تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):يا على هرگاه عالِم با تقوا و توبه كار نباشد، موعظه اش از دل مردم مى لغزد همچنانكه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812836795




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

منزل به منزل با كاروان عاشورا (56)


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: **گريه حضرت سجاد (ع) بر مصائب عاشورا امام صادق (ع) فرمود: امام زين العابدين (ع) ، چهل سال در مصائب پدر بزرگوارش گريست در حالي كه روزها، روزه، و شبها بيدار بود و خدا را عبادت ‏مي‏كرد و گاهي اوقات وقتي خادم او افطار آماده مي‏كرد و نزد آن بزرگوار مي‏نهاد ، حضرت در حالي كه بشدت مي‏گريست به او مي‏فرمود: چگونه آب بنوشم در حالي كه پدرم را با لب تشنه شهيد كردند؟! خادم امام سجاد (ع) نقل مي‏كند: روزي دنبال حضرت به صحرا رفتم، امام (ع) روي تخته سنگي مشغول عبادت شد و سر به سجده گذارده فرمود: لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله تعبدا ورقا لا اله الا الله ايمانا و صدقا و من شمردم كه حضرت هزار بار اين ذكر را در حالي كه مي‏گريست در سجده تكرار فرمود، و چون از سجده سر برداشت به ايشان عرض كردم: مولاي من! آيا وقت آن نرسيده كه كمتر گريه كنيد؟ فرمود: واي بر تو! يعقوب پيامبر (ع) دوازده پسر داشت ؛ يكي از آنها از جلوي چشم او پنهان شده بود، آنقدر گريست كه مويش سپيد، قدش خميده و چشمش نابينا شد، حال آنكه من پدر و برادران و عموها و ديگر عزيزانم را روي زمين قطعه قطعه ديدم در حالي كه سر به بدن نداشتند. يك پسر گم كرد يعقوب از فراقش كور شد چون نگريم من كه يك عالم پدر گم كرده‏ام و به قولي فرمود: من هرگاه ياد فرزندان فاطمه (س) در روز عاشورا مي‏افتم و يا عمه‏ها و خواهرانم را مي‏بينم، داغم تازه مي‏شود و اشكم سرازير مي‏شود. ** حزن حضرت زينب (س) زينب كبري (س) در سوگ برادر و اهل بيت خود مدام نوحه سرايي مي‏كرد و مي‏گريست و هيچگاه اشك ديدگانش خشك و از شدت گريستن او كم نشد و زماني كه به فرزند برادرش - امام زين العابدين (ع) - نگاه مي‏كرد حزن و اندوهش زياده مي‏شد و آن مصائب دلخراش، قلب او را جريحه دار و چشم مباركش را بسيار فرسوده نمود بطوري كه بيش از دو سال پس از شهادت امام حسين (ع) زندگي نكرد و سرانجام روح پاكش به رفيق اعلي پيوست. **تشكر يزيد از پسر مرجانه از طرف ديگر يزيد از عبيدالله بن زياد به علت كشتن فرزند رسول خدا (ص) سپاسگزاري كرد و در تقدير و تكريم او زياده روي كرد و نامه‏اي بدين مضمون براي او نوشت: امام بعد: براستي كه تو اوج گرفتي! و به نهايت جايگاهي كه هم اكنون داري، رسيدي! همانگونه كه شاعر گفت: تو بالا رفتي و از ابرها گذشتي و در ماوراي آن قرار گرفتي، و براي تو جز بلندگاه خورشيد جايگاهي نيست! ابن زياد با اعضاي حكومتي خود به دمشق سفر كرد، و چون بدانجا رسيد تمام افراد بني اميه براي استقبال او به بيرون شهر رفتند، چون بر قصر يزيد وارد شد، يزيد از جاي برخاست و او را در آغوش گرفت و پيشاني او را بوسيد و او بر تخت خود نشانيد و به آوازه خوانش گفت: آواز بخوان! و در شعري به ساقي گفت: شربتي مرا بنوشان كه دلم را سيراب كند، و سپس همانند آن را به پسر ابن زياد بنوشان ؛ او راز دار و امانت نزد من است، و در مرزها غنيمت و جهاد من است. عبيدالله بن زياد به مدت يك ماه در شام ماند و يزيد يك ميليون درهم به او صله داد! و همين مقدار نيز به عمر بن سعد بخشيد! و خراج يك سال عراق را نيز در اختيار عبيدالله بن زياد قرار داد و در اظهار علاقه به ابن زياد مبالغه كرد و او را از افراد خاندان خود بر شمرد! و چون برادر عبيدالله بن زياد - مسلم بن زياد - در شام به نزد يزيد رفت، او را به خاطر برادرش اكرام نمود و به او گفت: بر آل ابي سفيان محبت شما فرض و واجب است!! و با او يك روز تمام همنشيني كرد و فرمانروايي نواحي خراسان را به او سپرد! و اين تشكر و سپاسگزاري يزيد نسبت به ابن زياد بدين جهت بود كه خاندان پيامبر را كشته بود! و به گمان خود آل زياد پايه‏هاي سلطنت او را محكم ساخته بودند. فراهنگ**2006**1588




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 775]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن