تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس از خدا خير بخواهد و به آنچه خدا خواسته راضى باشد، خداوند حتما براى او خير خواه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819656293




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فرانتس كافكا


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : فرانتس كافكا mahtabi7th July 2008, 06:42 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کافکا در سالروز تولدش همچنان حضور روشنی دارد. دو زندگينامه جديد در باره نويسنده پريشان حالی انسان مدرن در سالروز تولدش منتشر شدند. زادروز کافکا با دو زندگینامه تازه هرمز فرهمندی ۱۲۵ سال پيش در روز سوم ژوئيه ۱۸۸۳، فرانتس کافکا، نويسنده نامی چک در پراگ به دنيا آمد؛ کارمند دفتر بيمه که شب ها را به نوشتن داستان های شوريده ای چون «قصر»، «مسخ» و «محاکمه»، گذراند. کافکا در سالروز تولدش همچنان حضور روشنی دارد. دو زندگينامه جديد در باره نويسنده پريشان حالی انسان مدرن در سالروز تولدش منتشر شدند. داستان های او را ميليون ها نفر به زبان های مختلف همچنان می خوانند و هزاران توريست همه ساله به ديدار خانه او در پراگ می شتابند. عليرغم انتشار کتاب های گوناگون از زندگی کافکا، در سالگرد تولد او همچنان هاله ای از اسرار، زندگی او را در برگرفته است. اکنون اين دو زندگينامه جديد تلاش دارند شخصيت کافکا را به عنوان نويسنده و انسان ملموس تر سازند. زندگينامه پر و پيمان عليرغم انتشار کتاب های گوناگون از زندگی کافکا، در سالگرد تولد او همچنان هاله ای از اسرار، زندگی او را در برگرفته است. اکنون اين دو زندگينامه جديد تلاش دارند شخصيت کافکا را به عنوان نويسنده و انسان ملموس تر سازند. راينر اشتاخ جلد دوم زندگينامه فرانتس کافکا را در سالروز تولد وی منتشر کرده است. اشتاخ سال ها است که در باره زندگی کافکا تحقيق می کند. اين پژوهشگر ۵۷ ساله آلمانی که در دانشگاه فرانکفورت فلسفه، ادبيات و رياضی تحصيل کرده و پايان نامه خود را نيز در مورد کافکا نوشته است، جلد نخست زندگينامه کافکا را در سال ۲۰۰۲ با نام «کافکا؛ سال های تصميم» منتشر کرد. جلد دوم کتاب، «کافکا؛ سال های شناخت» نام دارد. اشتاخ قرار است در جلد سوم اين زندگينامه مفصل که قرار است بر اساس کارهای ماکس برود، از دوستان نزديک کافکا نوشته شود، به کودکی و جوانی کافکا بپردازد. جلد سوم که جلد آخر اين مجموعه خواهد بود در آينده منتشر خواهد شد. «در نزد کافکاها» نام يکی از نخستين فصل های بيوگرافی دو جلدی است که راينر اشتاخ آن را نوشته است. مضمون بی آلايش اين تيتر در متن آن نهفته است. اين فصل، از زندگی خصوصی خانواده يهودی و تاجر کافکا در پراگ آغاز سده بيستم ميلادی سخن می گويد. اشتاخ اين روش را نه فقط در اين فصل که در کل دو جلد کتاب حفظ می کند. او تمامی اطلاعات و شاهدان را به کار می گيرد تا خواننده، زندگی در آن دوران را لمس کند و خود به شاهدی واقعی مبدل شود. با اين حال اشتاخ داده های کتاب را تنها بر اطلاعات مطمئن خود استوار نمی کند و گاه حتی صادقانه موضوعی را که به آن آگاهی ندارد بيان می کند. او در دو جلد کتاب خود به خواننده زمان می دهد تا به ژرفای موضوع فرو رود. از همين روست که در مجموع، هزار و چهارصد صفحه ای را که نگاشته به هيچ روی خسته کننده و يکنواخت به نظر نمی رسد. برداشتی شخصی کتاب ديگری که به مراتب کم حجم تر از قبلی است با عنوان «دنيای عظيمی که در سر دارم» نوشته لوئيس بگلی منتشر شده است. کتاب ديگری که به مراتب کم حجم تر از قبلی است با عنوان «دنيای عظيمی که در سر دارم» نوشته لوئيس بگلی منتشر شده است. نويسنده ۷۵ ساله کتاب که اصليتی لهستانی دارد و در آمريکا به نويسندگی پرداخته همچون کافکا يهودی است. لوئيس بگلی که از ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵ رئيس انجمن قلم آمريکا (P.E.N) نيز بوده قهرمان های کتاب خود را به روشی کاملا شخصی شکل می بخشد. او به تشريح احساسات از خلال زندگی کافکا، در ميان نامه ها و طراحی های ميان دفترچه خاطرات وی و يا گفته های دوستانش؛ می پردازد. تقريبا در هر صفحه از اين کتاب کافکا سخن می گويد و از اين طريق خواننده حس می کند که با خانواده او دور ميزی نشسته است. لوئيس بگلی يک سوم پايانی کتاب ۳۳۵ صفحه ای خود را وقف آثار کافکا کرده و پس زمينه های شکل گيری داستان ها را تفسير می کند. در مجموع «دنيای عظيمی که در سر دارم» کتابی است خواندنی که به ما امکان شناخت زندگی و آثار کافکا را می دهد. زندگينامه ای که بگلی نوشته است بسيار شبيه به داده هايی است که از زندگی کافکا می دانيم؛ از اين رو نگاه جديدی را طرح نمی کند. با تشكر فريبا ruya29th August 2008, 07:37 PMاز سال 1907 تا زمان بازنشستگی (1922)، کارمند شرکت بیمه ی سوانح کارگری بود. در اواخر سال1917 نخستین علائم ابتلا به بیماری ی سل در او ظاهر شد و سر انجام در سوم ژوئن سال1924 در سن چهل و یک سالگی بر اثر همین بیماری به کام مرگ فرو رفت. بنا بر وصیت کافکا، دوست او ماکس برود می بایست تمام نوشته های چاپ نشده اش را می سوزاند. ولی برود از این کار سر باز زد و آنها را به چاپ رساند. به این ترتیب ادبیات جهان وارد مسیر تازه ای شد. از فرانتس کافکا چه می توان گفت، که هر چه بگویی از اهمیت آن باز هم کم گفته ای. دنیای منحصر به فرد او نوشته های نویسندگان زیادی را به سوی جهانی سراسر بهت و حیرت سوق داده. دنیای نوشته های کافکا از منطقی خاص پیروی میکند. منطقی که با دنیای واقعی تنها در مفهوم یکی ست. دنیایی که در آن مردی بدون آنکه دلیلش را بداند، طی ی حکمی اعدام می شود و دیگری صبح که از خواب بیدار می شود به حشره عظیمی تبدیل شده است. جایی موجود ترسناکی بر بالای کنیسه ای ظاهر می شود، بی آنکه کسی اعتراض کند و جایی دیگر، سواری از اعصار تاریخ شمشیرش را بر پشت مردی از حالای زمان جا می گذارد، بدون آنکه خونی ریخته شود . به راستی کم است تعداد نویسنده گانی که چون کافکا بر ادبیات و نوشتن تاثیری تا بدین حد گذاشته اند. نویسنده ای که خاص دنیای مدرن است و ذهنیت انسان رها شده عصر مدرن را اینچنین ملموس به کلمه تبدیل کرده. دلهره، اضطراب، وحشت، وامانده گی و ترس از ناشناخته ها در تمامی ی نوشته های او به چشم می خورد. حتی در نامه هایی که برای معشوقه هایش فرستاده و یا در رمان آمریکا، که به مراتب واقع نما ترین داستان اوست. نکته ای که بیش از همه چیزها برای من از کافکا جلب توجه می کند، نا تمام ماندن همه رمان های او، یعنی سه رمان آمریکا، محاکمه و قصر است. رمان هایی که گویی باید نیمه تمام می ماندند. پایان شناخت سرزمین رویایی ی آمریکا، چگونگی ی کنار آمدن مردی با محاکمه ی خود در حالی که علتلش را نمی داند، و کشف مردی از قصری مرموز که تا به حال کسی قدم در آن نگذاشته، چیزهایی ست که گویی باید در ذهن مخاطب جریان پیدا کنند. کاری که در رمان های پست مدرن به وفور انجام می شود. و باز نا تمام ماندن آنها، شاید این نکته را به ادبیات قرن بیستم گوشزد کرد که دوران رمان های توصیفی و تفصیلی به پایان رسیده است. می توان گفت تقریبا تمامی ی آثار کافکا به زبان فارسی ترجمه شده. از یادداشتهای روزانه اش، نامه هایش، داستان ها، رمان ها، و هر چه بر صفحه کاغذ نوشته است. اما کتاب داستان های کوتاه کافکا (نشر ماهی) به ما نشان داد، تر جمه هایی که از کافکا در بازار کتاب ایران موجود است، نه تنها کامل نیست بلکه پر ایراد نیز هست. علی اصغر حداد، این کهنه کار در زمینه ترجمه ادبیات آلمانی زبان، به سراغ کافکا رفته تا ما از خواندن داستان های کافکا از برگردان آلمانی با ترجمه پاکیزه و درست او لذت تام ببریم. امید آن که باقی ی کارهای کافکا را نیز به فارسی برگرداند تا مشکل ترجمه های یکی از شاخص ترین نویسنده گان قرن بیستم در زبان فارسی بر طرف شود. این کتاب با شش کتاب مرجع کافکا مطابقت داده شده و در پنج بخش تنظیم شده است 1- آثاری که در زمان حیات کافکا منتشر شده 2- آثاری که کافکا به طور پراکنده در مجلات ادبی منتشر کرد 3- آثاری که پس از مرگ کافکا منتشر شدند 4- تمثیل ها و پارادوکس ها 5- پیوست ها. به علاوه سال شمار زندگی و عکس های او به همراه نقدی بر کافکا از گونتر آندرس. ruya29th August 2008, 07:38 PMپل - فرانتس کافکا - علی اصغر حداد - صفحه 411 پلی بودم سخت و سرد، گسترده به روی یک پرتگاه. این سو پاها و آن سو دست هایم را در زمین فرو برده بودم، چنگ در گل ترد انداخته بودم که پا بر جا بمانم. دامن بالاپوشم در دو سو به دست باد پیچ وتاب می خورد. در اعماق پرتگاه، آب سرد جویبار قزل آلا خروشان می گذشت. هیچ مسافری به آن ارتفاعات صعب العبور راه گم نمی کرد. هنوز چنین پلی در نقشه ثبت نشده بود. بدین سان، گسترده بر پرتگاه، انتظار می کشیدم، به ناچار می بایست انتظار می کشیدم. هیچ پلی نمی تواند بی آن که فرو ریزد به پل بودن خود پایان دهد. یک بار حدود شامگاه - نخستین شامگاه بود یا هزارمین، نمی دانم -، اندیشه هایم پیوسته در هم و آشفته بود و دایره وار در گردش. حدود شامگاهی در تابستان، جویبار تیره تر از همیشه جاری بود. ناگهان صدای گام های مردی را شنیدم! به سوی من، به سوی من. - ای پل، اندام خود را خوب بگستران، کمر راست کن، ای الوار بی حفاظ، کسی را که به دست تو سپرده شده حفظ کن. بی آن که خود دریابد، ضعف و دودلی را از گام هایش دور کن، واگر تعادل از دست داد، پا پیش بگذار و همچون خدای کوهستان او را به ساحل پرت کن. مرد از راه رسید، با نوک آهنی عصای خود به تنم سیخ زد؛ سپس با آن بالاپوشم را جمع کرد و به روی من انداخت. نوک عصا را به میان موهای پر پشتم فرو برد و در حالی که احتمالا به این سو و آن سو چشم می گرداند، آن را مدتی میان موهایم نگه داشت. اما بعد - در خیال خود می دیدم که از کوه و دره گذشته است که - ناگهان با هر دو پا به روی تنم جست زد. از دردی جانکاه وحشت زده به خود آمدم، بی خبر از همه جا. این چه کسی بود؟ یک کودک؟ یک رویا؟ یک راهزن؟ کسی که خیال خودکشی داشت؟ یک وسوسه گر؟ یک ویرانگر؟ سپس سر گرداندم که او را ببینم. - پل سر می گرداند! اما هنوز به درستی سر نگردانده بودم که فرو ریختنم آغاز شد، فرو ریختم، به یک آن از هم گسستم و قلوه سنگ های تیزی که همیشه آرام و بی آزار از درون آب جاری چشم به من می دوختند، تنم را پاره کردند. ruya31st January 2009, 07:32 PMنه تنها بعلت وضع اجتماعى, بلكه به فراخور سرشت خودم است كه من آدم تودار, كم حرف, كم معاشرت و ناكام بار آمده ام. نمى توانم اين را از بدبختى خودم بدانم, زيرا پرتويى از مقصد خودم است. مختصات مرا كسى نمى دانست... شما همه با من بيگانه هستيد همه چيز وهم, است .خوانواده, دفتر اداره, دوست كوچه و حتى دورترين و يا نزديكترين زن همه اش فريب است. نزديكترين حقيقت آنست كه سرت را به ديوار زندانى بفشارى كه درو پنجره ندارد .من اميدى به پيروزى ندارم و از كشمكش بيزارم. آنرا دوست ندارم, فقط تنها كارى است كه از دستم بر مى آيد من از سنگم. بدون كوچكترين روزنه براى شك و يقين, براى مهر و كينه, براى دلاورى يا دلهره. بطور كلى و جزئى من سنگ گور خودم هستم. تنها مانند نوشتۀ روى سنگ اميد مبهمى زنده است مسيح نمى آيد مگر هنگاميكه ديگر به آمدنش نياز نباشد. او يك روز بعد از روز موعود مى آيد, نه روز آخر بلكه فرجامين روز خواهد آمد .محدود بودن كالبد انسانى هراس انگيز است ما براى زندگى در بهشت آفريده شده بوديم. بهشت براى ما پرداخته شده بود, اما سرنوشت دگرگون شد. آيا چنين تغييرى در سرنوشت بهشت هم روى داده ؟ به آن اشاره اى نشده است....قفسى به جستجوى پرنده اى رفت... رهايى ما در مرگ است, اما نه اين مرگ. اين دنياى دروغ و تزوير و مسخره را بايد خراب كرد و روى ويرانه اش دنياى بهترى ساخت. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 657]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن