تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802768195




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سید شهدای مقاومت(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سید شهدای مقاومت(2)
سید شهدای مقاومت(2)     زندگينامه شهيد حجت الاسلام سيد عباس موسوي، دبير كل پيشين حزب‌الله لبنان   پيروزي انقلاب اسلامي در ايران   تقدير اين بود كه كلمه حق به گوش همه جهان برسد و پرچم اسلام به دست مبارك اشخاصي به اهتزاز درآيد كه ترس يا چشمداشت، آنها را از پاي در نياورده بود.براستي اين ‌ها جانهاي مشتاق شهادت بودند.بهترين شيوه رسيدن به شهادت را جستجو مي‌كردند.از آن انقلابي كه در ايران اسلامي پديد آمد، پيروي مي‌كردند. انقلابي كه زمين را زير تاج و تخت طاغوتيان به لرزه درآورد و حكومت اسلامي را پس از خواب طولاني زنده كرد.مستضعفان را از قيد و بند مستكبران آزاد ساخت.به حكومت‌هاي باطل فهماند، كه حكومت باطل پايدار نمي‌ماند. حكومت حق تا قيام قيامت پايدار است. گرچه اين يك رؤيا و يك خواب سختي بود ولي امام خميني(ره)آن را به واقعيت تبديل كرد.به نحوي كه دشمنان پيش از دوستان اين حكومت را به رسميت شناختند.سيد شهيد سردمدار قافله‌اي بود كه در راه امام خميني(ره)حركت مي‌كرد. به اين ترتيب براي شهيد سيد عباس موسوي رؤياي تشكيل حكومت اسلامي تحقق يافت.آرزوي ديرينه او پس از ديدار با امام خميني(ره)در ايران اسلامي تجسم واقعي پيدا كرد.ايشان كه همراه جمعي از دوستان براي زيارت امام(ره) به تهران آمده بود، از رهنمودهاي پر فيض امام بهرمند شد.از ايشان چگونگي برخورد با تحولات آينده و تكليف سازماندهي فعاليت‌هاي جهادي آموخت. ايشان تكليف شرعي خود را در اين رابطه مشخص ساخت.سيد پس از اين ديدار با عزم و صلابتي قوي به لبنان بازگشت، و به فريادي تبديل شد كه روح ايمان را در دل‌هاي مردم زنده مي‌كرد و آگاهي سياسي و جهادي را در آنان تقويت مي‌نمود.روح انقلاب و مقاومت و آمادگي براي مقابله و مبارزه را در دل جوانان دميد.تمام دغدغه او اين بود كه به آنان بياموزد چگونه شاگرداني وفادار و سربازاني حقيقي در قافله جهادي امام خميني(ره)باشند. عشق او به انقلاب اسلامي برتر از هر عشق و هوسي بود، عشق وجدان صاف به برترين نماد بود.عشق عابدي به نماز و نيايش كه به لحاظ روحي در وجود شخصيت رهبر مقدس آن ذوب شده بود. شهيد سيد عباس موسوي مقام رهبر فقيد انقلاب اسلامي را در امتداد ولايت ائمه اطهار(ع)و نماد رؤياي گمشده‌اي مي‌دانست، كه در گذر تاريخ طولاني در خاطره خونين تشيع حنيف ثبت شده است، آن شهيد در ديدگاه فقهي و سياسي امام خميني (ديدگاه ولايت عامه فقيه)را شرط لازم براي بيداري و قيام مسلمانان مي‌ديد. معتقد بود كه رهبري ديني بايستي از همه ضرورت‌هاي يك مرجعيت جامع‌الشرايط فقهي و سياسي و اجتماعي برخوردار باشد.بطوري كه وحدت امت از طريق وحدت رهبري تحكيم مي‌يابد.لذا ولايت فقيه در تفكر و عملكرد شهيد عباس موسوي يك چهارچوب مرجعيتي تشكيل داد و بر تمام فكر و انديشه او سايه افكند لذا در محراب آن (ولايت فقيه)به تعبد پرداخت و همه چيز خود را براي آن در طبق اخلاص گذاشت، و اين امر در ولايت مطلق او به امام خميني و پس از آن به خلف ايشان امام خامنه‌اي دام ظله آشكار شد. به حق مي‌توان گفت كه بهترين اوقات شهيد سيد عباس موسوي زماني بود كه فرستادگان امام خميني(ره)از سپاه پاسداران گرفته تا ديگران به ديدار ايشان مي‌آمدند و همه چيز خود را در خدمت مستضعفان و مبارزه با دشمن غاصب سرزمين لبنان قرار مي‌دادند.سرزميني كه نگهبانان آن خفتند و گرگ‌هاي خون آشام به تكه پاره كردن آن پرداختند. و به رغم همه دوره‌هاي آموزشي و رزمي كه پيشتر پشت سر گذاشته بود، ولي شهيد سيد عباس موسوي به اولين دوره آموزشي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در پادگان «جنتا»در منطقه بقاع پيوست، و به اين وسيله سرمشقي براي ديگران شد و به اين ترتيب عالم روحاني شد، كه به دست شاگردان خود آموزش مي‌ديد تا به اين وسيله اسوه‌اي براي رهبري متعالي و دليل بر روحيه صاف و عالي باشد و بتواند بر روحيه كليه برادران مجاهد تاثير مثبت بگذارد. تكامل نهضت اسلامي در لبنان   گسترش فعاليت‌هاي جهادي سيد عباس بر ضد دشمنان اسلام به ويژه دشمن صهيونيستي امري اجتناب‌ناپذير بود. سيد يكي از طلبه‌هاي پيشگام و شركت‌كننده در دوره آموزش نظامي بود كه توسط برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در سال 1982 در منطقه بقاع داير شد. بدين وسيله اولين هسته مبارزه در سايه انقلاب اسلامي ايران شكل گرفت، و در آن دوره جوانان فداكاري حضور داشتند كه حيات خود را وقف جهاد و شهادت در راه خدا كردند.مظلوميت خود را به نمايش گذاشتند، تا قاطعانه نشان دهند اسرائيل افسانه سست پايه است.آنان نشان دادند كه رژيم صهيونيستي، رژيمي ساختگي و شكست‌پذير است.اين رژيم قابل فروپاشي است.تنها مشت‌هاي مؤمنان و دست‌هاي حسيني طالب شهادت توانايي شكست رژيم را دارند. به اين ترتيب در سايه مشكلات بزرگ و معضلات گراني كه يورش اسرائيل و نيروهاي چند مليتي در آن زمان براي لبنان ايجاد كرده بودند و در كشاكش مشكلات و بحران‌هاي سياسي لبنان، حزب‌الله تولد يافت.اين نوزاد مبارك به بركت تأييدات و انديشه‌هاي راهبردي امام خميني(ره) چشم به جهان گشود، و شهيد سيد عباس موسوي طلايه‌دار اين حركت انقلابي بود. به طوري كه خود را در صحنه رو به گسترش فعاليتهاي جهادي خستگي‌ناپذير يافت، و براي مدتي از پيگيري امور و مسائل مربوط به حوزه علميه مشغول ساخت و در مقابل تمام ساعتها و دقايق و ثانيه‌هاي خود را در رسيدگي به امور حزب‌الله صرف كرد، لذا افرادي براي پيگيري امور درسي حوزه به نيابت از خود قرار داد و بدون توجه به نيازهاي شخصي خود و خانه و خانواده‌اش پيوسته در حال نقل و انتقال بين منطقه بقاع و ضاحيه بيروت بسر مي‌برد، تا بتواند پرچم اسلام و تعاليم انقلاب را در همه جا منتشر سازد. جنوب لبنان سرگذشت جدايي‌ناپذير با سيد‌ الشهداي مقاومت اسلامي دارد. سرگذشتي كه با قلم جهاد و با عرق و خون نوشته شد، حكايت پيكري كه اگر عضوي از آن به درد آمد ساير اعضا به همدردي با آن بپا مي‌خيزند.درد جنوب زخمي در قلب سيد ايجاد كرده بود.سرزمين ابي‌ ذر غفاري جايگاه ويژه‌اي در دل ايشان داشت.لذا قبل از يورش اسرائيل به سرزمين جبل عامل سيد به روستاهاي جنوب رفت و مسئله ولايت فقيه و رهبري امام خميني(ره)و لزوم ريشه‌كني اين غده سرطاني را براي مردم آن سامان تشريح كرد.وقتي تهاجم نظامي كور اسرائيل به لبنان آغاز شد، سيد شهيد خانه خود را در بعلبك ترك كرد و به سوي بيروت و از آنجا به سوي جنوب رفت. در شهر جبشيت با امام آن شهيد راغب حرب ديدار كرد.تكليف شرعي امام امت را به آگاهي او رساند.تكليف براي رويارويي با اسرائيل در همه جا و با هر گونه امكانات و ابزارهاي موجود.شيخ راغب (كه چند سال بعد به خيل شهداي مقاومت لبنان پيوست و به شيخ‌الشهدا معروف شد)با تمام اخلاص آن تكليف را دريافت، و به آن عمل كرد.با صداي بلند فرياد برآورد عقيده سلاح است، دست دادن به دشمن به معني برسميت شناختن دشمن است.هيچگاه خسته نشد.سر را در برابر زورگويان ساختگي خم نكرد. بر موضع خود پايدار ماند، تا اين كه با قافله سالاراني كه حيات خود را فروختند تا بهشت را خريداري نمايند، رحلت كرد. شهادت وي در روز شانزدهم فوريه سال 1984 خوني بر دل شهيد سيد عباس موسوي و اندوه در وجود او ايجاد كرد. سيد يقين داشت كه خود نيز روزي به قافله شهيدان خواهد پيوست.اگر چه با تاخير صورت گيرد.او يقين داشت كه خون او به طوفان‌هاي بنيان‌شكني تبديل خواهد شد كه دشمن را ريشه‌كن مي‌كند. سيد شهيد در سال 1985 پس از پذيرش تصدي مسئوليت اداره بخش شوراي حزب‌الله در جنوب لبنان به اين منطقه عزيمت كرد و در منطقه حي‌الرمل در شهر صور در يك خانه ساده به لحاظ ساختمان و اثاثيه سكونت كرد.خانه‌اي كه با خانه‌هاي اهالي محروم و مستضعف جبل عامل تفاوتي نداشت.آنگاه همه وقت خود را صرف تدارك نيازهاي برادران رزمنده مقاومت گذراند.به گونه‌اي كه با گذشت زمان همه رزمندگان مانند خانواده سيد شده بودند.به مشكلات آنان رسيدگي مي‌كرد و كمبودهاي آنان را برطرف مي‌كرد.جان و دل خود را به آنان بخشيد.چرا كه مقاومت را خلاصه عمر و تلاش خود و ميراث گرانبهاي شهيد آيت‌الله سيد محمد باقر صدر(ره)و امام فقيد آيت‌الله خميني(ره)مي‌دانست.هيچ مشغوليتي به دل راه نمي‌داد. در جنوب لبنان به ويژه در خطوط جبهه، بسياري از دوستان و اطرافيان اميدوار بودند كه سيد به مأموريت‌هاي سخت و خطرناك نرود.بارها محاسن پاك او را مي‌بوسيدند تا از رفتن به جبهه خودداري كند.ولي سيد مخفيانه مي‌رفت و مخفيانه باز مي‌گشت بدون آن كه در اين باره مطلبي را فاش كند.بدون اين كه بر وظيفه او در قبال خدمت به مستضعفان تاثير بگذارد، شبها را در كنار رزمندگان و سنگر نشينان مي‌گذرانند.راههاي كوهستاني و تنگه‌ها و دره‌ها را مي پيمود. و با سعه صدر و با آرامش به شكايت‌هاي مردم جنوب گوش مي‌داد.هيچ شهروندي عبارت متواضعانه «در خدمت شما هستم»او را فراموش نمي‌كرد.در سال 1987 سيد مجبور شد سرزمين جنوب را ترک کند.اما خاطره‌هاي حضور در سرزمين جبل عامل همچنان در قلب او زنده مانده بود.چرا که اين سرزمين را دوست داشت، و براي برطرف نمودن محروميت مردم آن سامان مي‌انديشيد. سيد عباس و انتفاضه فلسطين   قضيه مردم فلسطين و تلاش براي آزادي اين سرزمين، يكي از دغدغه‌هاي بزرگ سيد عباس موسوي را تشكيل مي‌داد. درد و رنج اهالي قدس و مسجد‌الاقصي و همه اماكن مقدس اين سرزمين كه محل بعثت پيامبران اولي‌العزم را در دل دارد، ايشان را همواره آزار مي‌داد.در جلساتي كه با مردم داشت همواره بيانات و ديدگاههاي امام خميني(ره)را مبني بر لزوم ريشه‌كني اسرائيل بازگو مي‌كرد. هنگامي كه امام دستور برپايي روز جهاني قدس را صادر كرد، سيد عباس با لباس نظامي و پيشاني بند جهادي با نوشته «يا مهدي ادركني»پيشاپيش راهپيمايان آن روز عظيم حركت مي‌كرد.زماني كه دشمنان اسلام سعي كردند اتحاد بين مردم جنوب و فلسطين را بشكنند، سيد با عزم راسخ سعي كرد بحران ايجاد شده را حل كند و فتنه را به اسرائيلي‌ها و مزدوران آنان بازگرداند.با تمام وجود سعي كرد ميان مردم لبنان و فلسطين وحدت و همبستگي ايجاد نمايد. سيد عباس و مردم جنوب لبنان   تلاشهاي سيد عباس بر مسائل مربوط به مستضعفان لبنان و رزمندگان مقاومت در جنوب و انتفاضه مردم فلسطين در داخل سرزمين‌هاي اشغالي محدود نمي‌شد.او همواره سعي مي‌كرد تشكيلاتي را متشكل از نيروهاي مؤمن به مبارزه با استكبار جهاني به رهبري علماي مسلمان جهان ايجاد نمايد.در راستاي همين مسئله سعي كرد به كشورهايي همچون الجزاير و پاكستان و افغانستان و كشمير و نيز جمهوري‌هاي مسلمان‌نشين شوروي سابق نيز توجه كند.در همين رابطه سيد شهيد به دعوت جنبش فقه جعفري پاكستان پاسخ مثبت داد و به عنوان نماينده حزب‌الله در كنفرانس جهاني كشمير در اسلام‌آباد شركت كرد گرچه به لحاظ امنيتي به ايشان سفارش شده بود به اين كنفرانس نرود. سيد شهيد و دبير كلي حزب‌الله   سيد شهيد در ماه مارس سال 1991 به دبير كلي حزب‌الله انتخاب شد.اما ايشان اين مسئوليت را به عنوان تكليف شرعي و نه تشريفاتي پذيرفت.البته بسيار نگران بود كه نكند اين پست او را از اهداف رزمندگان مقاومت و خواسته‌هاي مردم دور كند.هنگامي كه مردم براي عرض تبريك و تهنيت به محضر او آمدند به آنان گفت:به من تسليت بگوييد نه تهنيت چرا كه من دوست دارم هميشه ميان مجاهدان و رزمندگان مقاومت حضور داشته باشم.دوست ندارم منزوي شوم. به رغم مدت كوتاه دبير كلي ايشان كه حدود 9 ماه طول نكشيد، و به شهادت او منجر گرديد، سيد توانست كارهاي زيادي را در زمينه‌هاي مختلف اجتماعي و ملي و سياسي و فرهنگي و تبليغي انجام دهد.به طور شبانه روز براي اعتلاي كلمه‌ الله تلاش كرد، و با طرحها و برنامه‌هاي به جا و روشن و شيوه منطقي بدور از تشنج و مبالغه‌گوي توانست يك چهره اجتماعي و انساني بارزي از خود ايجاد نمايد، به طوري كه شرايط آن مرحله به وجود ايشان نياز مبرم داشت.او توانست چهره‌هاي سياسي و ملي و اجتماعي بسياري اعم از رسمي و مردمي و نيز شخصيت‌هاي حزبي و سياسي لبناني و فلسطيني را جلب كند.هيئت‌هاي مردمي و علمايي و عشائري و گروهها و تشكل‌هاي اجتماعي و اقتصادي به ديدار او مي‌آمدند. در دوره دبير كلي حزب‌الله سيد شهيد پيوسته در حال سفر و بازديد از مناطق گوناگون لبنان بود.از بخش‌هاي فقير نشين حومه بيروت، به روستاهاي جنوب و شمال لبنان و منطقه بقاع و بقاع غربي و به محله‌هاي فقيرنشين و مستضعف‌نشين بازديد مي‌كرد.به درد دل مستمندان و شكايت محرومان گوش مي‌داد.و عبارت «من در خدمت شما هستم»را تكرار مي‌كرد.او به مردم توصيه مي‌كرد كه مقاومت را حفظ كنند. سيد شهيد در دوره دبير كلي حزب‌الله در بسياري از كنفرانس‌ها و همايش‌هاي بين‌المللي و اجتماعات سياسي و اجتماعي و فرهنگي داخلي شركت كرد.يكي از مهمترين سخنراني‌هاي پر شور خود را در مراسم گردهمايي سالگرد ارتحال امام خميني(ره)در كنار سفارت جمهوري اسلامي ايران در بيروت در ژوئن سال 1991 ايراد كرد.علاوه بر اين، سيد سخنراني‌هاي متعددي در همان سال به ويژه در همايش «سرچشمه‌هاي قدرت در فريضه حج»كه از سوي تجمع علماي مسلمين لبنان در هتل كارلتون بيروت برگزار گرديد.و نيز سخنراني در همايش حمايت از انقلاب اسلامي فلسطين در تهران در اكتبر 1991 ايراد كرد. سيد شهيد همچنين در راهپيمايي باشكوه مردم لبنان در برابر سفارت آمريكا در محله عين‌المريسه بيروت به منظور محكوم نمودن كنفرانس صلح مادريد شركت كرد و با سخنان آتشين خود ابعاد اين توطئه را تشريح كرد.همچنين در گردهمايي ماه فوريه سال 1992 حزب‌الله در منطقه اوزاعي بيروت، در حمايت از مسلمانان الجزائر سخنراني كرد.سيد در ديدار از خانه‌هاي مستضعفان در منطقه وادي ابوجميل به علت فروريزي يكي از ساختمان‌هاي آن در فوريه 1992 و بالاخره سخنان ايشان در جبشيت چند ساعت قبل از شهادت كه به مناسبت سالگرد شيخ راغب حرب در 92/2/16ايراد گرديد.به عنوان سخنراني خدا حافظي ايشان محسوب شد. سيد عباس موسوي در نه ماه تصدي مسئوليت دبير كلي حزب‌الله به مشكلات مستضعفان بسيار اهميت مي‌داد.از جمله طوفان برفي كه به كشت‌زارها و مناطق لبناني آسيب رساند و طي آن بسياري از لبناني‌ها بويژه مناطق محروم از شدت سرما مردند، بدون اينكه دولت لبنان به اين مسئله رسيدگي كند.نيز سيد شهيد از فرو ريختن يك ساختمان در "وادي ابوجميل"بسيار متاثر شد، و اين در نتيجه بي‌توجهي و بي‌تفاوتي مسئولين دولت بود و وقتي آن منظره را ديد اشك از ديدگانش فرو ريخت و اين مسئله بر سلامتي او اثر گذاشت، ولي با اين وجود اصرار داشت در مراسم بزرگداشت همرزم و رفيق دوران غربت‌اش شهيد شيخ راغب حرب در روستاي جبشيت شركت كند، و اين مراسم كه در 16 فوريه 1992 برگزار شد به عنوان يك روز جاودانه و تاريخي ثبت شد... چرا كه او در حقيقت شهيدي بود كه در بزرگداشت شهيد شركت مي‌كرد، سخناني را در سالگرد شهادت شهيدي القا مي‌كرد... مجاهدي بود كه آخرين سطرها را در كتاب جهادش مي‌نوشت و در حقيقت از طريق بزرگداشت شيخ‌الشهدا شهادت خود را بزرگ مي‌داشت.ايشان طي اين مراسم از دردهاي مردم سخن گفت و خطبه جامعي ايراد كرد، كه شامل وصيت‌نامه‌اش نيز شد و بعد از ايراد سخنانش همه جاي جبشيت سركشي كرد و با خانواده شهدا و اسراي آن ديدار كرد و با برخي خانواده‌هاي مستضعف ديدن كرد، سپس به همراه همسر و فرزندش به منطقه ضاحيه (بخش شيعه‌نشين جنوب بيروت)آمد، ولي چشمان خيانت پيوسته او را تحت تعقيب داشتند و بالاخره آن حادثه دلخراش روي داد.و روح يك ملت از پيكرش به پرواز درآمد، و خون كربلايي‌اش بر زمين ريخت تا پيروزي جديدي از آن برآيد و نفس مطمئنه آن به سوي پروردگارش به پرواز درآيد... سرور رزمندگان مقامت   مقاومت بزرگترين آرمان سيد‌الشهداي مقاومت بود، كه چونان لباس زيباي ايمان و مرصع به ستاره‌هاي پرچم جهاد، قامت او را پوشانده بود.مقاومت را سرمشق و نماد آزادي سرزمين‌هاي اشغالي جنوب و سپس سرزمين فلسطين مي‌دانست.مي پنداشت كه چشمان بيدار رزمندگان در دل شب‌هاي تاريك جنوب، و شبهاي تيره و تار اين امت را روشن نگه خواهد داشت. پيوسته با زبان دل مي‌گفت:«مقاومت عنوان شرف و عزت و ثروت ماست، مقاومت دژ تسخيرناپذير ما در مقابله با نفوذ بيگانگان است».سيد با صفاي روح و پاكي نفس درك كرده بود كه اين مردم قادر نيستند خود را از سلطه سياه بيگانگان رها كنند، مگر از طريق تداوم مقاومت و مقابله با دشمنان قسم خورده.ريشه‌كني اسرائيل از منطقه را تنها هدف مقاومت مي‌دانست.لذا معتقد بود كه نبرد تا رسيدن به اين هدف بايد ادامه داشته باشد.سيد شهيد معتقد بود كه مقاومت يك حركت جهادي و ايماني است و سرباز زدن از آن سرباز زدن از ايمان است.مقاومت يك انديشه سياسي يا يك وضعيت زود گذر نيست، بلكه يك تكليف شرعي است كه به هيچ عنوان تحت‌تاثير شرايط و تحولات بين‌المللي قرار نمي‌گيرد.مقاومت نبايد در خدمت يك حركت سياسي قرار گيرد.بلكه بالعكس بايد حركت‌هاي سياسي در خدمت مقاومت باشند.مقاومت يك حركت سازش‌پذير و يا انعطاف‌پذير نيست.هيچ كسي نبايد تصور كند كه مقاومت تمام خواهد شد يا از آن دست خواهيم كشيد.تا زماني كه خون در رگ‌هاي امت‌مان جاري است، مقاومت ادامه خواهد داشت.سيد معتقد بود كه مسئله مقاومت بايد در صدر همه امور قرار گيرد و تا زماني كه اسرائيل در سرزمين ماست كسي نمي‌تواند آن را متوقف كند.هر كس از مقاومت دست بكشد، مزدور است و بزرگترين جنايتي كه ممكن است در حق مقاومت انجام شود، محدود ساختن آن توسط دستگاههاي تبليغي و شايعه‌پراكني و هر گونه فعاليت است. شهيد موسوي مقاومت و رزمندگان مقاومت را با تمام وجود و از صميم قلب و مهر دوست داشت و زماني كه با جوانان مقاومت اسلامي اجتماع مي‌كرد، انگيزه آنان را نسبت به تكليف شرعي و تحمل مسئوليت و ايستادن با جرات ما بين دستهاي خدا براي آزادي اولين قبله مسلمانان را مي‌ستود و هميشه به حمايت مردم و گرايش‌هاي آنها به مقاومت افتخار مي‌كرد و آنها را جهاد عملي انسان‌هاي جبل عامل به حساب مي‌آورد، لذا معتقد بود هيچ‌گاه نمي‌توان ذات انساني را از انسان جدا كرد، و معتقد بود همه مردم در حفظ مقاومت در برابر خدا مسئول‌اند، بويژه كه مقاومت مختص يك گروه يا يك فرقه نيست، بلكه متعلق به همه مردم است لذا همين مردم براي تضمين آينده خود بايد از مقاومت نگهداري كنند.همه توطئه‌هايي كه بر ضد مردم انجام مي شود در پاي دژ تسخيرناپذير مقاومت فرو خواهد ريخت و اين مقاومت است كه اسرائيل را به لرزه درآورده و موجب شده مردم سرزمين‌هاي اشغالي احساس كنند كه مردم جنوب قوي‌ترين مردم هستند، اگر چه به لحاظ مادي و تسليحاتي ضعيف هستند و اين كه مي‌توانند آن را اسوه خود قرار دهند.

منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 547]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن