واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ستاره هايي که دود شدند ميلاد محسني فر: سرطان، سيگار و مرگ، دوست و آشنا نمي شناسد؛ بسياري از ستاره هاي مشهور تاريخ هنر هم درگير اين معضل پردود و بدبو شده اند. کار به جايي مي رسد که ديگر نه پول، نه شهرت و نه علم نمي تواند در مقابل همين سيگار به ظاهر نحيف طاقت بياورد و چيزي نمي گذرد که مثل خوره به جان ريه هاي طرف مي افتد. وقتي که علت مرگ ستاره هاي سيگاري را بررسي کنيد، به نتيجه هاي يکنواخت و يکساني در مورد علت مرگشان مي رسيد؛ مثل اينکه ميانگين طول عمر اکثر آنها بين 50 تا 70 سال بود يا اينکه دليل مرگ بيشتر آنها ابتلا به سرطان، آن هم از نوع ريه و حنجره بود. اين نوع پايان زندگي تنها در مورد افراد مشهور نيست، همه افراد سيگاري مي توانند آينده اي همانند ستاره هاي سيگاري محبوب خود داشته باشند. ريموند کارور ريموند کارور متولد سال 1938 در آمريکا؛ او يکي از بهترين نويسندگان داستان هاي کوتاه و شاعر معاصر قرن بيستم بود که باعث تجديد حيات داستان کوتاه در دهه 90 شد و همچنين بيشترين تأثير را از کارهاي چخوف گرفت. يکي از جمله هاي معروف اين نويسنده ميني ماليست اين بود که "من به نوشتن داستان کوتاه معتادم"، اما اعتياد کارور فقط به داستان کوتاه ختم نشد، او که اوايل اعتياد به الکل داشت، توانست در سال 1977 اعتيادش را کنار بگذارد اما نتوانست از پس سيگار بربيايد و سرانجام در تاريخ اوت 1988 در 50سالگي به دليل سرطان ريه درگذشت و علت اصلي سرطانش هم اعتياد به سيگار بود. از جمله کارهاي کارور مي توان به مجموعه داستان هاي "فيل"، "کليساي جامع"، "فصل هاي سخت"، "مي شود لطفاً ساکت باشيد" و... و از مجموعه اشعارش "راهي نو به آبشار"، "بي خوابي زمستاني"، "نزديک کلامث"، "جايي که آب ها به هم مي رسد" و... اشاره کرد. در ايران هم چند جلد از مجموعه نوشته هاي کارور به چاپ رسيده است؛ مانند "پاکت ها"، "راه هاي ميانبر"، "وقتي از عشق حرف مي زنيم"، "فاصله" و... هامفري بوگارت هامفري متولد سال 1899 است. او از سال 1936 هنر پيشگي را آغاز کرد و مدتي نگذشت که تبديل به ستاره سينما در دهه 30 تا 50 شد. يک ابرو به بالا، سيگار گوشه لب؛ اين ژست امضاي اختصاصي او در اکثر فيلم هايي بود که در آنها حضور داشت. نقش اول فيلم هاي وسترن، هنر پيشه و تهيه کننده اي خوش چهره که در اکثر فيلم هايش در نقش مرداني خوشگذران و خوش پوش و در عين حال باهوش ظاهر مي شد و همين در جذاب تر شدن کاراکتر او تأثير گذار بود. او که به "بوگي" مشهور بود، از سال 1936 تا 1940 در 28 فيلم ظاهر شد. در سال 1951 برنده جايزه اسکار شد و در سال هاي 1942 و 1954 نامزد کسب اين جايزه شد. او که در اکثر فيلم هايش انگار بدون سيگار چيزي کم داشت، بالاخره در سال 1957 در 58 سالگي به دليل سرطان حنجره درگذشت و باز هم اين سيگار لعنتي! بوگارت آن قدر چهره بزرگي در دنياي سينما شده بود که در سال 1977 تمبرهايش منتشر شد. استيو مک کوئين استيو مک کوئين ستاره سينما در دهه 80 که ملقب به سلطان خونسردي بود، يکي از بهترين هاي بازيگري دنيا به حساب مي آمد. اين بازيگر آمريکايي با حضورش در فيلم هايي همچون "پاپيون"، "هفت دلاور"، "فرار بزرگ"، "بولت" و... خود را در دنياي سينما به عرش رساند. او علاوه بر بازيگري ورزشکار هم بود و در رشته کاراته کمربند مشکي داشت و جيت کاندو را نزد بروسلي آموخت. موتور سواري و رانندگي را هم به طور حرفه اي دنبال مي کرد اما افسوس که سيگار باز هم ستاره اي ديگر را ناکام گذاشت و فرصتش را نداشت تا بعد از فيلم "شکارچي"، بار ديگر روي پرده نقره اي ظاهر شود. مک کوئين در سال 1979 به بيماري سرطان ريه مبتلا شد و اين عارضه دليل ديگري هم نداشت جز سيگار. کشيدن سيگار باعث وخيم شدن سرطانش شد و سرانجام استيو مک کوئين- سلطان خونسردي در سينما- در 7نوامبر 1980 در مکزيک درگذشت. پل نيومن مرگ اين ستاره معروف هاليوودي به خاطر سرطان ريه بار ديگر ماجراي سيگاري بودن ستاره ها را تبديل به خبر اول کرد. پل يک سيگاري قهار بود؛ از آنهايي که مي گويند سيگار را با سيگار روشن مي کرد. پل با آنکه اواخر عمر سيگار را ترک کرده بود ولي در اثر عوارض ناشي از مصرف آن جان خود را از دست داد. فيلم هاي نيش، بيليارد باز، جاده اي رو به تباهي، آسمانخراش جهنمي و گربه اي روي شيرواني داغ از فيلم هاي معروف اين هنر پيشه فقيد است. توماس اليوت اليوت شاعر، نمايش نويس و منتقد بنام آمريکايي - بريتانيايي، در سال 1948 برنده جايزه نوبل در رشته ادبيات شد. پدرش يک تاجر موفق و مادرش شاعر بود. توماس آخرين فرزند از شش فرزند پدر و مادرش بود. اولين مجموعه شعري که از او به چاپ رسيد، "پرافراک و ديگر ملاحظات" بود که در 22سالگي ارائه شد. او علاوه بر شاعري در زمينه نقد نويسي مدرن هم فعاليت داشت و يکي از بزرگ ترين منتقدان ادبي قرن بيستم به حساب مي آمد. اليوت سال ها بود که به دليل آب و هواي لندن و سيگار کشيدن هاي مکرر از سلامتي کامل برخوردار نبود اما بالاخره در ژانويه 1965 در 77سالگي درگذشت و دوباره خلئي در ادبيات جهان احساس شد. والت ديسني مردي که روياها و خواب هاي کودکي مان را جان بخشيد، پدربزرگ شخصيت هاي کارتوني اي که اسطوره هاي دوران کودکي مان شده بودند. والت ديسني نابغه اي بود که با سلسله فيلم هاي ميکي موس به ازاي هر ماه يکي فيلم، کارش را آغاز کرد. کسي فکرش را نمي کرد اين مرد جوان، کمپاني اي به اين بزرگي تأسيس کند. او در سال 1901 در شيکاگوي آمريکا به دنيا آمد، از کودکي علاقه بسياري به نقاشي داشت و همين علاقه جرقه اي شد براي خلق اسطوره هاي انيميشني. سيگار يار جدانشدني والت بود. از آنجايي که سيگار پايان کار ريه است، او يکي از ريه هايش را از دست داد و شش هفته بعد از اين عمل، متوجه شد که گرفتار سرطان پيشرفته ريه شده است و اين چنين شد که در 65سالگي، والت ديسني - پدر دنياي انيميشن- از دنيا رفت. منبع: نشريه همشهري شماره 7 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 614]