واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سگ باوفا ترجمه: لاله غزالي گزارش توليد «هاچيکو:داستان يک سگ»Hachiko:A Dog"s Story)) ساخته لاسه هالستروم اين فيلم آمريکايي در سال 2009 بر اساس قصه يک سگ وفادار ژاپني به نام هاچيکو ساخته شده و بازسازي دوباره فيلمي ژاپني به همين نام است که در سال 1987 ساخته شده بود.فيلمنامه را استيون پي.ليندسي نوشته و ريچارد گر، جوآن آلن و سارا روامر در آن به ايفاي نقش مي پردازند. هاچيکو در هشتم آگوست 2009 در ژاپن به نمايش در آمد و در سيزدهم ژوئن 2009 در جشنواره بين المللي سياتل در آمريکا شرکت کرد.اما شرکت سوني پيکچرز اينترتينمنت تصميم گرفت از به نمايش گذاشتن فيلم در سينماي آمريکا صرف نظر کند و DVD آن را روانه بازار کرد. استاد دانشگاهي(ريچارد گر)با سگي ولگرد آشنا مي شود و رابطه اي ناگسستني با او برقرار مي سازد.اين سگ هر روز سر ساعت به ايستگاه مي آيد تا رئيس اش را ملاقات کند و پس از مرگ استاد دانشگاه، نزديک به يک دهه در انتظار او مي ماند. فيلم هاي سوزناکي که در مورد سگ ها ساخته مي شود تقريباً هميشه در گيشه به موفقيت دست مي يابند.همان طور که مارلي و من در سال گذشته اين نکته را به اثبات رساند.شايد بازي هاي هاچيکو:داستان يک سگ به پاي بازي هاي اين فيلم نرسد، اما تحسين تماشاگران عام را بر مي انگيزد.اين فيلم درجشنواره بين المللي سياتل اشک بسياري از بينندگان را در سالن سينما در آورد و اگر چه در حد و اندازه هاي يک شاهکار نيست، اما فيلم قابل قبولي است. فيلمنامه استيون پي.ليندسي از فيلمي ژاپني که حدود بيست سال پيش ساخته شد، اقتباس شده.اين فيلم هم به نوبه خود بر اساس داستاني مشهور در دهه 1930 شکل گرفته که روايت کننده قصه سگي از نژاد آکيتا است.اين آکيتا، سگي بوده که ده سال پس از مرگ صاحبش هر روز به ايستگاه قطار توکيو مي آمده و به انتظار او مي نشسته است.ليندسي مکان داستان را به ردآيلند تغيير داد و با حفظ ايده اصلي سگ باوفا که در نهايت به پيوندي متعالي با صاحبش مي رسد، آن را به روز کرد. گر يکي از تهيه کنندگان فيلم است و احتمالاً علاقه او به فلسفه هاي شرقي باعث شده تا پيوندي عميق با داستان برقرار کند.اين پيوند زماني شروع مي شود که او توله سگي تنها را در ايستگاه قطار محل رفت و آمدش پيدا مي کند و موقتاً آن را به خانه مي آورد، اما پس از گذشت مدت زماني کوتاهي، هاچيکو به يکي از اعضاي خانواده اش تبديل مي شود.همسر او (جوآن آلن)در ابتدا به حضور توله سگ اعتراض مي کند، ولي کمي بعد به او علاقمند مي شود. شخصيت پردازي فيلم نسبتاً سطحي است و اين مساله به گر و آلن کمک کرده تا به نقش هايشان وقار و باورپذيري بخشند.هالستروم در ايجاد احساس ارتباط بين نقش ها موفق عمل کرده است.همه مردم شهر پس از شروع انتظار به مراقبت از هاچيکو مي پردازند.آن هايي که از اين افسانه با خبرند، انتهاي داستان را مي دانند، اما اين مساله باعث کاهش تاثيرگذاري فيلم نمي شود، چرا که هالستروم با دقت لحظه هاي اشک بار آن را کارگردان کرده است.شرايط اقليمي فيلم با مهارت کامل ترسيم شده اند و هاچيکو که سه سگ مختلف به عنوان توله سگ، سگي بالغ و پير نقش آن را بر عهده دارند، حضور موفقي در فيلم دارد. تقريباً همه در ژاپن اين داستان را شنيده اند، اين فيلم بر اساس داستان حقيقي سگي به نام "چو کن هاچيکو "(به معناي هاچيکو، سگ باوفا)ساخته شده است که در شيبويا واقع در توکيو زندگي مي کرده. ريچارد گر در فيلم نقش پارکر ويلسن، استاد دانشگاه موسيقي را برعهده دارد. پارکر يک روز بعدازظهر توله سگي گم شده را در ايستگاه قطار شهرستان پيدا مي کند.و در اين شهر همراه با همسرش کيت و دخترش اندي ساکن است. هيچ کس در ايستگاه نمي داند که اين توله سگ چرا در آن جا رها شده است. بنابراين استاد، سگ را به خانه برده و از او نگهداري مي کند.نام اين توله سگ هاچيکو است که در زبان ژاپني به معناي "هشت"است.هاچيکو روز به روز بزرگ تر مي شود و طبقه عادت هر روز ساعت پنج بعد از ظهر در ايستگاه قطار به انتظار استاد مي نشيند.او پس از مدت به شخصيت محبوب مسافران قطار تبديل مي شود، اما متاسفانه اوقات خوشي آن ها با وقوع حادثه اي ناخوشايند به سر مي رسد و هاچيکو مجبورمي شود بيش از آن چه تصور مي کرد به انتظار پارکر بماند. ريچارد گر در اين فيلم مثل هميشه نقش آفريني يک دستي از خود به نمايش مي گذارد.او به عنوان مرد خانواده با بي ميلي، مراقبت از توله سگي گم شده را مي پذيرد، اما ستاره اصلي فيلم، خود هاچيکو، سگ باوفا است.بازي افرادي همچون کري هيرويوکي ناگاوا در نقش دوست پارکر، جيسن الکساندر به عنوان رئيس ايستگاه و اريک آواري فروشنده هات داگ نيز بسيار به ياد ماندني است. با اين حال متاسفانه بازيگران زن فيلم از جمله جوآن آلن، سارا روامر و داونيا مک فادن کمي ضعيف ظاهر شده اند.لاسه هالستروم کارگردان اين فيلم به خوبي توانسته از عهده روايت داستان ساده اين فيلم بر آيد.داستان فيلم چندان خارق العاده نيست، اما قدرت عاطفي غير قابل انکاري دارد.به ندرت پيش مي آيد که فيلمي متوسط در گيشه ژاپن به فروش بالايي دست يابد، اما هاچيکو: داستان يک سگ از اين موفقيت براي حضور در مجامع بين المللي و داخلي بهره برده است. منبع:نشريه صنعت سينما94 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 362]