تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سخن چون دواست، اندکش سودمند و زیادش کشنده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826819075




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از ما بهترون


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
از ما بهترون
از ما بهترون     خلاصه داستان   احسان شهرزادي (رضا عطاران) روزنامه نگاري است که به تازگي از همسر خرافاتي اش، منيژه (بهنوش بختياري) جدا شده و با طوطي اش که «مونس» نام دارد، زندگي مي کند. احسان گزارشي خيالي درباره فال گير و دعانويسي نوشته که بسيار جنجالي شده است؛ به طوري که بسياري از خوانندگان مقاله او، جلوي در روزنامه گرد آمده اند و آدرس آن فال گير و دعانويس را از گردانندگان روزنامه مي خواهند. از سويي دختر همسايه احسان، نسيم (الناز شاکر دوست)، دوست دارد که با احسان ازدواج کند و به همين دليل مادرش (مريم امير جلالي) را راضي مي کند که احسان را از خانه اجاره اي اش بيرون نکند. احسان که پس از جدايي از منيژه گرفتار بي خوابي شده، داروهايي را مصرف مي کند که پزشک درمانگرش (بيژن بنفشه خواه)، که با منيژه نيز در ارتباط است، براي او تجويز کرده است. در اثر مصرف اين داروها، احسان کم کم با رويدادها و آدم هاي عجيبي روبه رو مي شود که نمي داند کدام واقعيت دارد و کدام خيال و توهم اوست. اين در حالي است که پليس، احسان را به دليل نوشتن مقاله اي جنجال برانگيز و به اتهام همکاري در کلاه برداري دستگير مي کند و مونس را هم با خود مي برد. احسان با همراهي نسيم به دادگاه مي رود. در آنجا، قاضي پرونده (نادر سليماني) سه روز به او مهلت مي دهد که دعانويس ياد شده را به دادگاه معرفي کند. احسان و نسيم، مونس را تحويل مي گيرند و متوجه بيماري و افسردگي او مي شوند. به پيشنهاد نسيم، مونس را نزد دام پزشک مي برند و او را بستري مي کنند. سپس آن دو به يک پارک و نزد رمالي مي روند که شايد بتوانند او را راضي کنند و به عنوان همان فال گير خيالي به دادگاه معرفي کنند. هم زمان پزشک درمانگر احسان به او قرص تازه اي مي دهد که از مشکلات روحي و رواني اش بکاهد. احسان در مراجعه به دفتر روزنامه متوجه مي شود که سردبير (برزو ارجمند) او را اخراج کرده است. احسان در مرز هوشياري و توهم همواره منيژه را با مردي مرموز و عينکي مي بيند و حتي گمان مي کند که منيژه زمينه اخراج او از روزنامه را فراهم کرده است. احسان که کم کم به همه چيز شک کرده، با تماس پيرزني به نام نيلوفر مظفري (ملکه رنجبر) روبه رو مي شود که ادعا مي کند مي تواند اطلاعاتي درباره آن فالگير به احسان بدهد. اما او نيز زني مرموز از کار در مي آيد و نمي تواند به احسان کمکي کند. نسيم با احسان تماس مي گيرد و او را از حال وخيم مونس آگاه مي کند. احسان به سفارش دکتر ميرزايي (دام پزشک)، مونس را نزد پرنده فروشي مرموز (ارژنگ اميرفضلي) مي برد که ادعا مي کند مي تواند مونس را به هندوستان ببرد که حالش بهبود يابد. احسان، مردي را که همواره با منيژه مي ديده و اين بار به تعقيب او بر آمده، گرفتار مي کند. مرد که ادعا مي کند از سوي دعانويس آمده، از احسان مي خواهد که شب به جايي بيايد که او مي گويد و به احسان گوشزد مي کند نسيم را به عنوان گروگان در اختيار دارد که مبادا خطايي از احسان سر بزند. همان شب، احسان را به مکاني عجيب و غريب مي برند و او متوجه حضور تمام آدم هايي مي شود که در طول داستان با آنها رو به رو شده است. در آنجا متوجه مي شود که فال گير و دعانويس ياد شده همان خودش است. احسان در دنياي توهم و خيال از دست آن آدم ها فرار مي کند؛ اما در اثر يک سانحه تصادف زخمي مي شود. به دليل جنون، براي احسان قرار منع تعقيب صادر مي شود و او پس از بهبودي به کنار درياي جنوب مي رود تا همراه با نسيم، مونس را به مردي قاچاقچي (علي مردانه) تحويل دهد که آن پرنده فروش معرفي کرده است. اما احسان، مونس را در آسمان رها مي کند و خود با مرد مي رود. نسيم که حاضر نيست همراه با احسان کشور را ترک کند، او را ترسو مي خواند و در ساحل دور شدن احسان را با قايق تماشا مي کند. ژانر   کمدي اجتماعي درباره فيلم نامه نويس اثر مهرداد فريد: متولد 1345 تهران؛ او داراي مدرک کارشناسي روان شناسي از دانشگاه شهيد بهشتي و کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعي از دانشگاه علامه طباطبايي است. از فعاليت هاي رسانه اي و مطبوعاتي مهرداد فريد مي توان به موردهاي زير اشاره کرد: دبيري سرويس بخش هنري روزنامه سلام، سردبيري فصلنامه نقد سينما، سردبير سال هاي اوليه مجله فيلم نگار، مدير دفتر پژوهش هاي کاربردي سينما (حوزه هنري) و مدير پژوهش مرکز مطالعات سينمايي وزارت ارشاد. او فيلم سازي را با ساخت آرامش در ميان مردگان در سال 1384 آغاز کرد. سپس کمدي خانوادگي هم خانه را در سال 1386ساخت. از ما بهترون سومين فيلم سينمايي مهرداد فريد به شمار مي آيد. او به تازگي ساخت چهارمين فيلم سينمايي اش را با نام ما سه نفر آغاز کرده است. فريد خود فيلمنامه تمامي آثار سينمايي اش را نوشته است. خوبي هاي فيلمنامه   فيلمنامه از ما بهترون يک ويژگي مهم دارد و آن هم کوشش نويسنده اش براي بخشيدن جنبه هاي اجتماعي و حتي سياسي به داستانش است و همين از ما بهترون را از هجونامه ها و هزل نامه هاي تصويري که پي در پي روي پرده مي آيند و مي روند، جدا مي کند. دغدغه نشان دادن جايگاه روشنفکر و روزنامه نگار امروزي در شرايط کنوني، کليت داستان از ما بهترون را جذاب و قابل پي گيري کرده است. تنگنايي که شخصيت احسان از همان نقطه عطف نخست داستان در آن قرار مي گيرد، به کمک فضاي کافکا گونه اي که مهرداد فريد ترسيم مي کند، مخاطب انديشمندي را که کمدي را تنها براي خنديدن نمي خواهد، به فکر و معادل سازي هاي اجتماعي وا مي دارد و همين نقطه برتري فيلمنامه از ما بهترون است. کاستي هاي فيلمنامه   اما بزرگ ترين مشکل فيلمنامه از ما بهترون در داستان مغشوش و کم اوج و فرودش است. اين را که نويسنده کوشيده يک کمدي سياه را با تکيه بر فضايي شبه کافکايي خلق کند، نمي توان توجيهي براي ضعف هاي داستاني دانست که تکليف تماشاگر با آن مشخص نيست. از زماني که احسان وارد فضايي توهم آميز مي شود، داستان کم و بيش در جا مي زند و جلو نمي رود و از سوي ديگر تعليق چنداني هم در قصه لمس نمي شود؛ زيرا تماشاگر به آساني حدس مي زند که بسياري از رويدادها و آدم هايي که احسان از سر مي گذراند، نتيجه توهم و خيال او هستند و تنها چيزي که پيوند او را با جهان داستان نگه مي دارد، ارجاع هاي آشکار و پنهاني است که مهرداد فريد در رابطه با شخصيت اصلي فيلمش و دنياي پيرامون او مي دهد. در اين ميان فصل هاي بي کارکردي نيز به چشم مي خورند که از آن جمله مي توان به سکانس تماس و قرار نيلوفر مظفري با احسان شهرزادي و در ادامه اشتباهي که آن زن (شيوا خسرومهر) در شناسايي دوست اينترنتي اش مي کند، اشاره کرد که همانند حفره هايي بر سر راه روند حرکت داستان به جلو هستند. شخصيت ها   شخصيت اصلي از ما بهترون در موقعيتي قرار مي گيرد که در شکل کلي و ابتدايي اش جذاب و دراماتيک به نظر مي رسد. اما مهرداد فريد براي آن که دنياي مورد نظرش را بسازد و راه را براي تأويل و تفسيرهاي تماشاگرش باز بگذارد، شخصيت اصلي اش را به سوي انفعال کشانده است. اين است که احسان شهرزادي با اين که موقعيت هاي دراماتيک خوبي را در برابرش مي بيند، اما بيشتر نظاره گر است تا کنشمند. ديگر شخصيت هاي فيلمنامه از نسيم و مادرش گرفته تا سر دبير روزنامه، منيژه، پزشک و پرنده فروش همگي تيپ هايي آشنا و بدون پرداخت هستند که البته حضورشان در جهان داستان قابل توجيه است. در اين ميان نسيم مي توانست فرصت بيشتري براي عرض اندام در داستان پيدا کند، اما حضور او در کنار قهرمان قصه در بسياري از صحنه ها منطق چندان قدرتمندي ندارد و همين است که رابطه عاطفي او و احسان را به مسيري جذاب و محکم نمي کشاند. ديالوگ ها   مهرداد فريد در از ما بهترون کوشيده که فضاي سياه فيلمش را با کمدي کلامي و مزه پراني هاي شخصيت اصلي اش (نه از جنس آن شوخي هاي حال به هم زن بيشتر کمدي هاي دو سه سال اخير سينماي کشورمان) اندکي تلطيف کند و بار کميک داستانش را بر شانه ديالوگ هاي فيلم قرار دهد. يکي از گفت و گوهاي خوب و کنايه آميزي که ميان احسان و نسيم رد و بدل مي شود، در مغازه مرد پرنده فروش شکل مي گيرد؛ آنجا که احسان درباره مرد به نسيم مي گويد: «ببين اين مث خُل و چلاست...! مي شه بهش اعتماد کرد...؟» و نسيم در پاسخ مي گويد: «تو اين دوره و زمونه ديگه بايد به خُل و چلا اعتماد کرد...!» صحنه خوب فيلمنامه   صحنه اي که پليس خانه احسان را زير و رو مي کند و احسان در کمال تعجب با طلسم ها و نشانه هاي دعانويسي و فال گيري در کف اتاق و لابه لاي کتاب ها و نوشته هايش رو به رو مي شود، از ديد نمايشي جالب و خوب از کار در آمده و به عنوان عطف نخست فيلمنامه، کارکرد مهمي در داستان دارد. صحنه ضعيف فيلمنامه   صحنه هاي طولاني و توهم احسان در آن مکان غريب که در بيمارستان نيز ادامه پيدا مي کند، به عنوان گره گشايي فيلمنامه نمي تواند اندک انتظار و تعليقي را که در تماشاگر پديد آمده، بر آورده کند. در حقيقت اين صحنه هاي طولاني گوياي حقيقتي است که مخاطب به آساني آن را از پيش حدس زده بود. صحنه خوب اجرا شده از فيلمنامه   صحنه پاياني فيلم، جايي که نسيم، غمگين و دل شکسته، دور شدن قايق حامل احسان را نظاره گر است، خيلي سينمايي در آمده و ماندن دوربين کارگردان در کنار نسيم و عدم همراهي با قهرمان داستان، راه را براي تفسيرهاي بيشتر تماشاگر باز مي گذارد. نقش فيلمنامه در فروش فيلم   از ما بهترون بر خلاف نام، ترکيب بازيگران و رنگ و لعاب پوسترها و مواد تبليغاتي اش، از آن کمدي هايي نيست که عامه تماشاگران برايش سر و دست بشکنند. فضاي داستاني نمادين و پُر از کنايه و ارجاع فيلم، کمتر دست به دامن مؤلفه هاي گيشه پسند و بازاري اين روزهاي سينماي ايران شده است و با تکيه بر همين دليل فروش نه چندان بالاي از ما بهترون را هم مي توان تفسير و بررسي کرد. البته اين تفسير به آن معنا نيست که فيلمنامه از ما بهترون کاستي هايي در شيوه روايت و شخصيت پردازي ندارد، بلکه همين نقطه ضعف ها مانع از آن مي شود که بتوانيم فيلم را در رديف يک کمدي بسيار متفاوت طبقه بندي کنيم. ديدگاه برخي از منتقدان و نويسندگان سينمايي درباره فيلم يا فيلمنامه   ناصر صفاريان:...اصلاً مسئله اين نيست که فيلم فضاي طنز آميزي دارد، اصلاً مسئله اين نيست که با کاريکاتوري از وضعيت رو به روييم، اصلاً مسئله اين نيست که موضوع فيلم مي تواند تمثيلي از يک چيز ديگر باشد و در پس آن حرفي ديگر. مسئله اين است که از ما بهترون ــ گذشته از بي منطقي کليت ماجرا و ضعف فيلمنامه ــ شخصيت پردازي و فضاسازي قابل باوري ندارد... فيلمنامه نويس و کارگردان: مهرداد فريد (مشاور فيلمنامه: ناديا معقولي)، مدير فيلم برداري: بايرام فضلي، صدابردار: مرتضي اصلان زاده، طراح صحنه و لباس: سارا سميعي، تدوين: پيمان خاکسار، موسيقي: آلبرت آرا کليان، بازيگران: رضا عطاران، الناز شاکر دوست، بهنوش بختياري، ارژنگ اميرفضلي، مريم امير جلالي، مريم سعات، بيژن بنفشه خواه، برزو ارجمند، نادر سليماني، ملکه رنجبر، شيوا خسرومهر، تهيه کننده: مهرداد فريد. منبع: فيلم نگار 97  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 467]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن