واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: خسروپناه: «مدرسي» در داوري خود از روش تاريخي درست استفاده نكرده است
گروه انديشه: «سيدحسين مدرسي» در داوري خود درست از روش تاريخي استفاده نكرده است و اشكالاتي از قبيل تقطيع روايات، عدم ارائه سندهاي معتبر براي بسياري از مسائل مهم تاريخي و دوگانگي برخورد با متون روايي دامنگير وي است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، نشست تخصصي «رابطه كلام و تاريخ» با حضور حجتالاسلام و المسلمين دكتر «عبدالحسين خسروپناه» به همت انجمن علمي فلسفه و عرفان دانشگاه مذاهب اسلامي، امروز، 6 خردادماه، در محل اين دانشگاه برگزار شد.
حجتالاسلام و المسلمين خسروپناه سخنان خود را در دو زمينه پيش برد؛ اول آنكه به بررسي كلي علوم كلام و تاريخ و ارتباط و تعاملات بين اين دو علم پرداخت و پس از آن به نقد كتاب «مكتب در فرايند تكامل»، نوشته «سيدحسين مدرسي طباطبايي» پرداخت.
نويسنده كتاب «فلسفههاي مضاف» در ابتداي سخنانش به بيان تعريف دو علم كلام و تاريخ پرداخت و بيان كرد: تاريخ دانشي است كه به توصيف و تحليل حوادث گذشته ميپردازد و منظور از توصيف، بيان واقعه و مقصود از تحليل بيان علل، اسباب، لوازم و پيامداي آن حادثه است. علم تاريخ به صدق و كذب مسئله كار ندارد و تنها به بيان موضوع ميپردازد. اما علم كلام ميخواهد صدق و كذب گزارههاي اعتقادي و شبهات اعتقادي را بررسي كند و اين علم به تبيين و اثبات گزارههاي اعتقادي و شبهات ميپردازد.
وي در ادامه اين بحث افزود: منبع تاريخ نقل است؛ يعني گزارشي است كه از راويان و ناظران حادثه رسيده است، اما منبع علم كلام، عقل و نقل ديني (قرآن و سنت) است؛ يعني براي پاسخ يا اثبات يك عقيده از عقل و نقل بهره ميبرد.
وي بعد از بيان اين سخنان به طرح سؤالاتي پرداخت با اين مضمون كه آيا علم كلام در اثبات يا نفي از تاريخ بهره ميبرد يا نه؟ و در پاسخ به آن گفت: براي روشن شدن اين مطلب بايد به دو شعبه مكتب تاريخيگرايي اشاره كرد. شعبه اول هستيشناختي است. قائلان به آن شعبه معتقدند كه يك سري سنتها و قوانين ثابت شده در تاريخ وجود دارد كه در تحولات آينده نيز تأثيرگذار است. اين اعتقاد در پي كشف آن قوانين است.
خسروپناه در ادامه افزود: شعبه ديگر اين مكتب، معرفتشناختي و روششناختي است كه اعتقاد دارد شناخت يك امر جز در مكتب تاريخي آن ممكن نيست. در واقع تاريخ، بستر فهم است و فهم متوقف بر رويكرد تاريخي است.
وي با بيان اين مطلب كه اگر در بحث معرفتشناسي نسبيگرا باشيم و معياري براي صدق و كذب قرار دهيم، گفت: در اين صورت ميتوان يك مطلب را براساس اثبات تاريخي پذيرفت، اما اگر معتقد به تفكر رئاليست شويم ديگر معيار صدوق و كذب نيست.
وي بعد از بيان اين مقدمات، گفت: سه نقش را در ميتوان در تاريخ قائل شد كه به وسيله آنها ميتوان از كلام بهره برد. از مسائل تاريخي كه به علم كلام كمك ميكند كشف اسناد روايات است و اينكه راويان اين روايات موثق يا غير موثق هستند. دوم تبيين بعضي موضوعات ديني است. موضوعات ديني دو نوعاند؛ شرعيه و غير شرعيه و تاريخ در برخي از مسائل غير شرعيه ميتواند سود رسان باشد.
اين محقق افزود: سومين كاركرد تاريخ در نقد استنادهاست. براي مثال كسي ميگويد تثليث جزو اعتقادات مسيحيت است، اما ميتوان در مسائل تاريخي اين را تحقيق كرد كه اولين بار «پولس» اين را مطرح كرده و پيش از آن جزو اعتقادات مسحيت نبوده است.
وي در نقد كتاب مورد بحث گفت: آقاي مدرسي در داوري خود از روش تاريخي درست استفاده نكرده است و اشكالاتي بر ايشان وارد است: اول اينكه در خيلي از موارد مسائل را با پيش فرضهايي كه داشه پذيرفته است و آن پيش فرضها را بر روايت تحميل كرده است.
وي در پايان خاطرنشان كرد: از جمله اشكالات ديگر بر ايشان تقطيع روايات و عدم ارائه سندهاي معتبر براي بسياري از مسائل مهم تاريخي است و آخرين مسئله دوگانگي برخورد ايشان با متون روايي است.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]