واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هماهنگي، شاه كليد موفقيت نويسنده: احمد بردبار شكي نيست كه همه ي شما دوست داريد شاه كليد موفقيت را داشته باشيد؛ شاه كليدي كه هر كسي آن را داشته باشد، از داشتن بقيه ي كليدهاي ريز و درشت در دسته كليد زندگي بي نياز مي شود. براي يافتن آن همراه ما باشيد. عامل تعيين كننده موفقيت قانون هماهنگي اساسي ترين قانون و عامل تعيين كننده در موفقيت است؛ چرا كه هماهنگي روش خداوند است و هستي بر پايه ي اين قانون عمل مي كند. بدون ترديد كساني كه در زندگي خود به موفقيت هاي بسيار بزرگ و شگرف نايل شده اند، به شكلي (هر چند جزيي) براساس اين قانون عمل كرده اند. موفقيت و شكست نه تنها در انسان، بلكه در تمام اجزاي هستي قابل رديابي است. از شكوفه هاي بهاري، تنها تعداد اندكي تبديل به ميوه مي شود. در ميان زنبورهاي عسل، تنها يكي از زنبورهاي نر موفق به لقاح با ملكه مي شود. در بين پرندگان آن تعدادي كه بتوانند سختي ها و سرماي زمستان را تحمل كنند، مي توانند بهار سال بعد را ببينند و... در بعضي موارد و براي بعضي از گونه ها، موفقيت با بقاء و شكست با نابودي مترادف است. براي آنان، مبارزه براي كسب موفقيت، تلاش براي بقاء است و آنهايي كه قادر به انطباق خود با شرايط و تغييرات نشوند، از ميان مي روند. اما موفقيت و شكست از كجا مي آيد و چه عواملي در آن دخيل است؟ الگوهاي موفقيت تاكنون براي موفق شدن، روش ها و قواعد بسيار معرفي شده كه بسياري از اين قوانين با معلوم كردن فصل مشترك خصوصيات ذاتي افراد موفق و الگو شده و توجه به رفتارهاي آنها بدست آمده است. با استفاده از اين روش ها مي توان تا حدي به موفقيت هاي ظاهري نزديك شد. بخشي ازاين قوانين كه افراد به شكل خودآگاه يا ناخودآگاه آن را در كارها و ارتباطات خود رعايت مي كنند عبارتست از نرمي، قدرت انطباق، شناخت و رعايت تناسب در هر كار در نظر گرفتن شرايط و اقتضائات زمان و مكان و طرف هاي دخيل در موضوع، دقت، تلاش، سرعت انتقال، تواضع، درستكاري و دوري از دروغ، تقلب و فريب، انجام دستورات الهي و... اين كليدها قادرند ما را به سطحي از هماهنگي نزديك كنند و موفقيت را در اين سطح به تجربه درآورند. به شكل طبيعي همه ي ما از كسي يا جايي الگو و تأثير مي گيريم؛ به عبارت ديگر خود را با آن هماهنگ مي كنيم و بسته به نوع هماهنگي و مرجع هماهنگي مان از نيروي آن برخوردار مي شويم. نكته ي ضروري كه معمولا از آن غفلت مي شود اين است كه لازم است فرمول ها را با شرايط خود تطبيق دهيم. اگر يكي از الگوهاي موفق يا يكي از بزرگان، كشاورزي، چوپاني يا ماهيگيري مي كرد، به اين معنا نيست كه ما لزوماً به كشاورزي يا چوپاني يا ماهيگيري بپردازيم. بعضي ويژگي ها شخصيتي و منحصر به فرد است و لزومي به انطباق كامل و الگوبرداري از اين ويژگي ها وجود ندارد. عوامل مؤثر توجه به شرايط زمان و مكان و افراد درگيري در موضوع از عوامل كليدي و تعيين كننده در موفقيت است. هوشياري يعني اينكه هركاري در زمان خاصي كارايي دارد و نمي توان در هر زمان انتظار نتيجه ي مؤثر را داشت. روشي كه براي انجام هر كاري استفاده مي شود نيزاهميت زيادي دارد. هر كاري بايد متناسب با روش خاص خود انجام داد. تكرار يك روش براي تمام كارها مؤثر نيست. به علاوه در نظر داشتن شرايط افراد درگير و شرايط و روحيات آنها و تناسبات آنها با كار و... نيز تا حد زيادي به عنوان عامل موفقيت شناخته شده است. با فهم الگوها و با توجه به شرايط خود، با گرفتن سر خط هاي كلي از منابع مرجع و وفق دادن اين سرخط ها با شرايط بيروني (مثل زمان و مكان و...)مي توانيم روش مناسب خود را بيابيم. اندازه ي توفيق و اثر گذاري چيزها و روش ها، متناسب با هماهنگي آنهاست. براي تحقق، مي بايست با هر چيزي به روش هماهنگ برخورد و براي هر هدفي با شيوه يي متناسب اقدام كرد. تجديد نظر در تعاريف نكته ي بسيار مهم اين است كه در موارد زيادي لازم است در تعريف موفقيت و شكست اساساً تجديد نظر كنيم. بعضي ممكن است به ظاهر موفق به نظر برسند، اما با نگاه دقيق از ديد درست، نمي توان آنها را موفق دانست. آيا كساني كه با تجارت هاي سياه (نظير مواد مخدر، قاچاق اسلحه، فساد، فحشا و...) به پول و سرمايه ي زياد مي رسند موفق هستند؟ اما شاه كليد طلايي موفقيت، يعني كليدي كه به تنهايي بتواند تمام درها را بگشايد، چيست؟ شاه كليد، گر چه بسيار در دسترس است، اما در حال حاضر به دليل شرايط پيچيده يي كه ما انسان ها براي خود درست كرده ايم يافتن آن بسيار دشوار و پيچيده شده است. آيا موفقيت چيزي جز «نشاندن تير بر هدف مورد نظر» است؟ اگر چنين است آيا نشانه گيري دقيق و درست به تنهايي مي تواند موفقيت ما را تضمين كند؟ در آيه ي زيبايي در قرآن كريم خداوند مي فرمايد : تو تير مي اندازي. اما در واقع خداست كه آن تير را به هدف مي نشاند!» و اين يعني تنها زماني موفق مي شوي كه خدا بخواهد و تو را ياري دهد. پس اين شاه كليد طلايي، هم قصدي و هماهنگي با نيروي هستي است. با درك قصدهاي هستي، همسويي با آن و تلاش در جهت تحقق آن، شخص در دستيابي به اهداف خود از حمايت آسماني برخوردار مي شود؛ حمايتي كه بدون آن تحقق هيچ هدفي ميسر نيست. همه مي توانند موفق باشند به شرطي... آيا اين موفقيت ها و حمايت ها فقط شامل برگزيدگان يا بزرگان مي شود؟ در واقع اين قانون آن چنان جامع و دقيق است كه حتي با انجام بخشي ازآن، كيفيت اعمال يكباره ضريب بسيار بالايي(بسته به ميزان همسويي) پيدا مي كند. با اين هماهنگي است كه نقاشي معمولي بهترين نقاش جهان مي شود و يك دانشمند و متفكر به بزرگ ترين و برجسته ترين دانشمندان دوره ي خود و حتي تمام دوران ها تبديل مي شود. ميكل آنژ و انيشتين نمونه هاي برجسته يي هستند كه تفاوت معني داري از لحاظ موفقيت با بقيه ي هم سخنان خود داشتند. در حال حاضر ما نه تنها از موفقيت در كار و زندگي مان دور و دورتر مي شويم، بلكه از بروز استعدادهاي ذاتي خود نيز باز مي مانيم و حتي در انجام كارهاي ساده و معمولي مان نيز به مشكل برمي خوريم. چرا؟ چون انسان از فطرت خود فاصله گرفته و حمايت نيروي برتر الهي را از دست داده و تنها شده است. نيروي او به تنهايي در شرايط پيچيده ي مشكلات، بسياركم و محدود شده است. شرايطش مانند كسي است كه بيمار است و در اثر ضعف قادر به انجام اعمال عادي خود هم نيست. اين نيروي كم براي عبور از مشكلات كافي نيست و انسان را دچار شكست هاي پي در پي مي كند. چاره اين است كه به اصل خود برگرديم و صفات ذاتي و فطرت پاك خود را ارزيابي كنيم. پس از مشاهده و شناخت، تمام صفات لازم كه به صورت نهفته درآمده، به تدريج يا به يكباره درما احياء مي شود. از آن پس ديگر لزومي ندارد كه انسان براي موفقيت تلاش كند؛ موفقيت از آن انسان است و به راحتي دراختيار انسان قرار مي گيرد. چرا كه خداوند فرموده؛ «موفقيت از آن دارندگان صفات متعالي و تقواپيشگان است.» منبع:نشريه 7روز زندگي، شماره100. /ج
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 413]