محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827981755
روح بخاري در مسئله نفس و بدن از ديدگاه ملاصدرا(4)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روح بخاري در مسئله نفس و بدن از ديدگاه ملاصدرا(4) نويسنده: هادي موسوي(*) وحدت نفس در عين تکامل در حرکت جوهري آنچنان که در نظريه ي جسمانيه الحدوث و روحانيه البقا بودن نفس گفته شد، نفس در طول زندگي اش همراه با بدن داراي دو دوره ي کلي است؛ در دوره اي جسماني و در دوره اي ديگر روحاني است. مسئله ي نفس و بدن در دوره ي ابتدايي نفس به گونه اي است که نفس و بدن در دوره ي ابتدايي با يکديگر تلازم وجودي دارند. (1) نفس در اين دوره، مانند نفوس نباتي، صورتي منطبع در ماده است که با معدوم شدن بدن، معدوم مي شود. صورت منطبع در ماده صورتي است که نمي توان تجرد آن از ماده را اثبات کرد، برخلاف صورت حيواني و انساني؛ بدين معنا که هيچ گونه دليلي بر بقاي اين نفس بعد از مرگ و از بين رفتن بدن وجود ندارد. بنابراين، در اين دوره، نفس آنچنان رابطه ي تنگاتنگي با بدن دارد که بعد از زوال بدن نمي تواند باقي بماند، از اين رو، زائل مي شود. (2) اما در دو دوره ي ديگر که مسئله ي بدن با نفس مجرد مطرح مي شود، حال چه تجرد برزخي مورد نظر باشد و چه تجرد عقلاني، تبيين ارتباط مرتبه ي مجرد نفس با مرتبه ي مادي آن (که بدن باشد) به مئونه ي بيشتري احتياج دارد؛ به گونه اي که در تبيين نحوه ي ارتباط مرتبه ي مجرد نفس با بدن، نياز به واسطه است. در عبارات ملاصدرا، از اين واسطه با نام «روح بخاري» ياد شده است. (3) اين روح بخاري، به گفته ي ملاصدرا رابط ميان مرتبه ي بالايي نفس (مجرد برزخي يا عقلاني) و مرتبه ي مادي نفس است. وجود اين واسطه باعث نمي شود که در مسئله ي نفس و بدن به دو گانه انگاري برسيم؛ زيرا بنابر ديدگاه ملاصدرا، بدن از مراتب نازله ي نفس است. (4) و اگر واسطه اي در اين ميان لازم است براي تحليل رابطه ي مراتب مختلف يک موجود مي باشد؛ نه اينکه دو موجود به نام نفس و بدن داشته باشيم و درصدد تبيين رابطه ي آن دو برآييم. در بسياري موارد، آنچه از براهين نظريه اي برمي آيد با بيان فيلسوف از آن اندکي متفاوت است. به نظر مي رسد، ملاصدرا با توجه به يافته هاي فلسفي خود دريافته است که اگر بخواهد نفس را موجودي ذومراتب لحاظ کند (همان گونه که با توجه به ادله ي جسمانيه الحدوث و روحانيه البقا بودن نفس، به آن معتقد است)، نفس مي بايست داراي مرتبه اي باشد که بتواند نقش واسطه را در برقراري اتصال مرتبه ي مجرد با مرتبه ي مادي عهده دار شود؛ زيرا نفس از مرتبه ي جسمانيت تا رسيدن به مرحله ي تجرد مراحلي را پشت سر گذاشته و در روند تکاملي خود، کمالات هر يک از مراتبي را که از آنها عبور کرده است دارد. بنابراين، اگر نفس اکنون موجودي مجرد است، حتما مراتب پايين تر از تجرد را که انواع جسمانيت از پست ترين نوع آن تا شريف ترين نوع آن باشد داراست. از همين رو، هنگامي که بالاترين مرتبه ي آن بخواهد با پايين ترين مرتبه که بدن باشد ارتباط برقرار کند، امکانات کافي براي برقراري اين ارتباط را در اختيار دارد؛ زيرا قبل از رسيدن به مرتبه ي تجرد، در مسير حرکت از جسميت به سمت تجرد، آن امکانات را کسب کرده است. وي بعد از کشف اين اصل، مصداقي از اين موجود را که داراي خصوصيات واسطه است، در طب و يا طبيعيات قديم مي يابد که همان روح بخاري است؛ او آن را واسطه ي مراتب مجرد و مادي نفس معرفي مي کند. اما با توجه به اصول و ادله ي فلسفي ملاصدرا، مي توان گفت که روح بخاري نقش خاصي در تبيين رابطه ي مراتب مختلف نفس ندارد، بلکه ذکر آن صرفا به جهت تعيين مصداقي براي آن مرتبه ي واسط ميان مجرد و مادي است؛ به گونه اي که با ابطال نظريه ي وجود روح بخاري، ادله و تحليل ملاصدرا از رابطه ي نفس و بدن آسيبي نمي بيند. حتي از اين نيز مي توان فراتر رفت که براساس اين نظريه که حرکت از آنات تشکيل نشده، چون جوهره ي نفس از جسمانيت تا رسيدن به روحانيت در حرکت بوده است، نمي توان به طور مشخص مرحله اي را به عنوان وجود واسطه براي ارتباط دو امر متباين در نظر گرفت؛ (5) بلکه وجود نفس يک وجود متحرک سيال مي باشد که ميان مرحله ي جسمانيت و مجرد آن از بي نهايت واسطه ي ذهني تشکيل شده است. بر اين اساس، اگر مرحله اي به عنوان واسطه ميان مجرد و مادي تصوير مي شود، به اين معنا نيست که جوهره ي متحرک نفس بايد مثلا از مرحله ي 1 تا 100 را طي کند و مرحله ي 2 تا 99 به عنوان واسطه ي اين دو مرتبه که کاملا متمايز از يکديگرند واقع شده اند (يعني وجود داشتن وسايط متعدد براي ارتباط دو موجود کاملا متمايز)؛ بلکه از آنجا که در حرکت جوهري ما يک وجود سيال غير قابل قسمت به آنات متعدد داريم، کل وجود نفس از دوره ي جسمانيت تا تجرد يک واحد است (واحدي که علاوه بر داشتن خصوصياتي جديد، کمالات مرتبه ي پايين تر از خويش را نيز به طور ضمني داراست.) (6) اين واحد قابل قسمت به بي نهايت جزء بالقوه است، اما در خارج نمي توان آن را تقسيم کرد؛ زيرا همان گونه که حرکت در کم و کيف که نمو و استحاله باشد وجود دارد، در جوهر صورت نيز حرکت وجود دارد. (7) دليل اين مطلب نيز ادله ي حرکت جوهري اند. بنابراين، همان گونه که سياهي با سياه تر شدن وحدت شخصي خود را حفظ مي کند، نفس نيز با اشتدادي که در جوهر خويش پيدا مي کند شخصيتش حفظ مي شود. اما اين اشتداد به گونه اي است که بالقوه تقسيمات و حدهاي نامتناهي از آن قابل استنتاج است. پس اگر مرحله اي به عنوان واسطه ميان دو مرتبه از مراحل وجود نفس معرفي مي شود، نه به اين معناست که سه شيء يا سه مرحله ي متمايز از يکديگر محقق است، بلکه صرفا جهت اشاره به يک دوره از اين حرکت سيال از مادي تا مجرد است که نقشي شبيه واسطه را عهده دارد. بنابراين، نمي توان به آن عنوان «واسطه» دارد، بلکه «شبه واسطه» است. حرکت جوهري در برابر کون و فساد تحليل پيشين از مراتب نفس به واسطه ي مدد گرفتن از حرکت سيال جوهر در تقابل با نظريه ي کون و فساد است. نظريه ي حرکت جوهري، با وحدت اتصالي که ميان مبدأ و منتها ثابت مي کند، نقش يک واسطه يا وسايط متعدد را در ايجاد ارتباط مرتبه ي مادي با مجرد حذف مي نمايد. کون و فساد دو حالتي هستند که متعاقب و متوارد بر موجودات جهان طبيعت اند، چنان که موجودات همواره در معرض خلع صورت و لبس صورت ديگري مي باشند؛ خلع صورت را «فساد»، و لبس صورت ديگر را «کون» گويند. (8) بر اين اساس، اگر فرضا بخواهيم نظريه ي جسمانيه الحدوث و روحانيه البقا بودن نفس را به جاي حرکت جوهري با کون و فساد تحليل کنيم،اين گونه مي شود که جسم بودن مرحله ي اول نفس، و مجرد بودن مرحله ي صدم آن است و نفس تا از مرحله ي اول به مرحله ي صدم برسد، 98 مرحله به عنوان واسطه ي اين دو مرحله وجود دارند. بنابراين، براي ارتباط مرتبه ي جسمانيت و تجرد، 98 واسطه وجود دارد؛نفس 99 بار صورت ضعيف تر را رها کرده و صورت قوي تر را گرفته تابه مرحله ي صدم (تجرد نفس) رسيده است (زيرا هر يک از صور واسطه ي صورتي غير از صورت قبلي است.) بنابراين، از هر مرتبه اي يک ماهيت خارجي اخذ مي شود. براساس اين تصوير، وجود وسايط کثيره در جريان ارتباط مادي و مجرد دخيل است؛ زيرا تمامي اين مراحل داراي صور متفاوت از يکديگر بودند و از آنجا که شيئيت هر چيزي به صورت اخير آن است، از هر يک از اين مراحل يک ماهيت متمايز از ديگري استنتاج مي شود. اما براساس حرکت جوهري، حرکت نفس از جسميت تا تجرد جريان سيالي است که نمي توان از مرحله ي يکم تا صدم آن را بدون اعتبار ذهن مشخص کرد؛ زيرا در اينجا ما يک جوهره ي متحرک سيال داريم. همه ي آن مراحل، از اول تا آخر، واحد يکپارچه اي را تشکيل مي دهند. بر همين اساس است که رابطه ي بين مرحله ي جسماني نفس و مرحله ي تجرد نفس با وسايط متعدد پر نشده است؛ بلکه هم ابتدا، هم انتها، و هم مراتب مياني يک واحد محسوب مي شوند. بنابراين، اگر ملاصدرا به روح بخاري به عنوان عامل نفس در بدن اشاره مي کند، صرفا اشاره به يکي از دوره هاي کمالي نفس است که نفس در طول حرکت از جسمانيت تا رسيدن به کمالات آن را کسب کرده و اکنون از امکانات آن، که دوره اي نزديک به تجرد است، استفاده مي کند. نتيجه گيري در تفصيلي که ملاصدرا از کيفيت ارتباط نفس با بدن ارائه مي کند، در موارد متعدد مي توان از نقش روح بخاري در برقراري رابطه ي نفس و بدن نام برد؛ چه آنجا که روح بخاري را ساري در بدن مي داند و بدان وسيله حضور نفس در تمامي اعضا و جوارح را تبيين (و نه اثبات) مي کند و چه آنجا که براي ارتباط مرحله ي تجرد با مرحله ي مادي احتياج به يک موجود متناسب با هر دو حيطه ي مادي و مجرد است. در هر صورت، در تبيين هاي متفاوت ملاصدرا از کيفيت اثرگذاري نفس در بدن و رابطه ي آن دو، شاهد کاربردهاي گوناگون روح بخاري هستيم؛ اما سخن در اينجا بود که آيا ادله اي که وجود ارتباط و اتحاد نفس و بدن را اثبات و توجيه مي کردند هم چنين مي گفتند؟ به عبارتي ديگر، مي بايست ميان زبان دليل، تبعات، و لوازم آن با آنچه به عنوان تفسير و يا تفصيل يک نظريه در کلام ملاصدرا آمده است تمايز قائل شد؛ زيرا در کلام ملاصدرا، شاهد نقش آفريني روح بخاري به عنوان نظريه ي علمي هستيم. اما ادله ي ملاصدرا که همان اصالت وجود، تشکيک در مراتب وجود، حرکت جوهري، و جسمانيه الحدوث و روحانيه البقا بودن نفس بودند، هيچ کدام موجودي با نام روح بخاري را در اثبات رابطه ي نفس و بدن دخيل نمي کنند. اصلاً دليل عقلي کلي، از اينکه مصداقي را براي مرحله اي از مراحل تشکيکي وجود، به صورت قطعي، به عنوان رابط ميان نفس و بدن مشخص کند، قاطعانه پرهيز مي کند. بنابراين، تعيين چنين موجودي از جانب ملاصدرا نمي تواند به عنوان تعيين واسطه باشد؛ زيرا همان گونه که گفته شد،وحدت مرتبه ي جسماني تا روحاني نفس يک وحدت اتصالي است. و تعيين دوره هايي مانند جسمانيت يا روحانيت صرفا اشاره به خصوصيات دوره هايي است که نفس در آنها به سر مي برد، نه به عنوان ماهيت هاي مختلف نفس در طول زندگي اش. بر اين اساس، مردود بودن نظريه ي روح بخاري به عنوان يک نظريه ي پزشکي قديمي نمي تواند خللي در ادله ي ملاصدرا براي نحوه ي ارتباط نفس و بدن ايجاد کند؛ زيرا ملاصدرا نظريه ي علمي روح بخاري را به عنوان مقدمه اي از مقدمات استدلال و يا پيش فرض براي استدلال خويش قرار نداده، بلکه استفاده از روح بخاري صرفا به منظور تبيين و تعيين مصداق براي نظريه اي فلسفي بوده است. تعيين مصداق براي نظريه اي فلسفي نيز نمي تواند خللي در اصل نظريه ي فلسفي ايجاد کند، چون پايه هاي آن نظريه استدلال عقلي بدون اتکا به امري خارجي است. پينوشتها: * کارشناس ارشد فلسفه، دانشگاه قم. 1. همو، الحکمه المتعاليه، ج 9، ص 4. 2. همان. 3. همان، ص 76. 4. همان، ج 7، ص 62. 5. همان گونه که پيشتر گفته شد، نفس در عين حرکت در طول مراتب وجود هويت خويش را حفظ مي کند؛ هر حدي نيز که براي آن تصوير شود، ذهني است. 6. عبدالرسول عبوديت،درآمدي بر نظام حکمت صدراي، ج 1، ص 331. 7. ملاصدرا، الشواهد الربوبيه، ص 100. 8. سيد جعفر سجادي، فرنگي معارف اسلامي، ج 4، ص 1616. منابع: - ابن سينا، النفس من کتاب الشفاء، تحقيق و تصحيح حسن حسن زاده آملي،قم، بوستان کتاب، 1385. - ارسطو، ترجمه و تحشيه درباره ي نفس، ع. م. د، تهران، حکمت، 1366. - انصاري شيرازي، يحيي، دروس شرح منظومه، قم، بوستان کتاب، 1387. - پهلوانيان، احمد،رابطه ي نفس و بدن از نظر ملاصدرا، قم، بوستان کتاب، 1387. - حسن زاده آملي، حسن، دروس معرفت نفس،بي جا، علمي،فرهنگي، 1362. - سبزواري، ملاهادي،شرح المنظومه، تصحيح و تعليق حسن حسن زاده آملي،تهران، ناب،1369 - 1379. - سجادي،سيد جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفي ملاصدرا، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1379. -ـــــــ، فرهنگ معارف اسلامي، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ايران، 1357. - عبوديت، عبدالرسول، درآمدي بر نظام حکمت صدرايي، تهران، سمت، 1385. - ملاصدرا (صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازي)، الحکمه المتعاليه في الاسفار العقليه الاربعه، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1990 م. -ـــــــ، الشواهد الربوبيه، تصحيح و تعليق سيد جلال الدين آشتياني، مشهد، المرکز الجامعي للنشر، 1360. -ـــــــ، المبدأ و المعاد، تصحيح سيد جلال الدين آشتياني،تهران، انجمن حکمت و فلسفه ايران، 1354. -ـــــــ، کتاب العرشيه، ترجمه ي غلامحسين آهني، اصفهان، مهدوي، 1341. -ـــــــ، مجموعه الرسائل التسعه،تهران، بي نا، 1302 ق. ماهنامه علمي- ترويجي در زمينه علوم انساني معرفت شماره 155 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها