واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - خبرآنلاین در گفتگو با دکتر عبدالمحمد طاهری، اولین مستشار (رایزن) فرهنگی ایران در وزارت معارف افغانستان،به بررسی شرایط کنونی حاکم بر این کشور پرداخته است. افغانستان پس از یک دوره آرامش نسبی، شاهد چند حمله انتحاری در شهر کابل بود که منجر به کشته و زخمیشدن تعدادی از شهروندان افغان شد. این حملات در حالی صورت میگیرد که یک هفته از سفر حامد کرزای به آمریکا میگذرد .سفری که گفته میشد با توجه به فضای مکدر حاکم بر روابط دوطرف، دستاورد چندانی برای رییسجمهور افغانستان به همراه نداشته است. روابط کرزای با آمریکا و متحدان غربی او طی چند ماه اخیر به واسطه موضعگیری های افشاگرانه کرزای و انتقادات تند او از دولت های آمریکا و اروپا به شدت تیره شد.این تیرگی به جایی رسید که کرزای حتی تهدید کرد به اعضای گروه طالبان ملحق خواهد شد. لحن این جنگ لفظی برخی از متحدان کرزای در کابل را نیز غافلگیر کرد و کاخ سفید اظهارات وی را نگران کننده و نادرست خواند. اما پرسشی که به ذهن متبادر میشود آنست که سطوح اختلافات میان کرزای و نیروهای آمریکایی تا چه حد میتواند حوزه نابسامان امنیت آشفته این کشور را نابسامانتر کند. خبرآنلاین در گفتگو با دکتر عبدالمحمد طاهری، اولین مستشار فرهنگی ایران در وزارت معارف افغانستان، به بررسی شرایط کنونی حاکم بر این کشور پرداخته است. دستاورد سفر کرزای به آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این سفر توانست فضای تیره میان اوباما و کرزای را تا حدی تلطیف کند؟برای درک بهتر موضوع بهتر است به وضعیت نیروهای آمریکایی و چگونگی روبرویی دولت با نیروهای آمریکایی در آنجا رجوع کنم.تصور من اینست که این کینه و عداوت میان افغانها و آمریکاییها از گذشته وجود داشته است،کما اینکه تجربه شخصی من از حضور در این کشور به عنوان رایزن این حقیقت را بیش از پیش پر رنگ می کند. این مسئله تا حدی نمایان و جدی است که دامنگیر کرزای نیز شده است. کرزای تحت فشار افکار عمومی و از آنجایی که فردی صریح الهجه است،نمیتواند در برابر فشارهای مردمی بیتفاوت باشد، لذا این تنفر را به آمریکاییها منتقل می کند. اختلافاتی میان دو طرف در برخی از مسائل وجود دارد که روز به روز نیز عمیق تر می شود. از جمله مسائل مورد اختلاف می توان به بمباران نواحی مختلف این کشور که بعضا افراد غیر نظامی نیز در آنها حضور دارند ، هماهنگ نبودن اقدامات آمریکایی ها با دولت،کشتهشدن غیرنظامیان،تأکید بر واگذاری مسئولیت به دولت و فراهم نبودن زیرساخت های لازم برای این کار اشاره کرد. این مسائل جدید نیستند.نه اما قرار نبود که حاد تر بشوند. این مشکلات میان آمریکاییها و کرزای رو به افزایش گذاشت ،تا اینکه با افزایش شمار نیروهای نظامی در افغانستان،فضای تیره میان طرفین بدتر شد.در جبههای دیگر آمریکاییها همچنان بر کرزای فشار میآورند تا از بار تبلغاتی منفی او علیه خود بکاهند و این توافقات در سفر کرزای به آمریکا نیز صورت گرفت و آمریکاییها به او اعلام کردند که کمتر در جهت تخریب آمریکاییها گام بردارد. کدامیک از این موارد که گفتید بیشتر از سایرن مورد اختلاف است؟اول اینکه کرزای همیشه از این مسئله شاکی است که آمریکا بدون هماهنگی دولت افغانستان دست به عملیاتهای نظامی میزند و بر این اعتقاد است که اگر آمریکا با هماهنگی دولت وارد عمل شود،به نتایج بهتری دست مییابند.دوم آنکه در میان دولتمردان افغان باوری پدید آمده که حضور آمریکاییها را برای مهار دشمن واقعی، ضروری میبینند و نمیتوان این حقیقت را انکار کرد. و آمریکایی ها زیربار هماهنگی با کرزای نمی روندآمریکا در افغانستان قدرت مطلق است،لذا ضرورتی به هماهنگی با دولت کرزای نمیبیند. در برخی از اوقات هم استدلال آنها اینست که نیروهای افغان هنوز به آن مرحله از توانایی و پختگی نرسیدهاند که بتوانند کار مفیدی بکنند،البته افغانها به این نظر معتقد نیستند. چون آنها بر این باورند که به بافت فرهنگی،اقلیمی، سرزمینی و محل دشمن اشراف کامل دارند . اما با این حال توافق اصولی میان طرفین در عملیاتها صورت نمیگیرد. دلایل دیگری را میتوان برای اختلاف میان کرزای و اوباما عنوان کرد؟همانطور که گفتم،کرزای تحت فشار افکار عمومی است. افغانها خواهان خروج نیروهای آمریکایی از این کشورند و کرزای نیز به این واقعیت آگاهی دارد.این فشارها در حالی بر کرزای وارد میشود که شمار نیروهای نظامی دراین کشور بدون در نظر گرفتن این حساسیتها رو به افزایش است.افغانها بر این اعتقادند که شرایط دراین کشور رو به بهبود است،ایجاد امنیت باید به ملت و دولت افغانستان واگذار شود.در مجموع میتوان فشار افکار عمومی بر کرزای و همچنین خودسرانه عمل کردن نیروهای نظامی را از عوامل تیرگی فضای میان آمریکا و افغانستان دانست. موضع کرزای و اوباما در خصوص وارد کردن طالبان به پای میز مذاکره چیست؟این موضوع نیز ریشهای ده ساله دارد. اصولا کرزای طرفدار رفتار مسالمتآمیز است و اصلا تنش را دوست ندارد و موافق حضورآنها در پای میز مذاکره است.آمریکاییها اما در ابتدای امر بر این اعتقاد بودند که باید طالبان را به طور کامل ریشهکن کرد.البته سیاستهای اعلامی آمریکا این بود. حالا اینکه آیا در سیاستهای اعمالی نیز همین روند را در پیش گرفته بودند،مسئله دیگری است. به هر شکل آمریکاییها آرام آرام به این قضیه تن دادند که اگر بتوان با یک نیروی معتدل طالبان وارد مذاکره شد،شاید احتمال شکستن صفوف طالبان زیاد باشد. لذا این تعهد را از کرزای گرفتند و امکاناتی را نیز در اختیار او قرار دادند که با نیروهای معتدل وارد مذاکره شود. بر همین اساس از سال پیش این موضوع آغاز شد.آمریکاییها این حقیقت را پذیرفتهاند که نمیتوانند به طور مداوم در حال جنگ باشند.به خصوص آنکه نیروهای طالبان سازمانیافته هستند و دیگر آنکه در میان طالبان،افرادی نیز هستند که در دولت طالبان نیز حضور داشته و امکان اینکه به پای میز مذاکره بیایند زیاد است مثل گروه حکمتیار که گروهی ملایم است.البته این نکته مهم را نیز اضافه کنم که موضوع فقط طالبان نیست،القاعده در آنجا حضور و فرماندهی نیروهای طالبان را بر عهده دارد و اکثر استراتژیهای حمله به نیروهای آمریکایی توسط القاعده فرماندهی میشود.آمریکاییها بر این اعتقادند که اگر گروه طالبان از القاعده جدا شود و بتوانند این شکاف را ایجاد کنند،احتمال حصول به توافق با طالبان زیاد است. تحلیل شما از سفر اخیر کرزای به آمریکا چیست؟تصور من اینست که کرزای چندان با خوشبینی از این سفر برنگشت.اگر چه آمریکاییها تلاش دارند که این اتفاق بیفتد،چون در این شرایط فعلی به شدت به افغانستان نیاز دارند.اینکه سفر کرزای تا چه اندازه توانسته افغانها را منتفع کند،همچنان در هالهای از ابهام است.البته برداشت مثبت از این سفر نیز چندان دور از انتظار نیست،چون کرزای بلافاصله پس از آمریکا به انگلیس میرود و این مسئله بیانگر این موضوع است که مثلث انگلیس،آمریکا و افغانستان در حال فعالیت بوده و راهبردهای اساسی آمریکا در منطقه را دنبال میکنند. روی کارآمدن محافظهکاران در انگلستان تأثیری بر سیاستهای آتی این کشور در افغانستان خواهد داشت؟آیا امکان عدم همخوانی میان نیروهای انگلیسی و آمریکایی وجود دارد؟بعید به نظر میرسد چون انگلیسیها و آمریکاییها معمولا در سیاستهای کلان خود با یکدیگر اختلافی ندارند. دور از ذهن است که آمریکا و انگلستان در اهداف کلی با یکدیگر اختلاف داشته باشند. اما مسئله مهمتری که قصد دارم بدان اشاره کنم،آنست که موضوع برقراری امنیت در افغانستان تا آنجا مهم است که حتی منافع و امنیت دو کشور را به هم گره زده است. امروز افغانستان کشوری است که میتواند پاسخگوی همه نیازهای آمریکا و انگلستان باشد،بنابراین دو طرف نمیخواهند این شرایط را از دست بدهند.لذا حتی اگر بهانهای به نام طالبان در منطقه وجود دارد،بهانه خوبی است که این منطقه سوقالجیشی را در اختیار نیروهای آمریکایی و انگلیسی قرار دهد. لذا اختلافنظر زیادی نمیتواند میان نیروهای آمریکایی و انگلیسی به وجود آید.ممکن است درمقطعی اختلافات جزیی در فرماندهی و جداسازی نیروها به وجود بیاید،کمااینکه پیشتر نیز بوده است،اما از آنجایی که تعداد نیروهای آمریکایی از انگلیسی بیشتر است، بروز و ظهور چنین اختلافات جزیی طبیعی است.ولی اختلافات اصولی در سطح کلان وجود ندارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]