تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عريف بيش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و يا حسد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802729670




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تبسم خورشید


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تبسم خورشیداولین دیدار من بوداو یقینانگار برایم آشنا بودمرا به میهمانی فرا خواندسروری عاشقانه در من جان گرفتدر میهمانی اوآنچه خدا داده بود بوددر زمین خدایكبار به دور خورشید چرخیدیمهنوز مدار كامل نگشته بودكه از مدار پرتاب شدماز میهمانی یار دور شدمدر كهكشانها غریب افتادمهمه بیگانه بودندهمه آشنایانبه سرعت از كنارم می گذشتندو من تنها بودممی لرزیدمخدایا من كجا هستمهشت بار به همراه سیارات دیگربه دور خورشید چرخیده بودیمیك روز به همان مداری رسیدمكه او مرا به میهمانی فرا خوتندو من در شب بودمدر تاریكی مردی را دیدمخسته دلریش با كوله باری از محبت...عشق...صفا...دست بر دعا بودخدایامن بنده ناچیز تو هستم...او برایم آشناستاو امین استاو احمد استاو حسین یا حسن استاو ضامن آهوی خسته استاو برایم آشناستاو برایم جلوه ای از ماه داردمن او را می شناسمدر شهر كوفهدر تاریكی شبدر خانه یتیمی...آری باید او باشدمن او را می شناسماو امین و احمد استیا علی در كوفه استیا حسین در كربلااو كدام استاو یكیستاو جلوه ای از ماه نوری از خورشید دارداو برایم آشناستاو آشنای آشناستاین منم مجنونم و بیگانه اماو آشنای عالم استاو هنوز دست بر دعا داردبادی می وزد و درختان به خنده می افتندمی خندن می لرزندروی سجاده اش گلریزان می كنندهمه به سجده می افتنددر هم فرو رفته امبند تسبیحم پاره گشتهو دانه های مروارید عشقمدر كوچه پس كوچه های تاریك این شهر گم گشته انددر فكر فرو رفته امو امید به یافتن دارمبا امید به یافتن گمشده امبا چشمانی كم سو در كوچه های شهر می گردمكوچه ها تاریك و ناهموارامید به یافتن دارمنور ماه به كمكم آمده استتا صبح چیزی نمانده استصبح سپید نزدیك استاو هنوز دست بر دعا دارددانه ای از مروارید گمشده امدر نور ماه می درخشدصدای اذان می آیدتبسمی مرا به میهمانی خورشید دعوت می كندترلان




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن