تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببنديد و درهاى طاعت را با بسم اللّه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834920253




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

واكنش‌هايي به مرگ آقاي نويسنده


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: واكنش‌هايي به مرگ آقاي نويسنده در ماه‌هاي اخير، اين دومين بار است كه كرت ونه گوت در تيتر خبري خبرنامه‌هاي فارسي قرار گرفته است. نخستين بار در نيمه‌هاي دي ماه سال 1385 بود و در اين تيتر: «آمريكايي‌ها سال مولوي را سال ونه گوت ناميدند.» «خواهش مي‌كنم، خواهش مي‌كنم، خواهش مي‌كنم ديگر كسي نميرد!» اين عبارت، جمله آغازين خطابه كرت ونه‌گوت است در ستايش از آلن گينزبرگ- يكي از مهمترين شاعران سده بيستم آمريكا- كه در يادواره‌اي كه پس از مرگ اين شاعر، در ودزورث تياتر لوس‌آنجلس خوانده شد. اين يادواره در بيست و يكم جون 1997 برگزار شد، يعني همان سالي كه ونه گوت آخرين رمانش را منتشر كرد: رمان «زمان لرزه». با اين رمان، ونه گوت خود را بازنشسته خواند. البته پس از اين بازنشستگي، او به نوشتن مقاله ادامه داد؛ مقاله‌هايي سياسي كه در آنها به سياست‌هاي دولت بوش معترض بود (او كارگزاران دولت بوش را «دانش‌آموزاني كه نه تاريخ مي‌دانند و نه جغرافيا» ) و نگراني‌اش را از آينده مبهم اين سياره ابراز مي‌كرد. اين مقالات كتابي شد با نام «مردي بدون سرزمين»، يكي از كتاب‌هاي پرفروش سال 2005 ميلادي، آخرين كتابي كه ونه گوت منتشر كرد. در ماه‌هاي اخير، اين دومين بار است كه كرت ونه گوت در تيتر خبري خبرنامه‌هاي فارسي قرار گرفته است. نخستين بار در نيمه‌هاي دي ماه سال 1385 بود و در اين تيتر: «آمريكايي‌ها سال مولوي را سال ونه گوت ناميدند.» لحن خبر، طعنه‌آميز بود. تنظيم كنندگان خبر، معترض بودند كه چرا «در حالي كه مؤسسات و نهادهاي فرهنگي و دولتي در سراسر جهان سال 2007 را به عنوان سال مولانا جلال‌الدين محمد بلخي، شاعر و عارف بزرگ ايراني، جشن مي‌گيرند، كتابخانه عمومي شهر ايندياناپليس، زادگاه كرت ونه گوت، نويسنده مشهور آمريكايي، با كمك چندين مؤسسه فرهنگي ايالت ايندياناي آمريكا، در سال 2007 سال كرت ونه گوت را برگزار مي‌كند»؟ اين بي‌اعتنايي آمريكايي به شاعري ايراني (كه متاسفانه پيشنهادكنندگان بزرگداشتش او را ايراني نمي‌دانند و در عمل، ايران را از شركت در اين تكريم جهاني حذف كرده‌اند!) براي تنظيم كنندگان خبر گران آمده بود.دومين بار، همين چند روز پيش بود كه مرگ كرت ونه گوت در خبرنامه‌ها تيتر شد. اكنون چند سالي است كه جامعه كتابخوان ايراني كرت ونه گوت را مي‌شناسد. تقريباً مهمترين كتاب‌هاي او به فارسي ترجمه و چاپ شده‌اند: سلاخ‌خانه شماره پنج، شب مادر، اسلپ استيك، گهواره گربه، گالاپاگوس، زمان لرزه و اپيكاك (كه ونه گوت كتابي به اين اسم ندارد و در حقيقت، اپيكاك، اسم پيشنهادي مترجمان براي مجموعه‌اي از داستان‌هاي كوتاه اوست) با اين تعداد كتاب، ونه گوت- براي خواننده فارسي زبان- در زمره نويسندگاني چون مارك تواين، ارنست همينگوي، ويليام فاكنر، جان اشتاين بك و جك لندن كه كتاب‌هاي متعددي به ترجمه فارسي دارند قرار مي‌گيرد. هرچند كتابخوان ايراني كمي دير با اين نويسنده آشنا شد يعني زماني كه او خود را بازنشسته اعلام كرد. آقاي علي اصغر بهرامي، مترجم چهار كتاب ونه گوت، در گفت‌وگو با سايت كتاب (كمي پيش از انتشار كتاب «گهواره گربه» كه ايشان در ابتدا مي‌خواست آن را با نام «پرچينك بازي» به چاپ برساند) ماجراي ترجمه كتاب‌هاي ونه گوت به فارسي را اين‌گونه بيان كرده است: « سال 63 يكي از آشنايان گفت ناشري را در تهران مي‌شناسد كه دنبال كساني مثل من مي‌گردد كه خودشان براي ترجمه، كتاب پيشنهاد كنند. من هم با همين «سلاخ‌خانه شماره پنج» و چند كتاب ديگر آمدم تهران و قرار شد به روال كار آنها، فصل اول كتاب را ترجمه كنم و با متن انگليسي آن برايش بفرستم تا ترتيب قرارداد و باقي قضايا را بدهند. برگشتم شيراز و ترجمه فصل اول و متن انگليسي را برايشان فرستادم اما حتي جواب نامه مرا هم ندادند. من كتاب را ترجمه كردم... سال 70 آمدم تهران براي چاپ كتاب‌ها. «سلاخ‌خانه...» بين سه ناشر دست به دست شد كه يكي از آن ناشران بسيار معتبر است. ايشان كتاب را بي‌ارزش خواند و گفت كه قابل چاپ نيست. آن هم كتابي كه چهاردهمين رمان بزرگ قرن شناخته شده است. سرانجام هم انتشارات روشنگران به اعتبار خودم و به خاطر آشنايي با من حاضر شد اين كتاب را چاپ كند. چاپ اول آن درست به بازار نيامد و در عمل كتاب حرام شد...» آقاي بهرامي، كتابي هم ترجمه كرده است به نام «سلاخ‌خانه شماره پنج- نگاه ديگر» كه در فهم درست‌تر كتاب ونه گوت ياريگر است.به هر حال، اين كتاب ونه گوت كه بسياري از منتقدان آن را بهترين كتاب او مي‌دانند، تا زماني كه كتاب «شب مادر» او به چاپ مي‌رسد توجهي جدي را برنمي‌انگيزد (البته يكي دو نقد براي «سلاخ‌خانه...» نوشته مي‌شود كه اين نقدها نيز براي ترغيب خواننده ايراني به خواندن ونه گوت كافي نيست) پس از انتشار كتاب «شب مادر» و تبليغ مناسب براي آن و در نتيجه، استقبال از آن است كه نظر ناشران به كتاب‌هاي ونه گوت جلب مي‌شود و ديگر ونه گوت نويسنده‌اي نيست كه يكي دو نوشته كوتاه از او در نشريات ادبي منتشر شده بود (كه اگر اشتباه نكنم نخستينش در دهه شصت و در جنگي به نام «لوح» بود كه از كتاب «به مانكي هاوس خوش آمديد» انتخاب شده بود) سرانجام در 22 فروردين- 11 آوريل (كه ستم‌پيشه‌ترين ماه هاست)- كرت ونه گوت هشتاد و چهار ساله در منزلش در منهتن نيويورك (آن‌طور كه همسرش، عكاس آمريكايي، جيل كرمنتز مي‌گويد) پس از رنج‌هايي كه از آسيب مغزي به سبب افتادن از بلندي در اين روزها مي‌كشيد درگذشت.تقدير اين بود كه نويسنده‌اي كه از آسيب ديدگان دومين جنگ جهاني است و يكي از تاثيرگذارترين كتاب‌ها را در نكوهش جنگ دارد زماني ديده بر اين جهان ببندد كه كشورش جنگ‌افروزترين كشور جهان است. اين طنز تلخي است، به گزندگي طنز ونه گوت در آثارش. به قول خودش: «بله، رسم روزگار چنين است!» نوشته‌ام را با ترجمه يكي از مقالات كتاب «ومپيترز فوما و گرانفالونز» كه اولين كتاب غيرداستاني ونه گوت است به پايان مي‌برم. نام اين مقاله، «واكنش‌هايي به مرگ خودم» است. مقاله‌اي در ستايش زندگي: واكنش‌هايي به مرگ خودم عمويم آلكس در نامه‌اي برايم سنش را هزار ماه حساب كرده است و وقتي ديگر به من گفت كه مردن مانند خاموش شدن شمع است. سوختن متوقف مي‌شود. عمويم آلكس حق دارد.خواهرم، درست پيش از مردنش گفت «درد ندارد.» بهتش زده بود. مادرم خودش را با قرص‌هاي خواب از پاي درآورد كه آن هم درد نداشت. پدرم خيال كرد كه مادرم تركش مي‌كند. پدرم حق داشت. تقريباً بيست سال پس از آن، پدرم به سه فرزندش خبر داد كه از سرطان ريه مي‌ميرد و اين‌كه درد ندارد و اين‌كه در آرامش است. او گفت: «وقتش است.» همه ما در «ايست» (East) بوديم و او در «ميدل وست» و براي هركدام از ما هزار دلار فرستاد تا آن‌طور كه مي‌خواهيم گذران كنيم و اين در حالي بود كه مرگ در آرامش جريان داشت.او تقريباً تا هجده ماه بعد از اين‌كه اين چك‌ها را برايمان پست كرد نمرد. ماليات‌چي‌ها  پول خواهرم را از چنگش درآوردند. او شكسته شده بود و در آغاز فرايند مردنش قرار داشت، گرچه هنوز اين را نمي‌دانست. من هزار دلارم را در كار حمل بار با «فري» (قايق‌هاي مخصوص عبور دادن مسافر، كالا و يا وسايل نقليه از عرض رودخانه يا كانال) بين هايانيس و ننتاكت سرمايه‌گذاري كردم كه هدررفت. آن قايق براي اين كار خطرناك تشخيص داده شد. برادر حواس‌پرتم چك‌اش را گم و گور كرد. شايد دوباره پيدايش كرده باشد. به هر حال، ما يك‌جورهايي گذران كرديم. و پدر بدون درد، از آن‌چه پرستار «دوست آدم‌هاي سالخورده» مي‌ناميدش، يعني ذات‌الريه مرد و ياللعجب كه من آن‌قدرها به مرگ فكر نمي‌كنم مگر اين‌كه مخصوصاً به فكر كردن درباره‌اش دعوت شوم، كه امروز چنين است. يك دوست بازيگر دارم كه درگير فكر مرگ است چون از اين طريق وقتي اندوه‌زدگي براي صحنه لازم باشد خودش را به تماشاچي اندوه‌زده نشان مي‌دهد. براي اين كار او سگي را كه مدت‌ها پيش مرده است به ياد مي‌آورد. اين براي او بسيار مؤثر است. وقتي به مرگم فكر مي‌كنم، خودم را با زنده بودن فرزندان و كتاب‌هايم تسكين نمي‌دهم. هر كسي با هر شعوري مي‌داند كه كل منظومه شمسي مانند طوقي سلولوئيدي دم به دم ارتقا مي‌يابد. راستش را بخواهيد من معتقدم كه اگر فكر كنيم كه لحظه‌ها مي‌گذرند و هرگز دوباره يافت نخواهند شد در اشتباهيم. اين لحظه و هر لحظه براي هميشه مي‌ماند.» منبع: همشهري آن لاين 




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 499]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن