تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803999715




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «مردمسالاري ديني و حيات سياسي قانونمند»،«بالاتر از پرتگاه»،«چارچوبي براي تحليل لبنان»،«اشغال دوم عراق»،«اين يعني شيعه»،«بنگاه‌ها در دام ركود»و... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.   رسالت:مردمسالاري ديني و حيات سياسي قانونمند «مردمسالاري ديني و حيات سياسي قانونمند» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در ْآن مي‌خوانيد؛ -1 قانون گراييLegalism(‌‌)، مفهومي است كه به اصالت قانون و اصول قضائي و حقوقي در روابط بين مردم و دولت و مابين مردم معتقد است. نقطه مقابل انقياد به قانون در تمام نظام هاي سياسي تولد روح ديكتاتوري است.‌ پس از هزاران سال استبداد و تك صدايي شاهانه در ايران  بايد به جرات اذعان كرد مردمسالاري ديني نمونه عالي و فرصت  بي نظيري براي تجربه حكومت واقعي قانون است.‌ اگر چه برخي مشروطه را نقطه عزيمت قانون گرايي  و قانون نويسي در ايران مي دانند اما نوع پيشرفته و متجدد حكومت قانون پس از انقلاب اسلامي با نوآوري هاي امام خميني(ره) در جمهوري اسلامي به منصه ظهور رسيد و قانون گرايي سرلوحه اقدامات و عموم رفتارهاي نهادها و اركان نظام اسلامي قرار گرفت.اين روند تكاملي تا به امروز ادامه دارد و قانون گرايي در فرهنگ عمومي كشور در هم تنيده شده است. نمونه و مصداق عيني آن رفتار عموم ملت ايران در انتخابات 22 خرداد بود كه نمايش  تمام عيار قانون گرايي يك ملت است.‌به پاس اين دستاورد بزرگ نظام اسلامي و ملت رشيد ايران به هيچ وجه زير بار زور پا روي قانون نخواهند گذاشت. رهبر معظم انقلاب در ديدار روز گذشته نمايندگان مجلس شوراي اسلامي با ايشان  ضرورت رعايت فرهنگ قانون مداري در كشور را يادآور شدند و تاكيد كردند: “من در مسائل اخير مربوط به انتخابات رياست جمهوري، مصر به اجراي قانون بوده و خواهم بود و نظام اسلامي و مردم نيز به هيچ قيمتي زير بار زور نخواهند رفت.”‌ 2‌- حكومت قانون و زندگي قانوني آرمان و ايده آل هميشگي بشريت بوده است و براي آن آلام بسياري را تحمل كرده است.چارلز اول در انگليس گردن زده شد تا كرامول  جمهوري خواه حكومت قانون را به ارمغان بياورد نه استبدادي خونين. انقلاب فرانسه رخ داد و لويي شانزدهم گردن خود را به گيوتين سپرد تا رهاوردش آزادي و تامين حقوق اساسي انسانها باشد نه جايگزيني امپراتورهايي نظير ناپلئون بناپارت؛ و سازمان ملل تشكيل شد براي برقراري صلح و امنيت بين كشورها نه ابزار دستي براي عده معدودي كه حق وتو دارند و با آن هر اسب وحشي را در سرزمينهاي ديگران مي تازانند. انقلاب اسلامي پيروز شد تا راي و خواسته ملت مسلمان ايران حاكم شود نه اينكه عده اي با  قانون گريزي منافع ملي و مصالح كشور را پاي هوچي گري  هاي بورژوازي له كنند.‌ قانون اگر خوب است براي همه است و قانون گرايي بيش از آنكه يك شعار پر طمطراق باشد بايد در عمل اثبات گردد.نخبگان در هر  نظام سياسي  همواره پيشاني اجراي قانون بوده و هستند و اهتمام آنها به اجراي قانون ناشي از برداشت مشتركي است كه از اهميت و ارزش قانون در ساختار سياسي و ايدئولوژيك آن نظام سياسي وجود دارد. اگر نخبگان در قانوگرايي از جامعه خود عقب بمانند خواسته يا ناخواسته دست به خودكشي نخبگي زده اند و به تعبير رهبر فرزانه انقلاب” چنانچه بي قانوني رايج شود مسائل مردم گره خواهد خورد.”‌ 3‌- صرفنظر از برخي واقعيات، الگوي آرماني مجلس در ايران در صدر نظام تصميم سازي و سياستگذاري قرار دارد. بنيانگذار انقلاب اسلامي در اين باره فرمودند: مجلس در راس همه امور كشور و تمام نهادهاي نظام جمهوري اسلامي است. ايشان در جاي ديگر مي فرمايند: مجلس بالاترين مقام در اين كشور است و اگر به چيزي راي داد و شوراي نگهبان هم آن را پذيرفت، هيچ كس حق ندارد يك كلمه راجع به آن بگويد. اما اين موضوع مانع تعامل فعال با ساير قوا نيست. اساسا فرايندهاي مادون تصميم گيري هاي صحيح از گذرگاه همكاري و تعامل مثبت بين قوا مي گذرد. رهبر فرزانه انقلاب ديروز با اشاره به وظيفه مجلس و دولت براي اداره كشور و پيشبرد امور جامعه فرمودند: «مجلس بايد بنا را بر مماشات، مدارا و روح همكاري با دولت بگذارد زيرا دولت در وسط ميدان است و بار سنگين مسائل اجرايي كشور را به دوش مي كشد». حضرت آيت الله خامنه اي با تاكيد  برا ينكه امور اجرايي بسيار سخت و دشوار است خاطرنشان كردند:” بايد به دولت در اين مسير ناهموار و نفسگير، كمك كرد و به آن سخت نگرفت.”‌ بازتعريف رهبر فرزانه انقلاب از روابط في مابين دولت و مجلس ناظر به وضعيت كنوني كشور است. در حال حاضر دولتي در راس كار است كه تمام تلاش خود را يراي تحقق گفتمان پيشرفت و عدالت مصروف داشته است. اين دولت مستظهر به پشتيباني حدود 25 ميليون راي است كه در تاريخ انقلاب بي سابقه است. اين شرايط فرصت بي سابقه اي براي اصلاحات جدي در عرصه هاي مختلف اقتصادي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي فراهم كرده است. بدون ترديد همگرايي نيروهاي معتقد به انقلاب با علايق و سلايق مختلف كارآمدي نظام جمهوري اسلامي را افزايش مي‌دهد ومانع از دخالت دشمن در امور داخلي كشورخواهد شد. مجلس هشتم از جنس دولت است و با شعار خدمت به مردم و تحقق عدالت تشكيل شده، لذا در سايه همكاري و تعامل سازنده مي توان به نتايج بهتري اميدوتر بود. در جامعه‌‌اي مانند ايران كه فرهنگ سياسي متوافق ‌consensual political culture‌ حاكم است لجاجت در سياستگذاري محكوم به شكست است و با پس زنش افكار عمومي مواجه مي شود. در نهايت به نظر مي رسد رويكرد مجلس هشتم در راستاي هموار نمودن مسير خدمت رساني دولت منتخب مردم در ميدان عمل نيز محقق شود و آهنگ پيشرفت و عدالت دركشور شتاب بيشتري به خود بگيرد.  ‌   آفتاب يزد: بالاتر از پرتگاه   «بالاتر از پرتگاه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛خـبــر خـيلــي كـوتـاه بـود: «محسـن رضـايـي از پيگيري شـكايـت انـتـخـابـاتـي خـود، انصـراف داد». اقـدام ديروز رضايي را مي‌توان در راستاي اين سخن احمدي‌نژاد دانست كه »آزادي در ايران، نزديك به مطلق است«. براساس ايـن آزادي، محسن رضايي حق دارد كه در يك گفتگوي مستقيم تلويزيوني، شائبه‌هاي بسياري را در مورد نتايج انتخابات اخير مطرح كند؛ همان‌طور كه او تا چند روز پيش حق داشت بر عدم كوتاه آمدن در اين موضوع تاكيد نمايد و امروز با صدور يك نامه چند خطي، انصراف خود را از شكايت اعلام كند! اما لابد محسن رضايي و احمدي‌نژاد، اين حق آزادي را براي ديگران نيز قائل هستند كه اگر هيچ كاري از دست‌شان ساخته نيست لااقل چند سوال مهم را مطرح نمايند. نخستيـن سـوال آن است كه آيا رضايي، براي »اعتماد از دست رفته« فكري كرده است؟ در متن نامه انصراف، رضايي هيچ اشاره‌اي به قانع شدن خود نكـرده و نشانه‌اي نيز بروز نداده است تا گوياي پشيماني او از ادعاهاي قبلي باشد. به عبارت ديگر، بسياري از مردم هنوز در انديشه ادعاهاي رضايي- از جمله راي 95 تا 140 درصدي در برخي حوزه‌هاي انتخابيه- هستند كه او انصراف خود را اعلام مي‌نمايد. آيا رضايي گمان مي‌كند با انصراف چند خطي و ابهام‌زاي او، »اعتماد ضربه خورده مردم« بازسازي مي‌شود و احساس گروه كثيري از مردم كه به گفته رئيس مجلس »احساس آنها از نتيجه انتخابات با نتيجه رسمي اعلام شده، متفاوت است« تغيير خواهد كرد؟ سوال دوم در خصوص حق كساني است كه به رضايي راي داده‌اند. ستاد انتخاباتي محسن رضايي قبلا از آراي 5/3 تا 9 ميليوني او در انتخابات اخير خبر داده بود. آيا رضايي حق دارد حق حداقل سه ميليون نفر - مابه التفاوت حداقل راي ادعايي او با ميزان آراي اعلام شده توسط وزارت كشور- را ناديده بگيرد؟ از سوي ديگر اگر ادعاي اوليه رضايي گزاف بوده، او هم اكنون بايستي با شجاعت به ميدان بيايد و به مردم بگويد كه به آنها »دروغ« گفته شده است. محسن رضايي لابد به ياد دارد كه در‌مناظره انتخاباتي با احمدي نژاد، از اينكه دولتي‌ها با ارائه برخي آمارها به مردم »مطالب خلاف واقع« گفته‌اند اظهار گلايه مي كرد. او دو روز پس از انتخابات هم احمدي نژاد را مورد انتقاد قرار داد كه »چرا مطالب خلاف واقع و ادعاهاي دروغ بعضي افراد در خصوص عدم شكايت كانديداها را در يك تريبون عمومي، بازگو كرده است«.‌ سـوال ديگر از محسن رضايي آن است كه آيا پيگيري قانوني شكايات انتخاباتي - كه او بيش از ساير كانديداها بر آن اصرار داشت- را بي‌حاصل دانسته اسـت؟ اكنون كه محسن رضايي با انصراف خود سوالاتي از اين قبيل را در ذهن بسياري از مردم ايجاد كرده، وزارت كشور و شوراي نگهبان نبايد اعلام انصراف رضايي را خاتمه يك پروژه تلقي كنند. آنها اگر به صحت صددرصدي عملكرد خود مطمئن هستند بايستي بيهوده بودن بعضي اعتراضات كانديداها را ثابت نمايند تا از رسوب يك بدبيني در ذهن مردم جلوگيري شود. سوال چهارم، مرتبط با متن كوتاهي است كه رضايي براي اعلام انصراف خود،‌خطاب به شوراي نگهبان نـوشتـه اسـت. محسـن رضايي در اين متن، به »حساسيت شرايط سياسي - امنيتي كشور« اشاره كرده و آن را از »نتيجه انتخابات« مهمتر دانسته است. رضايي توضيح نداده كه شرايط سياسي - امنيتي كشور با چه حساسيتي مواجه است؟ مگر رئيس جمهور كه رئيس شوراي‌عالي امنيت ملي مي‌باشد به صراحت نگفته‌است كه اغتشاشگران در حـد خـس وخـاشاك هستند؟ آيا وجود »خس وخاشاك« را مي‌توان موجب حساس شدن شرايط امنيتي كشور دانست؟ آيا اعتراض متين و غيرآشوب طلبانه كساني كه رئيس مجلس برلزوم شنيدن سخن آنان تاكيد كرده است،‌آن قدر خطر ساز مي‌باشد كه كشور را از حالت عادي خارج و نتيجه انتخابات را در رده‌هـاي بعـدي اولـويـت قرار دهد؟ نتيجه فعلي انتخابات، تداوم رياست جمهوري دكتر احمدي‌نژاد است. رئيس دولت نهم به صراحت اعلام كرده است كه راي مردم، به معناي تاييد عملكرد دولت بوده و او برنامه هاي خود را ادامه خواهد داد. آيا محسن رضايي اظهارنظر صريح خود در خصوص اين برنامه‌ها را فراموش كرده است؟ مگر او در نخستين گفتگوي عمـومـي پـس از اعلام كـانـديداتوري اعلام نكرد »ادامه راه دولت نهم، كشور را به پرتگاه مي‌برد«؟ محسـن رضـايـي بـايد با شجاعت كامل به مردم توضيح دهد كه ادعاي آن روز او يك »دروغ تبليغاتي« براي اخذ راي بوده يا آنكه امروز، شرايطي بدتر از »پرتگاه« در برابر كشور مي بيند كه حاضر شده است به حركت كشور به طرف پرتگاه - ادامه برنامه‌هاي دولت نهم - تن دهد؟ البته احتمال سومي هم وجود دارد. اين احتمال بسيار ضعيف، دريافت نشانه‌هايي است كه محسن رضايي را به ايجاد تغيير كلي در راهبردها و راهكارهاي احمدي نژاد، اميدوار و بلكه قانع ساخته است. ‌ ‌ اگر اين گونه است محسن رضايي بايستي همين امروز، به شفاف سازي بپردازد. اين شفاف سازي قاعدتاً براي بازسازي اعتماد ضربه خورده بسياري از مردم و يا تغيير احساس »گروه عمده‌اي از مردم« نسبت به نتايج انتخابات - كه علي لاريجاني از حق آنها دفاع كرد - كمكي نمي نمايد اما اولاً مي تواند تغيير ناگهاني موضع رضايي را براي عده اي از مردم كه به او اعتماد كرده‌اند »توجيه پذير« نمايد. ثانياً اين شفاف سازي، گروه‌هايي از مردم را به تغيير در برخي راهبردها و راهكارها، اميدوار مي سازد؛ شايد اين اميدواري بخشي از سرخوردگي‌ها و نگراني هاي ايام اخير آنها را، جبران نمايد. كسي كه حدود يك ماه قبل ادامه برنامه‌هاي دولت نهم را به معناي »حركت به سوي پرتگاه« دانسته است بايستي به مردم ثابت كند كه تصميم اخير او كشور را از پرتگاه دور مي سازد. در غير اين صورت براي كساني كه سخن يك ماه قبل رضايي را باور كرده‌اند حتي تصور شرايطي كه ممكن است »بدتر از پرتگاه« بوده و لذا اين كانديداي ظاهراً جدي را به پذيرش ادامه راه دولت نهم قانع ساخته است بسيار آزار دهنده خواهد بود   كيهان:چارچوبي براي تحليل لبنان «چارچوبي براي تحليل لبنان» امروز يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛سوم تيرماه روز انتخاب رئيس پارلمان جديد لبنان بود كه براساس يك سنت تاريخي كه در حكم قانون اساسي است، كانديداي شيعيان- نبيه بري- انتخاب مي شود، او از سال 1359 تاكنون بر كرسي رياست مجلس تكيه زده است. با تشكيل مجلس جديد دولت جديد لبنان نيز به زودي معرفي خواهد شد. براساس سنت تاريخي لبنان رئيس فراكسيون سني بايد كانديداي نخست وزيري را به رئيس جمهور معرفي كند تا او كانديداي مزبور را براي اخذ رأي اعتماد به پارلمان معرفي كند. كانديداي معرفي شده بايد دو سوم آراء 128 نماينده مجلس را به دست آورد و اين در حالي است كه اهل سنت كمتر از يك چهارم پارلمان را در اختيار دارد. براساس خبرها و رايزني ها سعدالدين حريري نماينده بيروت غربي بعنوان نخست وزير معرفي مي شود. در اين بين تحليل شرايط لبنان و روندي كه به تشكيل مجلس و دولت كنوني منجر گرديد از اهميت فراواني برخوردار است. انتخابات لبنان براساس يك تقسيم بندي ميان طوايف و مذاهب شكل گرفته است در اين ميان مسيحي ها كه حداكثر 28 درصد از جمعيت كشور را تشكيل مي دهند 50 درصد كرسي هاي مجلس را در اختيار دارند و در ميان آنان ماروني ها- از 68 كرسي مسيحي ها- نزديك به 50 كرسي را تصاحب مي كنند و 18 كرسي هم به ارتدوكس ها، ارمن ارتدوكس ها و كاتوليك ها تعلق مي گيرد سهم 64 كرسي مسلمانان ميان سه طايفه سني، شيعه و دروز تقسيم شده است به گونه اي كه 54 كرسي بطور مساوي ميان شيعيان و سني ها و 10 كرسي هم به دروزها تعلق مي گيرد اين در حالي است كه 35 درصد جمعيت لبنان را شيعيان تشكيل داده و سهم اهل سنت و دروزها به ترتيب حدود 25 و 10 درصد مي باشد. براين اساس انتخابات لبنان براساس هر نفر يك رأي شكل نمي گيرد بلكه براساس سهم مذهبي توزيع مي گردد يعني شيعيان هر تعداد و درصد از جمعيت لبنان را كه تشكيل دهند 27 نماينده در مجلس خواهند داشت. به همين دليل در بسياري از حوزه هاي انتخابيه عملاً رقابت وجود ندارد. در انتخابات اخير لبنان تكليف 97 كرسي مجلس از قبل مشخص بود و رقابت تنها براي تصاحب 31 كرسي در جريان بود و دو جناح 8 و 14 مارس مي توانستند در اين تعداد از كرسي ها رقابت نمايند. براساس نتايج انتخاباتي از 25 حوزه انتخاباتي، گروه 8 مارس-هواداران مقاومت- در حوزه هاي كروان، بعبدا، جبيل، بعلبك و هرمل، مرجعيون و حاصبيا، جزين، نبطيه، زهراني، صور، بنت جبيل و زغرتا- يعني 11 حوزه- به پيروزي مطلق رسيدند و در عين حال نيمي از 4 نماينده بيروت دوم، 6 نفر از 8 نماينده متن و يك نفر از 5 نماينده عاليه را به خود اختصاص داده است يعني در سه حوزه از 17 نماينده 9 نماينده را در اختيار دارد كه بطور كلي مي توان گفت در 13 حوزه از 25 حوزه 8 مارس حاكم است و اين در حالي است كه گروه 14 مارس نيز در حوزه هاي بيروت اول، بيروت سوم، شوف، زحله، بقاءغربي و راشيا، عكار، صيدا، منيه و ضنيه، الكوره، بشري، طرابلس و البترون - يعني 12 حوزه- به پيروزي مطلق رسيده و نيمي از 4 كرسي بيروت دوم، دو كرسي از 8 كرسي متن و 4 كرسي از 5 كرسي عاليه را از آن خود كرده است يعني اگر به حوزه هاي انتخابيه نگاهي بياندازيم درمي يابيم كه بيش از نيمي از حوزه هاي انتخابيه در اختيار گروه 8 مارس قرار دارد. نكته جالب توجه در اين انتخابات اين است كه سرجمع آراء نمايندگان گروه 8 مارس از سرجمع آراء نمايندگان گروه 14 مارس بيشتر است به گونه اي كه هر كانديداي گروه 14 مارس در 5 حوزه انتخابيه زير 20 هزار رأي داشته است و اين در حالي است كه سهم گروه 8 مارس از آراء زير 20 هزار فقط 2 حوزه مي باشد. در عين حال هر كانديداي گروه 8 مارس در 8 حوزه بالاي 45 هزار رأي را كسب كرده است و در همان حال هر 8 كانديداي هوادار مقاومت در حوزه بعلبك و هرمل بطور ميانگين 700/4 10 رأي را كسب كرده اند در حاليكه بالاترين نصاب رأي گروه مقابل در حوزه بيروت سوم تنها 300/78 راي است. براين اساس كاملاً واضح است كه اگر انتخابات بر مبناي هر شهروند يك رأي يا بر مبناي -مثلاً- هر 30 هزار شهروند يك نماينده برگزار مي شد گروه مقاومت قادر بود نزديك به 70 درصد از كرسي هاي مجلس لبنان را در اختيار بگيرد. نكته مهم ديگر كاستي هايي است كه در ضلع مسيحي مقاومت ديده مي شود. در جريان مقاومت دو حزب آزاد ملي به رهبري ميشل عون و حزب المرده به رهبري سليمان فرنجيه بعنوان ضلع مسيحي در مقابل دو حزب مسيحي ديگر- كتائب به رهبري امين جميل و قوات لبناني به رهبري سمير جعجع- قرار دارد براساس پيش بيني هاي قبلي عون و فرنجيه حداقل، 3 كرسي از 64 كرسي مسيحي ها را به دست مي آورند ولي اين در عمل اتفاق نيفتاد و سهم آنان از 22كرسي فراتر نرفت. در اين ميان اقدام ميشل سليمان رئيس جمهور ماروني به راه اندازي ليست مجزا تاثير زيادي بر كاهش سهميه هواداران مسيحي مقاومت گذاشت چرا كه سليمان خود متحد طبيعي مقاومت به حساب مي آمد و در جامعه مسيحي لبنان نقطه مقابل جميل و جعجع خوانده مي شد. سليمان البته نتوانست حتي يك كرسي را بدست آورد ولي با كاستن از آراي كانديداهاي عون ناخواسته سبب راهيابي كانديداهاي كتائب و قوات لبناني به مجلس شد. در اين انتخابات مقاومت نتوانست بيش از 2 كرسي از سهميه اهل سنت را بدست آورد كه اين موضوع دو دليل اساسي داشت. از يك سو شخصيت هاي سني هوادار مقاومت- نظير عمر كرامي، سليم الحوص و نجيب ميقاتي- نتوانستند ائتلافي ميان خود و گروههاي مسيحي به وجود آورند و حتي در حوزه طرابلس به چند كرسي دست يابند از سوي ديگر گروه المستقبل وابسته به سعدالدين حريري تبليغات فراواني را عليه هم پيمانان سني و شيعه به راه انداخت و به دعواي انتخاباتي رنگ غليظ مذهبي زد. در همان حال او با اعزام بخشي از لبناني هاي هوادار خود كه در خارج از كشور به سر مي بردند تلاش كرد تا تركيب آراي سني هاي هوادار مقاومت را به هم بزند. اين دو مسئله آراي مقاومت را در حوزه اهل سنت تحت تاثير قرار داد. نكته ديگري كه در اين ميان وجود دارد نگاه حزب الله به دولت و مجلس است. سيدحسن نصرالله هيچگاه از منظر دولت و مجلس به سياست ننگريسته است. از نظر او كميت چندان اهميت ندارد چرا كه در برابر كيفيت رنگ مي بازد. او طي سالهاي گذشته بارها تاكيد كرده است كه: «اگر سران عرب جمع شوند و حكومت بر امت عربي را به من پيشنهاد كنند، نخواهم پذيرفت چرا كه من قدرت را براي انجام وظيفه مي خواهم نه براي آنكه از طريق آن براي خود موقعيتي دست و پا كنم.» نصرالله و ياران او معتقدند اشتغال زيادي آنان به كار دولت و مجلس، آنان را از رهبري مقاومت مردمي باز مي دارد و ارتش رژيم صهيونيستي را عليه لبنان تشجيع مي كند. بر اين اساس او دولت و مجلس را نه ظرف مقاومت بلكه موقعيتي مي داند كه بايد بر آن تاثير گذاشت تا تبديل به مانعي بر سر راه مقاومت نشود. از اين رو سيدحسن نصرالله در پايان جنگ 33روزه اعلام كرد كه تنها به در اختيار گرفتن «ثلث ضامن» در دولت- يعني ثلث بعلاوه يك كرسي- راضي است و اين چيزي است كه او اينك نيز بر آن پاي مي فشرد و در دسترس او قرار دارد. سيد حدود دو ماه پيش زماني كه همه مي گفتند اكثريت پارلماني لبنان به هواداران مقاومت تعلق خواهد گرفت با صراحت مي گفت لبنان جايي نيست كه بتوان در آن يك دولت قدرتمند را به وجود آورد چرا كه ساختار طايفه اي و مذهبي در عمل اجازه چنين چيزي را نمي دهد. از اين رو او در انتخاب ميان به دست گرفتن دولت و مقاومت، دومي را انتخاب كرده است. به همين علت، لبنان در عرصه دولت كوچكترين و ضعيف ترين دولت عربي است ولي در عرصه مقاومت بزرگترين و موثرترين نيروي عربي به حساب مي آيد.   ابتكار:اين الرجبيون؟  «اين الرجبيون؟»عنوان سرمقاله ي روزنامه‌ي ابتكار است كه در آن مي‌خوانيد؛... در صحراي محشر بيرقي افراشته مي شود و همه مردم از اولين و آخرين زير لوا» آن قرار مي گيرند، بااينکه وادي بسيار وسيع است، اما جاي سوزن انداختن نيست و مردم مانند تير در ترکش به سختي در کنار هم قرار گرفته اند (1)، همه سر در گريبان حسرت فروبرده اند و عرق شرم از سر و رويشان مي چکد و البته زمين نيز همچنان بي قرار حادثه اي در شرف وقوع است(2)، گنهکاران و فريب خوردگان قرار ندارند و اهمال کاران و غفلت زدگان چون گنگ خواب ديده حيرت زده اند...جملگي در انتظار موعد رسيدگي به نامه اعمال تک تک بندگان هستند که ناگهان منادي ندا سر مي دهد که «اين الرجبيون»، اهل ماه رجب کجاييد؟جمعي بر مي خيزند که چهره شان چون قرص تمام ماه درخشان است، صفوف پريشان و متحير اهل محشر را مي شکافند و در پيشگاه حقيقت هستي و مالک اين روز مي ايستند. منادي، ندا سر مي دهد که بهشت بر شما گوارا باد و ايشان با آرامشي رشک برانگيز به سمت مامن الهي حرکت مي نمايند که زمزمه اي برمي خيزد که: "اينها چه کساني بودند که چنين با احترام و آسان از صراط گذشتند؟"يکي از همان سيرتان پاسخ مي گويد که: ما رجبيون هستيم، زنان و مرداني که وقتي ماه رجب با تمام رحمتش بر ما سايه افکند با روي گشاده به استقبالش رفتيم، روزهايي از آن را روزه گرفتيم و شبهايش را به عبادت صاحبش گذرانديم(3). از همين روست که در اين روز که نه ثروت هاي اندوخته تان در دنيا و نه فرزنددان برومندتان به کارتان نمي آيند (4) نجاتمان بخشيد و مقام شفاعتمان داد(5)، ما در ماه او که همان ماه رجب است از بذل مال دريغ نورزيم، تا براي آخرت خويش توشه اي فرستاده باشيم و خداوند بخشاينده به پاس اين عمل ها مقامي مرحمت فرمود، که نه چشمي ديده و نه گوشي شنيده است... دروازه هاي مهر و مهرباني باز شده است و سفير مهرباني حضرت حق بشارت مي دهد که:"اي مردم، خدا همراه با برکت و رحمت و مغفرت رو به سوي شما آورده و درهاي رحمت در اين ماه گشوده است"، پس کساني که پس از گشايش، در آن را مي بندند چه عذري دارند؟اي دوست بدان که:«رجب» نام نهري است در بهشت که از شير سفيد تر است و از عسل شيرين تر. پس هر کس روزي از ماه رجب را روزه بگيرد، از آن نهر سيراب خواهد شد. به فرموده نبي: « ماه رجب، ماه خداست در غايت حرمت و فضيلت. اگر کسي روزي از اين ماه را روزه بگيرد خداي را خشنود و شعله غضب الهي را خاموش نموده است و دري از درهاي جهنم به روي او بسته مي شود. ماه رجب ماه استغفار امت من است. رجب را اصب نيز ناميده اند زيرا که در اين ماه، رحمت خدا بر امت من ريزش مي يابد.»    جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌ ي روزنامه ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد؛هفته جاري با همه فراز و نشيب هايش اين بركت را با خود داشت كه عطر دل انگيز ماه رجب در آن پراكنده گشت . اين ماه آمد تا فصل جديدي از نيايش و آرامش معنوي را به روي بندگان خدا بگشايد. ماه رجب آمد تا دلهاي پرتلاطم و پراضطراب را به سمت آرامش فرا خواند و همگي را به ميهماني ماه خدا و عرش اعلاي رمضان ببرد. پيامبر رحمت ـ كه درود بي پايان خدا بر او و خاندانش باد ـ با رويت هلال ماه مبارك در رجب دست به دعا برداشته و مي فرمودند : « ماه رجب ماه استغفار امت من است . در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خداوند آمرزنده و مهربان است . » از اين رو انسانهاي آگاه به گاه رسيدن ماه هاي پربركت سال همچون آدم هاي تشنه و مشتاق در انتظار رسيدن آب گواراي حيات روح و جان خود را سيراب كرده و در وادي مراقبت از نفس خود را در محضر خدا حس كرده و حاضر نيستند مكاسب و مراتب رنگارنگ و فاني دنيا را به منافع باقي آخرت بفروشند. بنابر اين ماه رجب كه در آن ميهمان شده ايم به فرموده امام صادق (علیه السلام ) در غايت حرمت و فضيلت است و چه شايسته كه امشب را كه اولين شب جمعه آنست و « ليله الرغائب » ناميده شده قدر بدانيم زيرا در اين شب ملائك بر زمين فرود مي آيند و براي مستغفرين برات رهايي از آتش دوزخ را به ارمغان مي آورند. پس نيكوترين دعا و درخواست از ساحت قدس ربوبي اين است كه از محضرش بخواهيم بار ديگر قلوب اين ملت را به هم پيوند داده و كدورت ها را به صلح و برادري و امنيت تبديل سازد و فتنه ها را از اين مرز و بوم برطرف نمايد. اين هفته همچنين با دو مناسبت مذهبي همراه بود. نخست ميلاد خجسته احياگر فرهنگ ناب الهي و سرچشمه معارف ديني حضرت امام باقر عليه السلام كه در نخستين روز ماه رجب قرار داشت و دومين مناسبت سالروز شهادت دهمين ستاره تابناك آسمان ولايت حضرت امام هادي عليه السلام است كه فردا شيعيان به سوگ ايشان خواهند نشست . اين دو امام همام در عصر خويش در سخت ترين شرايط به مقابله با انحرافات و برداشت هاي نادرست از اسلام پرداخته و پرچم پاسداري از انديشه هاي ناب ديني را بر دوش كشيدند. امام باقر و امام هادي عليهم السلام در عصر خويش با فلسفه هاي وارداتي يوناني و افكار صوفيانه و زهد فروشانه مقابله كرده و تفكرات ناصواب را به مردم نشان داده و معارف حقه شيعه را آنگونه كه هست به مردم نماياندند. در اين هفته سايه انتخابات همچنان بر حوادث داخلي كشور سنگيني داشت به گونه اي كه حاشيه هاي آن بر متن غلبه مي كرد ولي هشياري مردم و رعايت اين نكته كه اعتراضات و اشكالات از طريق قانوني دنبال شود و شوراي نگهبان صرفنظر از گرايشات شخصي اعضاي آن موظف به رسيدگي دقيق و بيطرفانه و صيانت از آراي عمومي باشد باعث حفظ شادابي ملي و پيوند بين لايه هاي اجتماعي خواهد شد. امروز رسيدن به آرامش و گذر از عقبه هاي سخت و حفظ دستاوردهاي ارزشمند نظام و ملت نيازمند متانت و جلوگيري از رفتارهايي است كه به جو بي اعتمادي در جامعه دامن مي زند كه به دستاويز بيگانگان فرصت طلب در غرب تبديل شده است . گسترش بي اعتمادي همان چيزي است كه غربي ها همواره به دنبال ترويج آن در ايران بوده و به دنبال فاصله انداختن بين مردم و مسئولان نظام هستند لذا افراد بصير و آگاه بايد با همه جانبه نگري در منافع ملي جلوي اين روند را كه برنده اي جز بيگانگان نخواهد داشت بگيرند و از وارد آمدن ضايعات بيشتر به نظام جلوگيري كنند. موضعگيري مداخله جويانه و شرارت آميز روساي جمهور و سران چند كشور اروپايي درباره حواشي مسائل انتخاباتي در ايران نيز در همين راستاست كه سعي كردند با گل آلود كردن آب ماهي مقصود را شكار كنند. اين سخنان فريبكارانه كه در حمايت از مردم ايران از زبان آنها صادر شد در حقيقت پرده هاي ديگري از ماجراجويي آنها نسبت به ملت و نظام اسلامي ايران نشان داد. واقعا غرب و بويژه آمريكا و انگليس كه در طول بيش از نيم قرن سلطه بر ايران هرگونه فضاحت قرون وسطايي و نقض حقوق بشر را در ايران مرتكب شده اند اكنون چگونه مي توانند نگران وضعيت ملت ايران باشند و براي اين ملت اشك تمساح بريزند در حالي كه مردم ايران مي دانند اين حركتها چيزي جز فرصت طلبي و موج سواري نيست و مسائل داخلي ايران چيزي نيست كه براي غربي هاي چپاولگر كلاهي به ارمغان بياورد و همانگونه كه رهبر معظم انقلاب نيز در ديدار ديروز نمايندگان مجلس تاكيد كردند مردم ايران در قضاياي اخير انتخابات بر اجراي دقيق قانون اصرار دارند و قانون را در همه زمينه ها فصل الخطاب مي دانند. هفته اي كه گذشت در صحنه بين المللي نيز شاهد رويدادهاي تازه اي بوديم . در فلسطين اشغالي واكنش ها به اظهارات بنيامين نتانياهو نخست وزير افراطي رژيم صهيونيستي در توضيح ديدگاههاي توسعه طلبانه كابينه جديد اين رژيم همچنان ادامه دارد و گروههاي فلسطيني با رد هر گونه مذاكره و سازش با اين رژيم تمسك به مقاومت و مبارزه را تنها راه استيفاي حقوق ملت فلسطين و ساير ملت هاي منطقه خوانده اند. تاكيد نتانياهو بر تداوم سياست هاي گذشته رژيم صهيونيستي از جمله عدم موافقت با بازگشت آوارگان فلسطيني مخالفت با برخورداري فلسطيني ها از ارتش مستقل كه به منزله رد تشكيل كشور مستقل فلسطيني مي باشد و از همه مهمتر تاكيد بر هويت يهودي فلسطين اشغالي ماهيت ضد صلح كابينه نتانياهو را آشكار ساخت و هرگونه تحرك را از جناح ميانه رو عرب براي احياي سازش از ميان برده است . با اينحال هفته جاري رژيم مصر با دعوت از ايهود باراك وزير جنگ رژيم صهيونيستي به قاهره نشان داد كماكان اصرار به تلاش براي ادامه مذاكره با اين رژيم دارد و همچنان طلايه دار دلالي سازش با صهيونيستها و شكستن اتحاد نسبي موجود در جهان اسلام و دنياي عرب در برخورد با اين رژيم اشغالگر مي باشد. آزادي « عزيزدويك » رئيس مجلس فلسطين ديگر رخداد هفته جاري فلسطين بود. « عزيزدويك » پس از سپري كردن محكوميت سه ساله در زندانهاي رژيم صهيونيستي روز سه شنبه آزاد شد. رژيم صهيونيستي سه سال قبل عزيز دو يك و چند تن از نمايندگان مجلس فلسطين را كه عمدتا وابسته به جنبش حماس بودند دستگير و زنداني كرد. اين اقدام رژيم صهيونيستي پس از آن صورت گرفت كه جنبش حماس در انتخابات اكثريت آرا را نصيب خود كرد و اكثر كرسي ها را در مجلس تصاحب نمود و بازداشت رئيس مجلس و چند نماينده در واقع نشان از خشم اين رژيم و انتفامجويي از انتخاب فلسطيني ها بود. اوضاع امنيتي و سياسي در افغانستان همچنان نابسامان است و فرمانده جديد آمريكا در افغانستان هفته جاري تاكيد كرد كه بحران در اين كشور همچنان جدي است . فرمانده جديد نيروهاي آمريكايي در افغانستان كه در راستاي سياست هاي تازه اوباما در افغانستان در اين كشور مامور به خدمت شده است پس از يك سفر دوره اي به افغانستان اعتراف كرد كه سال پيش رو در افغانستان سخت خواهد بود. وي اذعان كرد شبه نظاميان افغاني توانسته اند با نفوذ در مناطقي وسيع يك دولت سايه ايجاد كنند. وي تاكيد نمود تسلط شبه نظاميان بر مناطق مختلف در افغانستان از حملات انفجاري خطرناك تر است . اين درحالي است كه افغانستان در آستانه برگزاري انتخابات رياست جمهوري قرار دارد. اين انتخابات كه مبارزات تبليغاتي اش از چندي پيش آغاز شده است مرداد ماه برگزار مي شود. افشاي توطئه رژيم صهيونيستي براي اشغال بخش هايي از خاك عراق كه توسط يك روزنامه نگار آمريكايي افشا شد ديگر رخداد مهم خبري هفته جاري بود. « وين مدسن » روزنامه نگار آمريكايي در تشريح جزئيات اين توطئه مي نويسد « مقامات اسرائيل در نظر دارند با انتقال يهوديان كردتبار از فلسطين اشغالي و اسكان آنها در موصل و نينوا بتدريج توطئه خود را عملي سازند. » طبق گفته اين خبرنگار اقليت يهودي در پوشش هيات هاي مذهبي و ديدار از اماكن قديمي يهوديان و به قصد ماندن وارد عراق مي شوند و اين موضوع بسيار جدي است . خبرنگار آمريكايي به يكي ديگر از شيوه هاي رژيم صهيونيستي بر تحقق توطئه اش اشاره كرده و مي نويسد « اسرائيلي ها با همدستي عوامل مزدور خود حملاتي به ساكنان اين مناطق انجام داده و آنها را به القاعده نسبت مي دهند تا از اين طريق ساكنان اصلي را وادار به كوچ كرده و صهيونيست ها را جايگزين آنان سازند. » به گفته اين خبرنگار امريكايي عمليات اسرائيلي ها در شمال عراق دقيقا مشابه همان عملياتي است كه در سرزمين فلسطين اجرا شد و در آنجا يهودي هاي مهاجر جايگزين ساكنان اصلي فلسطين شدند. تحركات مشكوك رژيم صهيونيستي در عراق به ويژه در شمال اين كشور از چند سال قبل مطرح است و گزارش هاي متعددي در اين زمينه منتشر شده ولي ابعاد افشاگري اخير هرگونه ترديد در وجود برنامه هاي تل آويو براي نفوذ در شمال عراق را از ميان مي برد.   مردم سالاري:تهديدها وفرصت هاي ايران در نظام نوين بين الملل «تهديدها وفرصت هاي جمهوري اسلامي ايران در نظام نوين بين الملل»عنوان يادداشت روز روزنامه ي مردم سالاري به قلم عليرضا سعيدآبادي است كه در آن مي خوانيد؛ انتخابات 88 در ايران با شرايط خاصي در عرصه هاي داخلي و بين المللي مواجه شد. کنکاش در مختصات نظام بين الملل و تاثيرات آن بر محيط داخلي و تناسب بين اهداف ملي و توان ملي در برنامه ريزي هاي کلان کشور با تاکيد برشرايط انتخابات دهم مناسبت ترين محور براي مطالعه حاضر ارزيابي شده است. دراين بررسي، عامل نظام بين الملل متغير اصلي به شمار مي رود و سعي مي شود تا جهت نگاه از بيرون به درون جامعه سياسي ايران باشد. اما پيش از آن نياز است، اهداف ملي و منابع قدرت ملي در ايران مورد بررسي قرار گيرد. دولت ها در اتخاذ تصميمات کلان و تدوين برنامه هاي عملي اصولا نيازمند پيروي از استراتژي هاي مشخصي هستند. فرايند تصميم سازي در ابعاد ملي بدون توجه به ملاحظات استراتژيک يا امکان پذير نيست و يا نتايج قابل قبولي در پي نخواهد داشت. داده هاي استراتژيک در صورت استنتاج از محاسبات دقيق، محيط رواني تصميم گيران را به نحوي سامان خواهد داد تا بتوانند به پيامدهاي تصميماتي که اتخاذ مي کنند قبل از اجرا بينديشند و در سير بررسي حوادث و پديده ها در محيط عملياتي و واقعي، افق هاي دوردست را ببينند و زمان حال را درنوردند. کشور ما نيز از چنين قاعده اي مستثني نبوده و در حوزه داخلي پس از انقلاب اسلامي، با سه استراتژي مواجهيم: 1- استراتژي بسط - محوري از اول انقلاب تا سال هاي مياني جنگ که بيشتر به توسعه پايگاه بين المللي انقلاب اهتمام داشته است. 2- استراتژي حفظ - محوري انقلاب که تا پايان جنگ ايران و عراق بيشتر به حفظ و حراست از کيان کشور روي آورد. 3- استراتژي رشد - محوري انقلاب که در چارچوب برنامه هاي توسعه ملي در کشور قابل ارزيابي است. اگر استراتژي را بر سه پايه عقايد ، روش ها و امکانات استراتژيک استوار بدانيم نظام هاي سياسي در استفاده از رويکرد استراتژيک همواره لازم است به ايجاد تناسب بين مولفه هاي اهداف ملي و توان ملي در برنامه ريزي هاي کلان بينديشند و عمل کنند. به عقيده نويسنده، استراتژي هنر يا علم به کارگيري بهينه امکانات ملي در عرصه هاي داخلي و خارجي به منظور برآوردن و تحقق همه جانبه اهداف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي، يا در يک عبارت اهداف ملي است. از اين رو، بايد ديد کشوري با مختصات ايران چه اهدافي دارد و قدرت آن را با چه شاخص هايي مي توان ارزيابي کرد؟ آيا در تحليل استراتژيک تصميم گيري هاي نظام سياسي در ايران بين دو مولفه اهداف و قدرت ملي تناسب لازم مشاهده مي شود؟ از يک منظر سيستمي کشور ما در حال حاضر، چه وضعيتي در نظام نوين بين الملل دارد؟ و انتخابات دهم در ايران و نظام بين الملل چه تاثيرات استراتژيکي برروي يکديگر خواهند داشت؟ اهداف اساسي کشورها گرچه در طول زمان نسبت به منافع ملي از ثبات و پايداري بيشتري برخوردارند اما شرايط متحول شونده و ناپايدار نظام بين الملل در دو دهه اخير تاثيرات قاطعي بر اهداف آرماني کشورهاي توسعه نيافته و حتي کشورهاي مرکز داشته است. جهاني شدن و اقتصاد بدون مرز، جهان گرايي فرهنگي غرب و هژموني و استيلاطلبي ايالات متحده آمريکا با وجود پاره اي نيروهاي گريز از مرکز در حوزه سياست بين الملل در حال حاضراز روندهاي عمده در سطح جهان بشمار مي رود و مصاديق فراواني براي هريک مي توان برشمرد. با اين حال، نظام بين الملل پس از فروپاشي نظام دوقطبي همچنان فاقد اقتدار مرکزي است و همين امر به تناسب ظرفيت نظام هاي سياسي بر سير تحولات داخلي در کشورها افزوده است. منابع قدرت را نيز به دو دسته مي توان تقسيم کرد: منابع داخلي اعم از وضعيت جغرافيايي، جمعيت، منابع طبيعي، توسعه اقتصادي، قدرت نظامي، ساختار و نظام سياسي و شکل حکومت، ايدئولوژي، دکترين نظامي، روحيه ملي و افکار عمومي و منابع خارجي اعم از نظام بين الملل، قابليت ها و آسيب پذيري هاي دوستان و دشمنان، اتحادها و ائتلاف ها، تکنولوژي، تسليحات و موقعيت جهاني کشور. ايران از نظر وسعت سرزمين يکي از بزرگترين کشورهاي خاورميانه است و با دارا بودن 1648000کيلومتر مربع وسعت، از تنوع آب و هوايي چشمگير و منابع طبيعي سرشار و اراضي گوناگون با موقعيت سرزميني ويژه برخوردار است. کشور ما از نظر جمعيت، طبق سرشماري سال 1385 با جمعيت بالغ بر 70ميليون نفر و با رتبه هجدهم يکي از پرجمعيت ترين کشورهاي جهان است. يکي از ويژگي هاي جمعيت ايران به خاطر نرخ رشد متوسط بالاي آن به ويژه سال هاي پس از انقلاب اسلامي، جمعيت جوان آن است. از منظر توسعه، کشور ايران چهار برنامه توسعه ملي را پس از انقلاب اسلامي سال57 پشت سر گذاشته است. از حيث قدرت نظامي، کشور ما ناگزير در يک جنگ کلاسيک منطقه اي با کشور عراق به مدت هشت سال به تجارب عملي فراواني دست يافته است. اما در مصاف با جنگ هاي فرامدرن و برق آساي جديد، قدرت نظامي فقط باتاکيد بر جنبه هاي پيشگيرانه و بازدارنده آن اهداف ملي را تامين خواهد کرد و ورود در رقابت هاي نظامي بي حد و حصر چيزي جز عدم توازن درمعادله امنيت و توسعه براي ما نيست. پيرامون ساختار نظام سياسي ايران و شکل حکومت مشخصه اصلي آن، ويژگي منحصر به فرد آن است که در جهان معاصر مشابه ندارد. ايدئولوژي، با وجود تحولات عظيم داخلي و بين المللي همچنان وجه مشخصه نظام سياسي ايران با ساير نظام هاي سياسي موجود در جهان معاصر تلقي مي شود. دکترين نظامي، يکي ديگر از منابع داخلي قدرت ملي در ايران است. اين مولفه بيش از آن که به جنبه هاي پيشگيرانه از جنگ بينديشد، عملا بر حتمي بودن وقوع جنگ در آينده تاکيد دارد. از مهمترين منابع داخلي قدرت ملي که پيوستگي خاصي نيز با يکديگر دارند روحيه ملي و افکار عمومي است. روحيه مردم ايران از فرهنگ کهن و باورهاي عميق ديني مردم اين مرز و بوم ناشي مي شود. ولي افکار عمومي با وجود رشد فزاينده اي که در ايران نسبت به گذشته ها پيدا کرده همچنان در فرايند تصميم گيري هاي ملي بر خلاف نظام هاي سياسي توسعه يافته تاثيرات نهادينه اي ندارد. درباره منابع خارجي قدرت ملي در ايران ، در اين نوشتار صرفا به نظام بين الملل اکتفا کرده ايد. در اين که کشوري مانند ايران جغرافياي وسيع، جمعيت زياد، منابع طبيعي فراوان، روحيه بالا و افکار عمومي مستعد دارد که در صورت برنامه ريزي ها و بهره برداري هاي مناسب مي توانند فرصت ساز باشند جاي هيچ شکي وجود ندارد. اما، از سوي ديگر، وجود سرزمين وسيع با قوميت هاي متعدد، ازدياد جمعيت جوياي کار و نيازمند تشکيل خانواده، صدور منابع طبيعي به صورت خام و بدون فرآوري و ارزش افزوده بالا، روحيه ملي و افکار عمومي مردم که نقش نهادينه در فرايند تصميم گيري هاي کلان نظام سياسي در ايران ندارد هر کدام در جاي خود و تحت تاثير ساير منابع قدرت ملي مي تواند حتي بحران ساز شود و قابليت هاي تهديد زايي بالايي نيز داشته باشد. حال سوال اين است آيا برايند منابع قدرت ملي با اهداف آرمانگرايانه و تجديد نظر طلبانه نظام سياسي ايران در شرايط نظام نوين بين الملل تناسب منطقي دارد؟ از ديدگاه نظريه سيستمي هر کشور در ارتباط با نظام بين الملل داراي وزن بوده و به تناسب آن به ايفاي نقش مي پردازد و موقعيت کشورها براساس آن از يکديگر متمايز مي شوند. از اين رو، موقعيت کشور ايران نيز در نظام بين الملل با يک رويکرد تطبيقي بين قبل و بعد از انقلاب اسلامي و مطالعه واقعيت هاي موجود قابل بررسي است. کشور ما، پس از وقوع انقلاب اسلامي با تحول اساسي در ايفاي نقش منطقه اي خود روبرو شد و در دهه اول انقلاب با استفاده از شرايط نظام دوقطبي و مستقل از دو بلوک شرق و غرب به بازيگري پرداخت. اما واقعيت هاي عمده اي که در حال حاضر بر سر راه جمهوري اسلامي ايران در جهان خودنمايي مي کند عبارتند از: 1-پيامدهاي محيط امنيتي جديد منطقه خاورميانه بويژه حوزه خليج فارس پس از افول  نقش عراق و حضور آمريکا براي برقراري امنيت و دمکراسي و زمينه هاي تهديدزايي بالا در پيرامون کشورمان از اهميت خاصي برخوردار است. 2- عدم بازگشت پرونده هسته اي ايران به سازمان بين المللي انرژي اتمي پس از قطعنامه هاي متعدد شوراي امنيت سازمان ملل متحد درباره ايران دومين عامل بين المللي است که نتيجه آن همچنان مي تواند جايگاه کشورمان را در بين قدرت هاي درجه يک و دو جهان نشان دهد. 3- تغيير در ساختار و ترکيب قدرت در نظام بين الملل باعث قبض وبسط بسياري از مفاهيم در شرايط پس از جنگ سرد و فروپاشي نظام دو قطبي شده است.حقوق بشر و تروريسم از جمله اين مفاهيم هستند که با تبليغات جهاني غرب و فضاسازي هاي گسترده اي تاکنون مورداستفاده قرار گرفته اند.با غلبه نظام سرمايه داري بر تفکر مارکسيسم - لنينيسم و از بين رفتن بلوک شرق، مفهوم حقوق بشر حوزه اطلاق وسيع تري يافته و غرب فرهنگ ليبرال دمکراسي را با کارکردي جهاني و منحصر به خود ملاک ارزيابي روابط با ساير کشورها قرار داده است. اين رويکردباعث تحول مفهوم جنگ و درگيري از بعد صرفا سخت افزاري و نظامي به ساير وجوه  فرهنگي و نرم افزاري شده است. 4-درگيرودار رقابت غرب و روسيه، طرح تهديد موشکي غرب از سوي ايران با هدف استقرار سپر دفاع موشکي در شرق اروپا استفاده از ادبيات جنگ سرد در فضاي کنوني از سوي آمريکايي هاست و اين نشانه هايي دال بر ضرورت واقع گرايي و بازتعريف نقش بين المللي کشورمان براي افزايش فرصت ها و کاهش تهديدهاي خارجي است. 5- توسعه نظام سرمايه داري غرب به اقصي نقاط جهان با هدف جهانشمولي مکتب اصالت سرمايه و با عامليت شرکت هاي چند مليتي و سازمان هاي مالي و اقتصادي بين المللي از جمله بانک جهاني، صندوق بين المللي پول و سازمان تجارت جهاني - حتي با وجود بحران اقتصادي غرب - باعث شده اقتصاد در اکثر کشورها بويژه کشورهاي توسعه يافته در رديف اولين اولويت هاي ملي قرار گيرد و ديگر هيچ کشوري آن را فداي ساير اولويت ها نکند بلکه حتي تحت شرايط و الزامات سياسي نيز منافع اقتصادي خود را در صدر برنامه هاي ملي پيگيري کنند. در نظام نوين بين الملل ميزان توان اقتصادي کشورها و برخورداري آنان از منابع مالي و ثروت جهان از مولفه هاي اصلي و تعيين کننده در روابط بين کشورهاست. تقسيم بندي جهان به دو بخش شمال و جنوب براين اساس صورت گرفته است. حال سوال اين است با نظام نوين بين الملل که قواعد غيرايدئولوژيک آن در گستره جهاني فراگير شده است، چگونه بايد به اصول مشترک دست يافت؟ بين بحران هاي ناشي از واگرايي و فرصت هاي همگرايي عزتمند با نظام جديد بين الملل، کدام يک منافع ملي جمهوري اسلامي ايران را بيشتر تامين مي کند؟ دو مکتب رئاليسم مبتني بر واقع گرايي و اصالت قدرت در روابط بين الملل و ايدئاليسم برپايه آرمانگرايي و تاکيد بر صلح و همکاري هاي بين المللي همچنان به عنوان دو پارادايم مطرح در عرصه روابط بين الملل عمل مي کنند. همگرايي هاي  اقتصادي در مناطق مختلف جهان يکي از مصاديق مهم آرمانگرايي و حل و فصل برخي بحرانها و اختلافات بين المللي از راه توسل به زور مانند بحران هاي يوگسلاوي، عراق و افغانستان از مصاديق مهم واقع گرايي در نظام نوين بين الملل است. اما شايد در منطقه خاورميانه و غرب آسيا همچنان رهيافت رئاليسم از کارکرد قوي تري برخوردار باشد. رقابت بين هند و پاکستان، بحران افغانستان ، پيمان هاي امنيتي کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس با قدرت هاي فرامنطقه اي، جنگ ايران و عراق ، جنگ عراق و کويت، اشغال عراق توسط نيروهاي خارجي، رقابت هاي اقتصادي قدرت هاي خارجي در حوزه درياي خزر و شمال آن و مصاديقي مانند آن بر برتري رهيافت قدرت صحه مي گذارند. در اين ميان مطالعه چهار دهه بحران در عراق و پيامدهاي ناشي از آن از اهميت خاصي برخوردار است. ايالات متحده آمريکا با کارگرداني چهار دهه بحران در عراق توانست به تقويت دوستان و دشمنان خود در سطح بين المللي بپردازد و در آخرين بهره برداري عراق را به نماد تغييرات  در سياست خارجي خود تبديل کند. البته براي ارزيابي ميزان تغييرات در سياست خارجي جديد آمريکا و علل واقعي آن هنوز زود است. با توجه به واقعيت هايي که برشمرده شد و سوالات مطروحه و روندهاي جاري در نظام بين الملل، دولت جمهوري اسلامي ايران در مقام يک بازيگر رسمي برخلاف جهت گيري هاي خود در نظام دوقطبي بايد از بازي با حاصل جمع صفر و درگيري تا سرحدمنافع حياتي کشور پرهيز کند. ازآنجا که، در تمامي سناريوهاي محتمل براي درگيري، ايران در برابر قدرت هاي بزرگ قرار مي گيرد، از اين رو، اقدامات پيشگيرانه و راه هاي مسالمتآميز براي حل و فصل بحران ها و اختلافات از ارجحيت ويژه اي برخوردارند.اگر نظام بين المللي را محيطي بدانيم که در آن واحدهاي سياسي يعني دولت ها عمل مي کنند و از نظام بين المللي نيز تاثير مي پذيرند، وقتي از نظام بين الملل سخن به ميان ميآوريم، چون به کشور خاصي به طور مستقيم اطلاق پيدا نمي کند، لذا نبايد تاثيرات نظام بين الملل را نيز دخالت کشوري مشخص در ام�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 521]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن