تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس سنت نيكويى را بنا نهد، اجرى برابر اجر همه عمل‏كنندگان به آن عمل تا روز قي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805700408




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دين، نوآوري و اقتصاد


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: دين، نوآوري و اقتصاد
تنظيم و ترجمه:دكتر جعفر خيرخواهانبخش دومدر 25 مارس سال جاري ميلادي، همايش دين و جامعه ‌باز در شوراي روابط خارجي در شهر واشنگتن برگزار شد كه سومين نشست آن به موضوع «دين، نوآوري و پيشرفت اقتصادي» اختصاص داشت.


رياست جلسه بر عهده پيتر استينفلس بود كه مدير مركز دين و فرهنگ در دانشگاه فوردهام است. سخنرانان نشست نيز عبارت بودند از: لورنس هاريسن، مدير مركز تغيير فرهنگي در مدرسه عالي فلچر دانشگاه تافتس؛ تيمور كوران، استاد اقتصاد و علوم سياسي در دانشگاه دوك و رابرت وودبري، استاديار جامعه‌شناسي دانشگاه تگزاس در اوستين. مطالب اين نشست، عينا و بدون دخل و تصرف از نوار پياده شده است.بخش اول مباحث اين جلسه روز دوشنبه بيستم خرداد ماه در همين صفحه منتشر شد.
استينفلس: و حالا نوبت شما است پروفسور وودبري
رابرت وودبري: چيزهاي بسياري وجود دارند كه ما تصور مي‌كنيم منشاء مادي دارند يا منشاء آن به تكنولوژي برمي‌گردد در حالي كه واقعا منشاء ديني دارند و ما آنها را فراموش مي‌كنيم. براي مثال يكي از چيزهايي كه لازم است به آن دقت كنيد گسترش صنعت چاپ و سواد همگاني است. ما فكر مي‌كنيم بي‌شك اين توسعه تكنولوژي بود كه به آمدن روزنامه‌ها و سواد همگاني و ساير چيزهايي مثل آن منجر شد. اما اينطور نيست. نخستين مكان‌هايي كه چاپ وسيع و با اهميتي داشتند آلمان، فرانسه، ايتاليا و اسپانيا بودند. اما نخستين مكان‌هايي كه سواد همگاني پيدا كردند اسكانديناوي، ژنو، مناطق پيورتيان انگلستان، اسكاتلند، نيوانگلند و ايسلند بودند كه در هيچ كدام صنعت چاپ اوليه وجود نداشت.
گسترش چاپ در سطح جهان نيز اين را به روشني نشان مي‌دهد. زماني كه مبلغان پروتستان وارد صحنه شدند، از چاپ به منظور انتشار روزنامه و مطالب عمومي و مثل آن در بحث‌هاي ديني با اصلاح‌طلبان استفاده مي‌كردند و چاپ را در سطح جهان گسترش دادند. مي‌توان نشان داد كه اكثر جوامع چاپ را مي‌شناختند و نمونه‌هاي چاپي به زبان‌هاي خودشان به مدت 200 تا 300 سال قبل از اينكه از آن استفاده تجاري كنند، داشته‌اند. چيني‌ها و كره‌اي‌ها چاپ را اختراع كردند و حروف متحرك از نوع فلزي را قبل از اروپا داشتند. اما آنها تا قرن نوزدهم روزنامه نداشتند و اين مبلغان مذهبي پروتستان بودند كه آنها را با روزنامه آشنا كردند. آنها تا قرن نوزدهم سواد نداشتند كه مبلغان پروتستان به آنها معرفي كردند.
در آسيا نخستين كساني كه به طور جدي از چاپ استفاده كردند مبلغان كاتوليك بودند اما آنها فقط 100 تا 200 نسخه از متون را كپي مي‌كردند كه نتوانست كاتبان را از صحنه خارج كند و هيچ‌كس از آنها تقليد نكرد. شركت‌هاي بازرگاني خارجي نيز قراردادهاي چاپي داشتند كه تعدادشان اندك بود. با اين كار نيز كاتبان از پاي درنيامدند و كسي از روش آنها تقليد نكرد.
