تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اولین چیزی که از انسانها سؤال می شود، نمازهای پنج گانه است .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820641358




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مشروح بيانات مهم رهبر معظم انقلاب در ديدار دانشجويان و نخبگان علمي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

دانشجويان دانشگاه هاي مختلف، نخبگان علمي – فرهنگي دانشگاهها و «اعضا و نمايندگان» تشکلهاي مختلف دانشجويي، عصر  چهارشنبه در فضايي صميمانه و پرنشاط با حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي، ديدار کردند.      به گزارش راسخون به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، در اين ديدار نمايندگان تشکلهاي دانشجويي، و «نخبگان علمي و فرهنگي دانشگاهها» به بيان ديدگاههاي خود درباره مسائل مختلف دانشگاهي – علمي – اجتماعي – فرهنگي و سياسي پرداختند. پس از سخنان نمايندگان دانشجويان و تشکلهاي دانشجويي حضرت آيت الله خامنه اي سخنان مهمي را ايراد فرمودند که به دليل اهميت متن کامل آن در پي مي آيد:  بسم‏‌اللَّه‌‏الرّحمن‏الرّحيم‏ جلسه، همان طورى است که از يک جلسه‌‏ى دانشجوئى و جوان انتظار ميرود. آنچه که گفته شد - که البته سخنان متقن و دقيق و نو توى حرفهاى اين برادران و خواهرانى که صحبت کردند، بود؛ تحليلهاى درستى بود - انسان وقتى نگاه کلى به همه‏ى اينها ميکند، شاخصه‏ى اصلى اين حرفها، صفا و صداقت و دورى از مجامله و همان چيزهائى است که از يک جوان، آن هم جوان درس‏خوانده و تحصيلکرده و نخبه انتظار ميرود. البته شما همه‏ى دانشجوهاى کشور نيستيد؛ شايد نماينده‏ى همه‏ى تفکرات گوناگون و سلائق مختلف دانشجوئى هم نباشيد؛ ليکن شکى نيست که يک مجموعه‏ى عظيمى از دانشجويان، آنچنان مى‏انديشند که شما اينجا بيان کرديد؛ با اختلاف نظرهائى که احياناً در اظهارات شما بود.   من، هم با شما جوانهائى که اينجا تشريف داريد، هم با مجموعه‏ى دانشجوهاى کشور حرفهاى زيادى دارم، و گفته‏ام هم؛ باز هم تا من توان داشته باشم و بتوانم حرف بزنم، با شما جوانهاى عزيز حرف خواهم زد؛ و مطمئنم آنچه که آينده‏ى اين کشور را، بلکه آينده‏ى اسلام و امت اسلامى را تأمين ميکند، همين روحيه‏ى جوشنده‏ى پژوهنده‏ى طلبگارِ پراحساس و پرعاطفه‏اى است که انسان در مجموعه‏ى نسل جوان دانشجوى کشورمان مشاهده ميکند. يعنى شما ولو حالا ممکن است يک مطلبى را به طور قاطع معتقد نباشيد، يا عميقاً براى او استدلال نداشته باشيد، اما مجموعه‏ى حرکت دانشجوهاى مسلمان و مؤمن - با اختلاف نامها - در کل کشورمان يک نويدى براى آينده‏ى اين کشور و آينده‏ى اين نظام و آينده‏ى امت اسلامى است. خوب چيزهائى را مورد توجه قرار ميدهيد؛ خوب نکاتى را رويش تکيه ميکنيد؛ بر روى نکات درستى پيگيرى و پافشارى ميکنيد؛ اين نقاط مثبتى است که بحمداللَّه وجود دارد.   خوب، حالا من بعضى از مطالبى را که جنبه‏ى سؤال از من داشت يا فکر ميکنم من بايد توضيحى بدهم، اينها را چند دقيقه‏اى بگويم، بعد هم يکى دو تا مطلب ديگر در ذهنم هست که اگر وقت بود و به اذان نرسيديم، عرض خواهم کرد.   يک بخش مهمى توى بيانات چند نفر از دوستانمان بود که اشاره داشت به مجرمانى که پشت پرده‏ى حوادث اخير حضور داشتند، و اينکه چرا اينها محاکمه نميشوند، چرا مجازات نميشوند، چرا با اينها برخورد نميشود. من به شما عرض بکنم؛ در قضايائى به اين اهميت، با حدس و گمان و شايعه و اين چيزها نميشود حرکت کرد. ما اين انقلاب و اين نظام عظيم را محصول مجاهدت يک ملت بزرگ و فداکارى‏هاى عظيم جوانانى ميدانيم که چه در دوره‏ى انقلاب، چه در دوره‏ى دفاع مقدس، چه بعد از آن تا امروز فداکارى کردند؛ مثل خود شماها، که در صحنه‏هاى مختلف حضور داريد و گاهى کارهاى بزرگى انجام ميگيرد. نميتوانيم تداوم اين نظام را و حرکت کلى اين نظام را در سطحى که تصميم‏گيرى کلان رهبرى در او لازم است، به حدس و گمان و اين چيزها مبتنى کنيم. اين را شما بدانيد، هيچگونه اغماضى از جرم و جنايت وجود نخواهد داشت؛ منتها ما - يا من يا شما، فرق نميکند؛ چه شما که دانشجو هستيد و زبانتان باز است و راحت حرف ميزنيد، چه من که يک مجموعه‏اى از تجربه و سالهاى متمادى کارکرد در ميدان را با خودم همراه دارم؛ در اين جهت با هم فرقى نداريم - نميتوانيم حکم کنيم که بايد دستگاه قضا اينجور قضاوت کند؛ نه، دستگاه قضا بايد نگاه کند، اگر دلائلى براى مجرميت کسى، چه در زمينه‏ى سياسى، چه در زمينه‏ى اقتصادى، چه در زمينه‏ى مفاسد گوناگون پيدا کرد، بر طبق او حکم کند. اين شايعاتى که شما شنيده‏ايد، بنده هم خيلى از اين شايعات را ميشنوم؛ ممکن است بسيارى از اين شايعات مطابق واقع هم باشد و انسان شواهد و قرائنى هم برايش داشته باشد؛ اما قرينه و شاهد متفرق نميتواند جرمى را عليه کسى اثبات کند؛ به اين نکته توجه داشته باشيد. لذا اينجور نيست که فرض کنيم يک مجرم قطعىِ پشت پرده‏اى وجود دارد که دستگاه بنا دارد از جرم او به يک دليلى بگذرد. اين يک نکته. نکته‏ى ديگرى در کنار اين هست: کارهائى که نظام در سطح کلان با جنبه‏ى شمولى که بعضى از مسائل دارد، انجام ميدهد، بايستى با ملاحظه‏ى همه‏ى جوانب باشد؛ يک بعدى نميشود به مسائل نگاه کرد. فکر ميکنم اگر شما با اين ملاحظات نگاه کنيد، آنچه که تاکنون انجام گرفته و آنچه در آينده انجام خواهد گرفت، هر ذهن باانصافى را قانع خواهد کرد.   موضوع ديگرى که در بيانات دوستان مطرح شد، تخلفات يا حتّى جناياتى است که در خلال اين حوادث از سوى نيروهاى ناشناس انجام گرفته. شما اشاره کرديد به مسائل کوى دانشگاه يا از اين قبيل مسائل - حالا کوى دانشگاه را چند نفر از دانشجويان عزيز تکرار کردند؛ شبيه کوى دانشگاه، مسائل ديگرى هم در اين مدت اتفاق افتاده - يا مثلاً قضيه‏ى کهريزک را گفتند. اين قضايا واقعاً يکى از آن مشکلات و معضلات کار دستگاه‏هاى اجرائى است. اولاً اين را به طور قاطع بدانيد که با اينها برخورد خواهد شد. حالا نميخواهيم جنجال بکنيم که دستور بدهيم، اين دستور توى رسانه‏ها پخش بشود، باز يک پيوست زده بشود، باز يک پيرو زده بشود؛ من دوست ندارم کار تبليغاتى انجام بگيرد؛ اما از اولين روزها دستور داده شده و کسانى دنبال هستند؛ منتها کارها بايد درست با دقت و با مراقبت پيش برود.   در کوى دانشگاه، در آن شب معين، قطعاً تخلفات بزرگى انجام گرفته، کارهاى بدى انجام گرفته. ما گفته‏ايم پرونده‏ى ويژه‏اى براى اين کار تهيه شود و به طور دقيق دنبال بگردند و مجرمان را پيدا کنند و وقتى پيدا کردند، به وابستگى‏هاى سازمانى آنها هم هيچ نگاه نکنند و بايد مجازات شوند؛ اين را من به طور قاطع گفتم.   من از فعاليتهاى پليس امنيتى‏مان، پليس انتظامى‏مان، دستگاه بسيجمان تشکر ميکنم؛ اينها خيلى کارهاى بزرگى کردند، کارهاى خوبى کردند؛ ليکن اين يک بحث جداست. اگر کسى در وابستگى به هر کدام از اين سازمانها يک تخلفى انجام داده، يک جرمى انجام داده، او هم بايد جداگانه بررسى شود. نه خدمت اينها را به حساب جرم آنها نديده ميگيريم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اينها نديده ميگيريم؛ حتماً بايد دنبال بشود و دنبال خواهد شد. همين طور قضيه‏ى کهريزک، که حالا آن اعلام شد، پخش شد. قضيه‏ى کوى دانشگاه هم دنبال ميشود؛ حتّى افرادى که کسانشان در اين قضايا يا به قتل رسيدند - تعداد معدودى هستند - يا آسيب ديدند، آسيب مالى ديدند. بنا شده براى هر کدام اينها پرونده‏ى جداگانه‏اى تشکيل بدهند. دستور داده‏ايم، گفته‏ايم و اين قضايا را دنبال خواهيم کرد؛ منتها توجه کنيد که اين مسائل هيچکدام نبايد با مسئله‏ى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثه‏ى اصلى نبايد تحت‏الشعاع اين حوادث قرار بگيرد.   يک عده‏اى آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسيله‏ى بعضى انجام گرفت، اينها همه را نديده ميگيرند، فرضاً مسئله‏ى فلان حادثه را، زندان کهريزک را، يا قضيه‏ى کوى را قضيه‏ى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد ميکنند؛ اين خودش يک ظلم ديگر است. مسئله‏ى اصلى، مسئله‏ى ديگرى است. مسئله‏ى اصلى اين است که مردم در يک حرکت عظيمى، در يک انتخابات پرشورِ خوبِ کم‏نظيرى حضور پيدا کردند و اين رأى بالا را توى صندوقها ريختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ اين انتخابات، نظام را که در اين يکى دو سال اخير همين طور پى‏درپى پيشرفتهاى اقتصادى و علمى و سياسى و امنيتى و بين‏المللى براى خودش کسب کرده بود، در يک مرحله‏ى عالى از امتياز و آبرو قرار ميدهد، بعد ناگهان مشاهده ميکنيم يک حرکتى صورت ميگيرد براى نابود کردن اين حادثه‏ى افتخارآميز! مسئله‏ى اصلى اين است.   البته اينى که عرض ميکنم، تحليل است؛ خبر نيست. به اعتقاد من، با تحليل من، اين مسئله از بعد از انتخابات يا از روزهاى حول و حوش انتخابات شروع نشده؛ اين از قبل شروع شده، اين از قبل طراحى شده، برنامه‏ريزى شده. من متهم نميکنم افرادى را که دست‏اندرکار بودند، که اينها دست‏نشانده‏ى بيگانه‏هايند يا انگليسند يا آمريکايند - اين را من ادعا نميکنم، چون براى من اين قضيه ثابت نيست؛ چيزى که ثابت نيست، نميتوانم بگويم - اما آنى که ميتوانم بگويم، اين است که اين جريان، چه پيشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، يک جريانى بود طراحى‏شده؛ تصادفى نبود. همه‏ى نشانه‏ها نشان ميدهد که اين جريان طراحى‏شده بود، حساب‏شده بود. البته آنهائى که طراحى کرده بودند، يقين نداشتند که خواهد گرفت. بعد از انتخابات که تحرکاتى از طرف بعضى‏ها شروع شد، يک تجاوب نسبى هم از سوى جمعى از مردم تهران صورت گرفت، آنها اميدوار شدند؛ فکر کردند آنچه که تصور ميکردند، انجام شد و گرفت و اميدوار شدند. لذا ديديد که اين دستگاه‏ها و وسائل رسانه‏اى و صوتى و الکترونيکى و ماهواره‏اى و غيره حضورشان در صحنه را چطور تشديد کردند؛ صريح وارد ميدان شدند. قبلاً اميدوار نبودند که اين کار بگيرد؛ بعد ديدند نه، گرفت؛ لذا سريع وارد ميدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل هميشه که مسائل ايران را بد ميفهمند و ملت ايران را نميشناسند، اين دفعه هم نشناختند. اينها تودهنى خوردند، سيلى خوردند، ولى هنوز نااميد نيستند. من به شما عرض کنم دانشجوهاى عزيز! اينها نااميد نيستند؛ دارند قضايا را دنبال ميکنند؛ به اين زودى هم زمين نميگذارند. اينها صحنه‏گردانهائى دارند، صحنه‏گردانهائى هم پيدا خواهند کرد. دانشگاه بايد بهوش باشد. دانشجوى مؤمن و مسلمان و دانشجوئى که به کشورش علاقه‏مند است و دانشجوئى که به آينده‏ى کشور و آينده‏ى نسل خودش دلبسته است، بايد هوشيار باشد. بدانيد اينها دارند طراحى ميکنند؛ البته شکست ميخورند. من الان به شما عرض ميکنم، اينها در نهايت شکست ميخورند؛ اما درجه‏ى بيدارى و هوشيارى من و شما ميتواند در ميزان خسارت و ضررى که وارد ميکنند، تأثير بگذارد. اگر هوشيار باشيم، نميتوانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنيم، احساساتى بشويم، بى‏تدبير عمل کنيم، يا خواب بمانيم و اينجور عوارض به سراغمان بيايد، ضرر و زيان و هزينه بالا خواهد بود؛ ولو در نهايت موفق نخواهند شد.   يکى ديگر از موضوعاتى که مطرح شد، مسئله‏‌ى حمايتهاى رهبرى است از دولت يا از رئيس جمهور. خوب، اين مطلب روشنى است. اتفاقاً يکى دو تا از خود دوستان هم بيان کردند. دولت کنونى و رئيس جمهور محترم مثل همه‏ى انسانهاى عالم، يک نقاط قوّتى دارد، يک نقاط ضعفى. من که حمايت کردم، از نقاط قوّت حمايت کردم. يک نقاط قوّتى وجود دارد، من از آن حمايت ميکنم؛ در هر کى باشد، حمايت ميکنم. کى هست که اين گرايش، اين جهتگيرى، اين تحرک، اين جديت را از خودش نشان بدهد و بنده در حد مسئوليتم از او حمايت نکنم؟ از شما دانشجوها که دنبال عدالتيد، من حمايت نميکنم؟ خوب، چرا. آيا اگر از دانشجوئى که عدالت‏خواه است و دنبال عدالت است، رهبرى حمايت بکند، اين معنايش اين است که از نقاط ضعفى هم که احياناً توى آن دانشجو هست، انسان حمايت ميکند؟ مسلّماً نه. قضيه اين است. يک نقاط ضعفى وجود دارد، آن نقاط ضعف را بنده حمايت نميکنم.   حالا يکى از سؤالها اين بود که چرا علنى موضع نميگيريد؟ چون لازم نيست علنى موضع گرفتن؛ چه لزومى دارد؟ علنى موضع گرفتن نسبت به يک نقطه‏ى ضعف در يک مسئول، شما خيال ميکنيد که چقدر کمک ميکند به حل آن مشکل؟ هيچى. گاهى اوقات هست که انسان اگر يک چيزى را بدون علنى کردن دنبال علاجش باشد، بهتر علاج خواهد شد، تا اينکه يک چيزى را انسان جنجالى کند. بله، يک وقت هست که هيچ چاره‏اى جز علنى شدن نيست؛ آنجا بله، انسان علنى ميکند؛ ليکن اينجور نيست که تصور بشود اگر چنانچه يک ايرادى، اشکالى در مجموعه‏ى مسئولين اجرائى کشور وجود دارد و رهبرى با آنها مخالف است، حتماً بايستى اين را در بلندگوها بيان کند؛ نه، گاهى اوقات مصلحت قطعى در اين است که انسان يک چيزى را علنى نکند.   حالا اينجا نگوئيد آقا حقيقت و مصلحت. اين تقابل حقيقت و مصلحت جزو آن حرفهاى محکم نيست. خود مصلحت هم يکى از حقائق است. اينجور نيست که هرچه اسم مصلحت رويش بود، اين يک چيز منفى‏اى باشد. بعضى اينجور خيال ميکنند: آقا مصلحت‏انديشى ميکنيد؟ خوب، بله، گاهى انسان مصلحت‏انديشى ميکند. خود مصلحت‏انديشى يکى از حقائقى است که بايد به آن توجه داشت؛ اين جزو مسلّمات و واضحات اسلام است. البته اين مسئله حالا جاى بحث و شکافتنش نيست، اما جزو مسلّمات است. صلاح نيست گاهى اوقات انسان يک چيزى را علنى کند. فرض کنيد يک نقطه‏ى اشکال کوچکى هست، اين را ده برابر بزرگش کنند، مايه‏ى نااميدى و مايه‏ى سياه‏نمائى و اينها قرار بدهند؛ چه لزومى دارد؟ خوب، انسان اين را به شکل ديگرى حل ميکند. بنابراين موضع نگرفتن علنى، ناشى از اين علل منطقى و معقول است. يک چيزى را هم حالا من بگويم، چون ديگر دارد وقت ميگذرد. ببينيد عزيزان! شماها ميدانيد - چون ديدم در بيانات شماها هم هست - امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با يک جنگ عظيمى مواجه است، ليکن جنگ نرم - که ديدم همين تعبير «جنگ نرم» توى صحبتهاى شما جوانها هست و الحمدللَّه به اين نکات توجه داريد؛ اين خيلى براى ما مايه‏ى خوشحالى است - خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانى بايد ميدان بيايند؟ قدر مسلّم نخبگان فکرى‏اند. يعنى شما افسران جوانِ جبهه‏ى مقابله‏ى با جنگ نرميد.   اينى که چه کار بايد بکنيد، چه جورى بايد عمل کنيد، چه جورى بايد تبيين کنيد، اينها چيزهائى نيست که من بيايم فهرست کنم، بگويم آقا اين عمل را انجام بدهيد، اين عمل را انجام ندهيد؛ اينها کارهائى است که خود شماها بايد در مجامع اصلى‏تان، فکرى‏تان، در اتاقهاى فکرتان بنشينيد، راهکارها را پيدا کنيد؛ ليکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى است در مقابله‏ى با يک حرکت همه‏جانبه‏ى متکى به زور و تزوير و پول و امکانات عظيم پيشرفته‏ى علمىِ رسانه‏اى. بايد با اين جريان شيطانىِ خطرناک مقابله شود.   آنها براى حمله‏ى به جمهورى اسلامى استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از ديدگاه آنها استدلال تامى است. در يک نقطه‏ى بسيار حساس جهان از لحاظ جغرافيائى، يعنى اين نقطه‏ى خاورميانه، خليج فارس، درياى سرخ، شمال آفريقا، بخشى از مديترانه - اين حوزه‏ى عظيمى است ديگر - مجموعه‏ى امت اسلامى واقع شده. الان شما ببينيد از اين پنج تا، شش تا گذرگاه آبىِ حساسِ حياتى که در دنيا وجود دارد، سه تايش توى اين منطقه است: تنگه‏ى هرمز است، کانال سوئز است، باب‏المندب است. اينها گذرگاه‏هاى مهمى است که تجارت جهانى متوقف به اينهاست. شما نقشه‏ى جهان را برداريد جلوى رويتان نگاه کنيد، خواهيد ديد که اين چند تا مرکز چقدر براى ارتباط تجارى و ارتباط اقتصادى دنيا مهم است. بنابراين، اين منطقه، منطقه‏ى حساسى است. حالا در اين منطقه‏ى بسيار حساس، يک قدرتى دارد قد ميکشد و روزبه‏روز خودش را بيشتر نشان ميدهد. اين قدرت با همه‏ى خواسته‏هاى استکبارى و دستگاه‏هاى کمپانى‏ها و شبکه‏هاى عظيم اقتصادىِ مفسد فى‏الارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطه‏گرى مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، اين خيلى براى دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار فقط ايالات متحده‏ى آمريکا نيست، يا فلان رئيس جمهور و فلان دولت آمريکا يا فلان کشور اروپائى نيست؛ دستگاه استکبار يک شبکه‏ى عظيم‏ترى است که شامل اينهاست؛ شبکه‏ى صهيونيستى هست، شبکه‏ى تجار اساسىِ بين‏المللى هست، مراکز پولىِ عظيم دنيا هست؛ اينها هستند که مسائل سياسى دنيا را دارند طراحى ميکنند؛ دولتها را اينها مى‏آورند، اينها ميبرند. اين مجموعه که تويش دولت ايالات متحده هست، دولتهاى اروپائى هستند، خيلى از اين نفتخوارهاى ثروتمند منطقه‏ى خودمان هستند، با يک چنين قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلاى در حال قدکشى بشدت مخالفند؛ بنابراين هرچه بتوانند، در مقابله‏ى او کار ميکنند. توى اين سى سال هم بيکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بيکار نميمانند؛ مگر آن وقتى که شماها همت کنيد؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمى، از لحاظ اقتصادى، از لحاظ امنيتى به نقطه‏اى برسانيد که امکان آسيب پذيرى‏اش نزديک به صفر باشد؛ آن وقت کنار ميکشند و توطئه‏ها تمام خواهد شد. اينى که من توى اين چند سال به دانشگاه‏ها مرتب راجع به مسائل علم و تحقيق و پژوهش و نوآورى و جنبش نرم‏افزارى و ارتباط صنعت و دانشگاه و اينها اين همه تأکيد کردم، براى خاطر اين است که يک رکن امنيت بلندمدت کشور و ملتتان علم است.   و همين جا به شما بگويم، مواظب باشيد توى اين قضاياى سياسى کوچک و حقير نبادا دانشگاه تحت تأثير قرار بگيرد؛ نبادا کار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمايشگاه‏هاى ما، کلاسهاى ما، مراکز تحقيقاتى ما دچار آسيب بشوند؛ حواستان باشد. يعنى يکى از مسائل مهم در پيش روى شما، حفظ حرکت علمى در دانشگاه‏هاست. دشمنها خيلى دوست ميدارند که دانشگاه ما يک مدتى لااقل دچار تعطيلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ اين برايشان يک نقطه‏ى مطلوب است؛ هم از لحاظ سياسى برايشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب اين است که دنبال علم نباشيد.   حالا شما جوانانى که گفتيم افسران جوان مقابله‏ى با جنگ نرم هستيد، از من نپرسيد که نقش ما دانشجويان در تخريب مسجد ضرار کنونى چيست؛ خوب، خودتان بگرديد نقش را پيدا کنيد. يا مقابله‏ى با نفاق جديد، يا تعريف عدالت. من اينجا بيايم بنشينم يک بحث فلسفى بکنم، عدالت چند شعبه دارد، چه جورى است. حالا بامزه اين است که ايشان ميگويند توى يک جمله بيان کنيد. معروف است يک نفرى زمان شيخ انصارى پسرش را آورده بود نجف. ديد طلبه‏ها درس ميخوانند و ملا ميشوند و شيخ انصارى هم خوب، شخص بزرگى بود؛ هوس کرد پسرش را طلبه کند. آمد به پيش شيخ انصارى، گفت شيخنا! اين نوجوان را من آورده‏ام و خواهش ميکنم تا فردا که ميخواهيم راه بيفتيم برويم، شما او را فقيه کنيد!   عزيزان من! شرط اصلى فعاليت درست شما در اين جبهه‏ى جنگ نرم، يکى‏اش نگاه خوشبينانه و اميدوارانه است. نگاهتان خوشبينانه باشد. ببينيد، من در مورد بعضى‏تان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آينده، خوشبينانه است؛ نه از روى توهم، بلکه از روى بصيرت. شما جوانيد - مرکز خوشبينى - مواظب باشيد نگاهتان به آينده، نگاه بدبينانه نباشد؛ نگاه اميدوارانه باشد، نه نگاه نوميدانه. اگر نگاه نوميدانه شد، نگاه بدبينانه شد، نگاه «چه فايده‏اى دارد» شد، به دنبالش بى‏عملى، به دنبالش بى‏تحرکى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً ديگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ همانى است که دشمن ميخواهد.   شرط ديگر اين است که در قضايا افراط وجود نداشته باشد. طبيعت جوان، طبيعت تحرک و تندى است. اين دوره‏ى زندگى شما را ما هم گذرانده‏ايم؛ آن هم در دورانهاى انقلاب و اوائل مبارزات و اينها بوده. تندى را ميدانم چيست. خيلى هم به ما نصيحت ميکردند که آقا تندى نکنيد، ما ميگفتيم که نميفهمند چقدر لازم است تندى کردن. ميدانم تصور شما چيست، اما حالا از ما بشنويد ديگر. مراقب باشيد تندروى، انسان را پيش نميبرد. با فکر، تصميم بگيريد. البته جوانِ امروز از جوان دوره‏ى ما فکورتر است؛ اين را به شما عرض بکنم. شما امروز جوانهائى هستيد که تجربه‏تان، اطلاعتان، آگاهى‏هايتان از آن دوره‏ى جوانى ما - از پنجاه سال پيش از اين - خيلى بيشتر است؛ قابل مقايسه نيست با جوان امروز. بنابراين توقع اينکه شماها مدبرانه و فکورانه فکر کنيد و بدون تندروى، بدون افراط و تفريط توى قضايا، رفتار کنيد، توقع زيادى نيست.   البته اين را هم بدانيد که آنچه در بعد از انتخابات اتفاق افتاد، با همان حسابى که عرض کردم، اصل قضايا خيلى خلاف انتظار ما نبود؛ اگرچه اشخاصى که وارد شدند، چرا، خلاف انتظارمان بود. اميدواريم ان‏شاءاللَّه خداى متعال يک فرصتى بدهد، بتوانيم باز با شماها يک وقتهائى توى دانشگاهى، جائى صحبت بکنيم؛ حالا که مجال نشد.   والسّلام عليکم و رحمةاللَّه و برکاته‏ /2759/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن