست و از طبیعت انتظار طراوت داشت...بهارمان پوسیده ، عشق از در منزلمان رخت بسته، اشك در گوشه ی چشمانمان خیمه برپا كرده ، آفتاب پرتوی خود را از قلب های مان ربوده، لبخند از لبانمان پرگشوده... و تو نیستی تا ببینی اشك یتیمی صورت شیعیانت را غرق ماتم كرده...سوگند به تمام احساساتم كه اگر بیایی زمین بوس قدم های استوارت خواهم شد ..سوگند به تمام وجودم كه اگر بیایی مرگ را مهمان آرزو هایم خواهم كرد ..بیا .. بیا كه دگر اشك چشم منتظرانت خشك گشته ، رنگ رخسارشان به زردیگرائیده ،قلب هایشان در غم فراقت شكسته، جانهایشان از غم تنهایی آتشگرفته...بیا كه دل منتظرانت امواج سهمگین دریا را به ستوه آورده و بی تابی سوز فراغتعاشقانت طاقت زندگی را از جانشان ربوده ..بیا كه دگر قلمها جوهری برای سوختن و زبانی برای گفتن ندارند...بیا كه دوباره بحیره راهی كوچه ها گشته.. علی سر برچاه كرده. زانوی غم بهسینه گرفته. زینب به اسارت رفته...پهلوی مادرت شكسته..بیا كه غربت شیعه، دل افلا كیان را هم به آتش كشانده...به که گویم؟به كه گویم كه دلم سخت به دیدار رخش بیمار استبه كه نالم ، كه نگاهم پس غیبت به خدا گریان استاز غم عشق رخش هر شب و هر روز به خدا نالانمبا غم عشق چه سازم بخدا حیرانمبا دلی سخت به دیدار رخش راهی نیستفاش گویم كه مرا در صف تو جایی نیستنیامدی"هر جمعه به انتظار نشستم نیامدیزانوی غم به سینه گرفتم نیامدیباران دیده به خون كشیدم نیامدیاز عشق رویت گل نرگس خریدم نیامدیهر صبح با اشك بهاری ترانه گفتم نیامدیهر شب با سوز الهی نوشتم .. نیامدی!در صبح جمعه ندبه نواختم نیامدیذكر فرج به سحر رساندم نیامدیدامان حق گرفتم به تمنا نیامدیآوای زمزمه سر دادم نیامدیمن عهد می خوانم كه بیایی نیامدیذكر فرج بگیرم كه بیایی نیامدینیامدی........جمه ای دیگر گذ شت و نیامدی… …. .. نرگسیبازهم نیامدی ...........................كجایی گل خوش عطر بو نرگس مستان كجاییكجایی كه رنگ رخسار یارانت پریده كجایی كه رسوایی عشق عاشقانت مضحكه ی دشمنانت قرار گرفته ..كجایی كه تمام آروزهای شیعه به دیدار شما منتهی گشته........چه بگویم از فراقی كه دل مارا سوزانده قلبمان را پوسانده ...انگار همین دیروز بود ، شهادت افتخار بود، شهید عزیز بود، كوچه های شهرمان پر از عطر گل یاس بود....دلها پراز شور خدا بود انسانیت آوازه نبود مهربانی سرمایه بود و....اما چه شد كه دگر كسی سراغ عشق نمی گیرد نشانی انسانیت نمی پرسد..همه در دنیای خود غرقند و سراغ دیگری نمی گیرند..سراغ یتیم نمی گیرند كنار فقیر نمی گردندو تو نیامدی تا دل شكسته مظلومان شاد شود دست بی رحم ظالمان خشك شود اشك كودك یتیم پاك شودو تو نیامدی_"نیمه شعبان"مژده ، ای هم نفسان بوی بهار می آیدمژده ، ای خوش نفسان بوی خدا می آیدمژده ای باد كه آمد رخ زیبای بهشتكز همان رخ ببارد همه جا بوی بهشتمژده ای باد به هر عاشق سخت منتظریكه رسیده همه جا عطر خوش یاسمنیمژده ای باد به آنكس كه در هجر رخش بیمار استكز رخ مست كشش بوی نمی پیدا استمژده ای باد به دلهای پر از منتظریكه به عشقش همه شب می رسانند سحری) نغمه ای مست ز احرام حرم می آیدآنچه در فكر گذرد روزگاری به گو ش می آیدنفسی خوش به دیدار دلم می آیدساعتی خوش به جان و نفسم می آیدشادیم بهر بهاری ست كه آمد اكنونبه كه آمد نفسش در دل و جانم اكنون(نرگسی"نشان راز تودیشب به یاد رویت اشكی ز چشم من ریختاز آن اشك هزاران آه و فغان بیاویختمن در نگاه ماهت هر لحظه می ترانمعشقی كه بر تو دارم رازی كه برتو شادممهرت درون قلبم یادی پر از بهار استیادت درون اشكم عشقی پر از گداز استدر تاب و پیچ اشكم رازی به تو نشان استآن راز را تو دانی كز درد عشق و جان استدر هستی ام نوایی ست كز كوی یار بدیدمای دوست مرا صدا كن گر چه رساترینمگر چه نگاه پستم رو یت ندیده جانماما نگا ه پا كت داده مرا به بادم(نرگسی)تقدیم به تمام منتظران طلوع"اباصالح كجایی"ابا صالح مدد غرق گناهماباصالح تویی عفو گناهماباصالح مدد من دل غمینمبرای دیدنت دل و اپسینماباصالح مدد دردم دوا كنمرا با دیدنت حاجت روا كناباصالح دگر جانی نماندهبرای قلب من عشقی نماندهاباصا لح بگو اكنون كجاییكجایی كه چنین دل می رباییكجایی كه دگر جان دادم ای دوستكجایی كه دگر وا ماندم ای دوستكجایی كه دگر رنگی به رخ نیستكجایی كه دگر اشكی به چشم نیستكجایی كه دگر ناله ز درد نیستكجایی كه دگر دل در دلم نیستكجایی ای بهار آفرینشكجایی ای غزلهای پر از عشقكجایی ای نوای پر ز مستیكجایی ای غریبستان هستیكجایی ای گل خوش عطر یاسیكجایی ای گل نرگس كجایی(نرگسی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]