تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى‏گويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812175971




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ثمره ی دستاوردهاي امام موسي صدر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ثمره ی دستاوردهاي امام موسي صدر
ثمره ی دستاوردهاي امام موسي صدر     گفت و گو با ليلا موسوي، خواهر شهيد سيدعباس موسوي درآمد:   معمولاً دوران نوجواني كه در ساختار فكري و عملي و سرنوشت انسان نقش تعيين كننده دارد خاطرات فراواني نيز در بردارد.ليلا موسوي كه مدت زماني در كنار برادرش مي زيسته برخي خاطرات دوران نوجواني سيد را در اين گفت و گو بازگو مي كند: اگر موافق باشيد، از كودكي شهيد سيد عباس موسوي آغاز و از آن دوران بگوييد؟ به نام خداوند بخشنده مهربان، در حقيقت من از دوران كودكي، رفتار و كردار شهيد سيد عباس موسوي را شاهد بوده‌ام، او از كودكي، هوشيار و تيزهوش بود، و اين تيزهوشي در مراحل دبستان و دبيرستان و در رشته رياضيات به روشني تجلي يافت.نظر به استعدادها و توانمندي هايي كه از او بروز مي‌كرد، مديريت مدرسه همواره او را به شدت تشويق مي كرد. در مراسم و جشن ها كه در مناسبت هاي گوناگون ملي و مذهبي برگزار مي شد، مديريت مدرسه ايفاي نقش هاي آموزنده و رهبري گروه هاي نمايش را به او واگذار مي كرد. در سال هاي نوجواني رفتار او چگونه بود؟ همان گونه كه مي دانيد سيد عباس در زماني متولد شد كه لبنان در شرايط اقتصادي و اجتماعي سخت و طاقت فرسا به سر مي‌برد.در آن برهه كار و اشتغال به سختي به دست مي آمد.به ويژه در مناطق دور افتاده و روستاهاي محروم منطقه بقاع.پدرش ناچار بود براي اشتغال و كسب درآمد به كويت برود، تا آينده فرزندانش را تأمين كند.پدر سيدعباس پس از دست و پا كردن مقداري سرمايه از سفر به كويت خودداري كرده و در سال 1958 خانواده خود را به بيروت و در محله فقيرنشين الشياح منتقل كرد.پدر در اين محله مغازه خواربار فروشي دست و پا كرده و در آن مشغول كار شد.فرزندان از جمله سيد عباس كه سومين فرزند خانواده بود نيز پس از مراجعت از مدرسه روزي چند ساعت به پدر كمك مي كردند.او مانند ساير بچه ها و نوجوانان هم سن و سال خود نبود كه معمولاً اوقات فراغت را به بازي و سرگرمي مي گذرانند نبود.هرگاه صداي اذان از بلندگوهاي مساجد محل بلند مي شد، درب مغازه را قفل مي كرد و به مسجد مي شتافت.چرا كه او در يك خانواده مذهبي به دنيا آمده بود.به ياد دارم هنگامي كه يكي از دوستانش قصد داشت مراسم مذهبي در خانه‌اش برگزار كند، از مادرم تقاضا كرد، فرش خانه را به دوستش به امانت بسپارد. چه شد كه سيدعباس به فراگيري علوم حوزوي روي آورد؟ شهيد سيدعباس از سنين نوجواني اصرار داشت به رزمندگان فلسطيني بپيوندد و از آرمان فلسطين دفاع كند.به همين منظور با انقلابيون فلسطيني آشناشد، و او را به يك اردو گاه آموزشي منتقل كردند.هنگام تمرين نظامي از بالاي يك بلندي به پايين پرت شد، و پاي راست او شكست وقتي پدرم از اين حادثه آگاه شد، بيدرنگ او را به بيمارستان انتقال داد، و درمان او مدتي طول كشيد.روزي كه از بيمارستان مرخص شد، پدرم او را همراه خود به منزل يكي از دوستانش در محله اوزاعي در جنوب بيروت برد.آن روز همه اعضاء انجمن هاشمي در آن منزل جمع شده بودند تا با امام موسي صدر ملاقات كنند.امام صدر از پدرم پرسيد كه چرا پاي بچه شكسته است؟پدرم ماجرا را شرح داده و امام صدر لبخندي زد و از سيد عباس پرسيد:پسرم، تو تنها ده سال سن داري!از قضيه فلسطين چه مي‌داني؟ سيد عباس در پاسخ گفت:فلسطيني ها مردمي مظلوم هستند كه به زور از سرزمين خود رانده شده‌اند.زندگي سختي را در اردوگاه ها مي‌گذرانند و دنيا نيز فرياد آنها را نمي شنود.فلسطيني ها بايد به قدس، خانه و سرزمين خود بازگردند. امام صدر پرسيد:فلسطيني ها چگونه مي‌توانند به سرزمين خود بازگردند؟ برادرم گفت:از راه جهاد! امام صدر دوباره لبخندي زد.گفت:پسرم، تو تنها ده سال داري، چگونه مي‌خواهي جهاد كني؟ برادرم پاسخ داد:انشاءالله آموزش هاي نظامي را ياد خواهم گرفت.يك جنگجوي واقعي خواهم شد و همراه ساير رزمندگان عازم فلسطين خواهيم شد تا به طور دست جمعي قدس را آزاد كنيم! امام صدر در پايان آن جلسه به پدرم خاطر نشان كرد كه سيد عباس يك نوجوان عادي نيست و شايسته است درس بخواند.ايشان به پدرم پيشنهاد كرد تا او را در فرصت مناسب براي تحصيل علوم ديني به حوزه علميه صور بفرستد.پدرم نيز همين كار را كرد.اين گونه بود كه سيدعباس، زماني كه حدود چهارده سال داشت، به شهر صور رفت تا تحصيلات علوم ديني را در حوزه علميه امام صدر آغاز كند. بنابراين، مي‌توان گفت كه روابط شهيد سيدعباس موسوي با امام صدر با اين ديدار آغاز شد؟ در حقيقت، پدرم از جمله كساني بود كه از اولين سال ورود امام صدر به لبنان، با ايشان ارتباط برقرار كرد.دلايل اين ارتباط اين است كه پدرم در «انجمن هاشمي»كه زير نظر امام صدر فعاليت مي‌كرد، عضويت داشت.پدرم هفته‌اي چند بار در بيروت و صور و ساير مناطق لبنان در برنامه هاي سياسي و فرهنگي امام موسي صدر شركت مي‌كرد.سيدعباس، از اين طريق با شخصيت و انديشه هاي امام موسي صدر آشنا شد.چرا كه پدرم در برخي جلسات سيدعباس را نيز همراه خود مي‌برد و او اين گونه از نزديك نيز با امام صدر آشنا شد. تحصيلات سيدعباس در آن حوزه چقدر طول كشيد؟ سيدعباس حدود دو سال در حوزه علميه شهر صور درس خواند، و همانجا به دست امام صدر معلم شد.هم اكنون عكسي در خانه داريم كه صحنه عمامه گذاشتن امام صدر بر سر سيدعباس را نشان مي‌دهد. سيدعباس پس از اتمام آن دوره دو ساله چه كرد؟ پس از آنكه دوره دو ساله سيدعباس به پايان رسيد،امام صدر به او گفت كه وقت آن رسيده تا به نجف اشرف برود و تحصيلات خود را در آنجا زير نظر پسر عموي ايشان آيت الله سيد محمدباقر صدر ادامه دهد.امام صدر در اين خصوص موافقت پدرم را كسب كرد.و سيدعباس اين گونه عازم نجف اشرف شد.او به محض ورود به حوزه علميه نجف اشرف، خود را به آقاي سيد محمدباقر صدر معرفي كرد و آقاي صدر مسئوليت نظارت مستقيم بر زندگي و تحصيلات سيدعباس در نجف اشرف را بر عهده گرفت.البته محبت سيدعباس خيلي زود در دل آقاي سيد محمدباقر جاي گرفت، و او به يكي از شاگردان خاص و نزديك آن بزرگوار تبديل شد. شهيد سيدعباس چند سال در حوزه علميه نجف تحصيل كرد؟ حدود هشت سال روابط ايشان در آن دوره هشت ساله با امام صدر چگونه بود؟ سيدعباس در مدت هشت سالي كه در نجف اشرف به سر مي برد، مانند سفير فوق العاده ميان امام موسي صدر و آقاي سيد محمدباقر صدر در حركت بود.هر سال در فصل تابستان به لبنان مي ‌آمد، تا ضمن ديدار با خانواده، امام صدر را نيز از اخبار آقاي سيد محمدباقر صدر آگاه سازد، و اخبار ايشان را نيز به آقاي سيد محمدباقر صدر انتقال دهد.چند بار هم به طور مخفيانه به لبنان آمد تا اخبار دستگيري ها و فشار بعثي ها بر شيعيان عراق را به امام صدر منتقل كند، چرا كه مطبوعات و رسانه هاي عراق همه خاموش بودند، و اخبار عراق به خارج از كشور راه نداشت.هيچ كسي در دنيا نميدانست كه بعثي ها چگونه مردم عراق و حوزه علميه نجف را زير شديدترين فشارها قرار داده‌اند.آقاي سيد محمدباقر صدر به همين جهت سيدعباس را به طرف امام صدر اعزام مي‌كرد تا از طريق ايشان افكار عمومي دنيا را آگاه سازد. آيا خاطره خاصي از اين نوع سفرها به ياد داريد؟ آري.يادم هست در يكي از سال ها ، كه مردم در ايام سوگواري سالار شهيدان امام حسين(ع)از شهر نجف اشرف با پاي پياده رهسپار كربلا مي‌شوند،در آن سال ارتش حزب بعث با هواپيما، تانك و توپ به عزاداران حسيني حمله ور شده و شمار زيادي از مردم را به خاك و خون كشيدند. سيدعباس پس از آن حادثه بلافاصله مخفيانه به لبنان آمد تا امام صدر را از شرايط عراق مطلع سازد. آيا از محتواي نامه هايي كه ميان امام صدر و شهيد صدر رد و بدل مي‌شد، اطلاعي داريد؟ همين اندازه مي‌دانم كه سيدعباس گاهي اوقات تنها براي چهل و هشت ساعت به لبنان مي آمد، تا براي امام صدر نامه‌اي بياورد يا نامه ايشان را به نجف ببرد. اين نوع اقدامات سيدعباس محرمانه بودند و ما نيز هيچ گاه از جزئيات آنها مطلع نشديم. آيا سيدعباس ميان امام موسي صدر و امام خميني نيز پيام يا نامه رد و بدل كرده است؟ تنها همين قدر مي دانم كه سيدعباس چند بار مخفيانه در نجف به منزل امام خميني رفت تا پيام هايي از امام صدر يا آقاي سيد محمدباقر صدر به آن بزرگوار منتقل كند بيشتر از اين اطلاعي ندارم. چه شد كه سيدعباس هشت سال در نجف ماند چرا به طور ناگهاني به لبنان بازگشت؟ در حقيقت سيدعباس خود مايل نبود نجف را ترك كند.آنطور كه او براي ما تعريف كرد، اين آقاي سيد محمدباقر صدر بود كه به ايشان تكليف كرده بود، هر چه سريع تر و بي سروصدا نجف را ترك كند.او در صدد تهيه بليط هواپيما برآمده بود.اما، هواپيمايي كه آن روز بغداد را به مقصد بيروت ترك مي كرد، جز در قسمت مسافران درجه يك، جا نداشت.طبيعتاً بهاي بليط درجه يك نيز خيلي گران بود. با اين حال آقاي سيد محمدباقر صدر كه از توطئه صدام بر جان سيدعباس نگران بود، هزينه بهاي بليط را پذيرفت، برادرم همان روز عراق را ترك كرد.يادم هست كه او پس از ورود به بيروت بيدرنگ به منزل امام صدر رفت تا ايشان را از وقايعي كه در نجف مي گذشت آگاه كند. آيا سيدعباس پس از آن،ديگر به نجف برنگشت؟ خير.از آن پس به نجف بازنگشت. به ياد دارم سيدعباس به تنهايي با آن پرواز به لبنان آمد، همسرش ام ياسر و دخترش سميه در نجف مانده بودند.آقاي سيد محمدباقر صدر از قبل با سيدعباس موسوي همانگ كرده بود كه امكان بازگشت يا عدم بازگشت او را به نجف طي يك نامه رمزدار اطلاع دهد.كلمه رمز آنها عبارت بود (سميه مريض است).وجود اين عبارت در نامه به معني اين است كه شرايط عراق نامناسب است و سيدعباس از باز گشت به نجف اشرف خودداري كند.به اين دليل سيدعباس در لبنان ماندگار شد، و خانواده‌اش چند روز بعد به او پيوستند. سيدعباس در چه سالي به لبنان بازگشت؟ اوايل سال 1978، چند ماه پيش از ربوده شدن امام صدر. آيا همكاري سيدعباس با امام موسي صدر پس از بازگشت به لبنان ادامه يافت؟ وقتي سيدعباس تصميم گرفت در لبنان بماند، به امام صدر پيشنهاد كرد با همكاري يكديگر در شهر بعلبك حوزه علميه داير كنند.تا طلاب لبناني فراري از حوزه نجف اشرف بتوانند دروس خود را در آنجا ادامه دهند.امام صدر از اين پيشنهاد استقبال كرد، و حوزه امام منتظر با تشريك مساعي آن دو در شهر بعلبك تأسيس شد. اخذ مجوز از دولت و همچنين تأمين مالي حوزه بر عهده امام صدر بود و مديريت و رسيدگي به امور حوزه و تدريس در آن بر عهده سيدعباس قرار گرفت. فعاليت حوزه امام منتظر در چه ماهي از سال 1978 آغاز شد؟ تا آنجا كه به ياد دارم آغاز كار حوزه علميه امام منتظر پيش از ارتحال مادرم بود.روز هفتم ژوئن سال 1978 مراسم چهلمين روز درگذشت مادرم در شهر نبي شيث برگزار شد و امام صدر آنروز براي آخرين بار به شهر نبي شيث آمد و در مراسم چهلم مادرم شركت و سخنراني كرد.حدود دو ماه بعد ايشان عازم ليبي و در آنجا ربوده شد. چه تعداد طلبه در آن حوزه درس مي‌خواندند؟ در آغاز كار فقط شانزده طلبه سرگرم تحصيل علوم ديني بودند تا آنجا كه ياد دارم، آقايان سيد حسن نصرالله، شهيد شيخ علي كريم، شيخ حسن ياسين و شيخ محمد خاتون در اين حوزه درس خواندند. آيا امام موسي صدر هم در آن حوزه تدريس مي‌كردند؟ خير به اين دليل كه ايشان وقت نداشتند. امام صدر مجوز تأسيس حوزه را از دولت گرفتند.سپس محلي براي آن اجاره كردند و امكانات مادي اوليه مورد نياز را فراهم نمودند.آقاي سيد محمد باقر صدر نيز در راه اندازي حوزه كمك كردند.يادم هست كه سيدعباس چند روز قبل از شهادت سيد محمدباقر صدر آخرين مبلغي را كه ايشان براي احداث حوزه حواله كرده بودند، دريافت نمود. آيا سيدعباس در فعاليت هاي جهادي و مبارزات سياسي نيز با امام صدر همكاري داشت؟ آري.سيدعباس از ابتداي تأسيس حوزه علميه به اتفاق شانزده طلبه در يكي از دوره هاي آموزش نظامي جنبش امل شركت كرد.آن دوره در اردوگاه جنتا در منطقه بقاع برگزار شد.شهيد سيد عباس موسوي رويدادهاي روزانه‌اش را همواره يادداشت مي‌كرد و يادداشت هاي او بايگاني هستند.مثلاً در چه تاريخي، کجا و چگونه با امام صدر آشنا شده است. سيدعباس طلاب حوزه علميه امام منتظر را در فرصت هاي مناسب به روستاهاي دوردست لبنان اعزام مي‌كرد تا احكام و مسائل اسلامي و انديشه هاي سياسي امام صدر را ميان مردم تبليغ كنند و به مردم نسبت به تهديدهاي روزافزون صهيونيسم بر لبنان و ضرورت مقابله با آن هشدار دهند.به هر حال آن شانزده طلبه گوش به فرمان سيدعباس و او نيز گوش به فرمان امام صدربود. آيا خاطره خاصي از اين همكاري ها به ياد داريد؟ امام موسي صدر حدود يك هفته پيش از ربوده شدنشان، سيدعباس موسوي را مأمور كردند گروهي از طلاب حوزه علميه را به منظور راه اندازي فرستنده راديويي براي جنبش امل آموزش دهند.برخي طلاب از اين پيشنهاد شگفت زده شده و مي پرسيدند كه چرا بايد بخشي از وقت درسي خود را براي اين گونه امور صرف كنند. يكي از آنها به سيدعباس گفته بود كه شما رؤيايي زندگي مي كنيد!آيا شما و امام صدر مي‌خواهيد حكومت اسلامي در لبنان تأسيس كنيد؟ سيدعباس در پاسخ به اعتراضات آنان گفت:صبر كنيد.مدت زيادي نخواهد گذشت كه شما تنها راديو، بلكه شبكه تلويزيوني هم خواهيد داشت!در حقيقت امام صدر آن زمان به منظور بهبود حال شيعيان لبنان ديدگاه هاي سازنده و انديشه هاي گوناگوني براي طلبه ها مطرح مي‌كرد.اما، آنها نمي‌توانستند ابعاد و اهميت آن را درك كنند و بر اين اساس به سيدعباس اعتراض مي‌كردند. پاسخ شهيد موسوي به اين طرز فكر طلبه ها چگونه بود؟ شهيد سيدعباس هميشه سعي مي‌كرد آنها را قانع كند.گاهي ناچار مي‌شد چنين پاسخ دهد كه امام صدر از ما چنين خواسته است امام موسي صدر و سيدعباس موسوي با دورنگري مسائلي را مي‌ديدند كه طلبه ها تصور آن را نمي كردند.به طور مثال وقتي برنامه آموزش نظامي طلاب حوزه آغاز شد، برخي گفتند كه ما به لبنان باز گشتيم تا درس بخوانيم.به چه دليل از ما انتظار داريد از اوقات درس بكاهيم و در كلاس هاي آموزش نظامي شركت كنيم. آيا شهيد موسوي با جنبش امل ارتباط سازماني هم داشت؟ شهيد سيدعباس حوزه علميه امام منتظر را با همكاري امام صدر اداره مي‌كرد.سيد عباس بيشتر فعاليت هاي خود را به طور مستقيم با هدايت و زير نظر امام موسي صدر انجام مي‌داد.اما، گمان نمي كنم با جنبش امل ارتباط سازماني داشته بوده. گفته شده كه شهيد موسوي مسئول بخش بازرسي و قضايي جنبش امل بوده است. آيا واقعيت دارد؟ تا آنجايي كه اطلاع دارم،سيدعباس موسوي بر خلاف آقاي سيدحسن نصرالله هيچ گونه ارتباط آشكار با جنبش امل نداشت.اگر هم ارتباط داشت، كاملاً سري بود.اما مسئوليت هاي سيدحسن نصرالله در جنبش امل رسمي و علني بود.آقاي نصرالله بارها عنوان كرده كه در زمان امام صدر، عضو جنبش امل بوده است.در ارتباط با شهيد سيدعباس موسوي آنچه علني بود، همكاري تنگاتنگ و مستقيم او با امام صدر در راه اندازي و اداره حوزه علميه امام منتظر در شهر بعلبك بود.سيدعباس نماينده شهيد سيد محمدباقر صدر در لبنان بود و امام صدر از او و طلبه هاي او بيشتر در آن بخش از برنامه هاي خود استفاده مي‌كرد كه با امور حوزوي پيوند داشت. در لبنان علماي برجسته زيادي حضور داشتند.شهيد موسوي در ميان روحانيت شيعه لبنان چه جايگاهي براي امام صدر قائل بود؟ شهيد موسوي امام صدر را استاد، الگو، پيشوا، مدافع و پدر معنوي خود مي‌داست.در اغلب فعاليت هاي اجتماعي، سياسي و جهادي امام موسي صدر را سرمشق خود قرار داده بود. سيد عباس به اين باور رسيده بود كه صهيونيسم جهاني اهميت طرح ها و برنامه هاي سازنده امام صدر را شناخته است. وي علت ربوده شدن امام موسي صدر را نتيجه ترس و نگراني استكبار جهاني از طرح ها و برنامه هاي روشنگرانه او مي دانست. در اين باره از دايي پدرم كه درجه دار ارتش فرانسه در لبنان بود، خاطره اي دارم كه شايد بازگو نمودن آن موضوعيت داشته باشد.او درباره ترفندهاي استعمار گران مطالعات فراواني به عمل آورده و از شگردهاي آنان شناخت كافي داشت. هنگامي كه امام موسي صدر برنامه دوره هاي آموزش نظامي جوانان شيعه را آشكار ساخت دايي پدرم براي ايشان نامه سرگشاده نوشت و به او هشدار داد فعاليت هاي خود را علني نكند و گرنه همان طور كه اجداد ايشان را به شهادت رساندند، او را نيز به شهادت مي رسانند. روابط شهيد موسوي با ساير علماء لبنان چگونه بود؟ شهيد سيدعباس موسوي به استثناي امام موسي صدر با هيچ يك از علماي وقت لبنان ارتباط نداشت. روابط ايشان با علامه سيد محمدحسين فضل الله چگونه بود؟ علامه سيد محمدحسين فضل الله چند بار به منزل شهيد سيدعباس آمد تا ايشان را به همكاري و پيوستن به حوزه علميه خود دعوت كند.اما، سيدعباس نپذيرفت.او فقط با امام موسي صدر همكاري مي‌كرد. مرحوم شيخ محمدمهدي شمس الدين نيز به سيدعباس پيشنهاد كرد به همراه شانزده طلبه شاگرد خود به حوزه او بپيوندند. اما، سيدعباس اين پيشنهاد را رد نموده و تأكيد كرد كه مي‌خواهد در حوزه‌اي كه با همكاري امام موسي صدر تأسيس شده است، خدمت كند. درباره اين موضوع خاطره‌اي دارم كه آن را بازگو مي‌كنم:طلبه هايي كه در حوزه امام منتظر درس مي‌خواندند، به علت كمبود امكانات، زندگي بسيار ساده‌اي داشتند.مانند مستضعفان زندگي مي كردند.سيدعباس خاطرات آن روزهاي سخت و چگونگي تأمين نيازهاي مالي طلاب را يادداشت كرده است.يكي از علماي امروز لبنان كه قبلاً در حوزه علميه امام منتظر تحصيل مي كرده است بعد از شهادت سيدعباس فاش كرد كه برادرم (شهيد موسوي)به منظور تأمين نيازهاي مالي طلاب روزي ناچار شد اندوخته ناچيز خود را به مصرف برساند تا از گرايش طلاب به ديگر حوزه هاي علميه و ساير علماي لبنان جلو گيري كند.

شهيد موسوي چه تفاوتي ميان امام صدر و ديگر علماي لبنان قائل بود؟ از نظر شهيد سيدعباس موسوي، امام موسي صدر علم و جهاد را پيوند زده بود.در حالي كه خط مشي برخي علماي لبنان بر اساس تدريس علوم حوزوي و عدم مداخله در امور سياسي ترسيم شده بود. رابطه امام موسي صدر و انقلاب اسلامي ايران چگونه بود؟ من بر اين باورم كه شيعيان لبنان با عشق به امام موسي صدر ، مردم ايران را شناختند و به آنان مهر و محبت ورزيدند. در دوران انقلاب اسلامي ايران، مردم لبنان شب و روز در خيابان ها تظاهرات مي‌كردند و از مبارزات مردم ايران پشتيباني به عمل مي آوردند.در همان روزهايي كه مردم ايران به نداي امام خميني از پاريس لبيك مي‌گفتند و به خيابان ها مي ريختند، مردم لبنان نيز با آنان هم صدا مي شدند و به خيابان ها مي ريختند. اين امام صدر بود كه اين گونه قلب لبناني ها را با قلب مردم ايران پيوند داد.عشق و علاقه مردم لبنان به امام صدر بود كه آنها را واداشت تا زود هنگام با مردم و انقلاب اسلامي ايران اعلام همبستگي كنند.بي ترديد اگر امام صدر نبود، قطعاً اين همدلي و هماهنگي ميان دو ملت پديد نمي آمد. ارتباط سيدحسن نصرالله با امام صدر چگونه بود؟ به نظر من، شهيد سيدعباس موسوي و سيدحسن نصرالله كه خداوند بر عمر او بيفزايد، دو ثمره از دستاوردهاي عمر امام موسي صدر هستند.اين يك واقعيت انكار ناپذير است. از وضعيت اقتصادي و اجتماعي شهيد سيدعباس در دوران تحصيل چه خاطراتي داريد؟ در حقيقت برادرم در دوران تحصيل در شرايط بسيار سختي به سر مي‌برد! روزي به خريد كتاب درسي نياز پيداكرد و براي تهيه آن پول در اختيار نداشت. همسرش با فروختن حلقه ازدواج شان پول كافي را براي خريد كتاب تأمين كرد.اين نشان از ايثار و فداكاري همسرش داشت كه سال ها بعد شريك راه شهادت او شد. در حقيقت آن شيرزن در سازندگي و باروري فكري همسرش نقش مؤثر داشت.او با تلاش هاي خستگي ناپذير، خارها را از مسير راه همسرش برداشت. از وجود خود پلي براي عبور مردي ساخت كه مدت ها بعد با شهادت مشترك شان صفحه جديدي در تاريخ لبنان گشودند. خاطره ديگري دارم كه ضروري مي‌دانم به آن اشاره كنم: در آستانه غروب يكي از روزهاي ماه مبارك رمضان همراه همسر شهيد سيد عباس منتظر آمدن او بوديم تا با افطار به خانه بيايد، ولي، او دست خالي به خانه آمد.هيچ خوراكي براي افطار نداشتيم. همگي مشغول نماز و نيايش شديم، سيد پس از نماز درباره صبر حضرت زهرا (س) و مصيبت هاي حضرت زينب (س)و ضرورت پيروي از آنها صحبت كرد.به گونه‌اي كه از چشمان او اشك جاري شد. همچنان كه در حال راز و نياز بوديم ناگهان زنگ خانه به صدا درآمد و يكي از دوستان شهيد، همراه غذا وارد خانه شد كه پس از گرسنگي طولاني سير شديم. منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 707]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن