واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز شنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، نمايش سياه بازي يكي از انواع نمايش هاي شادي آور است كه در آن از زبان سياه كه شخصيتي خاص تلقي مي شود، با رويكردي انتقادي و طنزآميز به موضوعات اجتماعي، سياسي، عاطفي و حتي تاريخي پرداخته مي شود. سياه در نمايش سياه بازي يا رو حوضي، به عنوان پرسوناژ تابع تعريف مي شود؛ زيرا سياه بودن او چندان مورد سووال قرار نمي گيرد و به صورت قاعده اي پذيرفته شده است. سياه شخصيت خود مختار است كه ظرفيت نمايش سياه بازي را بسيار بالا مي برد و به جرات مي توان گفت همه بن مايه هاي موضوعي زندگي ايراني، با ظرافت ها و برداشت هاي خاص او و با شور و نشاط بسيار، آناليز و تحليل مي شود. نقش سياه بر پايه موسيقي، كلام، حركت و ضرباهنگ بدني، بر نظم هارموني استوار و از اهميت ويژه اي برخوردار است. نمايش هاي سياه بازي، فقط يك خط روايي دارد كه بازيگران بطور بداهه آن را پيش مي برند، به همين علت حضور ذهن بازيگر نقش سياه، همواره تاثير قابل توجهي در موفقيت گروه نمايشي در بين مردم دارد. سياه به نوعي، به عنوان نماينده مردم، از وضعيت سياسي و اجتماعي جامعه انتقاد مي كند و عملكرد حكام زورگو و ثروتمندان را به باد انتقاد و گاه تمسخر مي گيرد. صراحت لهجه و بدن نرم و منعطف بازيگر نقش سياه، به همراه شوخي هاي بكر و گزنده، سياه را به عنوان يك تيپ شيرين، ثابت و هميشگي در ذهن مخاطب ماندگار مي كنند. در نمايش هاي سياه بازي، دكور بسيار ساده و كم حجم است و عموما شامل چند صندلي و پرده هاي نقاشي شده و يا چيزي شبيه تخت سلطاني مي شود و همه آنچه كه در صحنه ديده مي شود و سن را پر مي كند، توسط بدن و بيان و حركات بازيگران به تجسم در مي آيد. بهرام بيضايي در كتاب نمايش در ايران مي نويسد: بازي مقلدان، مبالغه آميز و از واقع گرايي به دور بوده و لباس ها دقيق و مستند نيست و حامل و حاصل فكر و ابتكار مردم عامي است. مردمي كه به راحتي با شخصيت هاي سياه بازي مثل سلطان، حاجي، زن حاجي و … ارتباط برقرار مي كنند و انس مي گيرند؛ زيرا اين شخصيت ها، برآمده از زندگي روزمره همين مردم هستند. دستهبندي گروههاي نمايش روحوضي در دوران ناصرالدينشاه صورت گرفت و سرپرست هر دسته، سردسته ناميده شد و در طي چند سال دسته هاي معروفي تشكيل شد كه پاتوق آنها در باغ ايلچي انتهاي بازار عباسآباد و قهوهخانه مشهدي صفر در خيابان سيروس بود. اوج نمايشهاي روحوضي در دوران فعاليت سردسته صاحب نامي به نام سيداحمد مؤيد معروف به باشي بود. او در سال 1300 با همكاري عدهاي ديگر گروهي تشكيل داد كه با هزينه شخصي در منازل خود با استفاده از تختههاي بزرگ و نصب آنها روي حوض و پوشاندنشان با قالي و گليم صحنهاي ترتيب دادند و به اجراي منظم نمايش پرداختند. تعداد اجراهاي نمايشنامه ها به قدري زياد بود كه تمام بازيگران بارها نقشي خاص را بازي ميكردند و ديگر نيازي به مرور متن و تمرين مجدد نداشتند و فقط به محفوظات خود اتكا ميكردند. در سالهاي بعد، بويژه از دهه 40 و 50، نمايش روحوضي رو به افول نهاد و در نهايت از صحنه هنر رخت بربست. علل و عوامل گوناگوني در اضمحلال اين نوع نمايش نقش داشتند كه شايد مهمترين آنها كهولت سن هنرمندان، تغيير سبك زندگي مردم، كوچك تر شدن خانه ها و رواج آپارتمان نشيني باشد كه اين آخري شرايط فيزيكي اجراي اين گونه نمايش ها را نيز به كلي از ميان برد. شايد بتوان گفت پس از تعزيه كه پرمخاطب ترين هنر نمايش ايراني است، به گونه اي از نمايش شاد و كمدي مي رسيم كه به تخته حوضي يا سياه بازي معروف و زماني پررونق ترين اجراهاي شاد را به خود اختصاص و مخاطبان عامه را مورد توجه قرار مي داده است؛ هر چند اين شيوه نمايش كاملا ايراني بارها مورد غضب كج انديشان قرار گرفته و با تهمت هاي ناروا آن را از چرخه حركت باز داشته اند، اما به جرات مي توان آن را يكي از بزرگترين گونه هاي نمايشي جهان و در كنار هنر نو ژاپني و كاتاكالي هندي و كمديا دلارته ايتاليايي، چه از لحاظ شيوه اجرايي و چه از نظر پيام هاي انتقادي دانست. تاريخ دقيق پيدايش اين هنر مردمي معلوم نيست. كساني بر اين باورند كه نمايش سياه بازي همان حاجي فيروز است كه در پايان سال در كنار مبارك سياه آواز خوان با دايره زنگي معروفش به در خانه ها مي رفته و نويد رسيدن بهار را مي داده است. شايد شخصيت حاجي و سياه در كنار هم كه ساختار اصلي نمايش تخته حوضي را تشكيل مي دهند؛ از همين نويد بهار حاجي فيروز و تحرك و دست افشاني سياه برداشت شده و داستان هاي مختلفي وارد آن گرديد و رنگ و جلاي نمايش به خود گرفته است. پژوهشگراني ديگر بر اين اعتقادند كه ورود بردگان سياه به سواحل خليج فارس بويژه بوشهر و شوخ طبعي سياهان و زبان نامأنوس آنان زمينه ساز اين گونه نمايشي شده باشد. سياه به صورت نوكر در خانه هاي اربابي كار مي كردند و در بسياري مواقع اربابان براي شاد كردن خود و اطرافيان اين نوكران - برده - بزله گو را دست مي انداختند و مجلس داري مي كردند. اين هنر در روند تكاملي خود از ميان عامه مردم جدا شد و شكل روشنفكري پيدا كرد و در رديف هنر تئاتر، كار از روي حوض هاي منازل به سن تئاتر كشيد و اصالت اوليه اش و هويت مناسب و مطلوبش را از دست داد. در قديم دو نوع سياه بازي يكي سياه چكيده و ديگري سياه چسبيده وجود داشت. سياه چكيده به صورت ارثي از پدر به پسر مي رسيد. اين سياه بازان بسيار با دقت و بذله گو بودند و در تعليق نمايشي، يد بيضايي داشتند، اما سياه بازان چسبيده، مقلد بودند و از بيرون و بصورت انفرادي به گروه هاي نمايش مي چسبيدند و بعد از ياد گرفتن فنون بازيگري نقش سياه در شب هاي استراحت سياه اصلي، در نقش سياه ظاهر مي شدند و گاهي نيز خوش مي درخشيدند. مرحوم مهدي مصري، ذبيحالله ماهري، رضا عربزاده و سيدحسين موسوي از پيشكسوتهاي اين هنر به شمار ميآيند و در حال حاضر استاد سعدي افشار تنها بازمانده نسل اول و پيشرو نمايش سياه بازي در كشور است و اميد است مسوولان با مكتوب كردن گنجينه شفاهي او هديه ارزشمندي از نمايش هاي شادي آور بويژه نمايش تخته حوضي يا سياه بازي را براي آيندگان اين كشور هنر پرور از خود به يادگار بگذارند. منابع: 1 - كتاب نمايش در ايران به قلم بهرام بيضايي 2- مقاله تخته حوضي چيست؟، مجله فرهنگ و هنر، شماره 13، بهار 1370 فراهنگ ** ا.خ ** 1071
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 651]