اما هنگامي كه مبلغان پروتستان آمدند، نسخه‌هاي بسيار زيادي را به دستگاه چاپ سپردند كه بر توانايي افراد براي نسخه‌نويسي با دست غلبه كرد. بنابر اين در هند، نخستين مبلغان انگليسي بيش از 200‌هزار نسخه كتاب چاپ كردند (بيش از 200‌هزار كتاب در 14 زبان در 32 سال) كاتبان نمي‌توانستند به كار خود ادامه دهند. نخستين چاپخانه‌هاي هندي متعلق به كساني بود كه با مبلغان مذهبي كار مي‌كردند. در سراسر آسيا همين طور بود. نخستين كساني از افراد بومي كه روزنامه‌ها را چاپ كردند، نيز براي مبلغان مذهبي كار مي‌كردند.
استينفلس: تشكر مي‌كنم. اينك فرصتي در اختيار اعضاي پانل مي‌گذاريم تا توضيح دهند چگونه موضوعات خاصي كه ذكر كردند درون يك الگوي بزرگ‌تر جاي مي‌گيرد.
از پروفسور كوران شروع مي‌كنيم كه درباره تضاد بين پويايي جوامع اسلامي در بسياري ازجنبه‌ها و ركود و رخوت در عرصه اقتصادي صحبت كرديد. خوب است كه اندكي موضوع را بازتر كنيد و آيا تفاوت‌هايي در بين جوامع اسلامي وجود دارد كه استدلال‌ها را نيز روشن‌تر سازد؟
كوران: من عمدا از مثال‌هاي يكساني در 200 سال گذشته استفاده كردم. تغيير چشمگير فعاليت تجاري در خاورميانه و بقيه جهان اسلام از طريق عمل پيوندزدن اتفاق افتاد و اين پيوندها واقعا اتفاق افتاد. در زمان بحران، نهادها از غرب اقتباس شد. زماني كه به نظر مي‌رسيد اگر اقتباس‌هاي جدي صورت نگيرد، اگر تجار و سرمايه‌گذاران راه‌هايي براي روي هم‌گذاشتن منابع در مقياسي بزرگ پيدا نكنند تا از تكنولوژي‌هاي مدرن استفاده نمايند، آنها همگي زير سلطه قرار مي‌گيرند و جوامع‌شان به سلطه خارجي‌ها درخواهد آمد.
حالا پرسش بزرگ اين است: چرا اين نهادها، اين نهادهاي مدرن- مثلا شركت‌هاي سهامي، بانك‌ها، سازمان‌هاي بزرگ، بازارهاي سهام، اصول استاندارد حسابداري- چرا همه اينها در اروپا به طورطبيعي و نظام يافته توسعه و تكامل پيدا كردند و چرا آنها نتوانستند از مسير طبيعي درون تمدن اسلامي رشد و نمو كنند به طوري كه مجبور به اقتباس كردن در دوره‌هاي بحراني از خارج شدند؛ با تمام تحريف‌ها و دستكاري‌هايي كه به همراه داشتند؟ اين پرسشي اساسي است.
اينك به جايي مي‌رسيم كه اسلام و جنبه‌هاي معين دين اسلام تاثيرگذار هستند و به ما كمك مي‌كند تا تبيين كنيم كه چرا يك دوره طولاني عقب‌ماندگي اقتصادي در جهان اسلام داشته‌ايم.نهادهاي معيني كه از اجزاي حقوق اسلامي هستند، موفق به ايجاد انگيزه براي نوسازي سازماني نشدند. نهادهاي موازي در اروپا توانستند اين انگيزه‌ها را به‌وجود آورند به طوري كه مراحل موجداري از نوسازي و نوگرايي را داريم.
در اينجا يك نمونه از نهادهايي را كه باعث ايجاد تفاوت مي‌شوند ذكر مي‌كنم: نظام ارث اسلامي. با معيارهاي قرون وسطايي، نظام ارث اسلامي كاملا برابرطلبانه است. در اين نظام همه فرزندان- پسر يا دختر- و والدين بازمانده، برخي اوقات اعضاي درجه دو و سه فاميل در ارث سهيم هستند. اين نظام ارث بسيار برابر‌طلبانه‌تر از نظام‌هاي ارث در هر جاي جهان در دوره قرون وسطي بود. يكي از مشكلاتي كه اين نظام ارث ايجاد مي‌كند ،دشوار ساختن انتقال بنگاه‌ها و فعاليت‌هاي اقتصادي موفق از يك نسل به نسل بعدي است و مشكل خصوصا حادتر مي‌شد زماني كه صاحب يك كسب و كار موفق، اموال غيرمنقول كلاني برجا مي‌گذاشت. چرا؟ چون اين افراد نوعا به نشانه موفقيت يا در نتيجه موفقيت‌شان، همسر و بچه‌هاي بسياري برجاي مي‌گذاشتند؛ بازماندگاني كه تعدادشان بسيار بيشتر از همتاهاي غربي‌شان بودند. آنها شمار عظيمي ميراث‌خور داشتند. به اين ترتيب يك كسب و كار موفق با تمام دارايي‌هاي آن، بسيار سريع تكه‌تكه و مضمحل مي‌شد.
اروپا توانايي حل اين مشكل را داشت چون برخلاف اسلام، در مسيحيت هيچ نظام ارثي وجود ندارد كه ريشه در انجيل داشته باشد. در نتيجه انعطاف‌پذيري زيادي ديده مي‌شود. در برخي مكان‌ها و خصوصا در مكان‌هايي كه سرانجام انقلاب صنعتي اتفاق افتاد، حق پسر ارشد- يعني باقي گذاشتن همه دارايي‌ها براي بزرگ‌ترين پسر- به عنوان راه‌حل برگزيده شد. با اين عمل، كسب و كارهاي موفق به آن پسر تحويل داده مي‌شد.
حالا چرا اين مساله اينقدر در توسعه اقتصادي نقش دارد؟ چون اگر بتوان يك فعاليت اقتصادي را به ديگران انتقال داد، امكان رشد و بزرگ شدن آن وجود دارد. همان‌طور كه يك صنعت طي زمان رشد مي‌كند، آن رشد مشكلاتي در ارتباطات و هماهنگي به‌وجود مي‌آورد كه مستلزم توسعه شكل‌هاي سازماندهي جديد است. به اين ترتيب وقتي كه مردم به جاي تشكيل بنگاه‌هاي با عمر كوتاه، بنگاه‌هايي تاسيس مي‌كنند كه بيشتر از يك نسل دوام مي‌آورند نياز به مثلا اصول استاندارد حسابداري و نياز به توسعه يافتن بازار سهام هم احساس مي‌شود.
اين يك جريان پويا است كه در خاورميانه امكان ظهور پيدا نكرد. علت آن نيست كه اسلام به صورت دين انعطاف‌ناپذيري طراحي شده باشد. معلوم است كه اسلام نگفته بود بنگاه‌هاي اقتصادي بايد كوچك بوده و عمر كوتاهي داشته باشند. اين يك پيامد پيش‌بيني نشده و ناخواسته از نظام ارث اسلامي بود كه البته نيازهاي معيني را كاملا به خوبي برآورده مي‌ساخت.
استينفلس: تشكر مي‌كنم. پروفسور هاريسن! شما مثالي درباره تضاد بين فرهنگ ايبري- كاتوليك در آمريكاي لاتين و فرهنگ پروتستان در آمريكاي شمالي زديد. شما همچنين بررسي بزرگ‌تري انجام داده‌ايد كه اين نوع پرسش‌ها را در سطح جهان تعميم داده است.
هاريسن: يك نسخه از جدولي در اختيار شما هست كه احتمالا باعث گيجي و تحيرتان مي‌شود. اين جدولي است كه مبناي فصل چهارم جديدترين كتابم «حقيقت اصلي ليبرال» است و 117 كشور را بر مبناي دين اصلي آنها در نظر گرفتيم و هر كدام را نسبت به 10 شاخص پيشرفت ارزيابي كرديم.
اين 10 شاخص پيشرفت عبارت از شاخص توسعه انساني سازمان ملل كه تركيبي از تندرستي، سواد و ثروت مادي است. آزادي‌هاي مختلف كه وضعيت دموكراسي را در همه كشورهاي جهان بررسي مي‌كنند و متوجه مي‌شويد گروه‌هايي از كشورها هنوز به آن نرسيده‌اند. ضريب جيني كه درجه برابري توزيع درآمد را ارزيابي مي‌كند. اعتماد كه از نظرسنجي ارزش‌هاي جهاني گرفته شده است و فساد كه از داده‌هاي سازمان شفافيت است.
اين جدول بسيار كلي است و عوامل ديگري هستند كه در اينجا نيامده‌اند. نكته مهمي كه از اين جدول فهميده مي‌شود، اين است كه عملكرد به‌دست آمده در اين شاخص‌ها- مثلا ميزان سواد يا اعتماد- تابعي از درجه پيشرفت اقتصادي است. كشورهاي ثروتمند بهتر از كشورهاي فقير عمل كردند.
ما سعي كرديم برخي اثرات درآمدي در اين جدول را بررسي كنيم و كشورهاي جهان اول را به گروه‌هاي پروتستان، كاتوليك، كنفوسيوس و ساير جدا كرديم و ميانگين‌هاي وزني برحسب وزن جمعيتي به آنها داديم. با اين كار به نتيجه‌گيري‌هاي معيني رسيديم. اينكه معمولا پروتستان‌ها عملكرد بهتري از كاتوليك‌ها داشتند، اما كشورهاي اسكانديناوي سرآمد پيشرفت بودند. آنها را مي‌توانيم داراي مسلك لوتري ندانم‌گوي بناميم. تمدن اسلامي كه در ‌هزار سال پيش پيشاهنگ پيشرفت بود از همه اديان عقب افتاده است. همانندي نزديكي بين مسيحيت كاتوليك و ارتدوكس وجود دارد؛ خصوصا از لحاظ ناراحتي كه از سرمايه‌داري احساس مي‌كنند. بد نيست اشاره كنم كه جديدترين معجزه‌هاي اقتصادي در كشورهاي كاتوليك در اسپانيا، ايرلند و استان كبك كانادا اتفاق افتاده كه آنها را اغلب پساكاتوليكي مي‌نامند. بودائيسم و هندوئيسم نيز مستعد پيشرفت نيستند.
سرانجام شواهدي در اين تحليل وجود دارد كه ما يك فرهنگ پيشرفت جهاني داريم؛ فرهنگي كه بر تحصيلات، شايسته‌سالاري، موفقيت، قناعت و اجتماعي‌بودن تاكيد مي‌كند و اينها ارزش‌هايي هستند كه عمدتا در ميان پروتستان‌ها، يهوديان، كنفوسيوس‌ها، سيك‌ها و ساير گروه‌ها ديده مي‌شود.
استينفلس: تشكر مي‌كنم، پروفسور وودبري! نمونه‌اي كه آورديد بر رابطه بسيار قوي بين تمركز بر انجيل، سواد، چاپ و غيره تاكيد داشت. نمي‌خواهيد اين بحث را بازتر كنيد؟ چون كه درباره مبلغان مذهبي صحبت كرديد. من همچنين به موضوع تعامل مبلغان مذهبي و فرهنگ‌هايي كه سروكار داشتند، علاقه‌مند هستم. فكر مي‌كنم بحث بسيار پيچيده‌اي است.
وودبري: همين طور است. نكته مهمي كه بايد تاكيد كنم اينكه سنت‌هاي ديني، ايستا نيستند. آنها تغيير مي‌كنند و مهمترين عامل تغيير آنها تعامل و رقابت است. بنابراين در ذات اسلام هيچ چيزي در ضديت با چاپ يا سواد همگاني نداريم. اما برخي محدوديت‌ها در آزادي ديني وجود داشت كه برگسترش و نفوذ مبلغان ديني تاثير مي‌گذاشت و قدرت‌هاي استعماري هم آن را اجرا مي‌كردند چون كه مبلغان ديني را خارج از مناطق مسلمان‌نشين نگه مي‌داشت. و در جهان اسلام، آنها اجازه داشتند تا در مناطقي كه مسيحي‌نشين بودند، مثل لبنان و مصر فعاليت كنند و همين جاها است كه نخستين ابزار چاپ و روزنامه و آموزش ابتدايي را داريم.
اما از طريق رقابت بود كه اين چيزهاي خوب به ساير فرهنگ‌ها گسترش يافت و بنابراين اگر آموزش كاتوليك را در ايرلند يا آمريكاي شمالي مقايسه كنيد آنها واقعا در سطح خيلي خوبي هستند. اين جوامع نمي‌خواهند كاتوليك‌ها، پروتستان شوند بنابراين سرمايه‌گذاري عظيمي در آموزش مي‌كنند تا با آموزش پروتستاني و تحصيلات دولتي پروتستان مبارزه كنند و اين قضيه در همه جا اتفاق مي‌افتد.
اگر بخواهيم تاثير پروتستان را روي اين برون‌دادها كاهش دهيم، بايد ترويج مذهبي مبلغان پروتستان و طول فعاليت آنها را كنترل كنيم و به اين ترتيب تاثير پروتستان از بين مي‌رود.
مردم مجبور نيستند دين خود را تغيير دهند تا تحت‌تاثير اين انديشه قرار گيرند كه همه بايد باسواد شوند يا بايد چاپ همگاني داشت يا بايد سازمان‌هايي خارج از كنترل دولت داشته باشيم. انديشه‌ها منتشر مي‌شوند و مردم از آنها تقليد مي‌كنند.
به اين ترتيب جنبش‌هاي اجتماعي يا تريبون‌هاي سازماني با آغازگري پروتستان‌ها را داريم و سپس انجمن اسلامي جوانان، انجمن جوانان يهودي و انجمن جوانان بودايي را داريم. جنبش‌هايي براي مبارزه با صوفي‌گري در هند به وجود مي‌آيد و سپس سازمان‌هاي ديگري كه از همان تاكتيك‌ها و قالب‌هاي سازماني براي جنگ با آنها استفاده مي‌كنند و مبنايي براي احزاب سياسي و جامعه مدني قبل از استعمارزدايي مي‌شوند. پس مردم براي تقليد كردن، مجبور به تغيير دين خود نيستند.
استينفلس: پروفسور كوران؟
كوران: من مايلم نكته‌اي به آنچه وودبري گفت بيفزايم. قطعا درست است كه مبلغان مذهبي در قرن نوزدهم حتي قبل از آن و قطعا در قرن بيستم در راس انتقال تكنولوژي‌هاي مشخصي بوده‌اند. آنها مدارس جديد را بنيان نهادند و سوادآموزي را تشويق كردند. آنها به طور قطع بيمارستان‌ها را تاسيس كردند. اما من تصور مي‌كنم بايد اين را نيز قبول كنيم كه انتقال نهادهاي جديد از غرب به مكان‌هايي مثل هند كه شما اشاره كرديد توسط ساير گروه‌ها نيز انجام شد. در واقع اين بازرگانان بودند كه نهادهاي اقتصاد مدرن، فوت و فن‌هاي تجارت مدرن و قالب‌هاي سازماني مدرن را به هند و خاورميانه وارد كردند. قبل از ورود انگليسي‌ها به هند، مسلمانان هندي از طريق شراكت‌هاي اسلامي، منابع را تجميع مي‌كردند. اين نهادها به دلايلي كه قبلا ذكر كردم كوچك و بي‌دوام بودند. هندوها از بنگاه‌هاي خانوادگي استفاده مي‌كردند كه تداوم داشتند. يك بنگاه‌ خانوادگي مي‌توانست براي چندين نسل درون خانواده باقي بماند اما اندازه آن بنگاه‌ها به ميزان منابع در اختيار خانواده محدود مي‌شد.
انگلستان قالب‌هاي سازماني مدرن مثل شركت سهامي را معرفي كرد و دادگاه‌هاي تجاري تاسيس كردند كه اختلافات اين قالب‌هاي سازماني مدرن را داوري مي‌كرد. مسلمانان و هندوها، البته هندوها سريع‌تر از مسلمانان شروع به استفاده از اين قالب‌هاي سازماني مدرن كردند و با قراردادهايي كه در دادگاه‌هاي مدرن به ثبت مي‌رسيد، اين نهادها رونق عظيمي به اقتصاد هند داد.
هاريسن: در رابطه با اثرات موج‌دار نوآوري، شواهد تاريخي داريم كه نشان مي‌دهد يك فرهنگ منجمد و متصلب، براي دوره زماني طولاني توانايي مقاومت در برابر نوآوري‌هايي را دارد كه در غير اين صورت پذيرش همگاني مي‌يافت. ماشين چاپ يكي از اين‌ها است كه به ذهنم مي‌رسد. اگر درست به خاطر بياورم، ماشين چاپ در امپراتوري عثماني تا قرن هجدهم جنبه قانوني پيدا نكرد، درست مي‌گويم كوران؟
كوران: بلي سال1727
هاريسن: 1727 و البته اين صنعت در دنياي غرب به مدت دويست سال قبل به يك شغل و حرفه تبديل شده بود.
وودبري: البته براي مسلمانان قانوني نشده بود. اما يهوديان و مسيحيان از مدتها قبل استفاده مي‌كردند.
كوران: در مقياسي كوچك. مقياسي خيلي خيلي كوچك.
استينفلس: به نظر شما كليد مقاومت كردن چيست؟ من نبايد بگويم «كليد»، احتمالا تعدادي عوامل گوناگون وجود داشت. اما چرا برخي تشكيلات ديني و فرهنگي، در مواجهه با اقتباس يا انتقال تكنولوژي يا غير آن، آمادگي پذيرش يا اقتباس را دارند ولي سايرين آنها را به شكل تهديد مي‌بينند؟ آيا عوامل سياسي وجود دارد؟
وودبري: شما مي‌دانيد معرفي تكنولوژي جنبه تك نفري داشت و زماني كه آن فرد مي‌مرد متوقف مي‌شد. به نظر من مجموعه‌اي از عوامل وجود داشت. در اينجا بايد به منافع فرادستان نگاه كنيد. فرادستان نمي‌خواستند آموزش همگاني باشد و آنها مايل به دسترسي توده‌ها به كتاب نبودند. آنها مي‌خواستند جايگاه فرادستي خود را تقويت كنند. آنها نياز به يك دليل مذهبي براي اينكارها داشتند. هرجا كه يك ساختار طبقاتي خاص داشته باشيم همان‌طور كه در آمريكاي لاتين به وسيله سياست‌هاي استعماري توسعه يافت، غلبه بر آنها دشوار است. امكان ندارد آنها را شكست داد.
گروه‌هاي مذهبي اين ساختارها را تضعيف مي‌كنند زيرا آنها در تلاش براي تغيير دادن دين افراد هستند، دست كم اينكه برخي گروه‌ها سعي در تغيير دادن دين مردم دارند. آنها تلاش دارند دين مردم فقير و زنان را تغيير دهند. بدين خاطر منابع را به سمت‌شان انتقال مي‌دهند و مبادله صورت مي‌گيرد و به دلايل ديني بايد بتوانند انجيل را به زبان خودشان بخوانند.
سرانجام ساختار طبقاتي تغيير مي‌كند كه محاسبات سياسي را تغيير مي‌دهد. اما اينها لحظه‌اي تغيير نمي‌كند. زماني كه ساختار طبقاتي حك شد، تغيير آن بسيار سخت است و منافع فرادستان نيز مانع تغيير مي‌شود.
انديشه‌هاي فرهنگي نيز به نحو يكساني قابل تغيير نيستند. برخي از آنها اقتدار سنت ديني را عميق‌تر از بقيه تهديد مي‌كنند. پس اگر قانوني داريد كه از طرف خدا يا پيامبر آمده است و سپس نمونه‌اي از پيامبر يا خلفاي صدر اسلام داريد كه دولتي با قانون شريعت بر پا ساختند چاره‌اي جز كنار آمدن با آن نداريد. امكان تفسير كردن است اما بايد با آن سنت بسازيد. در مورد مسيحيت، فرآيند جدايي دين از دولت بسيار سخت بود اما قانون ديني در اين باره وجود نداشت. نمونه عيسي و حواريون، قصد تشكيل حكومت نداشتند. به اين علت، فرآيند جدايي دين از سياست را آسان‌تر مي‌ساخت.
پس دلايل فرهنگي وجود دارد كه تغيير را در بسترهاي خاص سخت‌تر يا آسان‌تر مي‌سازد و اينكه آيا احتمال تهديد به يك نهاد ديني مي رود يا خير. اما دلايل و منافع مادي نيز مهم هستند.
استينفلس: پروفسور كوران؟
كوران: همان‌طور كه وودبري گفت، عوامل يا مكانيسم‌هاي متعددي دخيل هستند و اينها همديگر را تقويت مي‌كنند. من اين را اضافه كنم كه در مورد ماشين چاپ و امپراتوري عثماني، علل اصلي به كمبود تقاضا مربوط مي‌شد.
فهم متعارف اين‌طور مي‌گويد كه علت مقاومت، روحانيون ديني بودند اما كساني كه چنين ادعايي دارند مشكل بزرگي در يافتن نمونه‌هايي از مقاومت روحانيون دارند و هنگامي كه سرانجام ماشين چاپ وارد شد هيچ مقاومت ديني وجود نداشت. مساله اصلي نبود تقاضا بود. پس بايد پرسيد كه چرا تقاضا براي ماشين چاپ وجود نداشت؟ تكنولوژي چاپ قطعا شناخته شده بود. يهوديان در امپراتوري عثماني اجازه داشتند تا به عبري كتاب چاپ كنند. مسيحيان اجازه چاپ كتاب داشتند. چرا تقاضا محدود بود و چرا مسيحيان و يهوديان اينقدر كم كتاب چاپ مي‌كردند؟ اينها اجزاي يك معما هستند.
اكنون دو مساله داريم؛ يكي ركود و رخوت آموزش و نيز نهاد ديگري كه اگر فرصت داشتيم به آن مي‌پردازيم، اما آموزش در قرن هجدهم راكد و ساكن مانده بود. هنگامي كه ماشين چاپ به مدرسه‌هاي ديني، دانشكده‌ها و دنياي اسلام معرفي شد، مسلمانان سرگرم فراگيري علوم از متون ديني متعلق به چندين قرن قبل بودند.
و دليل آن به اين برمي‌گشت كه مدارس به صورت توليت اداره مي‌شد و باني اين توليت‌ها كه در حقوق اسلامي موقوفات ناميده مي‌شود، دقيقا مي‌گفت كه چه چيزهايي در مدرسه تعليم داده شود و چه تعداد استاد خدمت كنند و از اين قبيل. اينها به صورت نهادهايي ايستا به وجود آمدند. پس نيازي به كتاب‌هاي جديد نبود تا اندكي از دانش‌هاي جديد را به طالبان علم انتقال دهد.
عامل دوم كه با نكات قبلا مطرح شده ارتباط مي‌يابد اينكه مبادله غالب هنوز هم شخصي بود. گذار از مبادله شخصي به مبادله غيرشخصي آن‌طور كه در اروپا اتفاق افتاده بود در اين منطقه به‌وقوع نپيوست. وقتي به سمت مبادله غيرشخصي مي‌رويم به فرم‌ها و اوراق رسمي و قانوني نياز داريم به قوانين داخلي شركت‌ها نياز داريم. در اقتصادي كه مبتني بر مبادله شخصي است و قراردادها شفاهي هستند نياز چنداني به فرم‌ها و دفاتر نيست. پس اين دو عامل تقاضا را كاهش داد.
البته هنگامي كه تقاضا افزايش يافت يا تقاضاي جديد به وجود آمد، استقبال از ماشين چاپ كاملا سريع رخ داد و به سرعت در جهان اسلام گسترش يافت.
هاريسن: به نظر من قضيه اقتباس، موضوعي فراتر از فرهنگ بوده و به شخصيت و عملكرد گروه‌هاي فرادست برمي‌گردد. موردي كه به ذهنم مي‌رسد واكنش چين و واكنش ژاپن به هجوم اروپايي‌ها در قرن نوزدهم است.
رهبران چين كه اصولا ذهنيت ماندرياني دارند گفتند اين آدم‌هاي غربي اقوام وحشي هستند. ما متعلق به پادشاهي ميانه هستيم كه همه چيز را مي‌دانيم و همه چيز داريم و نمي‌توانيم چيزي از آنها به‌دست آوريم. ژاپني‌ها، خصوصا پس از دوره رستاخيز ميجي، پس از كنار گذاشتن سلسله توگوگاوا گفتند اين آدم‌ها مي‌توانستند ما را به قتل برسانند. آنها تا اينجا از بسياري جهات از ما جلوتر هستند و ما بايد چيزهاي جديد از آنها ياد بگيريم.و يكي از نخستين كارهايي كه رهبران جوان ميجي كردند سفري نه ماهه به ايالات‌متحده و سفري نه ماهه به اروپاي غربي بود تا نهادها و تكنولوژي‌هاي پيشرفته غرب را مطالعه كنند و فرآيند انطباق و اقتباس از غرب را شروع كردند.
ادامه دارد...
 چهارشنبه 22 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن