تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى شوند، ميلى ندارد، ولى خوشبخت سفارش به تق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820423335




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حجت الاسلام والمسلمين رحماني در گفت وگوي اختصاصي با روزنامه جمهوري اسلامي قيام 15 خرداد يك نهضت عليه همه قدرتهاي استكباري بود


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: حجت الاسلام والمسلمين رحماني در گفت وگوي اختصاصي با روزنامه جمهوري اسلامي قيام 15 خرداد يك نهضت عليه همه قدرتهاي استكباري بود
اشاره : حجت الاسلام والمسلمين محمدعلي رحماني 5 فروردين 1332 در شهرستان قوچان متولد شدند و پس از تحصيلات ابتدائي با تشويق و حمايت پدر به تحصيل علوم ديني روي آورد و از اساتيد بنام در حوزه علميه قوچان در زمينه صرف و نحو و ادبيات استفاده نمود وي در سال تحصيلي 42 ـ 43 وارد حوزه علميه مشهد مقدس شده و در مدرسه نواب ادامه تحصيل داد و پس از تبعيد حضرت امام خميني به تركيه مرحوم پدر ايشان كه از ارادتمندان حضرت امام بودند و از كسبه محترم شهرستان قوچان و از وجوه بازاريها محسوب مي شدند به دليل فعاليتهاي سياسي به حكم فرمانداري وقت تصميم به تبعيد كل خانواده به شهرستان گنبد گرفته شده بودند و البته اين موضوع باعث افزايش نگراني ايشان نسبت به ادامه تحصيل فرزندشان بود در نتيجه والد معظم ايشان از يكي طلاب محترمي كه از خويشان و آشنايان ايشان بودند و از نجف اشرف به ايران آمده بودند خواستند كه ايشان را به نجف اشرف برده تا در آنجا تحت نظر عموي بزرگوارشان آيت الله قوچاني به تحصيلات عاليه ادامه دهند بهرحال ايشان بصورت مخفيانه و به اصطلاح قاچاق عازم عراق شدند و در نجف اشرف در محضر عموي محترم آيت الله حاج شيخ رمضانعلي قوچاني كه ايشان هم از علاقه مندان به حضرت امام و انقلاب بودند ضمن ادامه تحصيل با حضرات آيات مدني تبريزي و ديگر مبارزين آشنا و بويژه در كانون گرم و شورانگيز انقلاب و جلسات انقلابي آيت الله استاد حاج شيخ محمد صادقي تهراني قرار گرفتند و از عناصر مهم در حركتهاي جمعي به منزل مراجع براي پيگيري وضع و حال حضرت امام در تبعيد تركيه بودند وي در زمان ورود حضرت امام به عراق در آن ايام جز مستقبلين و در مابقي ايام با ديگر برادران انقلابي در كنار آن رهبر كبير بودند كه آشنائي و صميميت ايشان با آيت الله سيد مصطفي خميني (ره ) موجب ارتباط نزديك وي با بيت امام گرديد ايشان در طول اين مدت براي انجام ماموريتهاي انقلابي بارها بصورت مخفيانه و يارسمي و بصورت مبدل به ايران سفر كرده و بخوبي انجام وظيفه نموده اند كه به عنوان نمونه مي توان به جلد 11 كتاب امام خميني در آئينه اسناد در مورد دستور ساواك مبني بر ضرورت دستگيري ايشان پس از مشاهده توسط ماموران در تهران اشاره نمود و در نهايت در سال 1353 عملا ممنوع الخروج شدند كه پس از مدت كوتاهي اقامت در قوچان بنابه دستور آيت الله سيد مصطفي خميني (ره ) و در اجراي فرمان امام راحل به قم آمده و با همكاري حجت الاسلام واحدي نجف آبادي فعاليتهاي گسترده اي را در مجموعه مربوط به حاج سيد احمد آقاي خميني (ره ) براي چاپ و نشر اعلاميه ها و نوارهاي حضرت امام و ديگر نشريات انقلابي با كمك ساير روحانيون و فعالان انقلاب آغاز كردند. با بازگشت حضرت امام به ايران او به عضويت دفتر حضرت امام درآمد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان نماينده حضرت امام مسئوليتهاي مختلف به عهده ايشان نهاده شد. ايشان مدتها و در طول دوران دفاع مقدس مسئوليت فرماندهي بسيج مستضعفين و نيروي مقاومت سپاه پاسداران و مسئول ستاد پشتيباني و هدايت كمكهاي مردمي به جبهه ها را به حكم حضرت امام (ره ) برعهده داشتند و پس از آن بمدت 17 سال از بدو تشكيل نيروي انتظامي به عنوان نماينده ولي فقيه و رئيس سازمان عقيدتي سياسي نيروي انتظامي به حكم رهبر معظم انقلاب به جمهوري اسلامي و آرمانهاي امام و انقلاب خدمت نموده اند و درحال حاضر مشغول به تدريس درس خارج اصول براي جمعي از طلاب محترم هستند. مصاحبه اي كه در زير مي خوانيد در ارتباط با قيام پانزده خرداد با وي انجام گرديده است : لطفا تحليل خود را از قيام پانزده خرداد بفرمائيد در ضمن خاطرات خود را هم از اولين سال قيام پانزده خرداد بفرمائيد. در قيام پانزده خرداد شما كجا بوديد از روزنامه جمهوري اسلامي سپاسگزارم كه هميشه سعي كرده ايام الله انقلاب اسلامي بويژه ايام الله پانزده خرداد را زنده نگه دارد. ياد شهداي پانزده خرداد را زنده نگه مي دارد. قبل از اينكه درباره خودم و خاطراتم در آن مقطع صحبت كنم بهتر مي دانم از اصل قيام پانزده خرداد بگويم . در ايران رخدادها و قيام هاي بسياري صورت گرفته است . نهضت هايي با زيربناي ملي يا مذهبي صورت گرفته است . گروه هاي مختلف نهضت هاي متعددي در كشور انجام دادند. بسياري از اين نهضت ها عقيم ماندند. برخي هم در مقطعي توانستند اثرگذار باشند اثرشان مقطعي بوده است . انقلاب مشروطه نهضت ملي شدن صنعت نفت از جمله وقايعي بوده اند كه تاريخ آنها را ثبت كرده است . هيچ كدام از اينها نه پايدار ماندند و نه آثار پايداري داشتند بلكه مقطعي بودند. تنها انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني (ره ) و هدايتهاي روشنگرانه آن بزرگوار نخستين انقلاب الهي و مردمي است كه برخاسته از يك اعتقاد و در واقع برخاسته از يك ايدئولوژي اسلامي با پشتوانه تمامي ملت از اقشار مختلف پايدار مانده است . در قيام پانزده خرداد تمامي اقشار جامعه ايران از شهري تا روستايي و از همه صنوف شركت داشتند. قيام پانزده خرداد يك قيام بزرگ الهي و مردمي عليه نظام طاغوتي ايران بود. رژيم پهلوي در زماني كه قيام پانزده خرداد در ايران رخ داد از پشتيباني قوي آمريكا برخوردار بود. در واقع قيام پانزده خرداد قيامي عليه رژيم شاه و امپرياليسم آمريكا بود . 3 عنصر اساسي در پيروزي انقلاب اسلامي نقش داشت . اولين عنصر عنصر دين و مذهب است . در ايران نهضت هاي زيادي به وجود آمد اما هرگز به فراگيري نهضت انقلاب اسلامي نبود. در هيچ نهضتي تمام اقشار و تمام طبقات اجتماعي شركت نداشتند. در كدام نهضت سراغ داريد كه روحاني دانشجو طلبه روشنفكر استاد دانشگاه كشاورز كارگر بازاري و... يك صدا فرياد بزنند و يك خواسته داشته باشند و بعد هم به آن برسند. حضرت امام (ره ) هم در اعلاميه اي كه مي دهند در آن زمان به اين 3 نكته اشاره مي كنند . امام (ره ) در اعلاميه خود يادآور مي شوند كه هدف رژيم پهلوي مبارزه با اسلام است . نقض قانون اساسي و فروختن ثروتهاي ملت به اجانب است . از همان جا در سخني كه دارند مي گويند : به چه مجوزي دولت آمده لايحه اي را به تصويب رسانده كه در آن در رابطه با انتخابات شرطي را كه در قانون اساسي بوده حذف كرده است . رژيم شاه حذف دين اسلام از انتخاب شوندگان را در دستور كار خود قرار داده بود. پيامدهاي اين كار روشن است . نمايندگان مجلس با اين قانون مي توانستند از هر مسلك و مكتبي به مجلس راه پيدا كنند. اگر اين قانون اجرايي مي شد كشور ايران با يك قيام و قعود به ابرقدرتها فروخته مي شد. بسياري از اصول ملي واسلامي كشور ما ناديده گرفته مي شد. در آن عصري كه عصر دين ستيزي بود شاه هم مي خواست به ماموريت خود در ضربه زدن به اسلام عمل كند. رژيم شاه با اين كارها مي خواست نظام حكومتي ايران را به سبك رژيم تركيه لائيك كند. دومين توطئه رژيم پهلوي حذف سوگند به قرآن بود. حضرت امام (ره ) در اين مورد در يك اطلاعيه اي اعلام كردند : دستگاه حاكمه پهلوي به مقدسات اسلام تجاوز كرده است به احكام مسلمه اسلام قصد تجاوز دارد نواميس مسلمين در شرف هتك است و هدف اجانب قرآن و روحانيت است . اولين اعلاميه اي كه امام در جريان قيام پانزده خرداد دادند بر عنصر مذهب و احكام اسلامي تكيه داشتند. عنصر دومي كه در قيام پانزده خرداد و پس از آن در پيروزي انقلاب اسلامي موثر بود رهبري انقلاب اسلامي بود. رهبري امام خميني يكي از عناصر دخيل در قيام پانزده خرداد و دستآوردهاي آن تا پيروزي انقلاب اسلامي بود. يكي ديگر از ويژگيهاي موثر امام خميني ارتباط او با مردم بود. به عبارت ديگر مردمي بودن امام خميني بود. امام خميني ارتباط و هدايت همه جانبه با مردم داشت . ساده ترين فرد جامعه با پيام امام خميني دگرگون مي شد . من در قيام پانزده خرداد 42 در مشهد بودم . سال 42 را در قوچان بودم اما سالهاي اوليه دهه 40 را در حوزه علميه مشهد بودم . پدر من كاسب بود . فردي متدين و متعبد بود . به نحوي هم روحيه مبارزه داشت . روحيه مبارزه را از مرحوم آيت الله نجفي قوچاني صاحب كتاب سياست شرق و غرب گرفته بود. در شهر قوچان هم پدرم فرد تاثيرگذاري بود. مرحوم آيت الله نجفي قوچاني يك روحاني و فقيه ظلم ستيز بود. مردم قوچان و بويژه پدرم هم با تاسي از چنين روحيه اي ظلم ستيز و مبارز با ظالم و ظالمان بودند. پدرم هم مردي ظلم ستيز و مبارز بود. بنابراين از همان آغاز كه انجمن هاي ايالتي و ولايتي مطرح شد و پيامهاي امام خميني صادر مي شد پدرم و كسبه و مردم قوچان در پخش اعلاميه هاي امام خميني به شدت فعال بودند. اين مثال را زدم تا بگويم در منطقه اي مثل قوچان اكثريت مردم طرفدار امام خميني بودند و تحت رهبريهاي آن بزرگوار به مبارزه با رژيم پهلوي مي پرداختند. اين مثال عيني را زدم تا به شما ثابت كنم امام خميني در ساده ترين اقشار جامعه تاثيرگذار بود. در نوروز سال 42 وقتي پيام امام خميني به دست ما رسيد كه در آن آمده بود كه امسال عيد نداريم به خاطر اعتراض به جنايات رژيم پهلوي امام در نوروز سال 42 اعلام كردند امسال عيد نداريم . يعني در اسفندماه اعلاميه دادند و از مردم خواستند نوروز را تحريم كنند و امسال را عيد نگيرند . من مي خواهم با اشاره به اين نكته يعني تحريم عيد نوروز سال 42 توسط امام خميني ميزان تاثيرگذاري امام بر مردم را بگويم . در آن سال نه تنها در ايران حتي در حوزه هاي علميه نجف در حوزه هاي علميه بلاد اسلامي از جمله پاكستان هند بنگلادش برخي كشورهاي عربي كه تعدادي از شاگردان امام خميني هم در همانجاها بودند و مسئوليت داشتند آنها هم نوروز را در همان جا تحريم كردند. اين اخبار را من بعدها در نجف شنيدم . حوزه هاي علميه جهان اسلام مثل حوزه علميه قم يا نجف تركيبي از طلاب و دانش پژوهان كشورهاي مختلف اسلامي است . در آن زمان هم حوزه هاي علميه جهان اسلام تركيبي بود. ايرانيان مقيم حوزه هاي علميه جهان اسلام و حتي غيرايرانيان مقلد امام خميني و شايد هوادار امام خميني هم به صف تحريم كنندگان عيد نوروز پيوستند. من در آن سال در حوزه علميه مشهد طلبه بودم . يادم هست در آن سال چه در مشهد و چه در قوچان و چه در دورافتاده ترين شهرهاي استان خراسان و سراسر كشور ايران مردم به جاي اينكه نوروز را برگزار كنند آن را تحريم كردند. و اين يك دليل بزرگي است بر عظمت امام خميني و تاثيرگذاري او بر ملت هاي مسلمان جهان بويژه ايران . در آن سال مردم نه تنها عيد نگرفتند بلكه به خواست امام خميني پرچم هاي عزا را برافراشتند. حتي امام خميني آن سال خطاب به علما و روحانيون هم نامه اي نوشتند و از آنها خواستند به جاي اينكه در دفاتر يا منازلشان بنشينند وعيد را تبريك بگويند يا مردم به آنها تبريك عيد بگويند اينها بر درب منازل حسينيه ها تكايا مساجد مغازه ها منازل مردم پرچم سياه برافراشته داشته باشند و آقايان هم چه در منازل مي نشينند چه در مساجد مي نشينند چه در تكايا و حسينيه ها مي نشينند به جاي جشن و سرور عزاداري راه بيندازند و وعاظ و سخنگويان روحاني هم حواسشان باشد كه وظيفه اصلي خودشان كه بازگو كردن خطرات رژيم پهلوي است را بيان كنند. اين اتفاق افتاد. در سراسر كشور عيد آن سال عزا گرفته شد. و اين بهترين دليل مردمي بودن امام خميني و مردمي بودن مبارزه و قيام 15 خرداد و انقلاب اسلامي است . ويژگي ديگر قيام پانزده خرداد استقلال آن است . اكثر انقلابها و قيام هاي ايراني به نوعي وابستگي داشته اند. چه مستقيم يا غيرمستقيم . من نمي خواهم همه حركتها را وابسته تلقي كنم . ولي به هر حال منافع يكي از قدرتها در گرو پيروزي آن قيام يا انقلاب بوده است . انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني بزرگترين نهضت مستقل و پايداري بوده است كه بدون وابستگي به ابرقدرتها به پيروزي رسيد. اگر انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني را با انقلاب مشروطه مقايسه كنيد پي به اصالت اين تحليل مي بريد. در نهضت ملي نفت شما ديديد چه زحماتي آيت الله كاشاني كشيدند و همچنين دولت مصدق . آنها خيلي زحمت كشيدند اما در عين حال با همه استقلالي كه داشتند باز هم مي ديديم كه يك عده اي منافعشان را در قدرتهاي بيگانه مي ديدند. برخي نفوذ انگليس را مي خواستند برخي تحت نفوذ شوروي بودند و برخي از ايادي امريكا. تنها نهضتي كه دو قطب شرق و غرب (آمريكا انگليس چين شوروي ) را به حساب نياورد انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني بود. در قيام پانزده خرداد همه قدرتهاي استكباري عليه مردم ايران و امام خميني بودند. همين دولت شوروي آن زمان عليه امام خميني مرتب اعلاميه مي داد. از طريق راديوهاي خود عليه امام خميني و مردم مسلمان ايران تبليغات مي كرد. شورويها بودند كه به امام خميني و مردم مسلمان ايران برچسب ارتجاع سياه زدند. شاه هم به قيام كنندگان پانزده خرداد برچسب ارتجاع سرخ زد. او در تندترين نطق خود در قم قيام پانزده خرداد را نتيجه اتحاد ارتجاع سرخ و سياه دانست . تندترين جملات را عليه انقلابيون به كار برد. آمريكا در جريان پانزده خرداد پشتيبان شاه بود. شوروي پشتيبان شاه بود. برچسب ارتجاع سياه را شورويها به شاه ياد دادند و شاه ديكته ارتجاع سياه را از روي دست شوريها نوشت و در نطقش به كار برد. اينها همه دليل استقلال قيام و نهضت پانزده خرداد به رهبري امام خميني بود. حتي كار را به جايي رساندند كه چون نمي توانستند برچسب وابستگي به امام و قيام پانزده خرداد بزنند آمدند مطرح كردند كه امام خميني با جمال عبدالناصر رئيس جمهور وقت مصر ارتباط دارد و از او كمكهاي مالي دريافت كرده است و جمال عبدالناصر براي كساني كه در تظاهرات و قيام پانزده خرداد شركت داشته اند پول داده است . امام خميني نه تنها قيام پانزده خرداد بلكه انقلاب اسلامي و مراحل پس از پيروزي انقلاب اسلامي از جمله جنگ تحميلي را به وسيله مردم به پيش برد. اتكاي امام خميني هميشه به خدا و سپس توده هاي مردم بود. خاطره ديگري را هم از قيام پانزده خرداد نقل مي كنم . من قبل از ورود امام خميني به نجف عازم نجف اشرف شده بودم . از سال 44 من در نجف بودم . من شاهد بودم كه امام خميني در تمام سالگردهاي قيام پانزده خرداد ياد قيام و يادشهداي قيام پانزده خرداد را زنده نگه مي داشتند در تمام پانزده خردادها اعلاميه مي دادند مجلس تعظيم رسمي برگزار مي كردند. به روشنگري و هدايت جامه و مردم ايران ادامه مي دادند. خاطره ديگري كه دارم مربوط به عكس العمل رژيم در قبال تلاشهاي امام خميني بود. رژيم شاه بر اثر روشنگريها مبارات امام خميني مجبور به عقب نشيني شد و دست به توطئه اي زد. ناگهان شايع كردند كه مصوبات انجمن هاي ايالتي و ولايتي لغو شده است . برخي فريب اين حركت رژيم شاه را خوردند. اما امام خميني از آنجا كه مرجع و رهبري هوشيار و مدبر بودند فريب اين توطئه رژيم را نخوردند. اعلاميه اي دادند و گفتند چيزي را كه تصويبش را علني اعلام كرده ايد لغو و بطلان آن را هم بايد علني اعلام كنيد. تا وقتي كه در مطبوعات رسمي كشور و جلسه دولت و از طريق رسانه هاي عمومي به سمع ملت نرسد كه اين مصوبه و اين لايحه لغو شده ما نمي پذيريم . امام خميني با اين حركت به مردم آگاهي داد كه هيچ گاه به سادگي فريب تبليغات رژيم شاه را نخورند. نكته ديگري كه از شخصيت امام خميني در نظر دارم و مايلم تحليلم را در اختيار شما بگذارم اين است كه امام خميني با تمام وجود و به عنوان يك هدف غايي هميشه به دنبال اين بود كه نظام 2500 ساله شاهنشاهي بايد برچيده شود . من در طول ساليان سال كه در كنار امام خميني در نجف بودم و برداشتهايي كه از شخصيت ايشان در قبل از پيروزي انقلاب اسلامي داشتم به اين نكته پي بردم . امام خميني مصمم بودند كه نظام 2500 ساله شاهنشاهي در ايران برچيده شود و جايگزين آن يك نظام اسلامي به نام نظام جمهوري اسلامي پياده و پايه گذاري شود. شما قبل از ورود امام خميني به نجف عازم نجف شديد. نحوه رفتن شما به نجف چگونه بود از چه طريقي و با چه انگيزه اي به نجف هجرت كرديد من اواخر سال 1343 شمسي به نجف اشرف هجرت كردم . بعد از قيام 15 خرداد رژيم پهلوي شرايط اجتماعي و سياسي و ديني را براي نيروهاي مبارز بويژه روحانيون به شدت تنگ كرد. من در آن زمان در مدرسه نواب مشهد مقدس درس مي خواندم . من جزو طلبه هاي فعال و پرتحرك مدرسه نواب بودم . پدرم مشوق من بود براي مبارزه سياسي بويژه پيروي از امام خميني . در مدرسه نواب اعلاميه هاي امام خميني را پخش مي كردم . روي ديوارها نصب مي كرديم و حتي گاهي برخي از اعلاميه ها را به صورت شفاهي و در حياط مدرسه براي ساير طلاب و حاضرين در مدرسه نواب مي خواندم . معمول بود كه يك نفر اعلاميه هاي سياسي را با صداي بلند مي خواند تا بقيه بشنوند. در سطح شهر مشهد هم فعاليتهاي سياسي داشتم . بعد از تبعيد امام خميني به تركيه براي همه حوزه هاي علميه ايران شرايط ناگواري پيش آمده بود. سخت گيريها شديد بود. به بهانه هاي مختلف روحانيون و مبارزين سياسي را دستگير زنداني وتبعيد مي كردند. شكنجه ها در زندان فراوان شده بود. اين مسايل يك طرف و از سوي ديگر مشكل سياسي پدرم در كنار فعاليتهاي سياسي خودم مشكلي مضاعف به وجود آورد. پدر من از فعالان سياسي و مذهبي شهر قوچان بود. او يك كاسب بود و عادت داشت در سر در مغازه اش تصاويري از امام خميني و بزرگان روحانيون نصب مي كرد. اين تصوير را در يك قاب عكس بزرگ تهيه و در سر در مغازه نصب كرده بود. در كنار تصوير امام خميني و بزرگان روحانيت تصاويري هم از شهيد هاشمي نژاد آيت الله قمي آيت الله ميلاني نصب شده بود. علاوه بر اين پدرم عادت داشت تصاوير امام خميني و بزرگان روحانيت را بين مردم دوستان آشنايان فاميل و مشتريان مغازه پخش مي كرد . من هم در توزيع اين عكسها شركت داشتم . ساواك قوچان بعد از قيام 15 خرداد پدرم را تحت فشار قرار داده بود كه اين عكسها را از سر در مغازه بردارد و در ضمن به كسي عكس امام خميني و بزرگان روحانيت را ندهد. مغازه پدرم (مرحوم حاج محمدرحماني ) مغازه عطاري بود. پدرم ارتباطات زيادي هم با روحانيون قوچان و مشهد داشت . فعال سياسي قوچان بود. معتمد محلي هم بود. در دعواها و اختلافات مردم نقش داور و حكم را داشت و اجازه نمي داد اختلافات مردمي به دادگاههاي رژيم شاه كشانده شود. از شاگردان مرحوم آيت الله آقا نجفي قوچاني بودند. البته افراد زيادي بودند در قوچان كه در مبارزات سياسي و انقلابي نقش داشتند. خدا رحمت كند حاج آقا كريمي را. او هم يكي از مبارزان و فعالان سياسي و مذهبي شهر قوچان بود. هميشه مي آمد نجف و خدمت امام خميني مي رسيد. پدرم مرحوم حاج آقا كريمي و تعدادي ديگر از اهالي قوچان اينها تعدادي بودند كه تا آخرين نفس براي اعتلاي دين اسلام و پيروزي انقلاب اسلامي تحت رهبريهاي مرجعيت زمان امام خميني مقاومت كردند و به مبارزه ادامه دادند. بر اثر همين فعاليتها ساواك و فرمانداري شهر قوچان تصميم به تبعيد پدرم به شهر گنبدكاووس گرفت . خبر تبعيد پدرم در مشهد به من رسيد. بلافاصله عازم قوچان شدم . پدرم را خيلي نگران ديدم . سئوال كردم چرا نگران هستيد جواب داد : من براي تبعيد به گنبد ناراحت نيستم اما من اصرار دارم كه شما در كسوت روحانيت باشيد و از اين به بعد مي ترسم شما را تنها بگذارم و شما نتوانيد به درس طلبگي ادامه دهيد. به طور كلي بعد از ماجراي تبعيد پدرم به گنبد او نگران اوضاع درسي و تحصيلي من شده بود. مرتب دعا مي كرد كه خدا يك فرجي بوجود بياورد. ساواك يك ماه به او مهلت داده بود تا تدارك براي تبعيد به گنبد را ببيند. پدرم علاوه بر اينكه اصرار داشت من در كسوت روحانيت باشم نسبت به استعدادهاي درخشان قوچان هم عنايت داشت و نقش فعالي در روحاني شدن چندين تن از جوانان قوچاني را داشت . از جمله افرادي را كه پدرم نقش فعالي در روحاني شدن او داشت حجت الاسلام آقاسيدعلي موسوي بود كه هم اكنون امام جمعه داراب است . از اتفاق در همان روزهايي كه من در قوچان بودم و پدرم در تدارك براي تبعيد به گنبد بود آقاي موسوي از نجف به قوچان آمده بود. او به ديدار پدرم آمد و گفت : چندروزي است از نجف آمده ام براي ديد و بازديد و چند روز ديگر هم قصد دارم به نجف برگردم . پدرم بلافاصله از فرصت استفاده كرد و به آقاي موسوي گفت : حالا كه اينجور است اگر مي تواني پسرم را هم به نجف ببر. همراه خودت ببر نجف . خدا خواست من همراه آقاي موسوي رفتم نجف و دغدغه خاطر پدرم مرتفع شد. دعايش مستجاب شد و من در حوزه علميه نجف ادامه تحصيل دادم . به صورت قاچاق رفتم عراق و وارد نجف شدم . از اوضاع آن زمان عراق بگوئيد بويژه در مورد مبارزات و نهضت امام خميني و كساني كه در آنجا با امام همراهي مي كردند خاطره ديگري دارم از شهيد محمد منتظري در نجف . ما در نجف كه بوديم شهيد محمد منتظري (رحمت الله عليه ) تحت تعقيب ساواك بود و از ايران فرار كرده بود و از طريق پاكستان آمد نجف . سال 1351 بود . شهيد محمد منتظري نقش سازنده و فعالي را در نجف پيش گرفت . او سازماندهي ما را به عهده گرفت . كميته هايي تشكيل داد. بحث شهيد محمد منتظري با ما اين بود كه ما بايد خود را براي تشكيل نظام جمهوري اسلامي آماده كنيم . او مي گفت : مسلمانان بايد براي بعد از سرنگوني رژيم شاه برنامه داشته باشند. به عنوان مثال دراين كميته ها بحث مي شد كه پس از سرنگوني رژيم شاهنشاهي در زمينه نظامي چه بكنيم در زمينه اقتصادي چه راه حل ها و برنامه هايي را بايد پياده كنيم كار بسيار خوبي بود. شهيد محمد منتظري جمعيت جوان و مبارزي كه حول محور مرجعيت امام خميني در حوزه نجف گرد هم آمده بودند را سازماندهي مي كرد. يادم هست يكي از محورهاي بحث ما در باره ارتش بود. هر كدام از ما درباره ارتش پس از پيروزي انقلاب اسلامي نظري داشتيم . تيم ما قريب به 10 نفر بود . ما 10 نفر مجموعه نظرات خود را نوشتيم و به شهيد محمد منتظري داديم . شهيد محمد منتظري نتيجه جلسات كميته ها را به نزد امام خميني مي برد و با ايشان در ميان مي گذاشت و از ايشان رهنمود مي گرفت . يك روز شهيد محمد منتظري از جلسه اي با امام خميني آمد و به ما گفت : امام خميني روي همه نظرات شما درباره سرنوشت ارتش شاه پس از پيروزي انقلاب اسلامي خط قرمز كشيده و هيچ كدام را مورد تائيد قرار نداده است . امام خميني به شهيد محمد منتظري فرموده بودند : اولا اگر خداوند توفيقي بدهد ان شاالله اين نهضت به پيروزي برسد و خون شهدا نتيجه بخش باشد من در ايران بسيج راه خواهم انداخت . دستور تشكيل بسيج را مي دهم ثانيا تمام نيروهاي مسلح را حفظ مي كنم . ما آن زمان درك درستي از بحث امام نداشتيم . بسيج يعني چه حفظ نيروهاي مسلح يعني چه البته امام خميني در كنار رهنمودي كه درباره حفظ تمام نيروهاي مسلح داده بودند در جواب نقد شهيد محمد منتظري فرموده بودند : البته ما تكيه بر زاهدي هاي تانك سوار نخواهيم كرد. اين نكته امام خميني اشاره اي بود به اشتباه فاحش دكتر مصدق كه زاهدي وابسته به سياي آمريكا و وابسته به رژيم شاه را به عنوان وزير دفاع دولت خود انتخاب كرد و به اعتراض هاي مرحوم آيت الله كاشاني و مصلحان آن زمان هيچ اعتنايي نكرد.
 دوشنبه 13 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 507]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن