واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: غیرت در فرهنگ دینی، کاربرد بسیار و قلمرو گستردهای دارد. فرهنگنویسان در معنای این واژه نوشتهاند: «واکنش طبیعیای است که آدمی به دخالتهای نابجا و ناروای دیگران در آنچه دوست میدارد ،از خود نشان میدهد.» و یا: «غیرت از لوازم محبت است. چه، هر که محب است به ناچار غیور هم هست. غیرتمند کسی است که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد.» در نظام آفرینش، غیرت جایگاه ویژهای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاعی به چشم میخورد. در تمامی انسانها نیز این احساس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست میدارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمینشیند و با یورشگران درگیر میشوند و به دفاع از آن برمیخیزند. وجود این حالت در آدمی یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقیاش سرچشمه میگیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواستههای شهوانی و حیوانی فرو برود و از عفاف، تقوا و طهارت دور شود، این احساس هم رنگ میبازد و کار به جایی میرسد که این ارزش در او میمیرد و بیتوجه (بیغیرت) میشود. خون به شیشه کردن درباره اینکه ریشه غیرت چیست و آیا میتوان حسادت را ریشه غیرت شمرد شماری بر این باورند که غیرت همان حسادت است که تغییر نام داده و انسان چون حسادت دارد، حمله، اهانت و دشنام را به آنچه به آن عشق میورزد و علاقه دارد برنمیتابد و در برابر یورشگران و ناسزاگویان قد میافرازد و غیرت میورزد اما شهید مطهری، در اینباره مینویسد: «حسادت و غیرت دو صفت کاملاً متفاوتند و هر کدام ریشهای جداگانه دارد. ریشه حسادت، خودخواهی و از غرایز و احساسات شخصی است، ولی غیرت یک حس اجتماعی و نوعی است و فایده و هدفش متوجه دیگران. غیرت نوعی پاسبانی است که آفریدگار در وجود بشر نهاده است. غیرت شرافت و حساسیت انسانی به پاکی و طهارت جامعه است. انسان غیور همانطور که راضی نمیشود دامن ناموس خودش آلوده شود، راضی نمیشود دامن ناموس اجتماع هم آلوده شود، زیرا غیرت غیر از حسادت است. حسادت، امری شخصی و فردی و ناشی از یک سلسله عقدههای روحی است، اما غیرت یک احساس و عاطفه بشری است. این خود دلیل آن است که غیرت، از خودپرستی ناشی نمیشود.» در جامعهای که ایستادگی و دفاع در برابر ناهنجاریهای اخلاقی و حرکتهای پست و غیرانسانی کمرنگ باشد و مردم تماشاگر صحنههای فساد و فحشا و آلودگیهای خانوادگی و جنسی و شهوانی باشند غیرت مرده است و از مردانگی و جوانمردی خبری نیست. در مقابل، کسانی که از این ناهنجاریها رنج میبرند و وجدانشان آنان را در برابر این صحنهها آرام نمیگذارد و از خود واکنش نشان میدهند انسانهایی غیرتمند و شرافتمند به شمار میروند. ملا احمد نراقی مینویسد: «حسد عبارت است از تمنای زوال نعمت از برادران مسلم خود از نعمتهایی که صلاح او باشد. و اگر تمنای زوال نعمت از او نکند، بلکه مثل او را از برای خودش بخواهد، آن را غبطه (منافسه) خوانند. و اگر زوال چیزی را از کسی خواهد که صلاح او نباشد، آن را غیرت گویند.» حسد آرزویی منفی است که آدمی درباره دیگران دارد. تنگنظری و خودخواهی چنان بر جان انسان حسود حاکم میشود که با تمام وجود، خواستار نابودی نعمت از دیگران است. اما غیرت خواست و آرزویی مثبت است. انسان باغیرت هنگامی که گفتار و یا رفتاری را از برادر هم کیش خویش میبیند که وجود و نمود آن ارزش و جایگاه او را پایین میآورد، تلاش میکند با هر وسیلهای، دیدگاه آن شخص را تغییر دهد و اراده انسانی و اخلاقیاش را نیرومند سازد. بدینسان، روشن است که بین حسد و غیرت تفاوت بسیار است. امام صادق(ع) ده چیز را از مکارم اخلاق دانستهاند که یکی از آنها غیرت است. از منظر دین، غیرت ارزش و کاری پسندیده است که بالاترین و شریفترین مرحلهاش از آن پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک میشوند.بجاست که اکنون به مطلب مهمی اشاره کنیم، چرا که بارها و بارها حکایت بدبینی و شکاکبودن زنان و مردان به همدیگر را خوانده و شنیدهایم و حتی در اطرافیان خود، شاهد چنین بدبینیهایی بودهایم. حسادت جنسی از مردانی شنیدهایم که سراسیمه از محل کار خود به خانه آمدهاند تا بتوانند زنان خود را کنترل کنند. از مردانی شنیدهایم که هنگام خروج از خانه علامتی پشت در میگذارند تا به وسیله آن از رفتو آمدهای مشکوک در زمان نبودنشان آگاه شوند، مردانی که کوچکترین تغییر در رفتار، لباس، ظاهر و حتی جابهجایی اثاث منزل برایشان معنادار است. آنان همواره در پی کشف توطئه یا خیانتند و با هیچ منطقی نمیتوان باورهای بیمارگونهشان را تغییر داد. چنین بیمارانی طعم امنیت و اطمینان را نمیچشند و همواره در زندگی در اضطراب، ناکامی و نارضایتی به سر میبرند. اینان با ازدواج مشکلشان حادتر و آزاردهندهتر میشود، چرا که به خودآزاری و همسرآزاری میپردازند، البته با این تعبیر که تعصب و غیرت باعث چنین رفتارهایی میشود. وقتی مردی معمولی در حضور جمعی ادعا میکند که رئیسجمهور است، همه به راحتی میفهمند که وی بیمار است و هذیانهای بیمارگونه دارد. اما در مواقعی، این هذیانها و فکرهای غیرعادی همرنگ تعصبات پذیرفتهشده در فرهنگمان است و به ندرت، کسی قادر است هذیانها را از واقعیت تفکیک کند. این افراد میتوانند سالها این بیماری خود را پشت غیرت بیش از حد پنهان کنند و خانوادههای خود را شکنجه و آزار دهند. این بیماران آثار ناشی از بیماری را به صورت الگوهای جامعهپسند نشان میدهند، یعنی بدبینی بیش از حد خود را با غیرت، عشق و نگرانی در مورد خانواده توجیه میکنند و گاهی به خاطر همین کنترل مورد تأیید قرار میگیرند. این بیماران شخصیتی مختل دارند، در خود احساس بیکفایتی و حقارت میکنند، خود را لایق محبت دیگران نمیدانند، در دوستداشتن سلطهجو و بیمارگونه رفتار میکنند و اصولاً عواطف سطحی و بیثباتی دارند. برخی این بیماری را – که در متون روانشناسی به صورت «حسادت جنسی» و «حسادت عاشقانه یا رمانتیک» ذکر شده است- دیده یا شنیدهاند و خیال کردهاند که این همان غیرت است و در نتیجه، غیرت و حسادت را از یک مقوله دانستهاند و هر دو را امری مذموم و بیمارگونه پنداشتهاند، در حالی که حسادت جنسی یا عاشقانه نوعی پارانویاست که مشخصه اصلیاش، باور به خیانت شریک زندگی است و ممکن است با باورهای غیرعادی دیگری نیز همراه باشد، ضمن آنکه خلق شخص به صورت درماندگی، نگرانی، تحریکپذیری و خشم است. اینگونه مردان با جستوجوی دفتر خاطرات، نامهها، شماره تلفنها و بررسی لباسهای همسرانشان سعی میکنند نشانههایی برای خیانت آنان پیدا کنند. آنان همسران خود را تعقیب و بیمورد، سؤالپیچ میکنند و آنها را در دورههای خشم، مورد ضرب و شتم قرار میدهند. در اینباره حتی قتل نیز گزارش میشود. به هر حال، آگاهی از عوامل وجود چنین بیماری میتواند کمک بزرگی به این افراد و نیز کمک به خانواده آنان کند. بنابراین، حسادت جنسی مفهومی غیر از غیرت و حتی حسادت مصطلح دارد . .tebyan.net پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 748]