تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى‏رود، همچنان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802795808




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سير تحول زيباسازي منظر شهر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سير تحول زيباسازي منظر شهر
سير تحول زيباسازي منظر شهر   نويسنده: دکتر فرح حبيب (1)   چکيده   با مطالعه سير تطور شهرها و بررسي منظر شهري مي آموزيم که چگونه محيط، انسان و فعاليت هايش، زمان، فضا و مکان در شکل گيري منظر شهري تاثير داشته اند. کالن (2) در آموختن «زبان خاموش شهر» به ما و فراگيري زبان بصري منظر شهري پيشگام بوده است. در واقع منظر شهري به مثابه ي يک متن، امکان قرائت و خوانش متن جنبه هاي نامحسوس حيات مدني شهر را فراهم مي کند، چرا که در منظر شهري است که تمامي ابعاد ناملموس حيات مدني خود را آشکار مي سازد؛ به عبارت ديگر با آموختن سواد بصري و مطالعه ي منظر شهرها مي توان به مواردي چون فقر يا غناي جامعه، چگونگي سلطه ي نهادهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي يا ارزش هاي حاکم بر آن جامعه ي شهري پي برد، حتي ذوق و سليقه ي زيباشناختي و خرده فرهنگ هاي شهري در منظر شهرشان متبلور است و لذا از گذر آينه منظر شهر مي توان به تاريخ دار بودن آن شهر، فرهنگ حاکم بر جامعه، ميزان ايمني و امنيت جامعه، چگونگي احترام جامعه به قراردادهاي اجتماعي و در يک کلام ماهيت و محتواي حيات اجتماعي ساکن در آن شهر پي برد، که در واقع اين امر از طريق نظامي از نمادها و نشانه هاي کالبدي امکان تجلي و بروز خارجي يافته و ارزيابي ما را ميسر مي سازد. امروزه با مباحث جهاني شدن (3) و ظهور جهان شهرها شاهد رقابت شهرها در جذب سرمايه و نيروي انساني مبتکر هستيم در اين عرصه رقابت، منظر شهري، خود بيانيه اي است در معرفي آن جامعه ي شهري، منظر شهر مي تواند به عنوان ابزاري موثر در وسعت بخشيدن به تجربيات زيباشناسانه ي شهروندان، خصوصاً در ارتقاي تصوير ذهني جامعه از خويش نقش به سزايي داشته باشد، چرا که در اين رابطه مشخص گرديده که منظر شهري که خواناست مي تواند پايه ي ايجاد تصوير ذهني ماندگار شود. در اين راستا، همان طور که تجربيات تاريخي نشان داده است، همواره از اين ابزار براي تقويت غرور مدني و ايجاد حس تعلق به مکان در جذب سرمايه و اقشار خلاق استفاده شده است. لذا در اين رابطه با توجه به اهميت بحث منظر شهر در طي تاريخ به دوره هاي تاريخي تطور طراحي منظر در مغرب زمين نگاهي مي افکنيم. بررسي اين مقوله در ايران مقاله اي جداگانه مي طلبد. لذا به عنوان درآمدي بر موضوع، ابتدا دوران با ستان تا دوره ي رنسانس را بررسي کرده، سپس بر اساس نظر جيمز استوارت (4) در رابطه با مراحل شکل گيري مباحث شهري به تشريح هر دوره خواهيم پرداخت. کليد واژه ها: منظر شهر، زبان کالدي، زبان خاموش مقدمه   در ابتداي بحث به جاست به واژه ي «منظر شهر» و تعريف آن نگاهي داشته با شيم: اين واژه مانند واژه ي شهرسازي علي رغم آن که مفهومي «قديم» (5) است که از ديرباز با پيدايش و تکوين شهرها همواره ماهيتاً وجود داشته؛ اما به عنوان واژه اي تخصصي در اواخر قرن نوزدهم ميلادي با طراحي و اقدامات فردريک لا المستد در رابطه با شهرهاي آمريکايي مطرح شد. ويليام ويلسون (6) از وي با عنوان پدر طراحي منظر ياد کرده است. بعداً اين واژه را گوردن گالن در مجله ي آرکيتکچرال ري ويو (7) عنوان کرد و سپس به صورت مجموعه در کتاب منظر شهري به سال 1961 منتشر شد و در اواخر قرن بيستم چارلز والرهيم آن را توصيف دستاوردهاي در حال وقوع در زمينه ي شهرسازي عنوان کرد و امروز مشخصاً رشته اي تخصصي و تعريف شده منشعب از شهرسازي و معماري است. اما با همه ي اين ها معناي منظر شهري چيست؟ کالن از طراحي منظر شهر به عنوان «هنر يکپارچکي بخشيدن بصري و ساختاري به مجموعه ي ساختمان ها، خيابان ها و مکان هايي که محيط شهر را مي سازند و هنر چگونگي برقراري ارتباطات بين اجزاي مختلف سازنده ي کالبد شهر»، سخن گفته است. منظر شهر بخشي از شکل شهر است که ناظر آن را دريافت مي کند. به عبارتي شکل شهر در لايه ي منظر شهري به کيفيتي مستقيماً محسوس تبديل مي شود؛ يعني منظر شهر عينيت قابل ادراک و فضاي مورد ادراک ما از واقعيت موجود شهر پيرامونمان است. آنچه کالن با بحث ديده هاي متوالي (8) سعي در بيان آن داشته، آموختن سواد زبان بصري خاموش منظر شهري پيرامون ما بوده است که گوسلينگ (9) در کتاب: (Gordon Cullen: Visions of Urben Design) تحت عنوان درس هايي از کالن از آن نام برده است. بحث منظر شهرها به ويژه امروزه با مطرح شدن نگرش هاي جديد خصوصاً رويکردهاي تعاملي و توجه به تاثيرات متقابل محيط بر انسان و انسان بر محيط اهميت بيش تري يافته است و اين در حالي است که مشخص شده منظر شهري که بتواند تصوير واضحي از خود به جا بگذارد، مي تواند نقشي اجتماعي نيز داشته باشد، چرا که به مردم کمک مي کند بدانند در کجا هستند و در نتيجه محيط را خوانده، به نحو مطلوب تري فعاليت هايشان را تنظيم کنند و حتي مي تواند خاطرات جمعي و ارتباطات گروهي را افزايش دهد. در واقع هدف از عنوان اين واژه اساساً توجه به بحثي است طراحي شهري در بستر تاريخ به توجه به فضاهاي عمومي زير پوسته ي شهر به دنبال آن بوده است و طراحي منظر با هدف ايجاد تصوير ذهني ماندگار، با ماهيتي پويا و تحويل يابنده در دل آن مستقر بوده است. نمودار شماره ي 1 مراحل گذار تاريخي طراحي منظر را ارائه مي نمايد که اجمالاً به شرح مختصري از هر دوره مي پردازيم.



1- دوره ي باستان؛ از شکل گيري تمدن هاي کهن؛ دوران کلاسيک   دوره ي قرون وسطي تا عصر رنسانس همان طور که اشاره شد همواره با پيدايش تمدن ها و شکل گيري شهرها، طراحي منظر نيز وجود داشته است. اما در اين دوران مي توان نکات قابل توجه زيباسازي منظر شهري را در قالب طراحي کاخ ها، معابد و مناطق مذهبي، فضاهاي شهري، باغ ها و ويلا باغ ها و محورها و ديوارها و باروهاي شهر ملاحظه نمود. کاخ ها   تصوير 1، تصويري از کاخ شهر کنسوس مربوط به تمدن مينوس واقع در جزيره ي کرت را نشان مي دهد نحوه ي انتخاب مکان استقرار مجموعه به عنوان مثال در جزيره Site Selection واقع بر بلندي يک تپه، مشرف و مسلط بر جزيره مسلط بر جزيره مشاهده کرد. در طراحي مجموعه به زيبايي از اختلاف سطح زمين با تراس بندي ها و کف سازي هاي متنوع؛ نماسازي ويژه ي واجد طرح منسجم در کل مجموعه با استفاده از ايوان ها و ستون ها رنگين و عناصر نمادين خاص آن فرهنگ استفاده شده است. شکل گيري کل مجموعه حول فضاي باز مرکزي منتظم که عملاً فضاي شهري مجموعه را تشکيل مي داده؛ ديوارنگاره هاي بسيار زيبايي که در آرايش ايوان ها به کار رفته است از ديگر نکات برجسته ي طراحي منظر اين کاخ بوده است، تا جايي که جنسن در کتاب «تاريخ هنر» از يکي از ديوارنگاره هاي اين کاخ با نام «بانوان زيباي پاريسي» نام برده است.



معابد و مناطق مذهبي و فضاهاي شهري (آگورا، فروم، بعدها ميادين شهري)   تصوير 2 مربوط به منطقه اي مذهبي است که علاوه بر دارا بودن نقش فضاي شهري، نقطه اي کانوني و يادماني در فرهنگ و خاطره جمعي آن جامعه بوده است و همان گونه که ملاحظه مي شود در طراحي منظر آن به زيبايي از کليه ي امکانات طراحي منظردر خلق صحنه اي به يادماندني باشکوه استفاده شده است. اختلاف سطح، آب، گياه، ترکيب توده و فضا و کاربرد بي نظير معيارهاي هنري در ترکيب اجزاي تشکيل دهنده ي فضا منجر به خلق منظري باشکوه شده است. محورهاي اصلي شهر و طراحي حصارها، ديوارها و باروهاي شهري   تصوير 3 يک محور اصلي در مصر باستان را نمايش مي دهد که در طراحي منظر آن با استفاده از نمادهاي فرهنگي - مذهبي موفق به خلق محوري شهري با تاکيد بر ويستاي (10) آن (دور منظر خيابان) با قرارگيري معبد اصلي شهر در نقطه ي کانوني بصري شده اند. باغ سازي و طراحي ويلا - باغ ها   نمونه ي باغ هاي معلق بابل که به صورت يک سري تراس هاي مشجر بوده است که بر روي هر تراس گونه ي گياهي متفاوتي کاشته مي شد، يا ويلا - باغ هاي ايتاليايي که نمونه هاي بسيار زيبايي از طراحي منظر و ترکيب محيط طبيعي و مصنوع را ارائه مي کند و در آن ها آب، گياه، تنديس و بنا در ترکيبات بي نظير با دخل و تصرف و طراحي ويژه در مناظر طبيعي ارائه شده است، مانند ويلا آدريانا در تيولي و نمونه هاي بسيار ديگر از اين دست (تصاوير 4، 5 و 6)



در اين دوره ي طراحي منظر عمدتاً به عنوان تجسم و تجسدي از جهان آفرينش در قالب الگوي کيهاني (11) با بياني نمادين در کالبد شهر صورت مي گرفته و بعضاً خود شهر نيز به عنوان يک نماد از نظم کيهاني (12) مطرح بوده است؛ به عبارتي ديگر کالبد شهر تاويلي از نظم آسماني (13) و نظم حاکم بر جامعه توسط حاکميت بوده است (14) که در اين راستا از زبان کالبدي و تمهيدات شکلي به بهترين نحو و به استفاده از نمادها و نشانه هاي فرهنگي بهره گيري مي کردند.

اما قدر مسلم آن که طراحي منظر در اين دوره از جانب طبقه ي حاکم و در قالب پروژه هاي بزرگ شهري به صورت بيان ويژه طبقه ي حاکم در متمايز کردن فضاي شهري شان و نمايشي بصري از موقعيت اقتصادي - اجتماعي حاکميت شهري بوده است و تنها به بخش هايي ويژه از شهرها اختصاص داشته است. به طور کلي زيباسازي منظر در اين دوره را مي توان به شرح نمودار شماره ي 3 جمع بندي نمود. 2- دوره ي کلاسيسيسم تجديد حيات يافته، 1750-1450 ميلادي   اين دوره، دوره اي است که روش هاي علمي مطرح و فرايند روش علمي از طريق آزمون تجربي پايه گذاري شده است. نبرد ميان دگماتيسم و عقل پايان مي يابد و  دنياي مدرن پا به عرصه مي گذارد. در اين دوره جهان، نظامي عقلاني تلقي شده و دانش خرد گرا و نگرش انسان مدار حاکم مي شود. لذا زيبايي مترادف با کمال و از طريق طراحي عقلايي (نظير استفاده از قواعد پرسپکتيو علمي در طراحي منظر) حاصل مي شود. کشف قواعد پرسپکتيو علمي، انقلابي بصري در طراحي منظر را به دنبال دارد. نمودار شماره ي 4 تاکيدات زيباسازي منظر در اين دوره را نمايش مي دهد. در اين دوره طراحي ميادين شهري و محورهاي اصلي شهر نقطه ي عطف طراحي منظر شهري است. از نمونه هاي زيباي طراحي منظر اين دوره مي توان به ميادين زيباي رنسانسي نظير ميدان کمپودليوي رم کار ميکل آنجلو اشاره کرد. تصوير 7 منظر ورودي اين ميدان را نشان مي دهد. ميادين در اين دوره فضاي شهري، نقطه ي عطف کالبدي و تجلي گاه هويت شهرها بوده اند. لذا ملاحظه مي شود در بدنه سازي ها به مساله ي محصوريت متوازن، نماسازي منسجم و همگون، نقاط عطف ديد و دور منظر و نقاط کانوني و استفاده از عناصر تزييني و نمادين تاکيد بسيار مي کرده اند. تصاوير 8 الي 11 نمونه هايي از ميادين شهري را نمايش مي دهد که عمدتاً در قالب پروژه هاي بزرگ شهري، طراحي و اجرا شده اند. در طراحي محورهاي اصلي شهر نيز نظم بصري با رعايت خط آسمان موزون و ترکيب متوازن توده و فضا با طراحي منسجم و استفاده از تقارن، نظم و توازن در بدنه سازي هاي رعايت مي شده است.





در ايتاليا در اين دوره علاوه بر ميادين با شکوه، طراحي منظر حول محور ويلا - باغ نيز گسترش مي يابد. در منظر سازي ويلا - باغ هاي ايتاليا با استفاده از تراس بندي ها، پله ها، آب نماها، تنديس هاي هنرمندانه و نفيس و بهره گيري از قواعد پرسپکتيو شکل مي گيرد. مکان قرار گيري اين ويلا- باغ ها مسلط بر محيط اطراف بوده و ايده ي حاکميت و کنترل بر طبيعت با نظمي کاملاً هندسي اعمال مي گرديد. مي توان از ويلا مديچي (تصوير 12) در فلورانس کار ميکلوتسو، ويلا پالاديو، ويلا ماداما کار رافائل، که در آن ترکيب آب، طبيعت، گياه، عناصر معماري و تنديس ها، فضاي نمايشي باشکوهي خلق کرده است و ويلا لانته کار وينولو که آب و حرکت آن در امتداد محور باغ از درون غاري جنگلي آغاز و پس از عبور از تراس ها در فواره ها و کانال هايي جريان مي يافت و ويلا دسته کار ليگوريو در تيولي با صحنه آرايي آب نام برد، که کلاً زيباترين بهره را از شکل زمين، تراس بندي آن و گياه کاري برده و در همراهي با تنديس ها و پله ها و رمپ ها همراه با بناهاي معماري زيبا به خلق مناظري بي نظير دست يافته بودند. آخرين نکته در مورد منظرسازي ايتاليايي را مي توان در طرح سيکستوس پنجم ديد، که در قالب ايده ي نظام حرکتي و در عين حال تاکيد بر بخش هاي مهم شهر با استفاده از تک ستون هاي هرمي مصري (ابليسک) به عنوان نقاط کانوني بصري (15) چهره مي نمايد. اين طرح عملاً سنگ بناي تحولات و تغييرات آتي شهر رم قلمداد مي شود. در اين جا شاهد آشکار شدن يکي از درخشان ترين فرآيندهاي طراحي در تاريخ شهر هستيم. (16) به عبارت ديگر اين ايده مقوله ي طراحي شهري و طراحي منظر را از قالب پروژه هاي بزرگ شهري خارج و در قالب مقوله ي فرايند شکل گيري تدريجي قرار دارد. در اين رابطه تحکامل ميدان پوپولوي رم (تصوير 13) به وضوح قدرت يک شيوه ي تفکر در سازماندهي فضا در گذر زمان را به نمايش مي گذارد. در انگلستان، لندن، طرح کريستوفر رن بعد از آتش سوزي لندن با سازماندهي ميادين شهري به عنوان نقاط عطف طراحي منظر در ارتباط با بلوارها و محورهاي اصلي شهر، نمونه جالبي از مورد انگليسي توجه به نقاط عطف و کانوني در طراحي منظر شهري است.



در فرانسه طراحي منظر عمدتاً با کاخ - پارک ها شکل مي گيرد. در اين دوره درک مفاهيم نوين جهاني به دنبال کشفيات کوپرنيک و کپلر، مفاهيم بي نهايت و خرد انساني را مطرح مي کند و توجه به بي نهايت در طراحي منظر شکل مي گيرد. معروف ترين طراحان منظر اين دوره در فرانسه لونوتق (17) طراح منظر ورساي (18 و لوويکونت (19)، تصاوير 14 و 15).

لوو (20) و مانسار (21) بودند که بر محورهاي مرکزگرا، زاويه ي ديد و نقطه ي اوجي که چشم را به سمت افق هدايت کند تاکيد داشته اند (علاوه بر ساير مواردي که به عنوان دستاوردهاي طراحي منظر تا اين جا به آن ها اشاره شد) اصول طراحي لونوتق در فرانسه در تمامي کشورهاي اروپايي بسط يافت. که در اين رابطه مي توان طبق نمودار شماره 5 مباحث اين دوره را جمع بندي نمود. 3- دوران آرمان گرايي و اصلاح شهري، 1850-1750 ميلادي   در نيمه ي دوم قرن هجدهم ميلادي، علم جديد در فرايند صنعتي شدن کاربرد مي يابد که آن را تکنولوژي علمي مي ناميم و در نتيجه ي آن تغييرات اجتماعي و محيطي به وجود مي آيد. در اين دوره تجربه نشان داد که عقل گرايي از نظر محيطي و اخلاقي نتايج خوبي در بر نداشته و لذا درصدد بهبود برآمدند. طرح مفهوم آرمان شهر که با جامعه ي  آرماني پيوند داشت عمدتاً در اين دوره توسط يوتوپيست ها (22) مطرح شد شهرسازي فرمال با بهبود تسهيلات اجتماعي پيوند مي خورد و دراين دوره تفکرات آگاهانه در مورد برنامه ريزي به عنوان يک مساله ي کالبدي - اقتصادي- اجتماعي آغاز مي شود که در قالب رفرم هاي شهري و ايده هاي اصلاح طلبانه مطرح مي شود. نمودار شماره ي 6 تاکيدات زيباسازي منظر در اين دوره را نمايش مي دهد.

از مصاديق طراحي منظر شهري در اين دوره مي توان از خيابان ريولي در فرانسه طرح پرسيه و فونتين با سبک امپاير نام برد که در يک طرف خيابان منازل کارمندان عالي رتبه و در طرف ديگر پارک (براي نخستين بار به عنوان يک کاربري عمومي شهري و مکاني براي بروز و نمود خرده بورژوازي نوپاي شهري) طراحي شد. ميدان کنحکورد، سه ميدان درنانسي و عمدتاً طراحي بدنه ها در مقياسي عظيم و طراحي ميادين شهري از جمله مصاديق اين نوع طراحي هستند. از نمونه هاي انگليسي آن مي توان از سير کوس و رويال کرسنت (تصوير 16) کار جان وود و ريجنت پارک لندن کار جان نش نام برد. رويال کرسنت در شهر بث (23) در واقع از اولين اقدام هاي طراحي شهري در طرحي واحد در تلفيق با طبيعت مجاور خود است. طراحي منظر در اين دوره مختص طبقه ي حاکم و مناطق اعيان نشين و جديد يا بازسازي شده ي شهر بوده است. مباحث اين دوره در نمودار شماره ي 7 جمع بندي و ارائه گرديده است. 4- دوره ي فن گرايي شهري و توسعه طلبي، 1930-1850 ميلادي   از اواخر قرن نوزدهم مشکلات اساسي و مسائل بغرنج در شهرهاي مغرب زمين به وجود آمد که خود ناشي از پيشرفت هاي علمي و تحولات تکنولوژي آن زمان بوده است. شهر پس از دوران انقلاب صنعتي بسيار متراکم، پر جمعيت آلوده و با کيفيت فضايي بسيار پايين بوده است؛ به عبارت د يگر شهرها در نتيجه ي تغييرات حاصل از تحولات علمي - فني و رشد جمعيت و مهاجرت ها از درون منفجر شده و تمام کيفيات مطلوب خود را از دست دادند سرعت ساخت و سازها و انفجار شهري به تبع انقلاب صنعتي شهر را نيز به پيروي از رواج تفکر خودگرا به مساله اي فني تبديل کرد. نمودار شماره ي 8، تاکيدات منظرسازي اين دوره را نمايش مي دهد.







تغييرات کالبدي و مديريت از مباحث اصلي است که نمونه ي بارز آن طرح اژن اسمان (1870-1850 ميلادي) براي شهر پاريس است (تصوير 17) که علاوه بر اقدمات کالبدي مقطعي و موردي (24) که شامل طراحي منظر در قالب بدنه سازي ها، خيابان کشي ها، احداث بلوارها و طراحي منظر محورها و خيابان هاي شهري و طراحي منظر اطراف بناهاي مهم، يادماني و تاريخي شهر مي شود. از نظر مالي - اداري نيز با ايجاد ادارات جديد نظير اداره ي طرح و کنترل نقشه ي شهر پاريس، اداره ي آب و فاضلاب و همچنين چگونگي مديريت اداره ي شهر واجد ويژگي هاي ارزنده بوده است. اسمان در مواجهه با شهر پاريس تحت تاثير بسيار زياد شهرسازي دوران باروک قرار داشته است. وي همچنين از اقدامات کريستوفر رن در بازسازي لندن و فعاليت هاي تحسين برانگيز پاپ سيکستوس پنجم در رم که به آن ها اشاره شد، نيز تاثير بسيار پذيرفته است. تأکيد اصلي وي اتصال نقاط يادماني مهم با ايجاد بلوارهاي عظيم شهري با تخريب هاي وسيع بوده است. عمده ي اقدامات وي در پاريس حول محور طراحي فلکه، بلوار، پارک، خيابان هاي طويل و بي انتها (تحت تاثير شهرسازي دوران باروک) با نماهاي متحد الشکل و در قالب پروژه هاي عظيم شهري بوده است. از تاثيرات وي بر جنبه ي عملي طراحي منظر مي توان به توجه بسيار به کريدورهاي بصري، ايجاد هماهنگي در سيماي جداره ها با استفاده از طراحي در مقياس بزرگ و واحد، استفاده وسيع و گسترده از نشانه ها در شهر (تحت تاثير اقدامات سيکستوس پنجم) با نشانه پردازي در طراحي منظر، ارتقاي کيفي منظر شهري با استفاده از فضاهاي سبز و محورهاي سبز خطي و تسهيل و تسريع حرکت بين نقاط کانوني شهر اشاره نمود. در اين ميان معماري و شهرسازي تقسيم کار به وجود آ مد. طرح لانفان براي شهر واشنگتن از نمونه هاي آمريکايي توجه به طراحي منظر شهري در قالب محورها، ميادين، بدنه سازي ها و نقاط عطف بصري و تاکيد بصري در شهر است. (تصوير 18 طرح لانفان را نمايش مي دهد) و نهايتاً طرح شهر سفيد شيکاگو که توسط دنيل برنهم و شهر سياتل که توسط فلردريک لاالمستد طراحي شد و با عنوان جنبش شهر زيبا در تاريخ شهرسازي مطرح است. در اين رابطه مي توان عنوان کرد که در اواسط قرن 19 به بعد از دوران انقلاب صنعتي و گسترش ناگهاني شهرهاي آمريکايي، زماني که اين کشور پايه ي اقتصادي خود را بر صنعت استوار کرد، شهر شيکاگو تبديل به مرکز تجاري بزرگ رو به رشدي شد که بعد از آتش سوزي سال 1817 م و مسائل سياسي جامعه ي آن روز آمريکا (کمون شيکاگو) طبقه ي سرمايه داري جديد شهري به دنبال کسب اعتبار فرهنگي و به منظور بازسازي و نوسازي شهرشان در تبديل آن به مرکزي فرهنگي و الگويي براي ساير شهرهاي آمريکايي دست به انجام اقداماتي زدند که از ويژگي هاي ارزشمندي در تجربه ي طراحي منظر شهري برخوردار است. در واقع با رويکرد تجربيات مدرسه ي هنرهاي زيباي پاريس با استفاده از شيوه ي نئوکلايک براي دست يابي به اهداف فرهنگي و خلق و ايجاد خاطره ي اروپاي کهن در ذهن شهروندان تلاش کردند که منجر به نمايشگاه بين المللي شهر سفيد که به نمايشگاه کلمبين معروف است گرديد (1893 ميلادي) که در واقع سرآغاز جنبش شهر زيبا (25) است. فردريک لاالمستد (26) مسئول طرح و هماهنگي بخش هاي عظيم طرح شد و به عبارتي شيوه اي يکسان، هماهنگ، منسجم، آراسته، موزون، زيبا و تجملاتي در مقياسي عظيم در طراحي منظر شهري را به نمايش گذاشتند.



در اين جا به نقل قولي از دنيل برنهم اشاره مي کنيم؛ دو نوع زيبايي معمارانه وجود دارد، نوع اول مربوط به تک بناست و نوع دوم زيبايي منتج از آرايش مناسب مجموعه ي بناهاست. چگونگي ارتباط بين بناها نقش مهم تري دارد و اين همان بحثي است که گوردن کالن واضح نظريه منظر شهري بعدها تحت عنوان هنر ارتباطات (27) بر آن تأکيد دارد. از ويژگي هاي اين جنبش مي توان به، طرح هاي عظيم در مقياس کلان با آرايشي تشريفاتي و طراحي ويژه باشکوه با استفاده از مراکز شهري و مراکز فعاليتي عظيم، زيبا و باشکوه با طرح هايي نفيس که خود به عنوان مونوماني شهري در نقاط کانوني بصري (28) شهري مستقر بودند اشاره نمود. همچنين مي توان از طراحي و احداث پارک هاي بي نظير و بلوارهاي وسيع، توجه به ساختمان هاي عمومي، مراکز و ميادين شهري و مونومان هاي زيباي شهري و اصلاح جزييات کالبدي شهر با بهبود خيابان ها، نورپردازي و فضاي سبز نام برد که از اقدامات ارزنده اي تازه طراحي منظر است که با استفاده از زبان طراحانه ي واحد و تمايل به مقياس هاي بزرگ و با شکوه و گرايش به مداخلات کلان شکل گرفت. اما لازم به ذکر است که اين اقدامات نيز راه حلي براي جواب گويي به خواست طبقه ي متوسط و متوسط مرفه شهري بود که از نظر سياسي به اجرا درآمد و در واقع بين توده ي مردم شهري و جامعه ي شهري و اين طرح ها فاصله ي بسيار اساسي وجود داشت. اما ايده ي تلفيق شهر با طبيعت، طبيعت طراحي شده که در اين جنبش پا گرفت و پارک هاي بي نظير حاصل از اين ديدگاه از دستاوردهاي جالب آن در شهرسازي آمريکاست.



نهايتاً مي توان ازآموزه هاي کاميلو زيته نام برد، خصوصاً پيشنهادهاي وي درباره ي شهر وين که با نشر کتاب «طراحي شهرها بر مبناي معيارهاي هنري» به سال 1889 ميلادي به طرزي وسيع بسط و گسترش يافت. زيته در کتاب خود به چگونگي مکان گيري و ايجاد ارتباط بصري و کالبدي بين بناهاي يادماني و ميادين شهري مي پردازد و با استفاده از نمونه ميدان هاي قرون وسطايي شهرهاي اروپايي مباحث ارزشمندي را در چگونگي ايجاد اتصالات و تداوم هاي بصري عنوان مي کند. نکاتي که وي در طراحي منظر ميادين شهري با استناد به تجارب شهرهاي قرون وسطايي مطرح کرده، شامل خالي نگه داشتن فضاي وسط ميدان، محصوريت (29) متناسب ميدان، اندازه و شکل ميدان، چگونگي نحوه ي اتصال خيابان به ميدان در رابطه با کاهش حداقل محصوريت ميدان و تداوم بصري و تباين فضايي آن است. او در مقايسه اي بين ميدان هاي گذشته و فضاهاي جديد، به يکنواختي و کسالت بار بودن، عدم جذابيت فضاهاي جديد که خود ناشي از عدم توجه به ترکيب متوازن توده و فضا و بي توجهي به ملاحظات هنري است، مي پردازد و بر استفاده از معيارهاي هنري در طراحي فضاهاي شهري و منظرسازي هاي تأکيد بسيار دارد. مباحث مربوط به اين دوره در نمودار شماره ي 9 جمع بندي گرديده است. 5- دوره ي جامع نگري و کلگرايي، ترقي خواهي و سلطه ي روش علمي، 1950-1930 ميلادي   در اين دوره آزمون فرضيه مطرح شد و در ادامه تفکرات خردگراي رايج در دوران قبل، طرح هاي توسعه ي شهري و منظرسازي در دل طرح هاي جامع توسعه ي شهرها گسترش يافت. عرصه ي عمل در دست برنامه ريزان شهري و عمدتاً حول محور طراحي شبکه (با استفاده از مدل هاي برنامه ريزي)، طراحي منظر حريم شبکه، ضوابط منطقه بندي (30) (از طريق اعمال قواعد تراکم، سطح اشغال بناها و کاربري زمين) و اعمال نظم بصري از طريق قواعد تفکيک زمين (31) و تراکم و سطح اشغال تعيين گرديد. گسترش شهرها و رشد جمعيت شهري سرعت بسيار يافت تا جايي که رشد و تحولات لجام گسيخته ي شهري عدم کارايي طر ح هاي جامع در تحقق بسياري از اهداف از جمله ساماندهي منظر شهري را به همراه داشت. مباحث اين دوره در نمودار شماره ي 10 ارائه گرديده است. تصاوير 19 و 20 نمونه يي از محصولات عملي اجرايي طرح هاي جامع را نشان مي دهد. در واقع در اين شيوه ي نگرش، به شهر همچون ماشين و ابزاري نگريسته شد که نظم فضايي آن حول محور کارايي، اقتصادي بودن و سهولت دسترسي مي گرديد و عملاً عرصه ي فضاهاي شهري، به عنوان مکان مراودات اجتماعي از شهر حذف گرديد و تبديل به فلکه ها و خيابان هاي شهري شد که عملاً وظيفه ي جعبه تقسيم ترافيکي را بر عهده داشتند (تصاوير 21 و 22)؛ به عبارت ديگر شهر تبديل به دياگرامي سه بعدي شد که براي سکونت انسان در نظر گرفته شده بود؛ که در نتيجه ي عدم توجه به؛ فضاهاي شهري مناظر شهري، ملاحظات کيفي فضاهاي شهري و ملاحظات اجتماعي، فرهنگي و ارزشي جوامع تبعاتي به دنبال داشت؛ تا جايي که ملاحظه مي کنيم راجر ترنسيک پشت جلد کتاب خود تحت عنوان «در جستجوي فضاي گمشده» (32) (تصوير 23)؛ از تصوير يکي از محصولات شهرسازي مدرن به عنوان گوياترين مصداق بحث خود استفاده کرده است. وي در اين کتاب از فضاي شهري به عنوان فضاي گمشده در شهرسازي مدرن نام مي برد و محصولات طرح هاي جامع را به نقد مي کشد. البته ناکارآمدي ديدگاه مدرنت، تفکر خودگرا (33) و انديشه ي کل محور در آزمون تجربي طرح هاي شهري اين دوران به اثبات رسيد که نهايتاً چه در باب ملاحظات نظري و انديشه هاي شهرسازانه و چه در عرصه ي عمل، توجه بهمفاهيمي نظير مديريت شهري، توسعه ي سازماني و توجه به ملاحظات کيفي و جنبه هاي بصري، هنري و زيباشناسانه و ادراکي فضاهاي شهري را به شدت مطرح ساخت. تاکيدات منظر سازي در اين دوره در نمودار شماره ي 11 ارائه گرديده است.



6- دوره ي فرايند طراحي، نسبيت گرايي، 1980-1950 ميلادي   در اين دوره فرايندي بودن شهرسازي مطرح شد و نظرات روش گرا (34) بيش از نظريات محصول محور تأکيد شد. مفاهيم مديريت، نظريات تصميم گيري، در انديشه هاي شهرسازي رسوخ يافت و انديشه ي مديريت صحيح جاي خود را به ترقي خواهي، کل گرايي و جامع نگري داد. تأکيدات منظر سازي در اين دوره در نمودار شماره ي 12 ارائه گرديده است. به دنبال درک عميق مسائل و مشکلات اجراي طرح هاي شهري و پيچيدگي شهر، زندگي شهري و مسائل آن توجه به جنبه هاي رويه اي شهرسازي، يعني فرايند هدايت و کنترل ساخت و سازها با بسترسازي قانوني، مالي و اداري، معطوف شد؛ در واقع در کنار خصلت شکل گيري تدريجي شهرها و بحث تحقق پذيري تدريجي طرح ها، بحث چگونگي مشارکت مردم و استفاده از مشارکت آن ها در تحقق طرح ها اهميت مي يابد. در اين رابطه مي توان به بازسازي 2 محله در المان اشاره کرد يکي مورد «کوي وايسن هوف» که در بازسازي هاي جنگ جهاني دوم با رويکرد مدرنيست ها است که در آن دوره طراحي و اجرا شد و ديگري «محله ي کروتسبرگ» که با رويکردي پست مدرن با مشارکت اهالي منطقه در دوره ي اخير بازسازي شد. در طراحي منظر اين دو محله شاهد تعابير زيباشناسانه متفاوتي هستيم که در واقع يکي بر اهميت ارزش هاي فرهنگي و معيارهاي استفاده کنندگان از فضا (مورد کروتسبرگ) تأکيد دارد و ديگري بر ملاحظات و ذوق هنري و زيباشناسانه نخبگان (35) و معماران متکي است.















مقوله ي ديگري که مي توان به آن اشاره کرد توان اکولوژيکي مناطق است که در اين رويکرد انسان در ارتباط با ساير عوامل محيطي قرار مي گيرد که در اين د وره مورد توجه بسيار قرار مي گيرد و کنترل فرآيند برنامه اهميت بسيار مي يابد. لذا با اين روند در نظريات شهر سازي فرايند نسبت به محصول (36) و هدف اهميت بيش تري مي يابد. در اين دوره نيز جهت گيري اصلي و توجه اصلي معطوف به عينيات زيباشناختي طراحي منظر است و جداره سازي هاي تزييني (تصوير 24) در کانون طراحي هاي منظر شهري قرار مي گيرد. طرح ها از حالت جامع خارج و در قالب طرح هاي مقطعي و موردي (37) اما در چارچوبي استراتژيک طرح و اجرا مي شوند (تصوير 28). مباحث اين دوره در نمودار شماره ي 13 جمع بندي گرديده است. 7- دوره ي طراحي تعاملي - ادراکي - پايدار، 2000-1980 ميلادي   مباحث مرتبط با منظرسازي در اين دوره در نمودار شماره ي 14 ارائه گرديده است. طراحي منظر در اين دوره با تغييرات بسيار اساسي همراه است چرا که مفهوم مکان به عنوان عامل اصلي خلق فضا مطرح مي شود و نقش اصلي طراحي ايجاد مکان عنوان مي گردد که معناي آن بيش از آرايش کالبدي فضاهاي شهري است. در اين مقوله در کنار ابعاد عيني و کالبدي فضاي شهري به معناي و وجوه ادراکي آن نيز اهميت داده مي شود (تصوير 29) و بر خلاف دوره هاي قبلي در اين دوره کيفيت، حاصل تعامل محيط و انسان است، منظور از مکان، ترکيبي از معني، هدف، زمان و فضاست، که به صورت سيستمي در نظر گرفته مي شود که تغيير در هر يک باعث تغيير هويت مکان مي شود. کثرت گرايي در طرح هاي شهري و تعاملي بودن طراحي ها مطرح مي شود (چارلز مور ميدان توسکانا را با نظرخواهي از مردم طراحي مي کند) در واقع بحث مشارکت استفاده کنندگان در فرآيند طراحي نبوده و در آن خواسته ها، نظرات و اهداف و توانايي هاي ادراکي همه ي گروه هاي جمعيتي ذي نفع در نظر گرفته مي شود (تصاوير 30 و 31). توجه به جنبه هاي ادراکي اهميت يافته و کنترل منظر شهري به منظور ايجاد تصوير ذهني قوي در جهت افزايش حس تعلق به مکان و حفظ خاطرات جمعي شکل مي گيرد (تصوير 32 الف و ب) نهايتاً طراحي منظر پايدار شهري با توجه به ملاحظات زيست محيطي و الزامات توسعه ي پايدار به شکل گسترده اي مورد توجه قرار مي گيرد. مباحث اين دوره در نمودار شماره ي 15 جمع بندي گرديده است.











جمع بندي و نتيجه گيري   انسان تنها موجودي است که تا اندازه ي بسيار، بي بهره از غريزه به جهان مي آيد، غريزه اي که شيوه ي رفتار ساير گونه هايي را که بي بهره از آگاهي درباره ي حرکت هاي لازم براي تضمين بقاي خود هستند به آن ها ديکته مي کند. انسان بايد خود با شناخت جهان پيرامون و سپس کاوش راه سلطه بر آن، اين حرکت ها را کشف کند. راه هاي شناخت بسيارند. انسان ابتدا از راه تجربه، فن صيانت بقا را که مشخصه دوران بيش از تاريخ اوست گسترش داد، دوراني که حدود 2 ميليون سال به درازا کشيد. شکل گيري زبان، تفکرات او را انسجام بخشيد و با اختراع نوشتار (38)، علوم، رياضيات، فلسفه، ادبيات و خلاصه بخش اعظم آنچه که فرهنگ انساني را تشکيل مي دهد زاده شد. بنابراين شناخت پر بهاترين چيزي است که انسان دارد. چيزي که خدا به وسيله ي آن او را همانند خويش کرده است. امروز ما دو سرچشمه براي شناخت داريم، که نظاره ي جهان برون که تفکر و تأمل به آن ياري مي دهد و فنوني پشتيبان آن است؛ اين نظاره به ما مي آموزد که طرز کار جهان چگونه است و اين دانايي به دست آمده را علم ناميديم. اما انسان به آنچه علم مي آموزد خشنود نمي شود. او همچنين جوياي معناي زندگي و مباني اخلاقي رفتار خويش است و از اين لحاظ به فلسفه و دين دست مي يازد وانگهي اين ناخشنودي او را وا مي دارد تا جهاني را که در آن زندگي مي کند بازآفريند و اين علت وجودي هنر است. افزون بر اين کنجکاوي انسان سبب مي شود که با قوه ي تعقل، زباني انتزاعي طرح ريزد که نماد حقايق مطلق باشد و اين همان رياضيات است. دين، علم، فلسفه، هنر، رياضيات، شبه علم راه هاي مختلف شناخت انسان است و مهم آن است که راه هاي گوناگون شناخت را در هم نياميزيم و قواعد خاص هر يک را محترم بشماريم. کالبد شهر و شکل هاي ساخته شده به دست انسان ادامه ي فرايند انديشيدن وي است. شکل و نظم هاي متفاوت حاصل از چگونگي ترکيب آن ها ناشي از فکر و به منظور برآوردن نيازهاي انسان است. در درون چنين فضايي، فعاليت هاي انسان و ساخت و سازهاي وي که فکر آن ها را هدايت مي کند واقع مي شود و اين رابطه اي متقابل است، ما به فضا شکل مي دهيم. ما در فضا شکل مي گيريم. به عبارت ديگر تجربه در محيط، خود تاثيرات حسي را به دنبال دارد که محتوايي براي انديشيدن و مبنايي براي تفکر مي شود. لذا شکل شهر ترکيبي از تفکر و تجربه را در تاثير متقابل بر يکديگر نشان مي دهد. علاوه بر آن ادراک صحيح و خوانايي محيط يک جزء اساسي در رضايت عاطفي از زندگي در شهر است. لذا منظر شهري اي که بتواند تصوير واضح و روشني از خود به جا بگذارد مي تواند نقش اجتماعي نيز بازي کند، چرا که به مردم کمک مي کند تا بدانند در کجا هستند، محيط را خوانده، به نحو مطلوب تري فعاليت هايشان را تنظيم کنند و حتي مي تواند نمادها و خاطرات جمعي و ارتباطات گروهي را افزايش دهد. پس ذهن انسان هم به منظر شکل مي دهد و هم در منظر شکل مي گيرد. از اين رو منظر شهر که عينيت حاصل از شکل شهر است.، نمادي محسوب مي شود که ارزش هاي فرهنگي و ايده آل هاي جامع را به طور کالبدي باز مي نماياند.

پي نوشت:   1- دانشيار، مدير گروه معماري و مدير پژوهش دانشکده هنر و معماري (دکتر در شهرسازي - آرشيتکت - طراح شهري) دانشکده هنر و معماري، واحد علوم و تحقيقات، دانشگاه آزاد اسلامي. 2- Gordon Cullen. 3- Globaization 4- Stweart, James, 5- واژه شهرسازي به اعتقاد ژ. بارده (G.Bardet) (شهرسازي، نشر پوف، پاري، 1959) براي نخستين بار در سال 1910 م. به کار برده شد و جامع فرانسوي معماران - شهرسازان در سال 1914 به رياست اژن هنارد بنياد گذاشته شدو انستيتو شهرسازي دانشگاه پاريس در سال 1925 به وجود آمد. (شواي، فرانسواز، «شهرسازي، تخيلات و واقعيات»، ترجمه سيد محسن حبيبي، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1375، ص 2.) 6- Wilson, William 7- Architectural Review 8- Serialvision 9- Gosling 10- Vista 11- Micro Cosm 12- راپاپورت، آموس. ص 415 12- جيمز موريس، ص 403 14- لينچ، کوين. ص 94-93 15- Focal Point 16- بيکن، ادموند. 17- Le Notre 18- Versalles 19- Vauele Viconte 20- Le Veau 21- Man Sart 22- Utopist 23- Bath 24- Piecemeal Planning 25- City Beatiuful movement 26- Frederick Law Olmsted 27- Art of Relationship 28- Focal Point 29- Enclosure 30- Zoning Ordinance 31- Subdivision Regulation 32- Finding Lost Space 33- Rational 34- Procedural 35- Elite 36- Substantional 37- Disjointed Incremental 38- اگر نوشتار نبود زندگي وجود نداشت؛ زن ها حاملان برنامه ويژه حياتند. برنامه ژنتيکي به معناي دقيق کلمه در ژن ها نوشته شده و با وساطت پروتئين ها به نمودارهاي بروني ترجمه مي شود. ارس، هانري، ژري، «علم، شبه علم و علم دروغين؛ بررسي راه هاي شناخت»، ترجمه دکتر باقري، نشر ني، 1379، ص 30.   مراجع 1- ارس، هانري، ژري، (1379) «علم، شبه علم و علم دروغين؛ بررسي راه هاي شناخت»، ترجمه دکتر باقري، نشر ني. 2- بيکن، ادموند، (1376) «طراحي شهرها»، ترجمه فرزانه طاهري، انتشارات مرکز مطالعات و تحقيقات شهرسازي و معماري ايران. 3- حبيب، فرح، (1380)، «تحليل شکل شهر، معنا و معيار»، رساله دکتري شهرسازي دانشگاه تهران. 4- راپاپورت، آموس، (1368)، «منشاء فرهنگي مجتمع هاي زيستي،» ترجمه راضيه رضازاده، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ايران. 5- شواي، فرانسواز، (1375) «شهرسازي، تخيلات و واقعيات»، ترجمه سيد محسن حبيبي، انتشارات دانشگاه تهران، تهران. 6- کالن، گوردن، (1377)، «گزيده منظر شهري»، ترجمه منوچهر طبيبيان، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1377. 7- لينچ، کوين، (1376)، «تئوري شکل خوب شهر»، ترجمه سيد حسين بحريني، انتشارات دانشگاه تهران، تهران. 8- موريس، جيمز، (1368)، «تاريخ شکل شهر تا انقلاب صنعتي»، ترجمه راضيه رضازاده، انتشارات جهاد دانشگاهي دانشگاه علم و صنعت ايران. 9- نوربرگ شولتز، کريستين، (1353)، «هستي، فضا، معماري»، ترجمه محمد حسن حافظي، انتشارات تهران، تهران. 10- Archer, L. B (1970). "An Overview of the Design Process", in Moore, Gary, T. "Emerging Methoeds in Environmental Design and Planning", Procceeding of the Design Methods Group, "First International Conference", Cambridge Mass. 11- Gosing, D. (1996), "Gordon Cullen;" Visions of Urban Design", London, Academy Edition. 12- National Geographic, (1993), Vol, 183, No. 5, May. 13- Wilson, William, (1994) "The City Beautiful Movement", The John Hopkings Uni-Press, Baltimor, London. Abstract: The debate about designing cityscape and the visual chaos in contemparary cities, is considered as one of the most important aspects of living environments of human beings. What is cityscape? Since when cityscape has existed? Since when this concept has been used and with what applications? What is its present situation? In fact: this article attempts by briefly reviewing the evolution of cityscape, to classify its historical turning points. Moeover, in every historical Juncture, a picture of the relevant citycape is presented. منبع: دانش نما شماره پياپي ‍‍180-179  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5819]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن