تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید،‌ اگر چه او خود،‌ بدان عمل ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815419063




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سيدعلي صالحي: در نقد شعر مي‌لنگيم


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: سيدعلي صالحي: در نقد شعر مي‌لنگيم


خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات

سيدعلي صالحي معتقد است: ما هرچه در شعر و خلق آن صاحب خلوصيم، در چيزي به نام نقد شعر مي‌لنگيم.

اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، عنوان كرد: بحران فراگير بي‌اعتمادي و غلظت عميق فرهنگ شفاهي كه نتيجه‌ي نهايي آن، مرگ متن به علت يورش حواشي است، نمي‌گذارد اتفاق مكتوبي به نام «نقد» كارساز شود. هنوز روابط عمومي از طريق فرهنگ زبان به زبان و سينه به سينه ‌عملي مي‌شود و از آن اصول و ضوابطي كه لازمه‌ي «باور» در اين حوزه است، هيچ خبري نيست؛ به همين دليل من هيچ نقش و تأثيري براي اين «‌حضور كلامي» سراغ ندارم.

او در ادامه گفت: در جوامع پيشرفته، يك شاعر و شعر او ابتدا از طريق همين نقد و بررسي و معرفي است كه تثبيت مي‌شود. اما در ايران ما - اشاره به كل 100 سال اخير است - اول بايد شاعر و شعر او با حمايت مردم تثبيت شود تا بعد شايد مورد عنايت مثلا چند منتقد (معروف به منتقد) قرار گيرد. كمي مضحك است؛ زيرا وقتي كسي تثبيت شد، ديگر چه نيازي به معرفي از سوي مثلا نخبگان و رسانه‌ها؟

صالحي با اشاره به عاريه گرفتن نشانه‌هاي ناقص مدرنيزم، نقد علمي را مولود جامعه‌ي مدرن دانست و گفت: مدرنيزم وارداتي طي قرن گذشته چهره‌ي كميك خود را در حاشيه به ما تحميل كرده است. ما باني مدرنيزم نيستيم. نه فقط ما؛ ‌در خاورميانه چيزي به نام نقد تحول وجود نداشته و ندارد. ريشه‌ي تاريخي موضوع به هزار سرشاخه مي‌رسد. جامعه‌ي ما برآمد فرهنگ نصيحت است؛ فرهنگ پند و اندرز؛ نه دانش نقد. آيا در چنين بحثي مي‌توان استبداد مزمن تاريخي را ناديده گرفت؟ به واژه‌هاي «مصلحت»، «عافيت»، «خودسانسوري»، «عاقبت»، «رودربايستي» و تركيباتي از اين قبيل دقت كنيد. كاروان‌سالار همه‌ي اين معاني كهنسال چيست؛ جز تعبير تازه‌ي «فرصت‌طلبي»؟ ما هر چه در شعر و خلق آن صاحب خلوص هستيم، در چيزي به نام نقد شعر مي‌لنگيم و درجه‌ي صداقت در همان سطح «يارگيري» متوقف مانده است. حالا نمي‌خواهم به ضعف‌هاي دانش و تئوريك در اين سيطره اشاره كنم كه آن هم «خود را دور زدن» است با كدام توش و توان؟

اين شاعر با اشاره به رشد نكردن نقد آكادميك و ارتباط آن با پديده‌ي جهاني شدن، گفت: اين‌كه جهان يعني بشريت به يك خانوار بدل شده، دروغ بي‌ملاحظه‌ي فرهنگ سلطه است. هزاره‌ي سوم با ترور و خونريزي و جنگ به دنيا آمده است؛ اما نقد در دانشگاه‌هاي ما جايي ندارد و سطح سواد سقوط كرده است. دليل نبود نقد بومي و خلاقه، اين است كه دانشگاه‌ها در اين مبحث به كاركرد «ترجمه» و آن هم بيش‌تر به مباني تئوريك و نظريه‌ها، پناه برده‌اند. صفحات نقد ادبي در رسانه‌ها هم كشته مرده‌ي همين بزك اجباري است تا شرايط همه‌جانبه اجازه ندهد كه نهادهاي دمكراتيك و تشكلات تأثيرگذار اجتماعي به صورت مستقل به وجود بيايند. نقش نقد در محدوده‌ي «نصيحت» درجا خواهد زد؛ فرقي ندارد كه دانشگاه باشد يا كل جامعه.

او در زمينه نقد ادبي، بويژه نقد شعر در دانشگاه‌ها، اظهار كرد: نيازي نيست سرگرم تهيه‌ي تحقيقي در اين زمينه شويم. سرريز همه‌ي اين دانش‌ها را مي‌توان در جامعه مشاهده كرد. نبايد قاطع و مطلق، زحمت استاد و دانشجو را ناديده گرفت؛ اما انتظار لازم را برآورده نمي‌كنند. در اين جامعه تا بوده، نوابغ به صورت خودجوش ظهور كرده‌اند؛ خاصه در جهان قلم. نااميد نيستم؛ چشم به راهم.

صالحي در ادامه افزود: من براي هر نوع تكاپو در زمينه‌ي تدريس و نقد شعر ارزش قائلم؛ اما عرض مي‌كنم كه مي‌شود به صورت عملي و كارگاهي به شاعر جوان ياري رساند كه بر كار خود اشراف عميق‌تري بيابد؛ اما نمي‌شود شعر و خلاقيت شعر را درس داد. در مورد نقد اتفاقا اگر ضمن كار عملي بر سر شعر (به صورت تجربي) بشود مباني نقد را مطرح كرد، حتما تأثير مورد قبولي از خود به جاي مي‌گذارد و شاعر، نه از دانشگاه و نه از ميان اين نوع جلسات به دنيا نمي‌آيد؛ شاعر مستقيما از ميان مردم برمي‌خيزد. منتقد غيرنويساي شعر هم خود مردم هستند. آن هوش جمعي و تاريخي خوب مي‌داند كه بايد حافظ را بر سلمان ساوجي ترجيح دهد.

شاعر «قمري غمخوار در شامگاه خزاني» (هزار و يك هايكوي پارسي) در پاسخ به اين پرسش كه آيا سراغ دارد دفتر شعري را كه در سطحي گسترده نقد، بررسي و معرفي شده باشد؛ اما مورد اقبال مردم واقع نشده باشد يا برعكس، عنوان كرد: نبايد كسي را مأيوس كرد؛ بي‌اسم عرض مي‌كنم. حوالي سال 83 خورشيدي، دفتر شعر شاعري، 19 بار مورد نقد محبانه و بررسي دوستانه قرار گرفت (سواي معرفي‌هاي رسانه‌يي)،‌ اما نتيجه...؟ و عكس آن؛ سهراب سپهري ابتدا از سوي مردم پذيرفته شد و سپس عده‌اي دست به قلم بردند. رقت‌انگيز است اين رفتارها. در جامعه‌ي ما،‌ مردم مهم‌اند، فقط مردم!

سيدعلي صالحي درباره‌ي نقد شعرهاي خود نيز گفت: درباره‌ي نقد و نظر مكتوب درباره‌ي شعرم،‌ اول اعتراف كنم كه در جواني غصه مي‌خوردم كه چرا «سكوت»‌؟ كلام من ارزش برخورد را دارد. اما آرام آرام متوجه ريشه‌هاي اين سكوت شدم.احمقانه است اگر بگويم «توطئه‌ي سكوت»! من از اين نوع اوهام ندارم. ريشه‌هاي سكوت به همين دلايلي برمي‌گشت كه عرض كردم. دامن‌گير است، فراگير و بي‌دليل. مجموعا طي 37 سال كار شعر، تا آن‌جا كه به خاطر دارم، نقدهاي متوجه‌ي كار من كم‌تر از انگشتان دو دست بوده است؛ اما حقيقتا مردم،‌ مردم، مردم... به من ياد دادند كه كار خوب اصل است، ‌با خلوص كامل.‌ كيست كه دوست داشته باشد و دوست داشته نشود؟ مردم فرزندان خود را دوست دارند. حالا اگر تاريخ مرا نقد نكند، غصه خواهم خورد.

انتهاي پيام
 چهارشنبه 8 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن