واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: cupid4th November 2007, 01:46 PMانواع هوش در كودكان كدام پدر و مادري نميخواهد فرزندش تيزهوش باشد؟به راستي اگر ارزشهايي چون مهرباني و صداقت را به كسي نياموزيم، باهوش بودن چه ارزشي دارد؟ تصور نميكنم كسي در جواب اين سوال دستشرا بالا برده باشد. اما هنگامي كه فاصله نسل والدين و فرزندان را به طور كامل درنظربگيريم، سوالهاي ديگري نيز پيش مي آيد. تيزهوش در چه زمينه اي؟ چه كسي هوش را معناميكند؟ آيا اين به اين معناست كه بچه من در مدرسه بهتر عمل ميكند؟ اگر ارزشهايي چونمهرباني و صداقت را به كسي نياموزيم، باهوش بودن چه ارزشي دارد؟هاواردگاردنر (Howard Gardner) روانشناس دانشگاه هاروارد كه به خاطر نظريه هوش چندگانه (multiple-intelligence) براي كودكان شهرت فراواني دارد، به بررسي اين فاصله عظيمپرداخته است. گاردنر هفت نوع جداگانه هوش (در زمينه آموزشي) را شناسايي نموده استكه بنا بر گفته محققين، تنها 3 نوع از آنها در تستهاي هوش موجود، منظور شده اند. قبل از اينكه به معرفي انواع هوش بپردازيم، توجه شما را به آنچه گاردنر دركتاب خود Intelligence Reframed و در رابطه با فرزندانش نوشته جلب ميكنيم : "من ميخواهم كه فرزندانم جهان را درك كنند، نه به دليل اينكه جهان جذاب و ذهن انسان كنجكاو است. من ميخواهم آنها جهان را درك كنند تا در موقعيتي قرار بگيرندكه بتوانند آنرا به جايي بهتر مبدل كنند." اين نوع متفاوتي از هوش است وشكي نيست كه تبديل آن به يك سوال چند جوابي كار مشكلي است. زيرا براي تبديل كردنجهان به جايي بهتر، تنها يك پاسخ وجود ندارد. چنين به نظر ميرسد كه گاردنر اعتقاددارد كودكان داراي انواع متفاوتي از هوش هستند كه آنها را قادر به انجام چنين كارجاه طلبانه اي خواهد نمود. بايد صادقانه بگوييم كه اين تقسيم بندي هنوز از نظر تمامروانشناسان تاييد نشده است، اما از طرفي، روزگار اعتقاد داشتن به يك مفهوم واحد نيزسپري شده است. هوش كلامي با كلمات سرو كار دارد. در داستان سرايان،روزنامه نگاران و وكلا، اين نوع هوش در اولويت قرار دارد. اين هوش، اساس توانايي دراطلاع رساني موثر، ترغيب نمودن، مباحثه، تدريس و سرگرم نمودن است. كودكاني كه دراين زمينه باهوش هستند، در بازي با كلمات و ادا كردن جملاتي كه ادا كردنشان مشكلاست (مانند جملاتي كه با كلماتي يك صدا، با تكرار يك حرف و مانند آن ساخته ميشوند: مانند قوري گل قرمزي) مهارت فراواني دارند. آنها از شنيدن صداي كلمات لذت ميبرند وكتابخواناني حريص يا نويسندگاني شيرين قلم خواهند شد. هوش وابسته به منطق ورياضي واضح است كه اين نوع هوش، به معناي توانايي مغز در كار با اعداد وترتيبهاي منطقي است. دانشمندان، حسابداران و سازندگان نرم افزار از اين جمله اند. كودكان داراي اين اولويت هوشي، در درك علت و معلول، الگوهاي عددي و بحث منطقي بسيارموفق هستند كه به خصوص اين آخري ، در مواجهه با والدين بسيار مفيد است. هوشمربوط به امور فضايي و حجمي: اين هوش قابليت تصور و تجسم ذهني را به وجود مي آوردكه معمول ترين شغل براي چنين افرادي عكاسي و هنر است. اين كودكان در توجه به جزئياتبصري و توانايي ترسيم تصاوير دو بعدي و سه بعدي، بسيار موفق و به نظر جلوتر از سنخود عمل ميكنند. يك جنبه مهم اين هوش، توانايي كودك در ترجمه تصاوير ذهني به فرمياست كه براي همه قابل درك باشد. هوش موسيقي واضح است كه در اينجا باتوانايي درك و ايجاد ريتم و ملودي سر و كار داريم. يك روش شناسايي هوش موسيقي ايناست كه كودك بتواند دو قطعه موسيقي نسبتا مشابه را از يكديگر تشخيص دهد. داشتن هوشموسيقي و گرايش به آن به حرفه هاي مشخصي منجر ميشود اما ما بزرگسالاني را ميشناسيمكه با وجود داشتن حرفه اي ديگر، از "گوش موسيقي" خوبي برخوردارند و ميتوانند ترانهها را صحيح بخوانند. پس شايد برخوردار بودن از هوش موسيقي به جاي تبديل شدن به حرفهشخص، به بخشي از مسير زندگي و آموختن او تبديل شود. هوش مربوط به حركات جسمي هرچند پذيرفتن اين مورد براي بعضي از سنت گرايان روانشناسي مشكل است، اماواضح است كه چالاكي و فرزي از جايي سرچشمه ميگيرند و گاردنر اين تواناييها را بهذهن نسبت ميدهد. كودكاني كه در آموختن دروس عملي موفق هستند داراي چنين هوشي هستندو ميتوانند ورزشكار حرفه اي، مكانيك، جراح يا نجار شوند. اگر پيش بيايدميتوانند به خوبي بافتني ببافند و عاشق سرهم كردن ماكتهاي مختلف هستند. آنها دركلاسهاي ورزش و فعاليتهاي فيزيكي منتظر دستور حركت نميمانند. گاردنر در مورد اينافراد به مطلب جالبي شاره كرده است؛ افراد داراي چنين هوشي، بسيار مستعد داشتنواكنشهاي غريزي شجاعانه هستند. هوش درون نگر اينجا حوزه شخصيت دروني فرداست. كودكاني كه در اين دسته بندي جا دارند، قادرند حواس خود را شناسايي نموده ودرجات مختلف يك احساس بخصوص را تشخيص دهند. توانايي درك و پذيرفتن خود، هوش وادراكي است كه دارنده آن در زمان بزرگسالي از داشتن آن خوشنود شده و قدر آن راخواهد دانست. هوش درون نگر برانگيزنده خودكاوي، انضباط نفس، استقلال فراوان و تمايلبه داشتن اهداف واضح و مشخص است كه البته همه اين موارد نبايد با هم و لزوما در يكنفر بروز كند. هوش ميان فردي اين نوع هوش درباره ارتباط با ديگران است. اين كودكان نه تنها با همكلاسان خود كنار مي آيند، بلكه ميتوانند حالات و نيازهايديگران-از جمله بزرگسالان- را به خوبي تشخيص دهند. آنها در اين زمينه از والدين خودهم بهتر عمل ميكنند. اخطار! اين توانايي دو طرف دارد؛ خير و شر. كودك داراي هوش ميان فردي ميتواند يك همشهري مهربان، يار و ياور ديگران باشد و يا از توانايي خود در كنترل ديگران و كلاهبرداري و امثال آن استفاده نمايد. گاردنر شخصااعتراف ميكند كه هوش كلامي و رياضي - منطقي بيش از همه مورد توجه بوده و در مدارسمورد آزمايش قرار ميگيرد. هوش مربوط به امور فضايي، موسيقي و حركات جسمي بيش ازهرچيز با هنر در ارتباطند كه البته هوش وابسته به امور فضايي و حجمي در تستهاي هوشمعمول جاي ثابتي دارد. هوش درون نگرانه و ميان فردي ميتواند شاهد واضحي براين مطلب باشد كه كه دسته بندي گاردنر تا چه حد ميتواند والدين و خانواده را تحت تاثير قرار دهد. هيچ روش واقعي براي آزمودن و تشخيص اين نوع هوش در كودك وجودندارد، اما كدام پدر و مادري است كه از داشتن فرزندي كه خود را ميشناسد، منظم است وميتواند احساس غم و شادي ديگران را درك كرده و به آن واكنش نشان دهد، ناراضي باشد؟ سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 403]