تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833471888
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن»
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در تعاليم آيين بودا بزنيم، بي آنکه وقت فراواني را صرف فهم آموزههاي مفصل آن کنيم، شايد کتاب حاضر بتواند اين هدف را تأمين کند؛ چون سورة نيلوفر را که اصليترين آموزههاي شاخة مهايانه ــ يا گردونه بزرگ ــ به شمار ميآيد، شرح ميکند. فهم اين آموزهها آسان و در عين حال سخت است. آسان است، زيرا بر مباحثي سنگين و پيچيده استوار نيست؛ سخت است، به دليل آن که فهم آنها نيازمند درجهاي از بلوغ معنوي و همدلي است. عصارة آموزههاي بودايي گفته ميشود که آموزههاي بودا به 84000 تعليم ميرسد، با اين همه سورة نيلوفر قلب اين آموزهها و عصارة آنها به شمار ميرود. سورة نيلوفر، در پي وحدت بخشيدن به همة آموزههاي بودا در يک گردونة واحد است؛ گردونهاي که، بر خلاف مدعاي پيروان شاخة گردونة کوچک يا تيرهواده، همگان، زن و مرد و عارف و عامي، ميتوانند از آن پيروي کنند و به مقام بوداشدگي برسند. اين مضمون در سراسر سوره تکرار ميشود. افزون بر آن، تعليمات اين سوره همة جانداران عالم را هدف قرار ميدهد تا سرشت بودا شدن را در آنها بشکوفاند. بودا در اين سوره از سه شيوه براي تعليم استفاده ميکند: نظريهپردازي يا تعليم از راه نظريه؛ تحليل علل يا تعليم از راه عليت؛ و تمثيل و داستانپردازي. بهويژه انواع تمثيلها در اين سوره جايگاهي اساسي دارند و در سنت بودايي از آنها بهعنوان دستاويزهاي خوب يا ماهرانه نام برده ميشود. با اين همه، فهم مقاصد اين سوره به دليل داستانهاي متنوع، عبارات گاه مبهم، اصطلاحات فني، ترجمههاي پياپي از زباني به زبان ديگر[1] و از همه مهمتر فاصلة زماني و فرهنگي، براي بيشتر مردم دشوار است و اين دشواري اولين دليلي است که نيکيو نيوانو، استاد بودايي ژاپني و مروج اين آيين، را به شرح آن برانگيخته است. دومين دليلي که مؤلف را به چنين کار مفصلي واداشته است ربط دادن مفاهيم سنتي آيين بودا به زندگي روزمره و صنعتي معاصر ما و بازسازي آن در قالبي امروزي است. اما علت انتخاب اين سوره، از نظر مؤلف، آن است که اين سوره در پي ترويج حرمت نهادن به انسان، کمالجويي و صلح است و ميتوان آن را عصارة انسانگرايي دانست. مؤلف با اين پيشداشت که بودا خود سورهاي را جمع نکرد، و اين کار بعدها به دست پيروانش انجام گرفت، کار خود را ميآغازد، و در پي آن است تا به ما بگويد که هنگام مواجهه با داستانها و تعبيرات شگفت متعددي که در اين سوره با آنها مواجه ميشويم، بکوشيم تا از لاية الفاظ گذر کنيم و به مقصود اصلي آنها دست يابيم. براي مثال در اين سوره بارها سخن از اعداد و ارقام به ميان آمده است، مانند آنکه آموزههاي بودا به 84000 آموزه ميرسد؛ اما نبايد اين اعداد را به معناي عددي و رياضيشان گرفت، بلکه آنها نوعي اغراق ادبي و بيانگر انبوهي هستند. بنابراين هنگامي که در جايي سخن از دوازده هزار بيکشو، يا رهرو بودايي، به ميان ميآيد، بايد آن را به معناي تعداد فراوان دانست، نه تعيين عددي خاص. اين سوره خودْ متشکل از سه سورة بههمپيوسته است: نخست، سورة معاني بيشمار؛ دوم، سورة گل نيلوفر درمة شگفتانگيز؛ و سرانجام، سورة مراقبه عمل درمة بوذاسف ارجمند. سورة نخست در واقع مقدمة آن به شمار ميرود و به اختصار حاوي تعليمات بودا در شاهينکوه است. سورة نيلوفر درمة شگفتانگيز، که به گونهاي مختصر سورة نيلوفر خوانده ميشود، بيست و هشت فصل دارد. سورة مراقبه عمل درمة بوذاسف ارجمند عالم، نيز دربردارندة سخنان شاکيهموني يا همان بوداي خودمان، در دير جنگل بزرگ ويشالي است و نحوة عمل به آموزههاي سورة نيلوفر درمة شگفتانگيز را تعليم ميدهد. اين سوره که نوعي مکمل يا پيگفتار سورة دومي يا درمة شگفتانگيز است، به سورة توبه نيز شناخته شده است. مؤلف نيز کتاب خود را در سه بخش سازمان داده است و پا به پاي سوره پيش ميرود تا همة نکات پيدا و پنهان آن را شرح دهد و گاه از تکرار برخي گفتهها، به دلايل تعليمي، نپرهيزد. اولين نکتهاي که خوانندة ناآشنا با مفاهيم بودايي را درگير خود ميکند، نام اين سوره است؛ چرا اين سوره نيلوفر ناميده شده است. گل نيلوفر، نمادي است از سرشت و جايگاه انسان در عالم. نيلوفر در لاي و لجن ريشه دارد و در مرداب و گنداب ميرويد، با اين همه از آن سر بر ميکشد، ميشکوفد و گلي پاک و دور از هر لاي و لجني عرضه ميکند؛ انسان نيز چنين است از لاي و لجن زاده ميشود، ليکن ميتواند چون نيلوفر زندگي کند و خود را از همة پلشتيها پاک نمايد و در دل همين دنياي آلوده، دنيايي پاکيزه بيافريند. همچنين تعبير سوره، با بار معنايي ديني خاصي که دارد، در اصل واژهاي آرامي است و به معناي ديوار يا حايل است. مترجم به جاي واژة سوترَه، آن را برگزيده و بدين ترتيب به آشناتر کردن بحث ياري رسانده است؛ هرچند که سوتره، به معناي «نخ يا تار بافندگي است» و شايد انتخاب معادلي مانند «به نظم کشيده» يا «منظوم» گوياتر باشد. در اينجا بي آنکه از روند بحث نيوانو، پيروي کنيم و يا از آن چندان دور گرديم، ميتوانيم برشهايي به نوشتة او بزنيم و برخي از نکات اساسي او را بازخواني کنيم. زندگي در شش عالم اين سوره با همان آموزة عام کَرمَه يا رابطة عليتِ حاکم بر جهان آغاز ميشود و به جويندگان رستگاري، راههاي ممکن خلاصي از اين گردونة رنج را تعليم ميدهد. تعلق خاطر و دلبستگي به اشياي گذراي عالم، انديشههايي در انسان پديد ميآورد و در نهايت او را در شش عالم يا قلمرو وجود سرگردان ميکند. اين عوالم عبارتاند از: 1. دوزخ، 2. ارواح گرسنه، 3. جانوران، 4. اهريمنها، 5. انسانها، و 6. آسمان. البته نبايد اين عوالم را به معناي فيزيکي و بيروني خود گرفت، بلکه همة آنها در نهاد انسان هستند. دوزخ حالتي از وجود ما است که اسير خشم هستيم و آتش نفرت در دل ما زبانه ميکشد و ما را رنج ميدهد. مقصود از عالم ارواح گرسنه، همان حالت آزمندي و حرصي است که غالب انسانها اسير آن هستند و بي آنکه به مقصود برسند، همواره در طلب اين خواسته و آن خواسته ميدوند. عالم جانوران، همان قلمرو بيفرزانگي و بيخردي انسان است، زماني که انسان به جاي انديشيدن، يکسره بر اساس غريزه عمل ميکند. عالم اهريمنها حالت خودمحوري و منيّت انسان و تنها به خود انديشيدن او است. حالت «انسان»، حالتي است که شخص از عوالم چهارگانة پيشين خود را رهانده و به مرحلة انساني گام نهاده است، با اين حال هنوز همة وجود خود را نشکوفانده است. سرانجام عالم آسمان است که در آن حالت انسان به شادي و بهجت نهايي دست پيدا ميکند و از چنبرة عوامل و محرکهاي بيروني و دل بستن به خوشيهاي گذرا رها شده، به آرامش و شادي سرمدي ميرسد. اين شش عالم همواره در جان انسان وجود دارند و مانند فصول سال، البته بدون ترتيبي خاص، جايگزين يکديگر ميشوند. نکتهاي که در اين سوره و در اين کتاب بر آن بارها تأکيد ميشود، آن است که راه رستگاري و کمال، براي همگان فراهم است، نه جنس يا گروهي خاص. از اين منظر، همة انسانها، حتي جانيان، سرشتي بودايي دارند، به اين معنا که هيچ انساني از امکان بودا شدن يا دستيافتن به کمال نهايي محروم نيست و ميتواند اگر بخواهد بودا شود. نتيجه اين تعليم آن است که هرگز فراموش نکنيم که احترام به بدکاران، در واقع احترام به سرشت بودايي آنان است. نه تنها همة انسانها ميتوانند بودا شوند، بلکه اين مسير بر همة موجودات زندة عالم گشوده است. سعادتمند واقعي کسي است که خود را از عوالم پنجگانه برهاند و به عالم آسمان برساند و همواره در آن مقيم گردد. براي رسيدن به اين عالم يا حالت، بايد دَرمَهها يا قوانين حاکم بر جهان مادي را شناخت: رنج، تُهيّت، نپايندگي، و نداشتن خودي مستقل. اولين قانون آن است که سراسر زندگي انسان رنج است. نداشتن چيزي رنجمان ميدهد و هنگام به دست آوردنش، تلاش براي حفظ يا هراس از فقدانش باز ما را رنج ميدهد. اين رنج در سراسر عالم گسترده است و در همة رفتارهاي ما آشکار. تلاش ميکنيم تا از رنجي برهيم، ليکن از رنج ديگري سر در ميآوريم. قانون تهيَّت به ما ميگويد که بر خلاف تصور رايج، نميتوان مرزي قاطع و هميشگي ميان اشيا کشيد و طبقهبندي سفت و سختي از اجزاي عالم به دست داد، بلکه همة پديدهها به نحوي با هم مرتبط هستند و با يکديگر همپوشاني دارند. همچنين طبق قانون سوم متوجه ميشويم که در اين عالم هيچ چيز پاينده و ثابت نيست و تنها قانون ثابت همين نپايندگي است. و سرانجام آنکه ما خودي مستقل از عالم، چونان جزيرهاي منفرد، نداريم. پس نبايد براي خودمان سفرهاي جداگانه بياندازيم و تنها حليم خود را هم بزنيم. حال که چنين است، به گفته سعدي «آن چه نپايد، دلبستگي را نشايد»؛ ليکن نبايد نتيجه گرفت که بهترين گزينه دست شستن از عالم و به گوشهاي نشستن است. نکتة اصلي آن است که به مقامي از آزادگي و وارستگي جان برسيم که در عين داشتن دنيا، به آن وابسته نباشيم و بتوانيم هر گاه لازم شد از آن دست بشوييم. اين حالت به ما کمک ميکند تا دلي بخشنده داشته باشيم و از خودمحوري و خويش را محور عالم ديدنْ رها شويم. در واقع اصليترين آموزة سورة اول، يا سورة معاني بيشمار، که مقدمة سورة دوم است، تعليم همين نکته است که اگر به حقيقت درمه يا سرشت حاکم بر عالم پي نبريم، بنديِ گردونة رنج خواهيم ماند، حال آنکه فهم آن به ما جاني آزاده عطا ميکند. رنج عام جهاني ما را به فهم و تعلمِ چهار حقيقت که بودا آن را تعليم داده است، ميکشاند. چهار حقيقتي که هر يک مقدمة ديگري است تا نردباني براي بالا رفتن ما گردد. حقيقت اول آنکه همة عالم رنج است. دومين حقيقت آنکه اين رنجزادة خواست ما است. سوم آنکه راهي براي غلبه بر اين رنج وجود دارد که تنها با اصلاح خواست ما شدني است، و چهارمين حقيقت تعليم اين راه است. گوهر اين چهار حقيقت ساده است. نخست بايد بدانيم که کل زندگي رنج است و اين واقعيت را انکار نکنيم. دوم آنکه در پي علت رنج برآييم و بدانيم که ريشه در آزمندي، نفرت، و ناداني ما دارد. سرانجام آنکه بکوشيم علل اين رنج را در نهاد خود خاموش کنيم و براي اين کار از راههاي هشتگانهاي که بودا تعليم داده است و شش کمال مکمل آن، پيروي کنيم. اگر راه هشتگانه را شرطکمال فرديبدانيم، ششکمال در واقعگسترش اين کمال به جامعه و دعوت فرد به انجام مسئوليتهاي اجتماعي خويش است. آرمان سورة نيلوفر، دعوت سالک به جدا شدن از جامعه نيست، بلکه گستردن زيبايي در همة سطوح آن است. مقصود از نپايندگي همه چيز، که در آيين بودا بر آن بارها انگشت گذاشته ميشود، آن است که از سرشت واقعي عالم و حوادث آن باخبر گرديم. اين باخبري به ما آرامشي ميدهد که از خوش و ناخوش روزگار رنجور نميشويم و فراز و فرود عالم را به يک چشم مينگريم. اگر مجاز به مقايسه باشيم، چه بسا بتوان اين آموزه را با اين تعليم قرآني سنجيد که ميآموزد: «تا بر آن چه از دست رفته است اندوهگين مشويد و بدان چه داريد، شادمان نباشيد» (حديد: 23). شايد کساني تصور کنند که کمالطلبي بودايي آرماني است دشوار و براي همگان ناممکن. ليکن مؤلف نظر ديگري دارد و بر آن است که در سرشت همة ما حالت انسان آرماني و کمالجويي يا بوداگي يا بوداشدن وجود دارد. بنابراين، همانگونه که هر دانة گندم به طور طبيعي آمادة تبديلشدن به خوشة گندم است و هر گياهي به سوي بالا ميرود، طبيعيترين حالت انسان حرکت به سمت تحقق اين آرمان در وجود خويش است. هدف نهايي حرکت هر انسان يا هر بوداي بالقوه رسيدن به مرحلهاي است که از آن به «نيروانه» تعبير ميشود. اين نيروانه، بر خلاف تصور عاميانه، نه مرگ است و نه بيکنشي. بلکه آرامشي است که در نتيجة فهم حقيقت عالم و بر طرف شدن توهمات به شخص واصل دست ميدهد و اين رسيدن نيز در همين زندگي دنيوي شدني است. اساساً مفاهيم ديني، همواره در معرض تفسير نادرست و حداقل غيردقيق هستند و مؤلف در سراسر کتاب خود ميکوشد تا مفاهيم رايج بودايي را چنان تفسير و تبيين کند که به بيعملي و گسستن از زندگي اجتماعي نينجامد. از نظر او، به معنايي، ميتوان کل آيين بودا را در سه قانون گنجاند: همه چيز ناپايدار است، هيچ چيز خودي مستقل از ديگران ندارد، و نيروانه آرامش است. اين قوانين به ما راه درست نگريستن به عالم و در آن زيستن، نه بنديِ آن شدن را ميآموزد. بدين ترتيب، اين قوانين بيش از آنکه آموزههايينظري يا متافيزيکي باشند، حاوي بذر تعليمات اخلاقيبراي زيستن در جامعه به شمار ميروند؛ قوانيني که همانند آنها را در اديان ديگر ميتوان بهروشني يافت. راههشتگانه پيروزي بر رنج و افتادن در مسير نيروانه از طريق به کار بستن چهارمين حقيقت حاصل ميشود. بودا در اين سوره راه هشتگانه يا به تعبير دقيقتر هشت اصل را براي سلوک به دست ميدهد: 1. شناخت درست، 2. انديشه درست، 3. گفتار درست، 4. کردار درست، 5. زيست درست، 6. کوشش درست، 7. آگاهي درست و 8. يکدلي يا مراقبة درست. البته در اينجا نيز، به گفته مؤلف، نبايد اين هشت راه را واقعاً و سرسختانه هشت راه و عمل متمايز در نظر گرفت. واقع آن است که برخي از اين اعمال با هم تداخل دارند. حتي بهتر است که آنها را به چهار قسمت تقسيم کنيم و بگوييم که مقصود از قسمت اول،کسب ايمان و عقيده درست است، در مرتبة دوم، نگرشي درست نسبت به مسائل روزمره اتخاذ کنيم، در مرتبة سوم رفتار درستي در زندگي روزمره داشته باشيم، و سرانجام به آموزههاي بودا به درستي عمل کنيم و به آنها وفادار باشيم. با اين حال، مؤلف يکايک اين هشت راه را به دقت وصف ميکند. مقصود از شناخت درست، ترک خودمحوري، کسب نظر و ديدگاه مناسب نسبت به ماهيت عالم و به تعبير متدينان بودايي، «پناه گرفتن در بودا است». غالب ما شناختهايي ناقص داريم و علت اين نقصْ جهل، نفرت و يا حرص است. بيخبري از حقيقتِ ساز و کار عالم، مانع شناخت درست است، دلبستگي به متعلقات خود، مانع شناخت درست است و سرانجام آنکه نفرت نسبت به ديگران مانع شناخت درست است. انديشة درست هنگامي در ما پا ميگيرد، که ريشة سه رذيلت، يا سه زهر يا سه آتش، را در خود بخشکانيم: آزمندي، خشم، و بدانديشي. در برخي از تمثيلات و نقاشيهايي بودايي، اين سه رذيلت در قالب سه حيوان به تصوير کشيده ميشوند، که از يکديگر تغذيه ميکنند و همواره فربهتر ميشوند: خروس که نماد آز و خواهش دل است، مار که نماد نفرت و دشمني است، و خوک که نمايانگر جهالت است. ما به دليل جهالت، خود را مستقل از عالم ميدانيم و لذات را پايدار ميشماريم. در نتيجه، در پي لذات هميشگي هستيم و منافع خود را مقدم بر ديگران قرار ميدهيم و چون برخي از خواهشهاي ما برآورده نميشود، دچار خشم و نفرت ميشويم. بر اثر شهوت و نفرت قدرت ديدن حقيقت عالم را نداريم و دست به اعمالي ميزنيم که رنج و نفرت ما را فزون ميکند و بدين ترتيب، در چرخهاي بيپايان، گير ميکنيم. لازمة داشتن گفتار درست، پرهيز از چهار رذيلت يا بدي دهان است: دروغگويي، دوپهلوگويي، غيبت و افترا، و بيدقتي در کلام. گفتار درست، نه تنها مستلزم دوري از دروغ و تهمت است، بلکه بايد از سخنان بيحاصل و ناسنجيدهگويي نيز بپرهيزيم. مقصود از کردار درست، رفتار در زندگي روزمره بر اساس تعاليم بودا است که عمدتاً شامل پرهيز از سه رذيلت بدني است: قتل نفس، دزدي، و رفتارهاي جنسي نادرست. رفتار درست هنگامي کارآيي کامل را خواهد داشت که سه شرط حاصل شود: عمل خوب، سلوک قلبي، و مداومت بر عمل. زيست درست هنگامي حاصل ميشود که مايحتاج روزانة خود را از راهي درست به دست آوريم. به اين معنا که شغلي مناسب و مشروع براي خود داشته باشيم و نان خود را در خون ديگران نزنيم و با فريب ديگران معاش خود را تأمين نکنيم و از اعمالي چون سرقت، اختلاس، داشتن پيشهاي که با نابودي مردم يا محيط زيست سر و کار دارد، مانند کار در عرصة تسليحات، دوري بجوييم. آگاهي درست، يعني واقعيت را از منظري بيطرفانه، نه خودمحورانه، بنگريم و همواره خود را حقبهجانب ندانيم. مقصود از مراقبه آن است که همواره هدف خود را که عمل به آموزههاي بودا باشد، مد نظر داشته باشيم و از هيچ تغييري پريشان و آشفته نشويم. مراقبه، لزوماً، به معناي گوشهاي نشستن و هيچ کاري نکردن نيست. در واقع، دل آرام و نياشفتة خود را در هر شرايطي حفظ کردن، مراقبه است. تأمل در رفتار گذشتة خويش و ارزيابي خويشتن، خود نيز نوعي مراقبه است. شش فضيلت افزون بر اين راه هشتگانه، براي روشنشدگي کامل بايد در پي کسب شش فضيلت يا کمال باشيم. شش پارَميتا يا کمال بودايي عبارتاند از: بخشندگي، سلوک و به جاي آوردن دستورها، بردباري، ايستادگي، مراقبه، فراشناخت يا فرادانش. راهرو واقعي آيين بودا يا بوذاسف، تنها در پي آن نيست که گليم خويش را از آب بهدر برد، بلکه ميکوشد تا غريقان عالم را نيز نجات دهد و غمخوار همة موجودات باشد. بخشش اولين کمال بودايي است که خود در سه شکل جلوهگر ميشود: دهش مالي، تعليم آموزههاي بودايي به ديگران، و تلاش در جهت زدودن رنج و غم ديگران از طرق مختلف از جمله همدردي. عمل به تعاليم بودا، دومين کمال است و از طريق آن نخست ميآموزيم تا خود را از پندارهاي جهاني آزاد کنيم، سپس به آزادسازي ديگران اقدام نماييم. طبق سومين کمال، بايد بردباري و رضاي خاطر را تمرين و دروني کنيم، به گونهاي که چون خود بودا شويم؛ يادمان باشد که در جايي ثبت نشده است که بودا هرگز عصباني شده باشد. در واقع، خشم چهرة ما را خراب و زشت ميکند. نه تنها بايد رفتارمان از هر نوع خشمي پيراسته باشد، که نگاهمان نيز بايد چنين باشد؛ لينکلن، درست گفته است: «کسي که بيش از چهل سال دارد، بايد براي نگاهش احساس مسئوليت بکند». بدين ترتيب، بايد بر خشم خود غلبه، و با مردم همدردي کنيم و بدانيم که بودا «کسي بود که بخشش کاملي داشت». از طريق بردباري به آرامشي بيبديل ميرسيم. همت و پايداري در راه، چهارمين کمال آيين بودايي است، و لازمة آن حفظ هدف خود در هر شرايطي و نوميد و پريشان نشدن است. پنجمين کمالْ ديانه يا مراقبه است و مقصود از آن آرامش دل و استواري جان است. سرانجام نوبت به ششمين کمال ميرسد که گيانه يا فراشناخت و فرزانگي است و فهم حقيقت عالم را در پي دارد. چراغ خود بودن از نظر آيين بودا، ما همه تابع قانون کَرمَه يا کردار هستيم؛ يعني وضع فعلي ما حاصل و برآيند اعمال يا زندگيهاي گذشته ما است. اين انديشه چه بسا نوعي جبرگرايي به شمار رود و ما را از هر نوع اميدي به رهايي باز دارد. اما اين يک روي سکه است. روي ديگر سکه آن است که همانگونه که وضع فعلي ما نتيجة اعمال گذشته است، وضع آيندة ما نيز نتيجة اعمال فعلي ما خواهد بود و اين تعليم به ما آزادي و در عين حال مسئوليت ميدهد تا آيندة خود را بسازيم. اين آموزه هم ما را مسئول رفتار خود ميکند و هم اميدوارمان ميسازد که ميتوانيم آينده را بر اساس اعمال فعلي خود پديد آوريم. بدين معنا ما همة امکانات بوداگي را در خود داريم، «دل هر کسي ده جهان يا ده عالم دارد، يعني شش جهان انسان معمولي و چهار جهان قديسها». حال که چنين است بايد پيگيرانه خود را از روابط فريبنده نجات دهيم و بهخصوص به سموم سهگانة درون خود، يعني آز، نفرت و جهالت، اجازة چيرگي ندهيم. در اين ميان، بهويژه کينه، که زادة ناکامي است، ميتواند سخت ويرانگر باشد. عادت کردهايم که کينه را با کينه پاسخ دهيم؛ اما تعليم بودا اين است: کينه را نبايد با کينه شست. نمونهاي از اين گذشت را وزير دارايي سيلان در باب مطالبة غرامت جنگي از ژاپن بيان کرد و با اعلام انصراف کشورش از پيگيري اين مسئله، اين سخنان را از بودا نقل کرد: «اينجا هرگز کين به کين فرو ننشيند، مگر به بيکينگي؛ اين آيينِ هميشه است». مسير روشنشدگي، مسيري است نيازمند ثبات قدم و پشتکار. سالک بايد فارغ از نفرت و تحقير ديگران راه خود را بپويد و در عين دلسوزي بر ديگران، از راه باز نماند و بداند که اگر دري را يکسره بکوبد، عاقبت آن در بر او گشوده خواهد شد. داستان پشتکار رهرويي بودايي به نام ذِنکايي در نيمة قرن هيجدهم، نمونهاي از اين سلوک را نشان ميدهد. وي به قصد آنکه روستاييان از تنگة ياباکي به سلامت بگذرند، يک تنه مدت سيسال را به حفر نقبي در دل تپه سنگي مشغول شد و موفق شد تا سرانجام اين نقب را که 185 متر طول داشت ايجاد کند. نخست انديشه و عمل او به مسخره گرفته شد؛ اما پشتکار او بهتدريج شگفتي، سپس سکوت، در پي آن همدلي، و سرانجام همکاري مشتاقانة مسخرهکنندگان را در پي داشت. نکتة اصلي آن است که ما نبايد انتظار نجات از بيرون را داشته باشيم، به تعبير بودا هر کسي بايد چراغ خودش باشد؛ يعني در اين مسير در درجة اول به خودش، نه عوامل بيروني، متکي باشد. اين نگرش و سلوکِ زادة آن، به تعبير مولانا به انسان ديدهاي سبب «سوراخکن» ميدهد و به تعبير بودايي، سالک مانند بودا به عالم مينگرد و چشم او بودايي خواهد شد. بودا با چشماني باز به همة لايههاي عالم نفوذ و همه چيز را درک ميکند، پيرو وي نيز از پنچ چشم يا پنج نوع نگرش به عالم سود ميجويد: چشم حسي يا جسمي، چشم علمي يا آسماني، چشم فلسفي يا فرادانشي، چشم هنري يا درمه و چشم حقيقي يا چشم بودا. ميانهروي ثبات قدم و پشتکار، به معناي سختگيري بيحد و بيرحمي با خود نيست. بودا، درست در برابر برخي آيينهاي روزگار خود که تحمل مشقت و رياضتهاي شديد را لازمة رستگاري ميدانستند، پس از آنکه خود اين مسير را پيمود و نادرستي آن را دريافت، راه ميانه و اعتدال در همة زندگي را به پيروان طريقت تجويز کرد. وي با ديدن رهرويي که بسيار بر خود سخت ميگرفت، با زبان تمثيل که زباني در خور فهم همگان است، او را اينگونه به راه ميانه فراخواند: «از چنگ صدايي در نميآيد، اگر سيمها خيلي کشيده باشند. همچنين هيچ صدايي نميدهد، اگر سيمها خيلي کم کشيده باشند. فقط وقتي که سيمها را درست کشيده باشند، تمام موسيقي موزون است». در ميان مردم بودن و نبودن آموزههاي آيين بودا، نبايد ما را از جامعه جدا و به خود مشغولمان کند. از سوي ديگر روزمرگي و نيازهاي گذراي مردم، نبايد ما را از هدف واقعي خود که رهايي آنان است، دور سازد. در اينجا آيين بودا اصل نيمقدم را به ما تعليم ميدهد. طبق اين اصل نبايد چنان آرماني بينديشيم و از جامعه فاصله بگيريم که به آنان به ديدة تحقير بنگريم و نه آنکه خود را در جامعه حل کنيم. کافي است که همقدمي خود را با آنان حفظ کنيم، اما هميشه اندکي در حد نيم قدم از آنان پيشتر باشيم تا بتوانيم آنان را به سمتي که ميخواهيم پيش ببريم. تنها در اين صورت، امکان تعليم و هدايت آنان وجود دارد. گاه از اين اصل نيمقدم، به مثابه شيوه پنهان نام برده ميشود؛ يعني شخصي که به روشني رسيده و راه حق را يافته است، بي آنکه جار و جنجال راه بياندازد، وارد جمع ميشود و با رفتارش آنان را هدايت ميکند. نکته آن است که، به جاي پرگويي، همواره سرمشقي خوب و عملي براي ديگران باشيم. با خود سازش نکردن آيين بودا، در عين احترام به سرشت بودايي همة موجودات، کسي را به شکل فعلي و پرورشنيافتهاش قبول ندارد و همه را به تن زدن از تنبلي و به شورش بر ضد وضع فعلي خود فرا ميخواند. اين معناي توبه است که در سورة مراقبه به تفصيل از آن بحث شده است. توبه دو معنا يا مرحله دارد: نخست اقرار به خطاهاي جسمي و رواني گذشته است که ما را از اسارت آنها آزاد ميکند و با اين کار وجودمان را از آلايشها پاک ميکند؛ دوم تلاش مدام در جهت تعالي خود و از خود فراتر رفتن است و اين توبه واقعي و اساس آن است. از اين منظر، بايد نسبت به خودمان سختگير و حسابرس باشيم و همواره سرشت بوداگي خود را صيقل دهيم و جوهر خويش را جلا ببخشيم؛ به يک معنا: «توبه يعني سازش نکردن با خود، نگرش سرد يا دو پهلو نداشتن، بلکه صيقل دادن سرشت بودا از راه پاک کردن تدريجي پندارها و آلايشها از دل خود». آيين بودا، تابع اصل همه يا هيچ نيست و چنين نيست که بوداگي يکشبه حاصل شود، بلکه رسيدن به آن در گرو رفتار درست مادام العمر است. زندگي ديني ما از زماني شروع ميشود که اين نکته را درک کنيم که همة موجودات سرشت بوداگي دارند؛ اين جان آيين بوداي مهايانه است. در عين حال مستمراً به ارزيابي و اصلاح رفتار خود مشغول باشيم و دمي از حرکت بازنايستيم و اگر گاهي قدمي به پس رفتيم، به جبران دو گام پيش بگذاريم؛ آري، «زندگي ديني ما يک فرايند مستمر آزمون و خطا است: دو قدم به پيش برداشتن و يک قدم به عقب رفتن». اما نکتهاي که بايد در نظر داشت آن است که بودا کسي را دعوت نميکند تا دين خود را واگذارد و به او بگرود و مناسک خاصي اجرا کند. بلکه از هر کس ميخواهد تا به سرشت نپايندة عالم پي ببرد و به فرزانگي برسد و جهان را آنگونه که هست، نه آنگونه که مينمايد، بنگرد. به همين سبب، هنگامي که سرداري قدرتمند و پيرو آيين جين، به شاگردياش درآمد و خواست که آيين او را در سراسر قلمرو خود اجباري کند، بودا مانع اين کار شد. در نتيجه، هر کس بايد خود بودا شود. با اين همه، چه بسا آرمان بودايي که در اين سوره به تفصيل آمده است، براي همگان دنبالکردني نباشد، ليکن اين نکته نبايد مايه دلسرديگردد. تمثيلي بوداييکه مضمونآن در ادبيات فارسيرايج است، ما را از هرگونه افراط و تفريطي باز ميدارد: آب دريا را اگر نتوان کشيد هم بهقدر تشنگي بايد چشيد. پيوستگي همه جانداران يکي از تعليمات اساسي آيين بودا آن است که ما خودي مستقل از عالم و جداي از ديگران نداريم. حال آنکه جهالت و خودمحوري ماية چنين توهمي در ما شده است که خويشتن را تافتة جدا بافته ميدانيم و هرچه ميگذرد اين منِ ما فربهتر ميشود و جاي بر عالم تنگ ميکند و به همان نسبت، رنج و نفرت ما فزوني ميگيرد. فرادانش، يعني آنکه به کُنه عالم و حقيقت آن پي ببريم. فرزانگي به نسبتي در ما شکل ميگيرد، که از خودخواهي و منيّت ما کاسته ميشود و خويشتن را بخشي از جامعة انساني ميدانيم و از خودپرستي رها ميگرديم. طبق تعاليم بودايي، بودا خود يکسره بيخويشتن و فاقد هر نوع من و منيتي بوده و خود را با همة عالم يکي ميدانسته است. هنگامي که همچنان مسير روشنشدگي را پيموديم و نگاهي عميقتر به پيرامون خود افکنديم، متوجه ميشويم که نه تنها بخشي از جامعه خود، که بخشي از انسانيت هستيم و بدين ترتيب غمخوار همة عالم خواهيم شد. پيشتر که رفتيم و به طبيعت و تاريخ طبيعي تکامل زمين نظري افکنديم، متوجه ميشويم که با همة اجزاي زندة عالم، حتي گياهان، رابطة خوني و خويشاوندي داريم. از اين بررسي، همبستگي همة عالم را درک ميکنيم و به نسبت خودمان با حيوانات و حتي گياهان پي ميبريم و به جاي خودمحوري چه بسا به صلح و احترام به محيط پيرامون خويش روي ميآوريم. دکتر آلبرت شوايتزر، فيلسوف و متأله آلماني، يکي از اين کسان است که با شنيدن قطعهاي موسيقي از باخ، به پيوند عميق ميان همة انسانها پي برد و زندگي عادي خود را دگرگون کرد و راهي آفريقا شد تا به مردم آنجا کمک کند. از نظر آيين بوداي مهايانه، فقط يک گردونه وجود دارد و رستگاري نهايي هر کسي در گرو نجات ديگران است: هيچ کس به تنهايي بودا نميشود، بلکه نجات نهايي او در گرو نجات ديگران است. هدف بودا آن است که همة جانداران را به مرحلة بوداگي برساند. به گفتة بودا: «با پرورش تدريجي عمل کردن و ياد گرفتن، شما همه بودا خواهيد شد». پديدآورندگان نيکيو نيوانو، سخنگوي قدرتمند آيين بودا در ژاپن و رئيس سازمان بوداييان غير رهرو است که مقر آن در توکيو است و شصت ميليون عضو در سراسر جهان دارد. وي آثار متعددي در تبيين و دفاع از آيين بودا نوشته است و در اين کتاب نيز بر آن است تا گامبهگام آموزههاي اساسي سورة نيلوفر را بيان کند، ابهاماتش را روشن نمايد، و بدفهميهاي آن را بر طرف سازد. وي با اين اعتقاد که مشکلات و معضلات اصلي بشر امروز، با مشکلات انسان روزگار بودا تفاوتي ندارد، دست به تبييني امروزي از آموزههاي اين آيين زده و کوشيده است مخاطبان را به باورهاي آن معتقدتر سازد. وي خود بودايي و فردي متعبد به همة آموزهها و عبادات بودايي است و اين را پنهان نميکند و ميکوشد به ياري دانستههاي گستردة مدرن خود گوهر اين آموزهها را مدلل و ترويج کند. در اين راه از ياري گرفتن از فيزيک تا داوري بوداشناساني غربي چون کريسمس همفريز، خودداري نميکند. در اين نوشته زباني روشن و گاه تمثيلاتي بسيار ساده به کار ميگيرد و از زباني مردمپسند، نه لزوماً آکادميک، بهره ميبرد. وي در عين حالي که بر گوهر آموزههاي واقعي بودا، نه ظاهرپرستي، تأکيد دارد، تشريفات رسمي و صوري و حرمت نهادنهاي متداول ميان متدينان به اين آيين را موجه ميشمارد و آن را لازمة کمال و حقشناسي نسبت به اين منجي بزرگ ميداند. انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب، در آيندة نزديک ترجمة اين کتاب را منتشر خواهد کرد. مترجم کتاب ع. پاشايي است که پس از سالها کار ترجمه و کلنجار رفتن با متون مختلف انگليسي و پرورش آگاهي و حساسيت زباني در خود، به زباني راحت و بيدستانداز دست يافته که آرزويِ ناکام بسياري از قلمزنان است. وي چنان تعبيرات و واژههاي عاميانه را در اين متن بودايي مينشاند که چه بسا مؤلف نيز در اثر اصلي خود موفق به اين حد از عموميسازي نشده باشد. بهخصوص بايد به برخي از معادلگذاريهاي مترجم دستخوش گفت، و اميد بست تا جا بيفتند، مانند «هنرينه» به جاي اثر هنري work of art، «يکدلي» در مقابل سمادي، «بوداگي» در مقابل buddhahood، «پاکبوم» در مقابل pure land، و «بومْ نور هميشه آرام» در مقابل the Land of Eternally Tranquil Light. همچنين عليرضا شجاعي، که حوزة کار وي آيين بودا است، با وسواس و دقت ستودنياش، بررسي اين ترجمه و مقابله آن را با متن اصلي به عهده گرفته و بر آن است تا زبان پيراستة مترجم را با محتواي گاه فني متن همخوان سازد. پي نوشت ها : [1]. براي توضيح بيشتر در اين باب، نک: سوره نيلوفر: يک متن بودايي مهايانه، بر پايه برگردان چيني کوماره جيوَه، ترجمة ع. پاشايي، تهران: فراروان، 1386، مقدمة کتاب. منبع:www.urd.ac.ir
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 575]
صفحات پیشنهادی
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن»
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در تعاليم آيين بودا ...
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در تعاليم آيين بودا ...
معرفی کتاب - - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ایرانیان
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در تعاليم آيين بودا .
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در تعاليم آيين بودا .
معرفی کتاب...
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در تعاليم آيين بودا .
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در تعاليم آيين بودا .
معرفی کتاب
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در تعاليم آيين بودا .
معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در تعاليم آيين بودا .
معرفی کتاب -
16 دسامبر 2006 ndash; معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در ...
16 دسامبر 2006 ndash; معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي آيين بودا براي امروز: تعبيري نو از سورة سهگانه نيلوفر اگر بخواهيم گشتي در ...
معرفی کتاب « قلب ذِن»
معرفی کتاب « قلب ذِن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي توصيههايي ساده براي زيستن هشيارانه و مشفقانه با آن که ذن را شهود مستقيم واقعيت و ... با اين چشمانداز، نويسنده کتاب خود را در سه بخش سازماندهي ميکند. ..... معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» ...
معرفی کتاب « قلب ذِن» نويسنده: دکتر سيدحسن اسلامي توصيههايي ساده براي زيستن هشيارانه و مشفقانه با آن که ذن را شهود مستقيم واقعيت و ... با اين چشمانداز، نويسنده کتاب خود را در سه بخش سازماندهي ميکند. ..... معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» ...
خلاصه ی چهار داستان که در کتاب های درسی به آن اشاره شده است
خلاصه ی چهار داستان که در کتاب های درسی به آن اشاره شده است چشمهايش بزرگ علوي استاد « ماكان» نقاش ... كشته ميشود و پاداش يكدندگي و لجاج خود را در سازش نكردن با بيگانگان و عوامل آنها ميگيرد. ... برگزيدگان بخش انيميشن جشن سينما معرفي شدند ...
خلاصه ی چهار داستان که در کتاب های درسی به آن اشاره شده است چشمهايش بزرگ علوي استاد « ماكان» نقاش ... كشته ميشود و پاداش يكدندگي و لجاج خود را در سازش نكردن با بيگانگان و عوامل آنها ميگيرد. ... برگزيدگان بخش انيميشن جشن سينما معرفي شدند ...
کتاب«فلسفة آباء كليسا»
او كه بيش از نيم قرن عمر علمي خود را در دانشگاه هاروارد گذراند استاد برجستة تاري. ... شدند، مسيحيت، به پيروي از فيلون، بهگونهاي سازگار با فلسفه معرفي شد. ... همزمان با تلاش براي سازگار كردن كتاب مقدس با فلسفه، حركتي نيز از سوي پارهاي ديگر از آباء در نقد فلسفه و بيهودگي آن آغاز گرديد. ..... معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» ...
او كه بيش از نيم قرن عمر علمي خود را در دانشگاه هاروارد گذراند استاد برجستة تاري. ... شدند، مسيحيت، به پيروي از فيلون، بهگونهاي سازگار با فلسفه معرفي شد. ... همزمان با تلاش براي سازگار كردن كتاب مقدس با فلسفه، حركتي نيز از سوي پارهاي ديگر از آباء در نقد فلسفه و بيهودگي آن آغاز گرديد. ..... معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» ...
نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3)
نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3)-نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3) گذشته از انقلاب ايدئولوژيك و مراحل و فازهاي ... معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» ...
نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3)-نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3) گذشته از انقلاب ايدئولوژيك و مراحل و فازهاي ... معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» ...
غذاهاي غني شده به قيمتشان ميارزند؟
اگر سري به سوپرمارکتها بزنيد با حجم زيادي از انواع مواد غذايي روبهرو ميشويد که روي بستهبندي آنها درج شده «غني شده با...». ... معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» ...
اگر سري به سوپرمارکتها بزنيد با حجم زيادي از انواع مواد غذايي روبهرو ميشويد که روي بستهبندي آنها درج شده «غني شده با...». ... معرفی کتاب«با خود سازش نکردن» ...
-
سرگرمی
پربازدیدترینها