تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 شهریور 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815053880




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زاينده‌رود (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 زاينده‌رود (1)
زاينده‌رود (1)   نويسندگان: مهندس سيد جواد عقيلي (1) مهندس عليرضا صلواتي (2)   حكايت رودي كه لب تشنه مي‌گويد: زنده بُدم، مُرده شُدم! The tale of river which said thirsty lip: I was alive, became dead! «ساعت هشت صبح، ايستگاه اتوبوس پر از مسافران نيمه راه. اين آفتاب اجباري هم مثل اين است كه خاك در چشم مردم مي‌پاشد و همه از گرماي بي‌اندازه‌اش، بي‌اندازه بي‌تاب شده‌اند. اتوبوس از گرد راه مي‌رسد و مردمان يك به يك از درجه‌ي پياده به سواره نايل مي‌شوند. و اتوبوس در ميان سرابي كه روي آسفالت‌هاي سياه جا خوش كرده، به راه مي‌افتد. مسيري ممتد تا اين كه از دور يك پل نمايان مي‌شود. اتوبوس و مردم غرق در روزمرگي‌ها، وقتي به روي پل مي‌رسند، ناگهان همه‌ي چشم‌ها، همه‌ي سرها و همه‌ي اين ديدگاني كه تا چند لحظه‌ي پيش در فكر دست‌اندازها و چاله‌هاي زندگي حبس شده بودند، به ناگاه به سوي يك سوژه‌ي خاص جلب مي‌شوند؛ دقيقاً مثل زماني كه حادثه‌اي مرگبار كنار يك جاده يا خيابان اتفاق مي‌افتد و همه از روي حس كنجكاوي مي‌خواهند ببينند كه آن‌جا چه خبر است. به راستي آن‌جا چه خبر است؟ چرا يك باره همه‌ي سرنشينان اين اتوبوس چشم‌هايشان به مرده‌اي دوخته مي‌شود كه سروتهِ جسدش پيدا نيست؟ فقط قسمتي از تنِ مرده‌اش را كه زير اين آفتاب تفرج گاه زاغ‌ها شده است، مي‌نگرند. ناگهان همه هم‌صدا مي‌شوند؛ وحدت موضوع پديد مي‌آيد و همه از لب تشنه بودنِ اين چشمه‌ي جان سپرده سخن مي‌گويند. همه مي‌پرسند: چرا؟ چه شد كه اين شد؟ آخر اين موجود زنده اهل مردن نبود، به قول بعضي‌ها از اين كارها نمي‌كرد! پس از چند لحظه اتوبوس در حالي كه آهِ بلند شده از نهاد اين ناسيوناليستِ اصفهاني و غيراصفهاني را با خود حمل مي‌كند، در ميان سيل سيال ماشين‌ها از روي پل مي‌گذرد و آنچه را زير تنِ اين پل آرام آرام به سكوتِ مرگ مصلوب مي‌شود، تنها مي‌گذارد. آه، چقدر دردآور است كه هنوز شب اول قبرش نيامده، آن را تنها مي‌گذارند و مي‌روند... و افسوس كه اين داستان هر روز وقتي اتوبوس از روي پل مي‌گذرد، تكرار مي‌شود.» براي گفتن از زاينده‌رود، خيلي بيش‌تر از يك گزارش و مقاله، كتاب و حتي كتابخانه نياز است. كلاً براي از «زنده‌ها گفتن» هميشه وقتي زنده‌اند، كسي بها نمي‌دهد و براي «از مرده‌ها گفتن» بازار عزا هميشه داغ بوده است. اصفهان سال‌هاي سال است كه زندگي و سرنوشتش به يك رودخانه‌ي عظيم گره خورده. اگر اين رود نبود، مثل اين بود كه سند بقاي اصفهان را با تبر دو نيم كرده باشند و آن وقت اصفهاني زاييده نمي‌شد و شهري نبود كه اين همه شهره‌ي افق‌ها باشد. ديگر نه كسي در آن شوق مناره‌سازي داشت و نه نقاشي از نزهتگه رنگ‌هاي اهورايي روي كاشي‌هاي مينايي، نقش عشق مي‌زد. اگر اين رود نبود، تاريخ به گونه‌اي ديگر تغيير مي‌يافت؛ بسياري از سلسله‌ها و سلسله‌جنبان‌ها، ابرمردها و جنگ‌ها و صلح‌ها پديد نمي‌آمدند. اگر اين نصفه‌ دردانه‌ي جهان اين چنين نبود، كه ديگر تاريخ معلوم نبود سر از كجا در بياورد. آري، ايران و تاريخ، نمك‌گيرِ سفره‌ي شيرينِ زاينده‌رود بوده و هستند. اين روزها تقريباً يك دهه‌اي مي‌گذرد كه زاينده‌رود گاه‌گداري خشك مي‌شود؛ خشك شدن‌هايي كه پيش از اين مقطعي بودند و امروزه دائمي. خشك شدن زاينده‌رود به مانند همان مرگ ناخواسته‌اي است كه عذاب وجدانش گريبان همه را گرفته، حتي آن توريست موزرد و چشم آبي كه در همه‌ي عمرش زاينده‌رود را پشت صفحه‌ي نمايشگري در قاره‌اي آن سوي كره‌ي زمين ديده و تشنه لب به اين جا آمده و اكنون خبري از آن جوشنده‌ي زاينده نيست. او نيز در فراغ اين رود غمناك است. اما داستان از كجا شروع مي‌شود؟ مرگ تدريجيِ زاينده‌رود آثار مخرب بي‌شماري بر اصفهان و ايران گذاشته و مي‌گذارد. بي آبيِ زاينده‌رود، مثل رود ديگري نيست، اما بايد علت همه‌ي اين خسران را در يك عبارت قديمي خلاصه كرد: جنگ بر سر آب! پيش از آن كه موضوع را خردمنشانه بررسي كنيم، بايد دانست كه افراد يا اجتماعاتي هستند كه مي‌خواهند بيش از حد مجاز مال اين رودخانه را بالا بكشند؛ اما ابتدا سلامي بر تاريخ كه بهترين عبرت‌هاست.
 زاينده‌رود (1)
سلام بر تاريخ   زاينده‌رود يكي از مهندسي‌ترين رودخانه‌هاي ايران و جهان است كه بحث «عدالت» در تقسيم و تخصيص منابع از آن از زمان «مادها» برقرار و بردوام بوده. واژه‌ي «مادي» به معناي نهر منشعب از اين رود حيات‌آفرين نيز از همان زمان وام گرفته شده. بهره‌برداري از آب زاينده‌رود براي زايندگي و بالندگي كشاورزي كه اصلي‌ترين ركن اقتصادي اعصار گذشته بوده است. چنان خردمندانه طرح و اجرا شده بوده كه قرن‌هاي آزگار همه‌ي بخش‌ها را با چوب خط «انصاف» بهره‌مند مي‌ساخته. پروژه‌اي كه از زمان اردشير بابكان كليد خورده بود، به دست دانشمند فخيم ايراني، شيخ‌بهايي «اصلاح» شد. شيخ با «طومار» خود تمام مناطق اصفهان و حومه را از بركت آب روان، چه در شرق باشند و چه در غرب، به يك اندازه اعتدال مآبانه به فيض مي‌رساند. در عصر صفويان شيخ‌بهايي، به سه سهم كلي آب زنده‌رود را ميان بلوك‌هاي اصفهان از آن زمان تقسيم مي‌كرد كه اين سهام عبارت بودند از «مختص»، «مشترك» و «آزاد» بر اساس طومار شيخ‌بهايي، آب رودخانه كه به سي و سه سهم تقسيم شده بود، توسط مادي‌ها در نواحي مختلف اصفهان جاري مي‌گشت. ماجرا از كجا به جريان افتاد؟   رودخانه‌ي كهن‌سالي كه مدار استوايي اصفهان نيز بوده است، سال‌ها پُرآب به حيات خود ادامه مي‌داد. در برخي ايام بارش‌هاي آسماني بستر اين رود را چنان سيراب مي‌كرد كه آب از دهانه‌ي پل‌ها زوزه مي‌كشيد و شوق را در دل هر ناظري زنده مي‌كرد و سطح آب رودخانه در شرايط متعادلي قرار داشت. گاهي نيز كه آسمان بار امانت قطراتش را به دوش زمين نمي‌گذاشت، رودخانه باز هم آبروداري و با همان اندك آب تقريباً راكد، تابلوي سرسبزي را تكميل مي‌كرد. زاينده‌رود از منشأ نخستين خود تا رسيدن به اصفهان، مسير پرپيچ وخمي را طي مي‌كند و از مناطق مختلفي مي‌گذرد. سياست‌هاي اتخاذي از سوي مقامات بالا دستي اين نكته را در خود نهفته و آشكارا دارد كه اين رودخانه با توجه به حجم خروجي سرچشمه‌هايش مي‌تواند استان‌هاي يزد و كرمان را نيز آبدار كند. البته طرح‌هاي هنوز به فرجان نرسيده نيز با به همراه داشتن اعداد و ارقام كارشناسي همين موضوع را تأييد مي‌كنند. با احداث تونل‌هاي اول و دوم «كوهرنگ» به ترتيب در سال‌هاي 32 و 60 و «چشمه لگان» در سال‌هاي گذشته، در حدود 710 ميليون متر مكعب آب از رودخانه‌هاي كوهرنگ و سرشاخه‌هاي دز به زاينده‌رود ملحق شد و اما و اگرهاي احداث تونل سوم قرار است. 250 ميليون‌ها متر مكعب ديگر را به زنده‌رود ضميمه كند. هدف اصلي از احداث تونل‌هاي ذكر شده، جبران كمبود آب منطقه‌اي مركزي ايران براي مصارف صنعتي، كشاورزي و از همه مهم‌تر، شرب بوده است. به ترتيب طي نيم قرن سلسله تونل‌ها براي افزايش حجم آب تنظيم شده‌ي سد زاينده‌رود در استان چهارمحال و بختياري احداث شدند.
 زاينده‌رود (1)
حديث تونل سوم نيز ناگفته پيداست: در يك كلام، «بودجه»   با مقدمه‌ي فوق مي‌توان سه سناريو را در قبال وضع كويري زاينده‌رود ترسيم كرد: تئوري اول انتقال آب رودخانه‌ي زاينده‌رود به استان يزد نام دارد كه در اواسط دوره‌ي «اصلاحات» براي توسعه‌ي كشاورزي و صنعتي اين استان كويري طرح‌ريزي و اجرايي شد. اين ديدگاه بيش‌تر از مسائل ديگر در ذهن عامه‌ي مردم اصفهان پررنگ شده. بعضي از بازاري‌ها و كسبه‌ي اصفهان مي‌گويند: «آب زاينده‌رود تا آن‌جايي به يزد مي‌رود كه پشمك اين شهر طعم گز اصفهان را بگيرد!» البته اين موضوع كه در بحث فعلي «تراژدي زاينده‌رود» از درجه‌ي توجه كم‌تري برخوردار است، در حاشيه‌ي اظهارنظرات مسؤولان شهري و استاني نمود پيدا كرده است. مصطفي پسران بهبهاني، يكي از اعضاي شوراي اسلامي شهر اصفهان معتقد است كه نگاه «مقطعي» در برنامه‌هاي بلندمدت همانند انتقال آب به استان يزد و براي نمونه احداث كارخانه‌ي فولاد در اين استان، از مصاديق مواردي‌ست كه بخشي عمل كردن مسؤولان در پروژه‌ها را مي‌توان در آن يافت. او بر اين باور است كه آباد كردن يك منطقه به قيمت نابودي منطقه‌ي ديگر، اصولي و منطقي به نظر نمي‌رسد و با بحث توسعه‌ي پايدار در تناقض است. ديگران نيز مدعي‌اند نمي‌بايست پيش از احداث تونل سوم، آبي به شهر يزدي‌ها اختصاص مي‌يافت؛ چرا كه همين مقدار تقريبي يك متر مكعب در ثانيه كه از زنده‌رود به يزد انتقال مي‌يابد، مي‌تواند رود را دوباره زنده كند.
 زاينده‌رود (1)
از چنين عباراتي كم و بيش مي‌توان دريافت كه انتقال آب به خانه‌ي همسايه بدون ترديد اگر ريشه‌ي اصلي بي آبي زاينده‌رود نباشد، قطعاً در اين فهرست جاري دارد. كارشناس اقتصادي نيز بي‌كار ننشسته‌اند. آمارهاي تحليلي و به دست آمده از سوي استادان اقتصاد نشان مي‌دهد كه در حال حاضر حداقل 300 ليتر آب در ثانيه از زنده‌رود به سمت يزد منتقل مي‌شود. گرچه تئوري انتقال آب زاينده‌رود در واقع با مزيت‌هاي اقتصادي و اصطلاحاً «آب‌فروشي» همراه بوده، اما مدت‌هاست كه هيچ گونه توجيه مقتصدانه‌اي براي اصفهان به همراه ندارد. سناريوي دوم كه چندان در مورد آن سخن‌پراكني كارشناسانه‌اي نشده، بحث «مترو» در اصفهان است كه تفصيل و تحليلش خود به تنهايي، حكايتي‌ست كه گفتني هزار بار دگر!
 زاينده‌رود (1)
در ميان مردم مطرح است که براي عبور خط مترو فعلا آب زاينده‌رود را بسته‌اند، اما سر و صدايي در اين مورد از سوي مسؤولان به گوش نمي‌رسد. شايد هم چنين موضوعي يكي از اولويت‌هاست، اما چندان عقلايي به نظر نمي‌رسد كه سرچشمه‌ي زندگي‌بخش يك استان براي ماه‌ها و سال‌ها بسته بماند تا يك اسب آهني روي ريل بتازد! پس اين سناريو خود به خود ساقط مي‌شود تا اين كه مهره‌ي اصلي در بازي مرگ و زندگي زاينده‌رود نمايان مي‌شود. فرضيه و نظريه‌ي اصلي كه مورد اتفاق تمامي مسؤولان و كارشناسان است، به استان چهارمحال و بختياري مربوط مي‌شود: اين طور كه گفته‌ها و شنيده‌ها روايت مي‌كند، همسايه‌ي غربي اصفهان، يدي دراز در امر دست‌اندازي به آب نصف جهان در آستين دارد. استان هم‌جوار در سال 70 با اهرم نفوذ و اعمال سياست‌ها، خط مرزي ميان دو استان را تا حدي جابه‌جا كرد. برآيند اين جابه‌جايي كم‌خردانه اين بود كه روستاهاي «يان چشمه» و «شيدا» به اين استان تعلق گرفتند. سابقاً مرز ميان اصفهان و چهارمحال خط‌الرأس كوه‌هاي شيدا بود كه اين فرآيند آرام و خاموش در سال 80 به صورت خط مرزي ميان دو استان به تصويب رسيد. البته به نظر مي‌رسد مسؤولان اصفهان طي اين جنبش خاموش، در خواب غفلت بوده‌اند و هيچ‌گونه اعمال نظري دال بر تداوم حاكميت استان اصفهان بر مرز مزبور نكرده‌اند. اما نكته‌ي جالب اين جاست كه اين استان براي دستيابي به سد و درياچه‌ي زاينده‌رود، چندان هم در مضيقه‌ي بي آبي يا كم آبي نيست! چرا كه سطح بارندگي‌ها در اين استان و سرچشمه‌هاي فراوان براي چهارمحالي‌ها كفايت مي‌كند.
 زاينده‌رود (1)
دو برداشت اساسي از رفتار همسايه‌ي غربي در اين جا مي‌توان ابراز كرد: نخست اين كه آن‌ها از مدت‌ها پيش در انديشه‌ي احداث شهرك توريستي تفريحي شيدا در ضلع جنوبي درياچه‌ي سد بوده‌اند كه اين موضوع مي‌تواند مزاياي اقتصادي اين تفرجگاه طبيعي را به سمت اين استان جاري كند. ديگر اين كه بختياري‌ها در دو سال گذشته سعي كرده‌اند خط مرزي را به خط القعر درياچه تغيير دهند و پشت پرده‌ي اين حركت نيز چيزي جز مديريت آب درياچه‌ و رودخانه‌ي زاينده‌رود نبوده است. استناد و ادعاي چهارمحال اين است كه چون سرچشمه‌هاي اين رودخانه‌ي فراخ از اين استان جان مي‌گيرد، بايد امكانات و مزاياي اين سرمايه نيز عملاً در اختيار آن‌ها باشد. اصولاً در مباحث كارشناسي، مديريت حوزه‌ي آبريز رودخانه‌ها مي‌بايد در خود جامعيت و كلان‌نگري داشته باشد و حقوق شهروندان و ذي نفعان در آن به طور كامل لحاظ شود؛ اما بحث «مديريت آب» بايد در دامنه و انتهاي حوزه آبريز به طور كارشناسي بررسي شود.
 زاينده‌رود (1)
چشم طمع همسايه به خوان گسترده‌ي نصف جهان سبب شد كه احداث 70 هزار باغ را در دستور كار قرار دهند و اين احداث چيزي جز به ته رسيدن تتمه‌ي آب زنده‌رود نخواهد بود. واقعيت اين است كه خاك منطقه براي باروري چندان مساعد نيست. در اطراف رودخانه تپه‌هايي وجود دارد كه به علت وجود لايه‌هاي آهكي، توانايي توليد محصولات باغي در آن‌ها بسيار ضعيف است. گفته مي‌شود كه خاك حاصل‌خيز به صورت دستي روي تپه‌ها پاشيده مي‌شود تا بتواند زمينه‌ي كاشت برخي درختان نظير بادام را فراهم كند. نتيجه‌ي اين سطحي‌نگري استفاده از حجم آب بيش‌تر، براي رونق اجباري باغ‌ها در منطقه است. نكته‌ي حائز اهميت اين است كه سازمان آب چهارمحال و بختياري جواز لازم براي پمپاژ آب به باغ‌هاي ذكر شده در ارتفاعات تپه‌ها را بي قيدوبند صادر مي‌كند. حاصل اين حاتم‌بخشي آبكي سازمان آب منطقه‌اي، نصب حدود 350 پمپ (غالباً 8 اينچي) در ناحيه‌ي مورد نظر است كه هر كدام توان برداشت دست كم 60 ليتر آب در ثانيه را از رودخانه دارد. تخمين‌ها نشان مي‌دهند كه عمده‌ي آب پمپاژ شده چيزي در حدود نصب آب‌دهي سد زاينده‌رود است. قطعاً تداوم اين روند كم از يك فاجعه‌ي خفته نيست، در حالي كه استاندار اين استان در سال 85 اعلام كرد طرح گردشگري شهر شيدا در حاشيه‌ي زاينده‌رود و در 40 كيلومتري شمال شهركرد باعث رونق گردشگري و اقتصادي اين استان خواهد شد! به گفته‌ي وي، وسعت اين شهرك در حدود 2000 هكتار بوده و ايجاد يك هزار و 800 واحد ويلايي با وسعت 700 تا 2000 مترمربع به انضمام بخش‌هاي گردشگري و احداث باغ‌ها از مهم‌ترين طرح‌هاي توسعه‌اي چهارمحال و بختياري است كه با همكاري بخش خصوصي محقق خواهد شد. البته تحقق اين موضوع همين الآن در جان‌سپاري زاينده‌رود و زمين‌هاي كشاورزي شرق اصفهان نمود پيدا كرده است. تنها پاسخ قاطع مسؤولان استاني در برابر خط مرزي جابه‌جا شده نيز اين است: از نظر ما بحث اصلي استان چهارمحال و بختياري انتزاع بخش‌هايي از اراضي اطراف درياچه‌ي پشت سد اصفهان، استفاده از سد مخزني و نيروگاه برق آبي زاينده‌رود است كه به هيچ وجه مورد قبول ما به عنوان مسؤولان اجرايي نمايندگان مجلس و مردم نيست. مجيد نادرالاصلي، معاون سياسي و امنيتي استانداري اصفهان با اشاره به موضوع اجراي تقسيمات كشوري از سال 66 تاكنون افزوده است: تغيير خط مرز استان‌هاي اصفهان و چهارمحال و بختياري از سال 1366 به دليل برخي از مسائل سياسي آغاز شد و بخش‌هايي از اراضي شهرستان چادگان به استان چهارمحال و بختياري واگذار گرديد. موضع مسؤولان فعلي نيز اين است كه 30 هزار هكتار از اراضي تأثيرگذار استان در سه مرحله گرفته شد و نبود دفاع و عدم حساسيت‌هاي لازم از سوي مسؤولان وقت، علت اصلي واگذاري 30 هزار هكتار از اراضي خوب و تأثيرگذار استان اصفهان به چهارمحال و بختياري بوده است؛ چنان كه مرز ميان شهرستان چادگان و شهرستان شهركرد در سه دوره‌ي زماني تغيير كرده تا به وضعيت كنوني رسيده است، اما اين اتفاقات در شأن استاني با ويژگي‌هاي قابل توجه و مختلف مانند اصفهان نيست كه متوليان امر بدون توجه به آن تصميم‌گيري كنند. رييس شوراي اطلاع‌رساني استان با اعلام اين كه اخيراً مسأله‌ي ضدامنيتي افزايش حريم مرزي توسط استان چهارمحال و بختياري مطرح شده كه به شدت از طرف نمايندگان مجلس و متوليان امر در حال پيگيري‌ست، ادامه داد: استانداري اصفهان، نمايندگان مجلس خبرگان رهبري و مجلس شوراي اسلامي به همراه علما و... به دور از هرگونه مسأله‌ي سياسي با افزايش پي‌گيري‌هاي متعدد قصد دارند جلوي تكرار وقايعي را كه در سال‌هاي قبل بر اصفهان گذشته است، بگيرند.
 زاينده‌رود (1)
وي به اراضي واگذار شده در طي سال‌هاي 66، 70 و 80 اشاره كرد و گفت: در بحث تقسيمات كشوري علاوه بر توافق مجموعه‌هاي مختلف و انجام كار كارشناسي از طرف هيأت دولت، اگر از سوي متوليان امر و ادعاهاي مردمي دفاع حزبي صورت نگيرد، نتيجه‌اش چيزي جز از دست دادن 20 هزار هكتار از اراضي تأثيرگذار در حوزه‌ي آبي زاينده‌رود نيست كه تأمين آب چند استان ديگر را هم در فلات مركزي بر عهده دارد. مجيد نادرالاصلي خواست اصلي متوليان تغيير خط مرزي را دسترسي به منابع آبي استان اصفهان و تبديل مناطق وسيعي از منابع طبيعي چهارمحال و بختياري به باغات مثمر عنوان كرد و گفت: اين در حالي‌ست كه مردم اصفهان جدا از مناطق خشك شده‌ي شرق، حتي در غرب استان نيز شاهد خشك شدن باغات و زمين‌هاي كشاورزي هستند. اخيراً استاندارد اصفهان از صدور دستور توقف برداشت بي‌رويه‌ي آب از بالادست زاينده‌رود با امضاي مقامات ارشد كشوري خبر داده است. پي‌نوشت‌ها:   1. كارشناس الكترونيك از دانشگاه آزاد اسلامي 2. كارشناس ارشد عمران از دانشگاه تهران   منبع:ماهنامه‌ي دانش نما، شماره 171-170، تير ـ مرداد 88 /ج  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 578]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن