واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: لبخند بزنید
اعمال بلندتر از کلمات صحبت می کنند و یک لبخند می گوید: من دوستت دارم، تو مرا خوشحال می کنی، از ملاقاتت خوشحالم. به همین علت است که سگ ها اینقدر دوستی افراد را به خود جلب می کنند. آنها به حدی از دیدن ما خوشحال می شوند که در پوست خود نمی گنجند. طبیعتاً به همین علت ما هم از دیدن آنها خوشحال می شویم. لبخند غیر صمیمی و ساختگی چطور؟ خیر ، این نوع لبخند اثری ندارد و کسی فریب آن را نمی خورد. ما به ساختگی بودن آن پی می بریم و در نتیجه ناراحت می شویم. ما در اینجا از لبخند واقعی، لبخندی که در دل شور و هیجان ایجاد می کند، لبخندی که از درون سرچشمه می گیرد، آن نوع لبخندی که در بازار به قیمت خوب خریده می شود، صحبت می کنیم. یکی از ویژگی ما انسان ها این است که ناخودآگاه از هویت واقعی احساسات طرف مقابل باخبر می شویم. در موقع ملاقات افراد، وقتی به شما خوش می گذرد که به آنها هم در موقع ملاقات با شما خوش بگذرد. اغلب افراد به همان اندازه احساس خوشبختی می کنند که تصمیم گرفته اند خوشبخت باشند.تمایلی به لبخند زدن ندارید؟ در این صورت به این کار باید اقدام کنید: اول این که خود را مجبور کنید که لبخند بزنید و یا پیش خود آوازی شاد را زمزمه کنید و یا این که بامزه ترین جوکی را که تا به حال شنیده اید پیش خود مرور کنید. طوری رفتار کنید که گویی هم اکنون خوشبخت و خوشحال هستید. این کار باعث خواهد شد واقعاً احساس خوشبختی و خوشحالی کنید. پروفسور ویلیام جیمز این معنی را با عبارات زیر بیان کرده است: به نظر می رسد عمل به دنبال احساسات می آید، ولی در واقع عمل و احساساتی با هم توأم اند. با تنظیم عمل که تحت کنترل و اراده ماست می توانیم احساسات را که تحت کنترل و اراده ما نیست ، تنظیم و کنترل کنیم. به این ترتیب چنانچه گشاده رویی خود را از دست دادیم تنها راه برای بازیابی آن، باید با گشاده رویی بنشینیم و طوری عمل کنیم و یا صحبت کنیم که گویی خوشبختی در همان جاست که ما هستیم.همه مردم در جهان در جستجوی خوشبختی هستند و برای پیدا کردن آن فقط یک راه مطمئن وجود دارد و آن کنترل افکار خوشبختی است. خوشبختی به شرایط خارجی بستگی ندارد. آنچه شما را خوشبخت یا بدبخت می کند آن نیست که شما چه اید یا چه دارید یا کیستید و یا چه می کنید. بلکه طرز تفکر شماست. مثلاً ممکن است دو نفر در یک جا باشند و یک کار را انجام دهند و هر دو مبلغ مساوی پول و اعتبار داشته باشند. با این وجود یکی احساس خوشبختی کند و دیگری احساس بدبختی. چرا ؟ به خاطر تفاوت سلیقه آنها در طرز تفکر.شکسپیر می گوید : هیچ چیز نیک یا بد نیست، ولی شیوه تفکر ما امور را نیک یا بد جلوه می دهد. در کتابی در مورد سخنان بزرگان و مشاهیر گفته ای از ابراهام لینکلن خواندم ، او می گفت: اغلب افراد به همان اندازه احساس خوشبختی می کنند که تصمیم گرفته اند خوشبخت باشند. او واقعاً راست می گفت. اخیراً نمونه عالی از این حقیقت را مشاهده کردم. روی پلکان یکی از مراکز بهزیستی در حدود 30 تا 40 کودک معلول با عصا و ویلچر ایستاده بودند و از پله ها بالا می رفتند. یک پسر را مجبور بودند بغل کنند و بالا ببرند. من از شادی و خنده آنها در تعجب بودم و این موضوع را با زنی که به عنوان مربی بچه ها را همراهی می کرد در میان گذاشتم. او در جواب گفت: زمانی که بچه آگاه می شود تمام عمر معلول خواهد بود اول خیلی وحشت می کند. ولی بعد از آنکه بر وحشت خود غلبه کرد تسلیم می گردد و از آن به بعد بیشتر از پسرهای سالم احساس خوشبختی می کند. من از این کودکان درسی را یاد گرفتم که تا آخر عمر فراموش نمی کنم.
نصیحت حکیمانه زیر را که از آلبرت هوبارد است بخوانید ولی به خاطر داشته باشید مطالعه آن نفعی به شما نخواهد رساند مگر این که آن را به کار ببندید :هر وقت از خانه خارج می شوید سرتان را بالا نگه دارید و نفس عمیق بکشید و پرتوهای خورشید را به خود جذب نمایید و با تبسم و لبخند دوستان و آشنایان خود را ملاقات کنید و چون دست می دهید در آن روح بدمید. از این که مورد سوءتفاهم واقع می گردید وحشت نکنید و حتی یک دقیقه در مورد دشمنان خود فکر نکنید. در ذهن خود این اندیشه را متمرکز کنید که چه میل دارید انجام بدهید و سپس بدون این که جهت سیر خود را عوض کنید مستقیماً به طرف هدف بروید. توجه خود را روی کارهای مهم و درخشانی که دوست دارید انجام دهید متمرکز کنید و آنگاه در حینی که ایام می گذرد به طور ناخودآگاه متوجه خواهید شد که دارید از فرصت هایی که برای برآوردن آرزوهای شما لازم است استفاده می نمایید. در ذهن خودتان فرد قابل و با حرارت و مفیدی که دوست دارید باشید را مجسم کنید. در نتیجه در هر لحظه ای که یک چنین اندیشه ای از خاطر می گذرانید اثر می کند در تبدیل شما به آن شخصیت دلخواهی که آرزو دارید باشید ... فکر از هر چیز برتر و بر همه چیز حاکم است. سعی کنید روش صحیح تفکر را در خود پرورش دهید ، یعنی سعی کنید شما را به سوی شجاعت ، رک گویی و گشاده رویی سوق دهد. خود را مجبور کنید که لبخند بزنید و یا پیش خود آوازی شاد را زمزمه کنید و یا این که بامزه ترین جوکی را که تا به حال شنیده اید پیش خود مرور کنید. طوری رفتار کنید که گویی هم اکنون خوشبخت و خوشحال هستید. این کار باعث خواهد شد واقعاً احساس خوشبختی و خوشحالی کنید.درست فکر کردن به منزله خلق کردن است. همه چیز با خواستن به دست می آید و اگر دعایی از ته دل باشد بی جواب نخواهد ماند. ما همان می شویم که تمایلات قلبی ما حکم می کند. چانه را فرو ببرید و سر را بالا نگه دارید زیرا ما خدایانی هستیم کوچک. چینی های باستان مردمانی عاقل بودند، زیرا روش زندگی که آنها تعلیم می دادند بسیار حکیمانه است. آنها ضرب المثلی دارند که باید ان را با آب طلا نوشت و روی دیوار نصب کرد! و آن ضرب المثل این است:مردی که لبخند بر چهره ندارد نباید دکان باز کند. در پایان مطالب امروز گفته های فرانک ایروینک فلچر در مورد تبسم را برایتان نقل می کنم :
ارزش یک لبخند در روز عید- لبخند خرجی ندارد ولی چیزهای بسیاری را می آفریند.- لبخند بدون این که دهنده اش را فقیر کند ، گیرنده اش را ثروتمند می کند.- لبخند یک لحظه بیشتر پایدار نیست ولی گاه خاطره اش تا ابد باقی می ماند.- هیچ کس آنقدر غنی نیست که بدون آن بتواند به سر برد و هیچ کس آنقدر فقیر نیست که از منافع آن برخوردار نگردد.- لبخند در خانه خوشبختی ایجاد می کند و در تجارت حسن نیت ، زیرا نشانه دوستی و رفاقت است.- لبخند خستگی را برطرف و افراد مأیوس را امیدوار می کند.- لبخند اشعه افتاب است برای افسردگان و بهترین پادزهر طبیعی است برای ناراحتی.با این وجود تبسم را نه می توان خرید و نه می توان گدایی کرد و نه می توان دزدید، زیرا لبخند یک کالای زمینی نیست مگر وقتی که عطا شود و اگر با کسی برخورد می کنید که شاید آنقدر خسته باشد که نتواند به شما لبخند بزند خود شما تبسمی به وی ارزانی دارید. زیرا هیچ کس به اندازه کسی که لبخندی بر لب ندارد ، احتیاج به لبخند ندارد.لبخند بزنید !!!منبع از اینترنت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 634]