واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاريخچه ، ويژگيها و استانداردهاي كارآفريني در دنيا تعاريف زيادي از واژه كارآفريني ارايه شده كه هر يك از ابعادي از ويژگي هاي كارآفريني را ارائه مي دهد. اما شاخصه هاي كارآفرين به قدري زياد است كه نمي توان تمام آن را در يك جمله يا عبارت خلاصه نمود. اما با تمام تفاوت ها در تعاريف تقريباً همگي بر نوآور بودن ، تصميم گير بودن ، متعهد بودن و مخاطره پذير بودن كارآفرين اتفاق نظر دارند. در يك نگاه كلي مي توان كارآفريني را به دو گروه اساسي تقسيم نمود. كارآفريني فردي و كارآفريني سازماني. اگر نوآوري و ساخت محصولي جديد يا ارائه خدماتي نو با توجه به بازار ، حاصل كار فرد باشد آن را كارآفريني فردي و اگر حاصل تلاش يك تيم در سازماني باشد آن را كارآفريني سازماني مي نامند. جاذبه اصلي كارآفريني چه در بعد فردي و چه در بعد سازماني آن بي حد بودن نوآوري است. كارآفرينان با ويژگي خلاقيت، براساس فرصت ها در زمان هاي مناسب قادرند محصولي جديد يا خدماتي نو به بازار ارائه نمايند نوآوري فرايندي است پايان ناپذير، زير نمي توان براي توليد علم حد و نرزي قائل شد. در اقتصاد مبتني بر دانش، نوآوران و صاحبان فكر سرمايه هاي اصلي شركت هاي توليدي و كارآفرين هستند. امروزه 70 تا 75 درصد سود در شركت هاي نرم افزاري و دارويي از طريق سرمايه هاي فكري كاركنان حاصل مي شود. بسياري از كارآفرينان فعاليت خود را در قالب ايجاد شركت هاي كوچك و متوسط 2(SME) شروع مي نمايند. اين شركت ها سهم به سزايي در توسعه صنايع (پيشرفته) و ايجاد اشتغال داشته و نسبت به شركت هاي بزرگ از انعطاف پذيري بالايي برخوردارند. لذا بسياري از دولت ها متقاعد شده اند كه بايد بستر رشد را براي واحد هاي كوچك و متوسط در قالب مراكز رشد و پارك هاي علم و فناوري فراهم سازند و آن ها را تا مدت زماني كه بتوانند به صورت يك شركت مستقل وارد بازار شوند حمايت كنند. در كشورهاي جنوب شرقي آسيا 95% كل بنگاه هاي اقتصادي و صنعتي كشور ها را (SME ها) تشكيل داده و به عنوان ركن اساسي در اقتصاد و اشتغال كشورها تأثير گذارند. در كشور ما مراكز حمايت از كارآفرينان بسيار محدود و كارآفرين با تمام مشكلات ضمن تلاش جهت تبديل ايده به محصول بايد تمام خطر سرمايه گذاري را خود عهده دار باشد. مراكز حمايت از كارآفرينان به دليل نداشتن پشتوانه مالي و عدم حمايت جدي از طرف نهادهاي ذيربط قادر نيستند پاسخگوي نيازهاي مالي كارآفرينان باشند . كارآفرينان با ايجاد (SMEها ) با سرمايه محدود خود و گاهي با دريافت مقداري وام وارد يك حركت اقتصادي و صنعتي مي شوند و در بسياري از مواقع زندگي و امكانات خود را در راه توسعه صنعتي از دست مي دهند. با توليد دانش فني يك محصول ، توسط كارآفرين ، شركت هاي توليدي خارجي توسط عوامل خود در كشور از اين توانايي ها اطلاع يافته و قيمت محوصل خود را چنان پايين مي آورند كه كارآفرين توان رقابت را از دست داده و در مدت كوتاهي هستي خود را از دست بدهد. در اين مواقع اگر كارآفرين حمايت نشود چگونه مي توان انتظار داشت كارآفريني و ايجاد (SME ها) در كشور توسعه يابد. در اوايل سده شانزدهم ميلادي كساني را كه در كار مأمويت نظامي بودند كارآفرين مي خوانند. پس از آن نيز براي مخاطرات ديگر نيز همين واژه با محدوديتهايي مورد استفاده قرار گرفته . از حدود سال 1700 ميلادي به بعد درباره پيمانكاران دولت كه دست اندركار امور عمراني بودند، از لفظ كارآفرين زياد استفاده شده است. كارآفريني و كارآفرين اولين بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و همه مكاتب اقتصادي از قرن شانزدهم ميلادي تاكنون به نحوي كارآفريني را در نظريه هاي خود تشريح كرده اند. ژوزف شومپيتر با ارائه نظريه توسعه اقتصادي خود در سال 1934 كه همزمان با دوران ركورد بزرگ اقتصادي بود، موجب شد تا نظر او درخصوص نقش محوري كارآفرينان در ايجاد سود، مورد توجه قرار گيرد و به همين دليل وي را «پدر نظريه كارآفريني» لقب داده اند. ازنظر وي «كارآفرين نيروي محركه اصلي در توسعه اقتصادي است» و نقش كارآفريني عبارت است از «نوآوري يا ايجاد تركيب هاي تازه از مواد» كارآفريني از سوي روانشناسان و جامعه شناسان با درك نقش كارآفرينان در اقتصاد و به منظور شناسايي ويژگيها و الگوهاي رفتاري آنها با بررسي و تحقيق درخصصو آنان نيز مورد توجه قرار گرفته است. جامعه شناسان، كارآفريني را به عنوان يك پديده اجتماعي در نظر گرفته و به بررسي رابطه متقابل بين كارآفرينان و ساير قسمتها و گروههاي جامعه پرداخته اند. دانشمندان مديريت هم به تشريح مديريت كارآفريني و ايجاد جو و محيط كارآفرينانه در سازمانها پرداخته اند. سر تاريخي مفهوم كارآفريني را مي توان به پنج دوره تقسيم نمود: دوره اول قرون 15 و 16 ميلادي: در اين دوره به صاحبان پروژه هاي بزرگ كه مسئوليت اجرايي اين پروژه ها همانند ساخت كليسا، قلعه ها، تأسيسات نظامي و غيره ، از سوي دولتهاي محلي به آنها واگذار گرديد ،كارآفرين اطلاق مي شد، در تعاريف اين دوره ، پذيرش مخاطره لحاظ نشده است. دوره دوم (قرن 17 ميلادي) اين دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتي در اروپا بوده و بعد مخاطره پذيري به كارآفريني اضافه شد كارآفرين در اين دوره شامل افرادي همانند بازرگانان، صنعتگران و ديگر مالكان خصوصي است. دوره سوم (قرون 18 و 19 ميلادي) در اين دوره كارآفرين فردي است كه مخاطره مي كند و سرمايه مورد نياز خود ار از طريق وام تأمين مي كند. بين كارآفرين و تأمين كننده سرمايه (سرمايه گذار) و مدير كسب و كار در تعاريف اين دوره تمايز وجود دارد. دوره چهارم (دهه هاي مياني قرن بيستم ميلادي): در اين دوره مفهوم نوآوري شامل خلق محصولي جديد، ايجاد نظام توزيع جديد يا ايجاد ساختار سازماني جديد به عنوان يك جزء اصلي به تعاريف كارآفريني اضافه شده است. دوره پنجم (دوران معاصر از اواخر دهه 1970 تاكنون) : در اين دوره همزمان با موج ايجاد كسب و كار و روند كارهاي كوچك و رشد اقتصادي و نيز مشخص شدن نقش كارآفريني به عنوان تسريع كننده اين ساز و كار، توجه زيادي به اين مفهوم شد و رويكرد چند جانبه به اين موضوع صورت گرفت. تا قبل از اين دوره اغلب توجه اقتصاددانان به كارآفريني معطوف بود، اما در اين دوره به تدريج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققين علوم مديريت نيز به ابعاد مختلف كارآفريني و كارآفرينان توجه نموده اند. تا دهه 1980 سه موج وسيع، موضوع كارآفريني را به پيش برده است: موج اول : انفجار عمومي مطالعه و تحقيق در قالب انتشار كتابهاي زندگي كارآفرينان و تاريخچه شركتهاي آنها، چگونگي ايجاد كسب و كار شخصي و شيوه هاي سريع پولدار شدن مي باشد. اين موج از اواسط دهه 1950 شروع مي شود. موج دوم : اين موج كه شروع آن از دهه 1960 بوده شامل ارائه رشته هاي آموزش كارآفريني در حوزه هاي مهندسي و بازرگاني است كه در حال حاضر اين حوزه ها به ساير رشته ها نيز تسري يافته است. موج سوم : اين موج شامل افزايش علاقمندي دولتها به تحقيقات در زمينه كارآفريني و بنگاههاي كوچك، تشويق رشد شركت هاي كوچك و انجام تحقيقات درخصوص نوآوري هاي صنعتي مي شود كه از اواخر دهه 1970 آغاز شده است. توسعه كارآفريني در جهان كشورهاي پيشرفته از دهه هاي قبل و برخي كشورهاي در حال توسعه در دهه هاي اخير، با توجه به نقش مؤثر و مثبت كارآفرينان اقتصادي در توسعه جامعه، از اين پتانسيل براي رويارويي با مشكلاتي چون ركود، تورم و بيكاري و نبود امكان اشتغال بهره برداري كرده اند. تدوين استراتژي ها، سياست ها و برنامه هاي لازم براي گسترش روحيه و رفتار كارآفرينانه، آموزش و مشاوره، ايجاد فضاي مناسبتر براي فعاليت كارآفرينان در زمينه هاي گوناگون اقتصادي – اجتماعي، رفع موانع و ايجاد ارتباط و همكاري بين آنها و تسهيل دستيابي آنها با بازارهاي جهاني از جمله كارهايي است كه در اين زمينه صورت گرفته و دستاوردهاي چشمگير نيز داشته است. از سال 1997، با همكاري مراكز معتبر دانشگاهي در برخي كشورها، مدل «جي. اي. ام» Global Entrepreneurship Monitor) ( براي ارتباط بين كارآفريني و رشد اقتصادي طراحي شد و مطالعات لازم در اين زمينه براساس سه سئوال محوري به شرح زير صورت گرفت. در سال 1999 اين الگو در ده كشور آمريكا، انگليس، آلمان، فرانسه، ايتاليا، ژاپن، كانادا، فنلاند، دانمارك و رژيم اشغالگر قدس بررسي شد و در سال 2000 كشورهاي آرژانتين، استراليا، بلژيك، برزيل، هند، ايرلند، كره جنوبي، نروژ، سنگاپور، اسپانيا و سوئيس هم به آنها پيوستند. • فعاليت هاي كارآفريني بر رشد اقتصاد ملي و رفاه جامعه چگونه اثر مي گذارد ؟ • فعاليت هاي آغاز كسب و كار ميان جوامع گوناگون تا چه اندازه با هم تفاوت دارند؟ • با كدام معيارها مي توان يك كشور را كارآفرين معرفي كرد و چگونه فعاليت هاي آغاز يك كسب و كار را مي توان گسترش داد يا محدود كرد ؟ كه دستاوردهاي اين پژوهش را به اين شرح مي توان بيان كرد : • فعاليت هاي كارآفرينانه در كشورهاي مختلف بسيار متفاوت است. • سياستهاي مناسب و افزايش توان كارآفريني يك جامعه (از جمله مهارتها و انگيزه ها)، بيشترين تأثير را در گسترش كارآفريني دارد. • شركت زنان در كارآفريني ضرورتي دراز مدت براي اقتصاد است. • براي رسيدن به دستاوردهاي پايدار و بلندمدت، سياست ها بايد جوانان زير 25 سال و افراد بالاي 44 سال را به كارآفريني فرا خواند و تشويق كند. • هر دولتي كه متعهد به پيشرفت اقتصادي است، بايد زمينه حمايتهاي لازم را از همه جنبه هاي سيستم اقتصادي كه هادي و حامي افزايش بسترهاي كارآفريني هستند، از جمله به كمترين رساندن ماليات ها، دسترسي به نيروي كار، كاهش هزينه هاي نيروي انساني (غيرحقوق بگير)، كاهش مقررات و آسان سازي كسب و كار توسط دولت را فراهم سازد. • سياستها بايد راهگشاي گسترش سرمايه گذاريهاي مخاطره آميز و برانگيختن انگيزه هاي افراد خصوصي براي سرمايه گذاري بهينه در مراحل نخست هر گونه كسب و كار باشد.http://www.women.gov.ir در قرن حاضر كه اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادي بر پايه نوآوري است بايد بستر لازم را براي رشد كساني كه ايده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبديل مي نمايند، يعني كارآفرينان (ارتباط دهندگان دانش و علوم با صنعت و بازار) فراهم ساخت. منبع:http://www.bazarekar.ir ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : alirezarajabipoor
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 362]