تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834818009
سياست - قطع آگهي دولتي واكنش طبيعي به مطبوعات برانداز است
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سياست - قطع آگهي دولتي واكنش طبيعي به مطبوعات برانداز است
سياست - قطع آگهي دولتي واكنش طبيعي به مطبوعات برانداز است
محمدرضا يزدان پناه: افزايش فشارهاي دولت نهم به رسانهها از طرق مختلفمانند قطع آگهي دستگاههاي دولتي به رسانههاي منتقد و اصلاحطلب و ارسال جوابيههاي متعدد روابط عمومي نهاد رياست جمهوري به مطبوعات، باعث بالا گرفتن انتقادات نسبت به تعامل دولت مهرورز با رسانههاي اصلاحطلب شده است. كارگزاران اين انتقادات را با علياكبر جوانفكر مشاور رسانهاي محمود احمدينژاد درميان گذاشته و پاسخ گرفته است. پاسخهايي كه بيشك قضاوت درباره آنها برعهده خوانندههاي روزنامه است.
رسانههاي اصلاحطلب و منتقد دولت نهم، گلايهها و انتقادات زيادي به تعامل دولت اصولگرا با خود دارند. آيا شما اين اعتراضات را وارد ميدانيد؟
تعامل يك مقوله دوجانبه است. تعامل يك طرفه اصلا امكانپذير نيست. براي برقراري يك تعامل مناسب، هر دو طرف بايد حسنظن خود را نشان بدهند. ارتباط ميان دولت و رسانهها هم يك ارتباط دوسويه است. يعني هم رسانهها به دولت احتياج دارند چون دولت اصليترين منبع توليد خبر در كشور است و هم دولت نيازمند رسانهها براي در اختيار گذاردن اقداماتش به افكار عمومي است. مشكل آنجاست كه تعدادي از رسانهها در سه سال گذشته كه شما از آنها به عنوان منتقد دولت نام برديد، از حوزه نقد خارج شده و اقدام به تخريب دولت نهم كردهاند. حوزه نقد يك حوزه مشخص، عالمانه و صادقانه است. در نقد بايد به صورت علمي و جامع به تمام جنبهها توجه كرد. يعني بايد در كنار نقاط ضعف به ذكر نقاط قوت هم پرداخت. اما آنچه در سه سال گذشته در عملكرد اين رسانهها قابل مشاهده بود، صرفا سياهنمايي، برجسته كردن نقاط ضعف و اشكالاتي است كه اساسا وجود نداشته و توسط همين رسانهها ساخته شده و دروغپردازي است. طبيعي است كه در چنين فضايي تعامل اصلا امكانپذير نيست. با اين حال دولت نهم همواره مايل بوده اين تعامل شكل بگيرد؛ يكي از نشانههاي اين تلاش هم دعوت از رسانهها براي اعزام خبرنگار به منظور پيگيري مصوبات سفرهاي استاني دولت است. البته بيتوجهي به اقدامات دولت در رسانههاي هر دو طيف اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارد و ما شاهد هستيم كه برخي از رسانهها در هر دو طيف نسبت به اقدامات دولت موضع منفي دارند و به همين علت حتي از عمل به وظيفه ذاتي خودشان هم سر باز ميزنند. دعوت از رسانهها براي پيگيري مصوبات سفرهاي استاني در واقع كمك به آنهاست زيرا وظيفه ذاتي رسانه اطلاعرساني، بهخصوص اقدامات دولت است. اما متاسفانه از هر دو طيف رسانههايي هستند كه از اطلاعرساني درباره اقدامات دولت خودداري ميكنند.
ولي به نظر ميآيد نگاه دولت نهم به رسانهها، نگاهي است كه براساس آن رسانه تنها وظيفه انعكاس اخبار و اقدامات دولت را آن هم به صورتي تاييدآميز دارد و اگر رسانهاي به انتقاد از عملكرد دولت بپردازد با مشكلاتي مواجه ميشود.
من عرض كردم آنچه كه امروز به اسم انتقاد اتفاق ميافتد، اصلا انتقاد نيست. ما از انتقاد استقبال ميكنيم. جامعه بدون نقد يك جامعه مرده است. دولت هم نميتواند بدون انتقاد در مسير پيشرفت حركت كند. اما واقعيت اين است كه متاسفانه كار برخي مطبوعات فقط سياهنمايي، بزرگنمايي مشكلات، خالي كردن دل مردم و ايجاد ياس و نااميدي است. اين مانع تعامل است. ما از مطبوعات و رسانهها درخواست اكيد داريم كه حتما عملكرد دولت را نقد كنند كما اينكه رئيسجمهور در جشنواره سال گذشته مطبوعات به منتقدان خود جايزه داده و از آنها تقدير كردند. مشابه اين رويكرد در زمان شهرداري دكتر احمدينژاد هم وجود داشت.
اتفاقا يكي از انتقادات جدي كه به تعامل دولت نهم با رسانهها وارد ميشود اين است كه از نظر دولت، سقف منتقدان رسانهاي روزنامههايي مانند كيهان و رسالت هستند و مطبوعات اصلاحطلب اساسا در دايره منتقدان قرار نميگيرند.
اينطور نيست! در همان جشنواره مطبوعات، برخي از روزنامههاي اصلاحطلب هم به عنوان منتقد نمونه جايزه گرفتند. اما اين نگاه، نگاه درستي نيست كه روزنامههايي مانند كيهان يا رسالت را منتقد دولت ندانيم. منتها اين روزنامهها چون نقدشان به دولت، نقد اصولي و علمي است، پاداش اين كار را دريافت كردند. چرا شما اينگونه فكر ميكنيد كه رسانههاي نامبرده و مشابه آنها، نميتوانند دولت را نقد كنند و اين حق تنها در اختيار روزنامههاي اصلاحطلب است؟
اما برداشت عمومي اين است كه روزنامههايي مانند كيهان يا رسالت، همراه و مدافع دولت نهم هستند نه منتقد آن.
ببينيد! يكي از مباحثي كه در اين خصوص مطرح است، من از نمايندگان روزنامههاي اصلاحطلب پرسيدم كه چرا شما به سفرهاي استاني نميآييد؟
آيا دولت از آنها دعوت ميكند؟
بله! از خيلي از اين رسانهها دعوت شده، اما نيامدند.
پس از تمام رسانههاي منتقد دعوت نميشود؟
ما از رسانهها انتظار داريم حسننيت نشان دهند و حداقل از گزارش خبرگزاريهاي رسمي استفاده كنند. روزنامههاي منتقد، عمده اخبار خود را از همين رسانهها ميگيرند اما وقتي نوبت به پوشش اخبار سفرهاي استاني ميرسد، اين اتفاق نميافتد. اين كار محروم كردن مردم از حق دانستن است ضمن اينكه با وظيفه ذاتي رسانهها هم در تناقض است.
مگر رسانههاي مستقل ملزم به پوشش خبري تمام اقدامات دولت هستند؟
اتفاقا وقتي ما از مطبوعات منتقد ميپرسيم كه چرا به سفرهاي استاني نميآييد؟ به ما ميگويند كه شما ميخواهيد ما مجيزگوي دولت باشيم. در صورتي كه اينگونه نيست. اين برداشت بسيار اشتباهي است كه در برخي از رسانهها وجود دارد. وقتي هم ميپرسيم چرا شما تا اين حد اقدامات دولت را سياهنمايي ميكنيد؟ ميگويند كه ما رسانه مستقل هستيم و به همين خاطر با آن مخالفيم و انتقاد ميكنيم. اما اين خيلي بد است كه معناي استقلال و آزادي رسانه مخالفت با دولت باشد. اين برداشت خيلي عوامانه و كودكانه است.
يعني اگر روزنامهاي عملكرد دولت را به صورت جدي نقد كند، مخالف آزادي است؟
نقد لازم است ولي نبايد اسم سياهنمايي را انتقاد گذاشت.
معيار اين سياهنمايي كه شما ميگوييد چيست؟
همين روزنامههايي كه منتشر ميشوند معيار سياهنمايي هستند. اگر به آنها نگاه كنيد شاخصها را پيدا ميكنيد. يكي، دو تا هم نيست .
ميتوانيد مثال بزنيد؟
شما خودتان مراجعه كنيد! چرا من مثال بزنم؟ هزاران مثال در اينباره وجود دارد كه اگر مراجعه كنيد متوجه آنها ميشويد.
شما فكر نميكنيد سعه صدر دولت نهم در برخورد با منتقدان خيلي اندك است؟ به عنوان مثال اين روزها شاهد جوابيههاي متعددي هستيم كه از طرف روابط عمومي نهاد رياستجمهوري به مطبوعات اصلاحطلب ارسال ميشود.
آيا ارسال جوابيه به مطبوعات از طرف دولت، فشار به آنهاست؟
آيا الزام مطبوعات به استفاده از تيتر مدنظر روابط عمومي رياستجمهوري آنهم در روزي كه دولت بخواهد، فشار به مطبوعات نيست؟
اين حق قانوني هر نهادي از جمله دولت است كه اگر رسانهاي دست به دروغپردازي، انتشار مطالب خلاف واقع و نسبت دادن مطالب بياساس به آن بپردازد، به اين موارد پاسخ دهد و اين وظيفه رسانه است كه آن جوابيه را در همان جا و با همان تيتر چاپ كند. اگر قصد ما برقراري تعامل مثبت دوجانبه است، دو طرف بايد ملزم به رعايت حقوق قانوني همديگر باشند.
آيا هنگامي كه دولت، اعطاي آگهيهاي دولتي به مطبوعات منتقد را قطع ميكند، ميتوان انتظار وجود تعامل مثبت داشت؟
در فضايي كه برخي رسانهها شمشير را عليه دولت از رو بستند، به صورت دولت تيغ ميكشند، صراحتا اعلام ميكنند كه قصد براندازي دولت را دارند و در عمل هم اين كار را اثبات ميكنند، طبيعي است كه انتظار آگهي دولتي، زيادهخواهانه است. قطع آگهيهاي دولتي واكنش طبيعي به قصد مطبوعات منتقد براي براندازي دولت است.
آيا اينكه يك رسانه مستقل تمايل داشته باشد دولتي به جز دولت فعلي بر سر كار باشد، به معناي براندازي است؟
در كجاي علم روزنامهنگاري و دنياست كه يك رسانه ميتواند براي تغيير دولت تلاش كند؟
ولي انعكاس ديدگاههاي منتقدان يك دولت كه براي تغيير يا به عبارت بهتر جايگزيني آن تلاش ميكنند، يك مسئله كاملا طبيعي است.
اينكه مديرمسوول يك روزنامه به صراحت بگويد من وظيفه خودم ميدانم دولت را از بين ببرم در كجاي جهان جزء حقوق روزنامهنگاري است؟ اين ايستادن در برابر انتخاب ملت است.
فكر نميكنيد نگاه دولت نهم به مطبوعات منتقد خود زيادي بدبينانه است؟
اي كاش اينطور نبود! ما هم دوست داشتيم چنين فضايي وجود نداشت. ما دوست داشتيم روزنامههاي اصلاحطلب رويكرد براندازانه خود را كنار ميگذاشتند و رويكرد مردمگرايانه را جايگزين آن ميكردند. در اين صورت، طبيعي بود كه تعامل ميان دولت و رسانهها كاملا مثبت ميبود. رسانه بايد كار حرفهاي خود را انجام دهد نه اينكه در روزي كه يك خبر مهم در كشور رخ داده كه بايد تيتر اول آن ميشد، عكس مديرمسوولش را به عنوان تبليغات كار كند. چنين رسانهاي يك رسانه حرفهاي نيست بلكه ابزاري در دست مديرمسوولش است.
مطبوعات اصلاحطلب متفقا مطبوعاتي خصوصي هستند. به نظر شما اينكه از آنها انتظار داشته باشيم طبق نظر دولت، تيتر خود را انتخاب كنند، غيرحرفهاي نيست؟
بحث من دولت نيست! بحث من حرفهاي و اطلاعرساني است. يك رسانه حرفهاي نميتواند نسبت به مهمترين اتفاق كشور بيتفاوت باشد. حتي اگر خصوصي باشد.
شايد اين اتفاق از نظر دولت مهمترين اتفاق كشور باشد ولي هيچ دليلي ندارد كه يك روزنامه مستقل هم الزاما با دولت در اينباره همنظر باشد.
مگر شما نميگوييد رسانه پل ارتباطي ميان افكار عمومي و مسوولان است؟ اين نقش بايد خود را در كجا نشان بدهد؟ چرا مردم بايد از دانستن حقايقي كه در كشور رخ ميدهند محروم باشند؟
بحث بر سر اولويت خبر است. ممكن است يك رسانه مستقل غيردولتي، خبري را كه از نظر دولت هيچ اهميتي نداشته باشد، مهمترين خبر روز بداند و برعكس. اين امر هيچ ارتباطي هم به مسائل حرفهاي ندارد و كاملا هم طبيعي است.
كار حرفهاي در تمام دنيا بدينگونه است كه اگر يك اتفاق مهم در كشوري رخ بدهد، توسط تمام رسانهها مورد توجه قرار ميگيرد، حالا از جنبههاي مختلف. رقابت بر سر كسب بيشترين اخبار و اطلاعات درباره آن رويداد وجود دارد. اما چقدر بين رسانههاي ما رقابت وجود دارد؟ رقابت رسانهاي كجاست؟ چند روزنامه اصلاحطلب در كشور ما وجود دارد كه آن هم در سيستم دولتي به فروش ميرسد چون مخاطبي ندارند. تيراژ محدودي هم دارند. دادن آگهي چه از طرف دولت و چه از طرف بخش خصوصي به اين رسانهها به جز حيف و ميل كردن پول هيچ فايدهاي ندارد. در ايران ميخواهند طلبكارانه آگهي بگيرند. به چه دليل؟
حتي اگر فرض بگيريم كه سخنان شما مطلقا درست باشد آيا دولت حق دارد به اين بهانهها از ارائه آگهي به مطبوعات منتقد كه بودجه آن از محل منابع عمومي يا در واقع بيتالمال تامين ميشود، خودداري كند؟
بله! اگر رسانههايي باشند كه سودي براي ملت نداشته باشند و مردم را هم از حق دانستن محروم كنند اين حق دولت است كه اجازه ندهد از آگهيهاي دولتي استفاده كند. اموال بيتالمال نبايد در رسانهاي كه نه تيراژ دارد و نه سياستاش بر مبناي حركت به سمت مردم است، هدر شود.
ميدانيد مشكل از كجاست؟ مشكل از آنجاست كه رفتار دولت نهم با مطبوعات منتقد خود با رفتار دولت اصلاحات در برابر منتقدانش مقايسه ميشود. دولت آقاي خاتمي هرگز آگهي رسانههاي منتقد خود را قطع نكرد يا جوابيههايي را براي مطبوعات نفرستاد كه آنها را ملزم به چاپشان كند.
روزنامههايي كه در دولت آقاي خاتمي تاسيس شدند، سطح زيادي داشتند اما هيچ عمقي نداشتند و البته الان هم هيچ عمقي ندارند. اين اشتباه بود. در آن هنگام از دل دولت حزب و جريان سياسي به وجود آوردند و اين احزاب و جريانات روزنامه تاسيس كردند.
اما رشد و گسترش كمي مطبوعات و رسانهها يكي از الزامات توسعه سياسي در هر كشوري است.
چه توسعه سياسياي اتفاق افتاد؟ با كدام كيفيت؟ وقتي اين جريانات و رسانههايشان به جاي منافع مردم دنبال اهداف خاص خود هستند. اگر آن مطبوعات براي دفاع از حقوق مردم شكل ميگرفتند خيلي خوب بود. اما در انتخابات رياستجمهوري 84 ديديم كه همين رسانهها در جهتي حركت ميكردند كه خلاف اراده و خواست مردم بود.
اگر اينطور است چرا اجازه نميدهيم مردم درباره اين مطبوعات قضاوت كنند و آنها را به جرمهاي گوناگون توقيف ميكنيم؟
اتفاقا ندادن آگهي دولتي به اين دست رسانهها هم دقيقا در همين جهت است. خيلي خوب است كه يك روزنامه بتواند روي پاي خودش بايستد.
اما برخي اخبار است كه ميگويد بخشي از دولت حتي براي قطع آگهي بخش خصوصي به مطبوعات اصلاحطلب هم فشارهايي را وارد ميكند.
دولت هنوز حتي نتوانسته كاملا بر آگهيهاي دولتي مسلط شود. ما كاري به بخش خصوصي نداريم.
يعني از طرف دولت هيچ فشاري به بخش خصوصي وجود ندارد؟
خير! بخش خصوصي هر كاري دلش خواست ميتواند انجام دهد.
فكر نميكنيد شاخص اتهامزني مقامات دولتي به روزنامهها و مطبوعات منتقد خود، بيش از حد نامتعارف شده است؟ به عنوان مثال آقاي الهام اخيرا اعلام كردند كه منتقدان دولت نهم با دشمنان همگرايي دارند.
اگر روزنامههايي كه اسم خودشان را منتقد گذاشتهاند، در رويكردهايشان تجديدنظر اساسي بكنند، همه چيز حل ميشود.
حتما اين تغيير رويكرد هم بايد به اين سمت باشد كه رسانههاي منتقد به حاميان دولت تبديل شوند؟!
خير! همين كه به سمت مردم بازگردند كافي است اما تا زماني كه با تمام وجود مقابل دولت مكتبي صفآرايي كرده باشند، مشكلي حل نميشود.
خب وقتي كه مطبوعات اصلاحطلب و قريب به اتفاق كارشناسان كشور، اقدامات و عملكرد دولت نهم را صواب نميدانند، بايد چكار كرد؟
اينطور نيست! ما هم خواهان نقد هستيم ولي آن چيزي كه اتفاق ميافتد از نظر هيچ كارشناسي نقد نيست. آيا ميتوان نام توهين و دروغ بستن را نقد گذاشت؟ يا اينكه رئيسجمهور هنوز مصاحبه نكرده سخنانش را نقد ميكنند. اينكه ديگر نقد نيست. ضمن اينكه بسياري از مطبوعات كنوني حزبي هستند و اين مسئله آزادي آنها را زير سوال ميبرد. در روزنامه حزبي به خبرنگار ديكته ميشود كه از چه زاويهاي به مسائل نگاه كند. به همين خاطر است كه ما امروز از نارساييهاي بزرگي در مسائل داخلي خود رنج ميبريم. چون احزاب به عرصه رسانه دستاندازي كردهاند. اگر قرار باشد از اين وضعيت خارج شويم راهي جز خروج احزاب و جريانات سياسي از عرصه رسانهاي كشور نيست.
اما برخورداري احزاب از رسانه حق قانوني آنهاست كه در قوانين متعدد رسمي كشور به وضوح بر آنها تاكيد شده است.
بله حق آنهاست اما اين رسانه ديگر رسانه ارتباط جمعي نيست. بلكه يك رسانه حزبي است كه مخاطبان خاص خود را دارد و ديگر نميتواند ادعاي اين را داشته باشد كه كار ارتباط جمعي ميكند. رسانه حرفهاي، مستقل و آزاد است اما آزادي و استقلال رسانه حزبي توسط حزب سلب ميشود. اين غيرقابل انكار است.
آيا هيات نظارت بر مطبوعات هم با اين توجيه به احزاب رسمي منتقد مجوز انتشار روزنامه نميدهد؟
اين را بايد از وزارت ارشاد كه البته فقط يك عضو در اين هيات دارد پرسيد. ولي به نظر من اول بايد آسيبهاي وضعيت كنوني برطرف شود بعدا راجع به آن موضوعات صحبت كنيم.
آيا اين مسائل مخالف حق آزادي بيان و مطبوعات نيست؟
اين اتفاقي كه الان افتاده مخالف حق آزادي و قانون اساسي است. در قانون اساسي، آزادي مطبوعات تضمين شده اما احزاب اين حق را سلب كردهاند.
اما اين حق قانوني احزاب است؟
چه حقي؟! در هيچ جاي قانون نيامده كه احزاب ميتوانند رسانه ارتباط جمعي داشته باشند.
اما اين مسئله هم در قانون احزاب و هم در قانون مطبوعات وجود دارد. شما چگونه منكر آن ميشويد؟
در قانون آمده احزاب فقط ميتوانند ارگان داخلي داشته باشند كه ارتباط جمعي نباشد. سر مردم را كه نميتوان كلاه گذاشت.
چرا آقاي احمدينژاد با تلويزيونها و مطبوعات خارجي و حتي غربي مصاحبه ميكنند اما با مطبوعات داخلي منتقد خود نه؟
اولا در داخل كشور ما رسانههاي زيادي وجود دارند كه ميتوانند صداي رئيسجمهور را به مردم برسانند، از سوي ديگر ما ناچار به تعامل با رسانههاي خارجي هستيم.
چطور دولت نهم نميتواند اين تعامل را با رسانههاي منتقد خود برقرار كند؟
خبرنگاران روزنامههاي اصلاحطلب هر چهارشنبه ميتوانند به راحتي با رئيسجمهور و اعضاي دولت مصاحبه كنند.
منظور من گفتوگوي اختصاصي مانند آن چيزي است كه آقاي احمدينژاد با رسانههاي خارجي دارند.
اين گفتوگوها بر حسب نياز صورت ميگيرد. اين نياز در داخل كشور وجود ندارد. مصاحبههاي رئيسجمهور با رسانههاي خارجي بر حسب ضرورت دفاع از حقوق ملت در عرصه بينالمللي و انتقال پيام ايشان به جامعه بينالمللي است. ضمن اينكه رويكرد رسانههاي منتقد به عملكرد دولت هم رويكرد سازندهاي نبوده است.
ولي برگزاري چنين گفتوگوهايي در تلطيف فضا ميان دولت و منتقدان موثر است.
بحث رسانه منتقد و غيرمنتقد نيست. آقاي احمدينژاد با هيچ روزنامه داخلي گفتوگوي اختصاصي نداشتهاند. چه روزنامه كيهان، چه رسالت و چه روزنامه شما!
حالا اين ضرورتها را چه اشخاص يا نهادهايي تشخيص ميدهند؟
بالاخره در دولت افرادي هستند كه اين كار را انجام مي دهند.
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها