واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سه شرط"جمهوری اسلامی" برای برقراری رابطه با مصر راستي اين كدام اصولگرائي است كه به ما اجازه ميدهد اينگونه از موضع ضعف با پادوهاي صهيونيسم سخن بگوئيم و آنها را آنقدر گستاخ كنيم كه از اين ملت انقلابي احساس طلبكاري كنند ؟ روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت: وزيرخارجه مصر در واكنش به اصرار مسئولان ايراني براي از سرگيري رابطه با رژيم قاهره گفته است : « بخش اعظم موانع رابطه ميان ايران و مصر مربوط به نام خالد اسلامبولي در يكي از خيابان هاي تهران است » . احمد ابوالغيظ در گفتگو با شبكه العربيه گفت : « اگر ايران نشانه هاي خالد اسلامبولي را حذف كند 90 درصد مشكل حل خواهد شد » . هرچند اين خبر درباره 10 درصد باقيمانده ساكت است لكن با توجه به اظهارات بعضي از ديپلماتهاي مصري مشخص است كه علاوه بر حذف نام و عكس شهيد خالد اسلامبولي رژيم قاهره چه مطالبات ديگري از تهران دارد. ضمن اينكه همه اين مطالبات از اهميت زيادي برخوردارند نكته مهمتر اينست كه وزيرخارجه مصر در همين گفتگو اعلام كرده بعد از آنكه ايران نام و عكس خالد اسلامبولي را حذف كند دولت مصر براي گفتگو درباره از سرگيري رابطه تصميم گيري خواهد كرد. اين برخورد كه از موضع بالا و نوعي تظاهر به بي نيازي نسبت به رابطه با جمهوري اسلامي ايران است بايد براي مسئولان كشورمان پندآموز باشد و به آنها بفهماند كه نبايد در برابر دولت هاي وابسته اي همچون دولت قاهره و عناصر دست نشانده اي مانند حسني مبارك با دستپاچگي و لحن ملتمسانه سخن بگويند و براي برقراري رابطه با آنها عجله نشان دهند. اين روزها از رئيس جمهور گرفته تا وزير خارجه و تا تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بگونه اي كه گوئي اگر نشتابيم اين نعمت عظمي را از دست خواهيم داد و از اين واقعه مولمه پشيمان خواهيم شد و پشيماني سودي ندارد اندر فضائل برقراري رابطه با رژيم حسني مبارك داد سخن ميدهند. گوئي اين حضرات جايگاه ويژه جمهوري اسلامي ايران را از ياد برده اند و از ماهيت حسني مبارك و عملكرد رژيم قاهره خبري ندارند! ژنرال حسني مبارك كه اكنون 26 سال است بر كرسي رياست جمهوري مصر تكيه زده و حاضر نيست به هيچ قيمتي آنرا رها كند و حتي مقدمات ابقا اين سمت را در خانواده خود فراهم ساخته در سال 1360 بعد از اعدام انقلابي انورالسادات توسط افسر رشيد مصري « خالد اسلامبولي » در 14 مهر 1360 بدون انتخابات رئيس جمهور مصر شد . در همان زمان امام خميني در سخنراني مهم 17 مهر 1360 فرمودند آمريكا حسني مبارك را براي جانشيني سادات در نظر گرفته بود. خود حسني مبارك نيز بلافاصله بعد از انتصاب به رياست جمهوري طي سخناني در مجلس مصر اعلام كرد به راه سادات وفادار خواهد ماند و صلح با رژيم اشغالگر قدس را يك گام استراتژيك كه مصر ميخواهد با آن ميان صهيونيست ها و اعراب آشتي برقرار كند ميداند و با آمريكا هماهنگ خواهد بود. حسني مبارك به اين تعهدات پاي بند ماند و تا امروز به مثابه دلال صهيونيسم و مهره آمريكا عمل كرد . او در طول 26 سال گذشته تلاش زيادي براي به سازش كشاندن اعراب با رژيم صهيونيستي و اجراي طرح هاي استعماري آمريكا در منطقه خاورميانه بعمل آورد و ابقا وي توسط همه دولتهاي آمريكا در ربع قرن گذشته نيز به دليل همين خوش خدمتي ها بود. داشتن رابطه با چنين دولتي كه در ميان ملت خود كمترين جايگاهي ندارد و در ميان ملت هاي عرب نيز بشدت منفور است افتخاري نيست . اين سخن ساده لوحانه كه اين روزها از بعضي ها شنيده مي شود كه ما با ملت مصر ميخواهيم رابطه داشته باشيم نيز بقدري فاقد واقع بيني است كه ارزش پاسخگوئي ندارد زيرا مجراي رابطه دولت مصر است و رژيم قاهره سخت گيرتر از آنست كه به شما اجازه بدهد خارج از چارچوب هاي مورد نظر دولت با مردم مصر رابطه برقرار نمائيد. سالهاست كه روابط فرهنگي و تجاري با مصر داريم و آنچه شما حرفش را مي زنيد حاصل نشده است . با اينهمه ما هرگز مخالف برقراري رابطه با مصر نبوده ايم و نيستيم . سخن ما هميشه اين بوده و اكنون نيز اينست كه چه با مصر و چه با آمريكا اگر ميخواهيد رابطه برقرار كنيد عزت ملت ايران و منافع جمهوري اسلامي را در نظر بگيريد و بدون آنكه امتياز بدهيد وارد عمل شويد. نظام ما از ابتدا شرط هائي براي از سرگيري رابطه با آمريكا داشت كه امروز نيز دارد. اول آنكه دولت آمريكا اموال بلوكه شده ما را بدهد دوم آنكه بابت دخالت هاي قبل از انقلاب و توطئه هاي بعد از انقلاب عذرخواهي كتبي كند و سوم آنكه كتبا تعهد بسپارد از اين پس نيز در امور داخلي ايران دخالت نخواهد كرد. درباره مصر نيز شرط هائي داريم . اول آنكه رژيم قاهره قرارداد ننگين كمپ ديويد را محكوم كند و از آن فاصله بگيرد (همان قراردادي كه بخاطر امضاي آن توسط سادات رابطه جمهوري اسلامي ايران با مصر به فرمان امام خميني قطع شد (11 ارديبهشت 1358 ) دوم آنكه كليه آثار مربوط به رژيم فاسد پهلوي و خود شاه را در قاهره محو كند و سوم آنكه بجاي دلالي براي صهيونيست ها و نوكري آمريكا و دخالت در امور ملت هاي منطقه بويژه عراق به دامن ملت مصر برگردد و در چارچوب قانون عمل نمايد. روشن است كه رژيم پهلوي و شاه كه خائن بود با شهيد خالد اسلامبولي بهيچوجه قابل مقايسه نيست . زيرا خالد اسلامبولي به وظيفه اسلامي و ملي خود عمل كرد و فردي را كه به ملت مصر و امت اسلامي خيانت ميكرد و مهره صهيونيست ها و آمريكا بود اعدام نمود درحاليكه شاه نوكر آمريكا و صهيونيست ها بود و به دستور آنها به مردم ايران خيانت مي كرد و دستان او به خون ملت آلوده بود. در بقيه موارد نيز همين تفاوت فاحش وجود دارد. بنابر اين اگر مسئولان ما هنري دارند با رعايت اين شرط ها با مصر و حتي آمريكا رابطه برقرار كنند. اينكه به موجود مفلوكي همچون حسني مبارك التماس پذيرش برقراري رابطه با ايران كنيم و با دستپاچگي خود را آماده در آغوش گرفتن مهره هاي آمريكا نشان بدهيم اين نه تنها هنري نيست بلكه زير پا گذاشتن اصولي است كه منافع ملي و مصالح كشور با آنها گره خورده است . چنين عجله و شتابي را حتي از دولت اصلاحات هم كه شعار اصولگرائي نميداد سراغ نداريم . چگونه مي توان از يكسو شعار « ضرورت نابودي اسرائيل » سرداد و از سوي ديگر براي از سرگيري رابطه با شناخته شده ترين پادوي صهيونيسم در منطقه لحظه شماري كرد ! لابد خبر داريد كه آن 10 درصد باقيمانده شرط هاي مورد نظر وزيرخارجه مصر براي پذيرفتن درخواست مسئولان ايراني يكي اينست كه ايران را به دخالت در عراق متهم مي كنند و ميگويند تعهد بدهد كه در امور عراق دخالت نكند و ديگر اينكه مبارزان مصري حق نداشته باشند در ايران زندگي كنند و دولت ايران تعهد بدهند كه اين مورد را نيز رعايت نمايد. تازه آقاي احمدابوالغيظ فرموده اند كه اگر ايراني ها نام و عكس شهيد خالد اسلامبولي را حذف كنند و اين دو تعهد را هم بدهند دولتمردان مصري موضوع رابطه با ايران را بررسي خواهند كرد. راستي اين كدام اصولگرائي است كه به ما اجازه ميدهد اينگونه از موضع ضعف با پادوهاي صهيونيسم سخن بگوئيم و آنها را آنقدر گستاخ كنيم كه از اين ملت انقلابي احساس طلبكاري كنند ؟ مگر فراموش كرده ايد كه حسني مبارك در جنگ 33 روزه لبنان چگونه از رژيم صهيونيستي حمايت كرد و براي حزب الله خط و نشان كشيد مگر فراموش كرده ايد كه همين ژنرال حسني مبارك تمام ژنرالها و تجربيات جنگي ارتش مصر را به كمك صدام فرستاد تا در جنگ تحميلي نظام جمهوري اسلامي را از پا در آورد مگر هشدارهاي امام خميني درباره حسني مبارك مصري و حسين اردني و حسن مراكشي را كه ميفرمود اين دوره گردها پادوهاي آمريكا و صهيونيسم در منطقه هستند فراموش كرده ايد .اين چه اصولگرائي عجيب و غريبي است كه شما مدعي آن هستيد اصولگرائي را در چنين تضادهائي محبوس كردن و خود را انحصارا متولي آن دانستن و ديگران را به خارج از چارچوب اصولگرائي راندن پديده نوظهوري است كه البته راه به جائي نخواهد برد حتي اگر قلم هائي كه سفارش مي پذيرند اين انحصارطلبي خلاف اصول را « نوگرائي و نوانديشي » بنامند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 606]