تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833392763




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسی مفهوم مدرنیته از دیدگاه هابر ماس


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: s_mary23rd May 2008, 05:49 PMمدرنیته، پروژه‌یی‌ ناتمام بررسی‌ مفهوم‌ مدرنیته‌ از دیدگاه‌ هابرماس نسرین پورهمرنگ اگر زمانی‌ آسمان‌ و آنچه‌ در آن‌ می‌گذشت‌ به‌ معمای‌ بزرگ‌ زندگی‌ بشر و محور رایزنیها و محرك‌ تخیلات‌ و ریشه‌ی‌ اسطوره‌زایی‌هایش‌ بود امروز زمین‌ و آنچه‌ در آن‌ می‌گذرد و گذشته‌ است‌ یعنی‌ تجربه‌ی‌ مدرنیته‌ چنین‌ نقشی‌ را یافته‌ و به‌ معمای‌ بزرگ‌ و پیچیده‌یی‌ بدل‌ گشته‌ كه‌ دیگر حتی‌ توافق‌ جمعی‌ بر سر ارائه‌ و اراده‌ی‌ یك‌ معنای‌ مشترك‌ از آن‌ امری‌ دشوار شده‌ است.در نوشتار زیر مفهوم‌ مدرنیته‌ از دیدگاه‌ هابرماس‌ اندیشمند برجسته‌ی‌ قرن‌ حاضر و جایگاه‌ و وضعیت‌ فعلی‌ آن‌ بررسی‌ خواهد شد. اگر زمان‌ حال‌ را از گذشته‌ی‌ بسیار نزدیك‌ آن‌ كه‌ در واقع‌ شناسایی‌ و تعیین‌ هویت‌ حال‌ در گرو آن‌ است‌ جدا كنیم، حاصل‌ شكافی‌ خواهد بود دوگانه‌ متناقض‌ و با ماهیتی‌ دیالكتیكی. نتیجه‌ی‌ این‌ دوگانگی‌ متناقض‌ و ذاتاً‌ دیالكتیكی، پدیداریِ‌ وجودی‌ خواهد بود مقاوم‌ و پایدار و در عین‌ حال‌ غیرقابل‌ مقاومت‌ ، پیچیده‌ و معماگونه. حل‌ آن‌ لحظه‌یی‌ دوام‌ نخواهد آورد و لحظه‌یی‌ بعد معمایی‌ دیگر سر بر خواهد آورد كه‌ شاید جذاب‌ اما بی‌شك‌ دردسرآفرین‌ است. اگر موجودی‌ فاقد مرجع‌ یا مصداق‌ ثابت‌ و عینی‌ باشد باید آن‌ را در كنش‌ خودیابانه‌ی‌ تاریخی‌ جست‌ وجو كرد. كنشی‌ كه‌ «حال» را معنادار می‌كند و همین‌ معنا آن‌ را به‌ استمرار و تجدید شوندگی‌ سوق‌ می‌دهد. آنچه‌ گفته‌ شد زیر ساخت‌ اساسی‌ نظریه‌ی‌ یورگن‌ هابرماس‌ فیلسوف‌ بلندآوازه‌ی‌ آلمانی‌ مبنی‌ بر «مدرنیته‌ به‌ مثابه‌ی‌ پروژه‌یی‌ ناتمام» را تشكیل‌ می‌دهد. هنگامی‌ كه‌ هابرماس‌ سخن‌ از كنش‌ خودیابانه‌ به‌ میان‌ می‌آورد آن‌ را به‌ قید مكان‌ و موقعیت‌ تاریخی‌ و پروژه‌یی‌ كه‌ كنشگران‌ با آنها سر و كار دارند مقید می‌كند. در نتیجه‌ در این‌ نكته‌ یعنی‌ ثبیت‌ مدرنیته‌ از طریق‌ پیوند تاریخی‌ آن‌ با روشنگری، هابرماس‌ و مخالفان‌ پست‌ مدرن‌ وی‌ با یكدیگر اشتراك‌ طریق‌ دارند. بنابر این‌ می‌توان‌ از مدرنیته‌ به‌ عنوان‌ پروژه‌ی‌ ناتمام‌ روشنگری‌ نام‌ به‌ میان‌ آورد. اما همین‌ ایده‌ی‌ روشنگری‌ دستاویزی‌ در اختیار مخالفان‌ پست‌ مدرن‌ هابرماس‌ و دیگر نزدیكان‌ فكری‌اش‌ همچون‌ هوركهایمر، آدورنو، ماركوزه‌ و مك‌اینتایر قرار داده‌ است‌ تا اینان‌ را متهم‌ به‌ گرفتار آمدن‌ در همان‌ چیزی‌ نمایند كه‌ آن‌ را به‌ نقد كشانیده‌اند. از نظر مخالفان‌ پست‌ مدرن، هابرماس‌ و همفكرانش، به‌ ایده‌ی‌ روشنگری‌ همچون‌ یك‌ «حقیقت‌ غایی» چسبیده‌اند و از این‌ غایت‌ كلاف‌ پیچیده‌ و اسرارآمیزی‌ ساخته‌اند كه‌ خود نیز در آن‌ گرفتار آمده‌اند. در حالی‌ كه‌ هابرماس‌ این‌ پیچیدگی‌ را به‌ گردن‌ معیارهای‌ «عقلانیت‌ اقتصادی‌ و اداری» می‌اندازد كه‌ كاملاً‌ با معیارهای‌ «عقلانیت‌ تفاهمی» و حوزه‌های‌ «كنش‌ تفاهمی» كه‌ همان‌ ایفای‌ رسالتها و وظایف‌ مربوط‌ به‌ انتقال‌ سنت‌ فرهنگی‌ است‌ متفاوت‌ است. هابرماس‌ معتقد است‌ كه‌ نومحافظه‌كاران‌ از زیر توضیح‌ این‌ تفاوت‌ و دوگانگی‌ زیركانه‌ شانه‌ خالی‌ می‌كنند و ریشه‌ی‌ نارضایتی‌ها را به‌ گردن‌ مدرنیته‌ی‌ فرهنگی‌ می‌اندازند. هابرماس‌ در تعریف‌ واژه‌ی‌ نو و مدرن، بر ارتباط‌ آن‌ با گذشته‌ و گذشته‌ی‌ باستانی‌ تاكید می‌ورزد و آگاهی‌ حاصل‌ از به‌ سر بردن‌ در دوره‌یی‌ نو و مدرن‌ را آگاهی، به‌ وجود الگویی‌ كهن‌ در گذشته‌ و لزوم‌ گذر از آن‌ و به‌ كارگیری‌ الگویی‌ جدید می‌داند: «اصطلاح‌ مدرن‌ با مفاهیم‌ و معانی‌ متفاوت، كراراً‌ بیانگر آگاهی‌ از عصر یا دوره‌یی‌ است‌ كه‌ خود را به‌ گذشته‌ی‌ باستانی‌ مرتبط‌ می‌سازد تا از این‌ طریق‌ خود را حاصل‌ گذار از كهنه‌ به‌ نو قلمداد كند... به‌ بیان‌ دیگر اصطلاح‌ مدرن‌ دقیقاً‌ در دورانی‌ در اروپا ظهور و ظهور مجدد یافت‌ كه‌ طی‌ آن‌ آگاهی‌ نسبت‌ به‌ عصری‌ جدید از طریق‌ احیای‌ رابطه‌ با باستانیان‌ شكل‌ گرفت. علاوه‌ بر آن‌ هر زمانی‌ كه‌ باستانی‌ بودن‌ یا قدمت‌ كهنگی‌ الگویی‌ محسوب‌ می‌شد كه‌ می‌بایست‌ به‌ مدد انواع‌ الگوهای‌ تقلید احیا و بازسازی‌ می‌شد.» هابرماس‌ یكی‌ از مظاهر این‌ آگاهی‌ را در عصر روشنگری‌ فرانسه‌ نشان‌ می‌كند كه‌ با نگاه‌ به‌ گذشته‌ و با اعتقاد به‌ پیشرفت‌ نامحدود دانش، طلسم‌ آثار كلاسیك‌ دنیای‌ باستان‌ كه‌ روح‌ سایر اعصار را در چنبره‌ی‌ خود گرفتار ساخته‌ بود شكسته‌ شد. هابرماس‌ روح‌ رمانتیك‌ قرن‌ نوزدهم‌ را بر آمده‌ از دل‌ قرون‌ وسطای‌ آرمانی‌ شده‌ می‌داند كه‌ آگاهی‌ مدرنیته‌ را شدت‌ بخشید و آن‌ را به‌ صورت‌ یك‌ آگاهی‌ رادیكال‌ در آورد. با این‌ حال‌ او این‌ تقابل‌ - بین‌ سنت‌ و حال‌ را - یك‌ تقابل‌ انتزاعی‌ می‌داند. از این‌ زمان‌ به‌ بعد است‌ - اواسط‌ قرن‌ نوزدهم‌ - كه‌ «نویی» غلبه‌ می‌كند و خود در اثر تازگی‌ و بداعت‌ سبك‌ بعدی‌ منسوخ‌ خواهد شد. به‌ عقیده‌ی‌ هابرماس‌ كلاسیك‌ تاریخی‌ مرجعیت‌ خود را از دست‌ داده‌ است، اما هر اثر مدرن‌ اگر در زمان‌ خود به‌ گونه‌یی‌ معتبر و اصیل‌ مدرن‌ شمرده‌ شود خود در مقام‌ مرجعیت‌ جای‌ خواهد گرفت‌ و می‌تواند اقتدار یك‌ مرجع‌ كلاسیك‌ را در قبال‌ آیندگان‌ كسب‌ كند. در نتیحه‌ می‌توان‌ سخن‌ از مدرنیته‌ی‌ كلاسیك‌ به‌ میان‌ آورد. هابرماس‌ سپس‌ از شاخصه‌های‌ مدرنیته‌ی‌ زیباشناختی‌ سخن‌ به‌ میان‌ می‌آورد و «آگاهی‌ متحول‌ از زمان» را یكی‌ از این‌ شاخصه‌ها ذكر می‌كند. برای‌ مثال‌ به‌ جنبش‌ سوررئالیسم‌ و دادائیسم‌ اشاره‌ می‌كند. سوررئالیسم‌ به‌ عنوان‌ جنبشی‌ كه‌ به‌ عناصر و موضوعات‌ عجیب‌ و غریب، نامانوس، توهمی، خیالی، ناسازگار و غیرعقلانی‌ عشق‌ می‌ورزد و به‌ گفته‌ی‌ برتون‌ - سردمدار این‌ جنبش‌ - در پی‌ «برطرف‌ ساختن‌ شرایط‌ و اوضاع‌ تناقض‌آمیز رویا و واقعیت‌ پیشین‌ و تبدیل‌ آنها به‌ واقعیتی‌ مطلق‌ یا واقعیتی‌ برین‌ و ابرواقعیت» است‌ و دادائیسم‌ جنبشی‌ كه‌ بر عناصر غیرمنطقی، بیهوده، بی‌ربط‌ و پوچ‌ تاكید می‌كند و درباره‌ی‌ اهمیت‌ شانس‌ و تصادف‌ در خلق‌ آثار هنری‌ به‌ اغراق‌ دچار می‌شود و در زیرپا گذاشتن‌ قواعد عمومی‌ راه‌ افراط‌ در پیش‌ می‌گیرد. آوانگارد محسوب‌ می‌شوند. جریانی‌ كه‌ به‌ قلمروهای‌ ناشناخته‌ حمله‌ می‌برد و خود را در معرض‌ خطرات‌ ناگهانی‌ و پیش‌ بینی‌ نشده‌ قرار می‌دهد تا خرد و نابود كند و به‌ فتح‌ آینده‌یی‌ اشغال‌ نشده‌ نایل‌ آید. اما هابرماس‌ این‌ همه‌ را می‌گوید تا به‌ این‌ نكته‌ برسد كه‌ این‌ همه‌ تلاش‌ در واقع‌ به‌ معنای‌ ستایش‌ و تمجید از حال‌ و استعلای‌ آن‌ است‌ و اگر برای‌ امور ناپایدار، گمراه‌كننده، زودگذر و نیز برای‌ نفس‌ ستایس‌ از پویایی‌ و تحرك‌ ارزش‌ و اعتبار قائلیم‌ این‌ ارزش‌ و اعتبار ریشه‌ در اشتیاقی‌ برای‌ دست‌ یافتن‌ به‌ حال‌ نیالوده، سالم، معصوم‌ و پایدار دارد. هابرماس‌ در توصیف‌ بیشتر شاخصه‌های‌ آگاهی‌ زیباشناختی‌ مدرنیته‌ سخن‌ از نوعی‌ بازی‌ دیالكتیكی‌ بین‌ راز داری‌ و رسوایی‌ علنی‌ به‌ میان‌ می‌آورد. رازداری‌ سنت‌ و رسوایی‌ كه‌ مدرنیته‌ به‌ بار می‌آورد. این‌ رسوایی‌ حاصل‌ شورش‌ علیه‌ هنجارها و كاركردهای‌ عادی‌ ساز سنت‌ است‌ و جالب‌ آنكه‌ مدرنیته‌ خود همواره‌ از نتایج‌ سوء و مبتذل‌ هتك‌ حرمتهایی‌ كه‌ می‌كند می‌گریزد. در عین‌ حال‌ فیلسوف‌ این‌ ویژگی‌ را نیز برای‌ هنر آوانگارد بر می‌شمارد كه‌ اگر گریزی‌ در كار است‌ گریز از هنجارگرایی‌ كاذب‌ در تاریخ‌ است‌ و گرنه‌ استفاده‌ از گذشته‌ به‌ شیوه‌یی‌ متفاوت‌ مورد توجه‌ هنر آوانگارد است‌ و دوری‌ گزینی‌ از تاریخ‌ خنثی‌ و بدون‌ اثری‌ است‌ كه‌ در موزه‌های‌ تاریخیگری‌ محبوس‌ مانده‌ است. هابرماس‌ در ادامه‌ی‌ تعریف‌ و تبیین‌ خود از مدرنیته‌ به‌ عنوان‌ پروژه‌یی‌ ناتمام‌ و توصیف‌ «مدرن» به‌ سخن‌ بنیامین‌ استناد می‌كند. والتر بنیامین‌ متفكر ماركسیست‌ و نظریه‌پرداز فرهنگی‌ و ادبی‌ نیمه‌ی‌ اول‌ قرن‌ بیستم‌ است. وی‌ از فعالان‌ موسسه‌ی‌ تحقیقات‌ اجتماعی‌ دانشگاه‌ فرانكفورت‌ كه‌ بعداً‌ مكتب‌ فرانكفورت‌ از آن‌ سربرآورد بود. او برتولت‌ برشت‌ را قهرمان‌ نظریات‌ زیباشناختی‌ می‌داند و آثار برشت‌ را تجلی‌ حال‌ سرمدی‌ و حضور و نفوذ ابدیت‌ در زمان‌ و گسست‌ خطی‌ می‌داند. او تاریخ‌ را به‌ عنوان‌ موضوعی‌ كه‌ مكان‌ آن‌ از بستر زمان‌ تهی‌ و همگن‌ نیست‌ بلكه‌ مملو از حضور زمان‌ حال‌ است‌ توصیف‌ می‌كند و انقلاب‌ فرانسه‌ را به‌ مثابه‌ی‌ حلول‌ مجدد روم‌ باستان‌ می‌شمارد؛ همچون‌ احیا و بازگشت‌ مد. همانگونه‌ كه‌ مد لباس‌ موجب‌ احیا و یا بازگشت‌ به‌ نوع‌ پوشاك‌ گذشته‌ در ذهن‌ معاصران‌ می‌شود انقلاب‌ فرانسه‌ نیز سبب‌ احیای‌ روم‌ باستان‌ شد. بنیامین‌ از این‌ جهش‌ به‌ گذشته، به‌ عنوان‌ حركتی‌ دیالكتیكی‌ یاد می‌كند كه‌ مبنای‌ درك‌ ماركس‌ از انقلاب‌ است. هابرماس‌ با این‌ استناد نتیجه‌ می‌گیرد كه‌ «حال» لحظه‌ی‌ كشف‌ و الهام‌ و آشكارسازی‌ است‌ همانگونه‌ كه‌ روبسپیر روم‌ باستان‌ را مملو از آشكارسازیها، كشفها و شهودها و الهامات‌ آنی‌ و زودگذر می‌داند. هابرماس‌ با پیش‌ كشیدن‌ «هنر پساآوانگارد» تعبیری‌ كه‌ برای‌ نشان‌ دادن‌ شكست‌ و ناكامی‌ سوررئالیسم‌ از سوی‌ پیتر برگر به‌ كار رفت، ضمن‌ آنكه‌ این‌ شكست‌ را رد نمی‌كند و در قبال‌ آن‌ موضعی‌ نمی‌گیرد اما با بهره‌گیری‌ از این‌ شكست‌ به‌ عنوان‌ ادله‌یی‌ برای‌ وداع‌ با مدرنیته‌ به‌ چالش‌ برمی‌خیزد و آن‌ را یك‌ حیله‌ی‌ زیركانه‌ و پیچده‌ برمی‌شمارد كه‌ نومحافظه‌كاران‌ درصدد القای‌ آن‌ برای‌ گذار به‌ پدیده‌یی‌ به‌ نام‌ پست‌ مدرنیته‌ هستند. فیلسوف‌ به‌ نظریات‌ دانیل‌ بل‌ استناد می‌كند. دانیل‌ بل‌ از برجسته‌ترین‌ نومحافظه‌كاران‌ آمریكایی‌ است‌ كه‌ كتاب‌ «تناقضات‌ فرهنگی‌ نظام‌ سرمایه‌ داری» وی‌ جدالهای‌ زیادی‌ را برانگیخت. او تكنولوژی‌ جدید را سد راه‌ فرهنگ‌ لذت‌پرستانه‌یی‌ می‌داند كه‌ نشأت‌ گرفته‌ از فرهنگ‌ مدرنیته‌ است. او عرصه‌های‌ زیست‌ جهان‌ را آلوده‌ شده‌ به‌ فرهنگ‌ مدرنیتی‌ می‌داند كه‌ انگیزه‌های‌ لذت‌ پرستانه‌ و خودشیفتگی‌ را تقویت‌ و در كار انضباط‌ شغلی‌ و حرفه‌یی‌ جامعه‌ اخلال‌ ایجاد می‌كند. از نظر بل‌ چنین‌ فرهنگی‌ جز به‌ از هم‌ پاشی‌ شیوه‌ی‌ زندگی‌ هدفمند و عقلانی‌ و زوال‌ اخلاقیات‌ پروتستانی‌ منجر نمی‌شود. هابرماس‌ با اشاره‌ به‌ تعبیر هنر پساآوانگارد و نظریه‌ی‌ بل‌ كه‌ از یك‌ سو هنر آوانگارد و فرهنگ‌ مدرن‌ را مرده‌ و فاقد خلاقیت‌ و آفرینندگی‌ می‌داند و از سوی‌ دیگر فرهنگ‌ مدرن‌ را مروج‌ اباحیگری‌ و عدم‌ پایبندی‌ به‌ اخلاق‌ معرفی‌ می‌كند، كه‌ اخلاقیات‌ و كار و انضباط‌ شغلی‌ را با اخلال‌ مواجه‌ می‌كند، یك‌ حیله‌ی‌ زیركانه‌ معرفی‌ می‌كند و این‌ پرسش‌ را مطرح‌ می‌كند كه‌ جامعه‌یی‌ كه‌ اباحیگری‌ و عدم‌ پایبندی‌ به‌ اخلاقیات‌ را محدود می‌سازد، هنجارهای‌ فرهنگی‌ مدرن‌ چگونه‌ می‌توانند در آن‌ ظهور یابند و در نتیجه‌ سبب‌ برآشفتگی‌ و اخلال‌ در نظم‌ ناشی‌ از حاكمیت‌ جازمهای‌ اقتصادی‌ و اداری‌ عقلانی‌ شوند. فیلسوف‌ در ادامه‌ی‌ گفتارش‌ درباره‌ی‌ مدرنیته‌ به‌ عنوان‌ پروژه‌یی‌ كه‌ ناتمام‌ مانده‌ است‌ و هنوز دوران‌ آن‌ سپری‌ نشده‌ و جا را به‌ پست‌ مدرنیته‌ نسپرده‌ است‌ به‌ مدرنیته‌ی‌ فرهنگی‌ و نوسازی‌ اجتماعی‌ می‌پردازد. وی‌ ضمن‌ رد اظهارات‌ نومحافظه‌كاران‌ كه‌ رویكردهای‌ نامطلوب‌ در زندگی‌ به‌ سمت‌ كار، مصرف، موفقیت، دستاوردها و فراغت‌ ناشی‌ از لذتجویی‌ یا لذت‌پرستی، فقدان‌ هویت‌ اجتماعی، فقدان‌ اطاعت‌ و فرمانبرداری، خودشیفتگی، كناره‌گیری‌ یا عقب‌ نشینی‌ از عرصه‌ی‌ رقابت‌ شئونی‌ و پیشرفت‌ را به‌ مدرنیسم‌ فرهنگی‌ نسبت‌ می‌دهند آن‌ را به‌ درستی‌ ناشی‌ از نوسازی‌ سرمایه‌داری‌ اقتصاد می‌داند. این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ نو محافظه‌كاران‌ علل‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ را در این‌ میان‌ نادیده‌ می‌گیرند و این‌ علل‌ را نه‌ تنها تحلیل‌ نمی‌كنند كه‌ روشنفكران‌ متعهد به‌ پروژه‌ی‌ مدرنیته‌ را جانشین‌ این‌ علل‌ می‌كنند. آنان‌ در واقع‌ با حذف‌ علل‌ و عوامل‌ اصلی، تبعات‌ فرهنگی‌ جوامع‌ نوساخته‌ی‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ را (كار، مصرف، موفقیت، دستاوردها و فراغت) به‌ علل‌ فرهنگی‌ نسبت‌ می‌دهند. در حالی‌ كه‌ به‌ عقیده‌ی‌ هابرماس، فرهنگ‌ تنها به‌ گونه‌یی‌ بسیار محدود، غیرمستقیم‌ و واسطه‌یی‌ در ایجاد این‌ مشكلات‌ دخیل‌ است. وی‌ ریشه‌ی‌ نارضایتی‌های‌ نومحافظه‌كاران‌ را در واكنشهای‌ عمیق‌ علیه‌ فرآیند نوسازی‌ اجتماعی‌ می‌داند. عللی‌ كه‌ سبب‌ پویایی‌ رشد اقتصادی‌ می‌شود، خود بر روند نوسازی‌ اجتماعی‌ شتاب‌ وارد می‌كند و این‌ علل‌ و شتاب‌ در كنار موفقیتها و دستاوردهای‌ تشكیلات‌ و سازمانهای‌ دولتی‌ و حكومتی‌ در اشكال‌ پیشین‌ حیات‌ انسانی‌ رسوخ‌ كرده‌ و تبعیت‌ ناگزیر آن‌ را از جازم‌های‌ نظام‌ اقتصادی‌ و سیستم‌ نوسازی‌ اجتماعی‌ سبب‌ می‌شود. هابرماس‌ این‌ تبعیت‌ ناگزیر زیست‌ جهان‌ از جازمهای‌ نظام‌ اقتصادی‌ را عامل‌ اختلال‌ در زیرساخت‌ ارتباطی‌ زندگی‌ روزمره‌ می‌داند. نومحافظه‌كاران، اعتراضات‌ نئوپوپولیستی‌ را نشات‌ گرفته‌ از فرهنگ‌ تهاجمی‌ و نئوپوپولیستها را حاملان‌ و طرفداران‌ این‌ فرهنگ‌ معرفی‌ می‌كنند. هابرماس‌ به‌ طنز و كنایه‌یی‌ كه‌ راجع‌ به‌ این‌ اعتراضات‌ در قالب‌ نومحافظه‌كاری‌ وجود دارد اشاره‌ می‌كند و ضمن‌ بر شمردن‌ لزوم‌ آن‌ چیزی‌ كه‌ وی‌ آن‌ را عقلانیت‌ تفاهمی‌ (ارتباطی) می‌نامد؛ كه‌ در برگیرنده‌ی‌ وظایف‌ مربوط‌ به‌ انتقال‌ یك‌ سنت‌ فرهنگی، وحدت‌ و همبستگی‌ اجتماعی‌ است، عقلانیت‌ تفاهمی‌ را تحت‌الشعاع‌ عقلانیت‌ اقتصادی‌ می‌داند، چرا كه‌ مناسبتهای‌ اعتراض‌ درست‌ زمانی‌ پیش‌ می‌آید كه‌ حوزه‌های‌ كنش‌ تفاهمی‌ كه‌ بازتولید و انتقال‌ ارزشها و هنجارها را مد نظر دارند تحت‌ نفوذ شكلی‌ از نوسازی‌ هدایت‌ شده‌ توسط‌ معیارهای‌ عقلانیت‌ اقتصادی‌ و اداری‌ قرار بگیرند و این‌ نوسازی‌ در تمام‌ اجزا حوزه‌های‌ كنش‌ تفاهمی‌ رسوخ‌ می‌كند واین‌ رسوخ‌ تداوم‌ تضاد عقلانیت‌ ابزاری‌ با عقلانیت‌ تفاهمی‌ را با خود به‌ دنبال‌ دارد. نتیجه‌ آنكه‌ هراس‌ و اعتراض‌ گسترده‌ی‌ ناشی‌ از انهدام‌ و ویرانی‌ محیط‌ زیست‌ شهری‌ و طبیعی‌ كه‌ نتیجه‌ی‌ بلند مدت‌ نوسازی‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ است‌ در معیارهای‌ عقلانی‌ همین‌ نوسازیِ‌ اقتصادی‌ و اداری‌ تحلیل‌ می‌رود و نومحافظه‌كاران‌ توجه‌ ما رااز این‌ فرآیند دور می‌سازند. هابرماس‌ مشكلات‌ مدرنیته‌ی‌ فرهنگی‌ را به‌ كلی‌ انكار نمی‌كند و از سرگشتگی‌ها و حیرتهای‌ جدی‌ خاص‌ آن‌ یاد می‌كند كه‌ ارتباطی‌ به‌ نوسازی‌ اجتماعی‌ ندارد و علل‌ آن‌ را باید در چارچوب‌ توسعه‌ی‌ فرهنگی‌ جست‌وجو كرد. فیلسوف‌ از انتقادات‌ نومحافظه‌كاران‌ به‌ عنوان‌ انتقاداتی‌ ضعیف‌ از مدرنیته‌ یاد می‌كند و ضمن‌ كنار نهادن‌ آنها به‌ سراغ‌ انتقادات‌ كسانی‌ می‌رود كه‌ مدعی‌ پست‌ مدرنیته‌اند یا خواهان‌ بازگشت‌ به‌ اشكال‌ ماقبل‌ مدرنیته‌ هستند یا اساساً‌ مدرنیته‌ را نفی‌ كرده‌ و به‌ دور می‌ریزند. اما در عنوان‌ این‌ نوشتار به‌ نقل‌ از هابرماس‌ از مدرنیته‌ به‌ عنوان‌ پروژه؛ پروژه‌یی‌ ناتمام‌ نام‌ برده‌ شده‌ است، اینك‌ توضیحی‌ بیشتر در باره‌ی‌ این‌ اطلاق. روشنگران‌ قرن‌ هیجدهم‌ برای‌ رهایی‌ از معضلات‌ ناشی‌ از جهان‌ بینی‌های‌ كهن‌ سه‌ حوزه‌ی‌ شناخت‌ علمی، اخلاقی‌ و زیبایی‌ شناختی‌ را از یكدیگر جدا كردند تا با تخصصی‌ كردن‌ هر یك‌ از آنها توانمندیهای‌ شناختی‌ آنها را آزاد نموده‌ و در جهت‌ پیشرفت‌ و افزایش‌ نظارت‌ نیروهای‌ طبیعی‌ افزایش‌ درك‌ جهان‌ و درك‌ خود،پیشرفت‌ اخلاقی، به‌ عدالت‌ نهادها و حتی‌ سعادت‌ انسانها به‌ كار گیرند. اما ورود به‌ قرن‌ بیستم‌ همزمان‌ بود با رنگ‌ باختن‌ امید دستیابی‌ به‌ این‌ اهداف. اگر چه‌ حوزه‌های‌ سه‌ گانه‌ی‌ فرهنگ‌ یعنی‌ عقلانیت‌ شناختی، ابزاری، عقلانیت‌ اخلاقی‌ - عملی‌ و عقلانیت‌ زیباشناختی‌ - بیانی‌ تخصص‌ شدند تا كارشناسان‌ هر حوزه‌ به‌ تامل‌ در آنهابپردازند، اما حاصل‌ كار چیزی‌ نبود كه‌ به‌ سرعت‌ در حوزه‌ی‌ عمل‌ پدیدار شود و در عمل‌ هدفمند روزمره‌ به‌ صورت‌ عادت‌ در آید. نتیجه‌ افزایش‌ فاصله‌ میان‌ نخبگان‌ و كارشناسان‌ با توده‌هایی‌ بود كه‌ اینك‌ جهان‌ زیستی‌شان‌ جوهره‌ی‌ سنتی‌ خود را نیز از دست‌ داده‌ بود و بی‌حاصل‌ ایام‌ سپری‌ می‌كردند. هابرماس‌ معتقد است‌ كه‌ برای‌ رهایی‌ از چنین‌ وضعیتی‌ باید مدرنیته‌ را از اختیار و احاطه‌یی‌ كه‌ هنر برآن‌ دارد خلاصی‌ دهیم‌ و به‌ آن‌ به‌ عنوان‌ یك‌ پروژه‌ توجه‌ كنیم. در این‌ صورت‌ ناگزیر نخواهیم‌ بود كه‌ اهداف‌ و نیات‌ ضعیف‌ روشنگری‌ را ادامه‌ دهیم‌ یا اینكه‌ مدرنیته‌ را به‌ عنوان‌ هدفی‌ گمشده‌ اعلام‌ كنیم، بلكه‌ باید مدرنیته‌ی‌ زیباشناختی‌ و هنر را تنها به‌ عنوان‌ بخشی‌ از یك‌ عام‌ به‌ نام‌ مدرنیته‌ی‌ فرهنگی‌ به‌ حساب‌ آوریم. وقوع‌ جنگ‌ اول‌ جهانی‌ پدیداری‌ فاشیسم، نازیسم، جنگ‌ دوم‌ جهانی، كمونیسم‌ و استالینیسم‌ و سیطره‌ی‌ رو به‌ گسترش‌ پوزیتیویسم‌ موجی‌ رو به‌ گسترش‌ از منتقدان‌ عقلانیت‌ ابزاری‌ پدید آورد. دیالكتیك‌ روشنگری‌ اثر هوركهایمر و آدورنو یكی‌ از مهمترین‌ آثار عرضه‌ شده‌ در این‌ باره‌ است. هابر ماس‌ اگر چه‌ خود از ادامه‌ دهندگان‌ - البته‌ بازسازی‌ گر - مكتب‌ فرانكفورت‌ است‌ اما بدبینی‌ و تردید مطلق‌ نظریه‌پردازان‌ و رهبران‌ نسل‌ اول‌ این‌ مكتب‌ را نسبت‌ به‌ دیالكتیك‌ روشنگری‌ ندارد. او مزایای‌ بالقوه‌ی‌ علم‌ و تكنولوژی‌ را قبول‌ دارد و به‌ جای‌ انكار عقل‌ و كاربردهای‌ آن‌ و نفی‌ مدرنیته‌ از پروژه‌یی‌ ناتمام‌ مدرنیته‌ سخن‌ می‌گوید و در راستای‌ بازسازی‌ نظریه‌ی‌ انتقادی‌ سخن‌ از موقعیت‌ ارتباطی‌ به‌ میان‌ می‌آورد. به‌ نظر او موقعیت‌ ارتباطی‌ خود فراهم‌ كننده‌ی‌ شرایط‌ لازم‌ برای‌ یك‌ بحث‌ اصیل‌ خواهد بود چرا كه‌ در موقعیت‌ ارتباطی‌ ناگزیری‌ از پذیرش‌ برخی‌ قواعد و هنجارها وجود خواهد داشت. البته‌ ایراد لیوتار كه‌ می‌گوید آیا حقیقت‌ دارد كه‌ افراد بشر بخواهند یكدیگر را درك‌ كنند و اجماع‌ آرا خود را بالاتر از هر چیز بدانند نكته‌یی‌ است‌ قابل‌ تامل، به‌ ویژه‌ كه‌ خود هابرماس‌ ایده‌ی‌ تمیز میان‌ نظریه‌ی‌ سیاسی‌ هنجاری‌ و علوم‌ سیاسی‌ تجربی‌ را مورد انتقاد قرار داه‌ و به‌ پیوند علوم‌ اجتماعی‌ با نقد اجتماعی‌ معتقد است. هابرماس‌ در دفاع‌ خود از مدرنیته‌ به‌ عنوان‌ پروژه‌یی‌ ناتمام‌ در برابر پست‌ مدرنیته‌ به‌ عقب‌نشینی‌ هنر مدرن‌ پس‌ از عصر روشنگری‌ به‌ عرصه‌یی‌ غیر محسوس‌ و غیر قابل‌ لمس‌ استقلال‌ كامل‌ اشاره‌ می‌كند كه‌ موجب‌ پدیداری‌ و تلاشهای‌ بی‌ثمر سوررئالیست‌ برای‌ همتراز ساختن‌ هنر و زندگی، تخیل‌ و عمل، مجاز و واقعیت‌ و محصول‌ هنری‌ و فایده‌ی‌ مترتب‌ بر آن‌ شد. این‌ تلاشهای‌ بی‌ثمر حاصل‌ وعده‌های‌ بی‌سرانجام‌ هنر مدرن‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ سعادت‌ و خوشبختی‌ بود كه‌ راه‌ را برای‌ سوررئالیست‌ها باز كرد تا به‌ تلاش‌ برای‌ حذف‌ هر گونه‌ معیار و برابر گرفتن‌ حكم‌ یا داوری‌ زیبایی‌ شناختی‌ با بیان‌ تجربیات‌ ذهنی‌ بپردازند و اعلام‌ كنند كه‌ هر چیز می‌تواند هنر باشد و هر كس‌ می‌تواند هنرمند باشد. آندره‌ برتون‌ بنیانگذار سوررئالیسم‌ هدف‌ نضهت‌ را بر طرف‌ ساختن‌ شرایط‌ و اوضاع‌ تناقض‌آمیز رویا و واقعیت‌ پیشین‌ و تبدیل‌ آنها به‌ واقعیتی‌ مطلق‌ یا واقعیتی‌ برین‌ و ابر واقعیت‌ می‌دانست. اما به‌ نظر نمی‌آید كه‌ سوررئالیسم‌ چیزی‌ بیشتر از یك‌ رویكرد بدیل‌ برای‌ فرمالیسم‌ و صورتگرایی‌ غالب‌ بر كوبیسم‌ و سایر هنرهای‌ انتزاعی‌ باشد. هابرماس‌ نیز قیام‌ و شورش‌ سوررئالیستی‌ را صرفاً‌ جایگزین‌ یك‌ انتزاع‌ می‌داند. وی‌ دگماتسیم‌ و خشونت‌ حاصل‌ از تلاشهایی‌ كه‌ در حوزه‌ی‌ معرفت‌ نظری‌ و اخلاق‌ نظری‌ صورت‌ گرفت‌ تا همانند برنامه‌ی‌ سوررئالیستی‌ نفی سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 506]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن