پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848277674
قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز علی اکبر جوانفکر گفت و گو با علیاکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی رئیس جمهوررسانههای اصلاحطلب و منتقد دولت نهم، گلایهها و انتقادات زیادی به تعامل دولت اصولگرا با خود دارند. آیا شما این اعتراضات را وارد میدانید؟تعامل یك مقوله دوجانبه است. تعامل یك طرفه اصلا امكانپذیر نیست. برای برقراری یك تعامل مناسب، هر دو طرف باید حسنظن خود را نشان بدهند. ارتباط میان دولت و رسانهها هم یك ارتباط دوسویه است. یعنی هم رسانهها به دولت احتیاج دارند چون دولت اصلیترین منبع تولید خبر در كشور است و هم دولت نیازمند رسانهها برای در اختیار گذاردن اقداماتش به افكار عمومی است. مشكل آنجاست كه تعدادی از رسانهها در سه سال گذشته كه شما از آنها به عنوان منتقد دولت نام بردید، از حوزه نقد خارج شده و اقدام به تخریب دولت نهم كردهاند. حوزه نقد یك حوزه مشخص، عالمانه و صادقانه است. در نقد باید به صورت علمی و جامع به تمام جنبهها توجه كرد. یعنی باید در كنار نقاط ضعف به ذكر نقاط قوت هم پرداخت. اما آنچه در سه سال گذشته در عملكرد این رسانهها قابل مشاهده بود، صرفا سیاهنمایی، برجسته كردن نقاط ضعف و اشكالاتی است كه اساسا وجود نداشته و توسط همین رسانهها ساخته شده و دروغپردازی است. طبیعی است كه در چنین فضایی تعامل اصلا امكانپذیر نیست. با این حال دولت نهم همواره مایل بوده این تعامل شكل بگیرد؛ یكی از نشانههای این تلاش هم دعوت از رسانهها برای اعزام خبرنگار به منظور پیگیری مصوبات سفرهای استانی دولت است. البته بیتوجهی به اقدامات دولت در رسانههای هر دو طیف اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارد و ما شاهد هستیم كه برخی از رسانهها در هر دو طیف نسبت به اقدامات دولت موضع منفی دارند و به همین علت حتی از عمل به وظیفه ذاتی خودشان هم سر باز میزنند. دعوت از رسانهها برای پیگیری مصوبات سفرهای استانی در واقع كمك به آنهاست زیرا وظیفه ذاتی رسانه اطلاعرسانی، بهخصوص اقدامات دولت است. اما متاسفانه از هر دو طیف رسانههایی هستند كه از اطلاعرسانی درباره اقدامات دولت خودداری میكنند.ولی به نظر میآید نگاه دولت نهم به رسانهها، نگاهی است كه براساس آن رسانه تنها وظیفه انعكاس اخبار و اقدامات دولت را آن هم به صورتی تاییدآمیز دارد و اگر رسانهای به انتقاد از عملكرد دولت بپردازد با مشكلاتی مواجه میشود.من عرض كردم آنچه كه امروز به اسم انتقاد اتفاق میافتد، اصلا انتقاد نیست. ما از انتقاد استقبال میكنیم. جامعه بدون نقد یك جامعه مرده است. دولت هم نمیتواند بدون انتقاد در مسیر پیشرفت حركت كند. اما واقعیت این است كه متاسفانه كار برخی مطبوعات فقط سیاهنمایی، بزرگنمایی مشكلات، خالی كردن دل مردم و ایجاد یاس و ناامیدی است. این مانع تعامل است. ما از مطبوعات و رسانهها درخواست اكید داریم كه حتما عملكرد دولت را نقد كنند كما اینكه رئیسجمهور در جشنواره سال گذشته مطبوعات به منتقدان خود جایزه داده و از آنها تقدیر كردند. مشابه این رویكرد در زمان شهرداری دكتر احمدینژاد هم وجود داشت.اتفاقا یكی از انتقادات جدی كه به تعامل دولت نهم با رسانهها وارد میشود این است كه از نظر دولت، سقف منتقدان رسانهای روزنامههایی مانند كیهان و رسالت هستند و مطبوعات اصلاحطلب اساسا در دایره منتقدان قرار نمیگیرند.اینطور نیست! در همان جشنواره مطبوعات، برخی از روزنامههای اصلاحطلب هم به عنوان منتقد نمونه جایزه گرفتند. اما این نگاه، نگاه درستی نیست كه روزنامههایی مانند كیهان یا رسالت را منتقد دولت ندانیم. منتها این روزنامهها چون نقدشان به دولت، نقد اصولی و علمی است، پاداش این كار را دریافت كردند. چرا شما اینگونه فكر میكنید كه رسانههای نامبرده و مشابه آنها، نمیتوانند دولت را نقد كنند و این حق تنها در اختیار روزنامههای اصلاحطلب است؟اما برداشت عمومی این است كه روزنامههایی مانند كیهان یا رسالت، همراه و مدافع دولت نهم هستند نه منتقد آن.ببینید! یكی از مباحثی كه در این خصوص مطرح است، من از نمایندگان روزنامههای اصلاحطلب پرسیدم كه چرا شما به سفرهای استانی نمیآیید؟آیا دولت از آنها دعوت میكند؟بله! از خیلی از این رسانهها دعوت شده، اما نیامدند.پس از تمام رسانههای منتقد دعوت نمیشود؟ما از رسانهها انتظار داریم حسننیت نشان دهند و حداقل از گزارش خبرگزاریهای رسمی استفاده كنند. روزنامههای منتقد، عمده اخبار خود را از همین رسانهها میگیرند اما وقتی نوبت به پوشش اخبار سفرهای استانی میرسد، این اتفاق نمیافتد. این كار محروم كردن مردم از حق دانستن است ضمن اینكه با وظیفه ذاتی رسانهها هم در تناقض است.مگر رسانههای مستقل ملزم به پوشش خبری تمام اقدامات دولت هستند؟اتفاقا وقتی ما از مطبوعات منتقد میپرسیم كه چرا به سفرهای استانی نمیآیید؟ به ما میگویند كه شما میخواهید ما مجیزگوی دولت باشیم. در صورتی كه اینگونه نیست. این برداشت بسیار اشتباهی است كه در برخی از رسانهها وجود دارد. وقتی هم میپرسیم چرا شما تا این حد اقدامات دولت را سیاهنمایی میكنید؟ میگویند كه ما رسانه مستقل هستیم و به همین خاطر با آن مخالفیم و انتقاد میكنیم. اما این خیلی بد است كه معنای استقلال و آزادی رسانه مخالفت با دولت باشد. این برداشت خیلی عوامانه و كودكانه است.یعنی اگر روزنامهای عملكرد دولت را به صورت جدی نقد كند، مخالف آزادی است؟نقد لازم است ولی نباید اسم سیاهنمایی را انتقاد گذاشت.معیار این سیاهنمایی كه شما میگویید چیست؟همین روزنامههایی كه منتشر میشوند معیار سیاهنمایی هستند. اگر به آنها نگاه كنید شاخصها را پیدا میكنید. یكی، دو تا هم نیست .میتوانید مثال بزنید؟شما خودتان مراجعه كنید! چرا من مثال بزنم؟ هزاران مثال در اینباره وجود دارد كه اگر مراجعه كنید متوجه آنها میشوید.شما فكر نمیكنید سعه صدر دولت نهم در برخورد با منتقدان خیلی اندك است؟ به عنوان مثال این روزها شاهد جوابیههای متعددی هستیم كه از طرف روابط عمومی نهاد ریاستجمهوری به مطبوعات اصلاحطلب ارسال میشود.آیا ارسال جوابیه به مطبوعات از طرف دولت، فشار به آنهاست؟آیا الزام مطبوعات به استفاده از تیتر مدنظر روابط عمومی ریاستجمهوری آنهم در روزی كه دولت بخواهد، فشار به مطبوعات نیست؟این حق قانونی هر نهادی از جمله دولت است كه اگر رسانهای دست به دروغپردازی، انتشار مطالب خلاف واقع و نسبت دادن مطالب بیاساس به آن بپردازد، به این موارد پاسخ دهد و این وظیفه رسانه است كه آن جوابیه را در همان جا و با همان تیتر چاپ كند. اگر قصد ما برقراری تعامل مثبت دوجانبه است، دو طرف باید ملزم به رعایت حقوق قانونی همدیگر باشند.آیا هنگامی كه دولت، اعطای آگهیهای دولتی به مطبوعات منتقد را قطع میكند، میتوان انتظار وجود تعامل مثبت داشت؟در فضایی كه برخی رسانهها شمشیر را علیه دولت از رو بستند، به صورت دولت تیغ میكشند، صراحتا اعلام میكنند كه قصد براندازی دولت را دارند و در عمل هم این كار را اثبات میكنند، طبیعی است كه انتظار آگهی دولتی، زیادهخواهانه است. قطع آگهیهای دولتی واكنش طبیعی به قصد مطبوعات منتقد برای براندازی دولت است.آیا اینكه یك رسانه مستقل تمایل داشته باشد دولتی به جز دولت فعلی بر سر كار باشد، به معنای براندازی است؟در كجای علم روزنامهنگاری و دنیاست كه یك رسانه میتواند برای تغییر دولت تلاش كند؟ولی انعكاس دیدگاههای منتقدان یك دولت كه برای تغییر یا به عبارت بهتر جایگزینی آن تلاش میكنند، یك مسئله كاملا طبیعی است.اینكه مدیرمسوول یك روزنامه به صراحت بگوید من وظیفه خودم میدانم دولت را از بین ببرم در كجای جهان جزء حقوق روزنامهنگاری است؟ این ایستادن در برابر انتخاب ملت است.فكر نمیكنید نگاه دولت نهم به مطبوعات منتقد خود زیادی بدبینانه است؟ای كاش اینطور نبود! ما هم دوست داشتیم چنین فضایی وجود نداشت. ما دوست داشتیم روزنامههای اصلاحطلب رویكرد براندازانه خود را كنار میگذاشتند و رویكرد مردمگرایانه را جایگزین آن میكردند. در این صورت، طبیعی بود كه تعامل میان دولت و رسانهها كاملا مثبت میبود. رسانه باید كار حرفهای خود را انجام دهد نه اینكه در روزی كه یك خبر مهم در كشور رخ داده كه باید تیتر اول آن میشد، عكس مدیرمسوولش را به عنوان تبلیغات كار كند. چنین رسانهای یك رسانه حرفهای نیست بلكه ابزاری در دست مدیرمسوولش است.مطبوعات اصلاحطلب متفقا مطبوعاتی خصوصی هستند. به نظر شما اینكه از آنها انتظار داشته باشیم طبق نظر دولت، تیتر خود را انتخاب كنند، غیرحرفهای نیست؟بحث من دولت نیست! بحث من حرفهای و اطلاعرسانی است. یك رسانه حرفهای نمیتواند نسبت به مهمترین اتفاق كشور بیتفاوت باشد. حتی اگر خصوصی باشد.شاید این اتفاق از نظر دولت مهمترین اتفاق كشور باشد ولی هیچ دلیلی ندارد كه یك روزنامه مستقل هم الزاما با دولت در اینباره همنظر باشد.مگر شما نمیگویید رسانه پل ارتباطی میان افكار عمومی و مسوولان است؟ این نقش باید خود را در كجا نشان بدهد؟ چرا مردم باید از دانستن حقایقی كه در كشور رخ میدهند محروم باشند؟بحث بر سر اولویت خبر است. ممكن است یك رسانه مستقل غیردولتی، خبری را كه از نظر دولت هیچ اهمیتی نداشته باشد، مهمترین خبر روز بداند و برعكس. این امر هیچ ارتباطی هم به مسائل حرفهای ندارد و كاملا هم طبیعی است.كار حرفهای در تمام دنیا بدینگونه است كه اگر یك اتفاق مهم در كشوری رخ بدهد، توسط تمام رسانهها مورد توجه قرار میگیرد، حالا از جنبههای مختلف. رقابت بر سر كسب بیشترین اخبار و اطلاعات درباره آن رویداد وجود دارد. اما چقدر بین رسانههای ما رقابت وجود دارد؟ رقابت رسانهای كجاست؟ چند روزنامه اصلاحطلب در كشور ما وجود دارد كه آن هم در سیستم دولتی به فروش میرسد چون مخاطبی ندارند. تیراژ محدودی هم دارند. دادن آگهی چه از طرف دولت و چه از طرف بخش خصوصی به این رسانهها به جز حیف و میل كردن پول هیچ فایدهای ندارد. در ایران میخواهند طلبكارانه آگهی بگیرند. به چه دلیل؟حتی اگر فرض بگیریم كه سخنان شما مطلقا درست باشد آیا دولت حق دارد به این بهانهها از ارائه آگهی به مطبوعات منتقد كه بودجه آن از محل منابع عمومی یا در واقع بیتالمال تامین میشود، خودداری كند؟بله! اگر رسانههایی باشند كه سودی برای ملت نداشته باشند و مردم را هم از حق دانستن محروم كنند این حق دولت است كه اجازه ندهد از آگهیهای دولتی استفاده كند. اموال بیتالمال نباید در رسانهای كه نه تیراژ دارد و نه سیاستاش بر مبنای حركت به سمت مردم است، هدر شود.میدانید مشكل از كجاست؟ مشكل از آنجاست كه رفتار دولت نهم با مطبوعات منتقد خود با رفتار دولت اصلاحات در برابر منتقدانش مقایسه میشود. دولت آقای خاتمی هرگز آگهی رسانههای منتقد خود را قطع نكرد یا جوابیههایی را برای مطبوعات نفرستاد كه آنها را ملزم به چاپشان كند.روزنامههایی كه در دولت آقای خاتمی تاسیس شدند، سطح زیادی داشتند اما هیچ عمقی نداشتند و البته الان هم هیچ عمقی ندارند. این اشتباه بود. در آن هنگام از دل دولت حزب و جریان سیاسی به وجود آوردند و این احزاب و جریانات روزنامه تاسیس كردند.اما رشد و گسترش كمی مطبوعات و رسانهها یكی از الزامات توسعه سیاسی در هر كشوری است.چه توسعه سیاسیای اتفاق افتاد؟ با كدام كیفیت؟ وقتی این جریانات و رسانههایشان به جای منافع مردم دنبال اهداف خاص خود هستند. اگر آن مطبوعات برای دفاع از حقوق مردم شكل میگرفتند خیلی خوب بود. اما در انتخابات ریاستجمهوری 84 دیدیم كه همین رسانهها در جهتی حركت میكردند كه خلاف اراده و خواست مردم بود.اگر اینطور است چرا اجازه نمیدهیم مردم درباره این مطبوعات قضاوت كنند و آنها را به جرمهای گوناگون توقیف میكنیم؟اتفاقا ندادن آگهی دولتی به این دست رسانهها هم دقیقا در همین جهت است. خیلی خوب است كه یك روزنامه بتواند روی پای خودش بایستد.اما برخی اخبار است كه میگوید بخشی از دولت حتی برای قطع آگهی بخش خصوصی به مطبوعات اصلاحطلب هم فشارهایی را وارد میكند.دولت هنوز حتی نتوانسته كاملا بر آگهیهای دولتی مسلط شود. ما كاری به بخش خصوصی نداریم.یعنی از طرف دولت هیچ فشاری به بخش خصوصی وجود ندارد؟خیر! بخش خصوصی هر كاری دلش خواست میتواند انجام دهد.فكر نمیكنید شاخص اتهامزنی مقامات دولتی به روزنامهها و مطبوعات منتقد خود، بیش از حد نامتعارف شده است؟ به عنوان مثال آقای الهام اخیرا اعلام كردند كه منتقدان دولت نهم با دشمنان همگرایی دارند.اگر روزنامههایی كه اسم خودشان را منتقد گذاشتهاند، در رویكردهایشان تجدیدنظر اساسی بكنند، همه چیز حل میشود.حتما این تغییر رویكرد هم باید به این سمت باشد كه رسانههای منتقد به حامیان دولت تبدیل شوند؟!خیر! همین كه به سمت مردم بازگردند كافی است اما تا زمانی كه با تمام وجود مقابل دولت مكتبی صفآرایی كرده باشند، مشكلی حل نمیشود.خب وقتی كه مطبوعات اصلاحطلب و قریب به اتفاق كارشناسان كشور، اقدامات و عملكرد دولت نهم را صواب نمیدانند، باید چكار كرد؟اینطور نیست! ما هم خواهان نقد هستیم ولی آن چیزی كه اتفاق میافتد از نظر هیچ كارشناسی نقد نیست. آیا میتوان نام توهین و دروغ بستن را نقد گذاشت؟ یا اینكه رئیسجمهور هنوز مصاحبه نكرده سخنانش را نقد میكنند. اینكه دیگر نقد نیست. ضمن اینكه بسیاری از مطبوعات كنونی حزبی هستند و این مسئله آزادی آنها را زیر سوال میبرد. در روزنامه حزبی به خبرنگار دیكته میشود كه از چه زاویهای به مسائل نگاه كند. به همین خاطر است كه ما امروز از نارساییهای بزرگی در مسائل داخلی خود رنج میبریم. چون احزاب به عرصه رسانه دستاندازی كردهاند. اگر قرار باشد از این وضعیت خارج شویم راهی جز خروج احزاب و جریانات سیاسی از عرصه رسانهای كشور نیست.اما برخورداری احزاب از رسانه حق قانونی آنهاست كه در قوانین متعدد رسمی كشور به وضوح بر آنها تاكید شده است.بله حق آنهاست اما این رسانه دیگر رسانه ارتباط جمعی نیست. بلكه یك رسانه حزبی است كه مخاطبان خاص خود را دارد و دیگر نمیتواند ادعای این را داشته باشد كه كار ارتباط جمعی میكند. رسانه حرفهای، مستقل و آزاد است اما آزادی و استقلال رسانه حزبی توسط حزب سلب میشود. این غیرقابل انكار است.آیا هیات نظارت بر مطبوعات هم با این توجیه به احزاب رسمی منتقد مجوز انتشار روزنامه نمیدهد؟این را باید از وزارت ارشاد كه البته فقط یك عضو در این هیات دارد پرسید. ولی به نظر من اول باید آسیبهای وضعیت كنونی برطرف شود بعدا راجع به آن موضوعات صحبت كنیم.آیا این مسائل مخالف حق آزادی بیان و مطبوعات نیست؟این اتفاقی كه الان افتاده مخالف حق آزادی و قانون اساسی است. در قانون اساسی، آزادی مطبوعات تضمین شده اما احزاب این حق را سلب كردهاند.اما این حق قانونی احزاب است؟چه حقی؟! در هیچ جای قانون نیامده كه احزاب میتوانند رسانه ارتباط جمعی داشته باشند.اما این مسئله هم در قانون احزاب و هم در قانون مطبوعات وجود دارد. شما چگونه منكر آن میشوید؟در قانون آمده احزاب فقط میتوانند ارگان داخلی داشته باشند كه ارتباط جمعی نباشد. سر مردم را كه نمیتوان كلاه گذاشت.چرا آقای احمدینژاد با تلویزیونها و مطبوعات خارجی و حتی غربی مصاحبه میكنند اما با مطبوعات داخلی منتقد خود نه؟اولا در داخل كشور ما رسانههای زیادی وجود دارند كه میتوانند صدای رئیسجمهور را به مردم برسانند، از سوی دیگر ما ناچار به تعامل با رسانههای خارجی هستیم.چطور دولت نهم نمیتواند این تعامل را با رسانههای منتقد خود برقرار كند؟خبرنگاران روزنامههای اصلاحطلب هر چهارشنبه میتوانند به راحتی با رئیسجمهور و اعضای دولت مصاحبه كنند.منظور من گفتوگوی اختصاصی مانند آن چیزی است كه آقای احمدینژاد با رسانههای خارجی دارند.این گفتوگوها بر حسب نیاز صورت میگیرد. این نیاز در داخل كشور وجود ندارد. مصاحبههای رئیسجمهور با رسانههای خارجی بر حسب ضرورت دفاع از حقوق ملت در عرصه بینالمللی و انتقال پیام ایشان به جامعه بینالمللی است. ضمن اینكه رویكرد رسانههای منتقد به عملكرد دولت هم رویكرد سازندهای نبوده است.ولی برگزاری چنین گفتوگوهایی در تلطیف فضا میان دولت و منتقدان موثر است.بحث رسانه منتقد و غیرمنتقد نیست. آقای احمدینژاد با هیچ روزنامه داخلی گفتوگوی اختصاصی نداشتهاند. چه روزنامه كیهان، چه رسالت و چه روزنامه شما!حالا این ضرورتها را چه اشخاص یا نهادهایی تشخیص میدهند؟بالاخره در دولت افرادی هستند كه این كار را انجام می دهندمحمدرضا یزدان پناه / کارگزاران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز-قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز علی اکبر جوانفکر گفت و گو با علیاکبر جوانفکر مشاور ...
سياست - قطع آگهي دولتي واكنش طبيعي به مطبوعات برانداز است-سياست - قطع آگهي دولتي واكنش طبيعي به مطبوعات برانداز است سياست - قطع آگهي دولتي واكنش ...
سياست - قطع آگهي دولتي واكنش طبيعي به مطبوعات برانداز است-سياست - قطع آگهي دولتي واكنش ... بگويد من وظيفه خودم ميدانم دولت را از بين ببرم در كجاي جهان جزء ...
سياست - قطع آگهي دولتي واكنش طبيعي به مطبوعات برانداز است-سياست - قطع ... اما اين نگاه، نگاه درستي نيست كه روزنامههايي مانند كيهان يا رسالت را منتقد دولت ...
دانلود کتاب چگونه می توانید آنچه را که ندارید بدست آورید؟ مزایای ازدواج برای کودکان · چرا یخ مناظرهها نگرفت؟ قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز .
قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز ... دانلود کتاب صوتی رایج ترین لغات زبان انگلیسی 4000 ... چرا یخ مناظرهها نگرفت؟ رانش زمين در پرو 28 كشته بر ...
قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز مگر رسانههای مستقل ملزم به پوشش خبری تمام اقدامات دولت هستند؟ ... یك رسانه حرفهای نمیتواند نسبت به مهمترین ...
قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز برای برقراری یك تعامل مناسب، هر دو طرف باید حسنظن خود را نشان بدهند. ارتباط میان ... طبیعی است كه در چنین ...
قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز در همان جشنواره مطبوعات، برخی از روزنامههای اصلاحطلب هم به عنوان منتقد نمونه ... این كار محروم كردن مردم از حق دانستن ...
قطع آگهی واکنش طبیعی به مطبوعات دولت برانداز ولی به نظر میآید نگاه دولت نهم به رسانهها، نگاهی است كه براساس آن رسانه تنها ... چنین رسانهای یك رسانه حرفهای نیست ...
-