واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ميخواهيد جوان بمانيد؟ ترجمه: سارا جمالآبادي 8 توصيه به آنهايي که از پير شدن ميترسند در اتاق انتظار بيمارستان نشستهايد، در انتظار بچهاي که قرار است به دنيا بيايد. به گذشته فکر ميکنيد، زماني که بچه اول شما متولد شد. اما حالا اين شما هستيد که در انتظار اولين نوهتان هستيد. گذر زمان خيلي جالب است و بازگشت به گذشته امکانپذير نيست. چه احساسي داريد از تصوري که از ذهنتان گذشت؟ ترسيديد؟ خنده به لبتان آمد؟ يا افسوس خورديد از اينکه سن و سالي از شما گذشته و همين روزهاست که کسي شما را پدربزرگ و مادربزرگ خطاب کند؟ شايد هم برعکس، نه تنها نترسيديد و افسوس نخورديد؛ بلکه خيلي ساده و عادي از کنار اين تصوير و تصور گذشتيد، چون گذر عمر را امري طبيعي ميدانيد و از اينکه سن و سالتان را به ديگران بگوييد واهمهاي نداريد. روي صحبت ما با گروه اول است، گروهي که از پيري ميترسند، افسوس روزهاي رفته را ميخورند و مدام به دنبال مخفي کردن سنشان هستند. حقيقت اين است که گذر زمان به عمر همه ما اضافه ميکند اما اين پير شدن به معني از کارافتادگي و رو به زوال رفتن نيست؛ چون راههايي وجود دارد که ميتواند شما را براي هميشه جوان نگاه دارد، راههايي که خرجي ندارند و لازم نيست که مثلا تن به تيغ جراح بسپاريد يا از ژلهاي مختلف و البته گرانقيمت استفاده کنيد. فقط کافي است بخواهيد و مغز و دلتان را با آنها همراه کنيد. 1 سنتان را در حاشيه نگه داريد: سن و سال هيچ اهميتي ندارد و چيزي نيست جز يک عدد! خيلي موارد در زندگي ما هستند که نميتوانيم کنترلي روي آن داشته باشيم مثل زمان، خانواده و شرايط فيزيکياي که با آن متولد ميشويم. در اين ميان اهميت سن ما مثل اهميت رنگ چشمها يا نام پدر و مادر ماست. چه فرقي ميکند که با چشمهاي آبي، مشکي يا قهوهاي متولد شويم؟ مهم اين است که بتوانيم با آن چشمها ببينيم. چه اهميت دارد که نام پدر و مادر ما چه باشد؟ مهم اين است که آنها چهجور آدمهايي باشند. سن هم اينگونه ساده و بياهميت است. مهم نيست 20 ساله باشيد يا 40 ساله يا 80 ساله. سن و سال، شخصيت شما را تعيين نميکند و خيلي چيزهاي مهم ديگري وجود دارد که شما را شکل ميدهد؛ مثل رفتارتان، تلاشتان، هدفهاي شما و تمام آن چيزهايي که در کنترل شماست؛ مثل طرز فکرتان و عملکردتان. 2 از هر روز زندگيتان لذت ببريد: شک نکنيد که با تمام تيرگيهاي موجود در زندگي - خصوصا در شرايط سخت- نقاط روشني هم وجود دارد. نقاطي که بايد توان ديدن آنها را داشته باشيد. ميپرسيد مثلا؟ جواب ميدهم مثل طلوع آفتاب، آخرين باري که طلوع آفتاب را ديديد چه زماني بود؟ آخرين باري که به نور روي درختها نگاه کرديد چه زماني بود؟ آخرين باري که ماه و ستارهها را ديديد چه زماني بود؟ اهل طبيعت نيستيد؟ از آنها لذت نميبريد؟! ايرادي ندارد. آخرين فيلمي که ديديد، چه بود؟ آخرين کتابي که از خواندن آن لذت برديد؟ زندگي با همين کارهاي ساده ميتواند زيباتر شود. با کارهايي چون يک مهماني دوستانه. شايد احساس پيري شما ناشي از تنهاييتان باشد. شايد تنها ماندهايد فکر ميکنيد من 52 ساله شدم اما اگر در جمع دوستانتان برويد، از حس تنهايي و افسردگي سن و سال بيرون بياييد و به خودتان بخنديد که درگير اعداد و رقمها شدهايد. خودتان را محبوس تنهاييتان نکنيد. ديوار تنهايي را با دوستانتان بشکنيد، دوستاني که روزهاي زيادي است از آنها بيخبريد. اگر دسترسي به آنها مشکل است لباس بپوشيد و راهي مغازه سرکوچه شويد و براي خودتان يک خوردني که مربوط به روزهاي کودکيتان است را بخريد. نميدانيد اين کار در حد معجزه ميتواند به شما کمک کند و حس خوبي را به شما بازگرداند. 3 زمانتان را با اين فکر نگذرانيد که براي انجام اين کار پير هستيد: تا زماني که شما سالم هستيد و مشکل خاصي نداريد، ميتوانيد تمام کارهايي را که در سالهاي قبل انجام ميدادهايد و براي شما جالب بوده را انجام دهيد. حتي کارهايي را که دوست داشتيد، انجام بدهيد اما موقعيت آن را پيدا نکرديد مثل استفاده از کامپيوتر. نگران نباشيد، نترسيد قرار نيست هوش فوقالعادهاي داشته باشيد، براي کار با کامپيوتر يا يادگيري يک زبان تازه... کافي است آرزوهايتان را بخواهيد و تلاش کنيد به آنها برسيد. شما ميتوانيد براي خودتان يک کامپيوتر بخريد و به دنيا متصل شويد. ميتوانيد به کلاس زبان برويد و خيلي کارهاي ديگر که حتي شايد لازم نباشد براي به دست آوردنشان پول خرج کنيد، بلکه ميتوانيد از آنها پول به دست بياوريد مثل مهارتي که داريد و ميتوانيد از راه آن کسب درآمد کنيد، معلم بودهايد و ميتوانيد در آموزشگاهي کار کنيد، ميتوانيد به نوهتان خطاطي ياد بدهيد و خيلي موارد ديگر که کافي است کمي سر بچرخانيد تا آنها را ببينيد. کارهاي تازهاي که پيش از اين به سوي آنها نرفتهايد چون دقت و جرات آن را نداشتيد. نگران نباشيد شما به اندازه کافي جوان هستيد! کافي است خودتان اين موضوع را باور کنيد. 4 بيشتر مواظب خودتان باشيد: ويتامينهاي لازم را به بدنتان برسانيد و غذاي سالم بخوريد. در خانه يا ورزشگاه برنامهاي براي فعاليت بدنيتان بريزيد. در تنهاييتان موسيقي گوش کنيد و خودتان را با آن موسيقي حرکت بدهيد. به سلامت خيلي اهميت بدهيد و آخر هر ماه سعي کنيد دندانپزشکتان را ببينيد و چند ماه يک بار چکاپ کنيد. يادتان باشد خيلي وقتها ضعف و احساس بيماري است که موجب پيري زودرس ميشود. پيري که در جسم شما رخ ميدهد و به احساستان راه پيدا ميکند. 5 مدام به گذشته نگاه نکنيد: گذشته مهم است اما نه به اندازه امروز و زمان حال. مدام به آن چيزي که در گذشته اتفاق افتاده فکر نکنيد، براي امروز زندگي کنيد. تنها چيزي که نميتوان تغيير داد گذشته است. با بازگشتن به گذشته چه کاري را از پيش ميبريد جز از دست دادن زمان حال؟ آينده هم که هنوز نيامده و در راه است، بنابراين تنها من و شما امروز را داريم. پس بياييد از امروز لذت بيريم. بگذاريد گذشته بگذرد و براي آينده برنامهريزي کنيد. 6 ذهنتان را زنده نگه داريد: حل جدول، چيدن پازل، يادگيري زبان، جور کردن يک سرگرمي هميشه ممکن نيست اما راههايي هستند براي ورزش دادن مغز. گشت و گذار در وبسايتها و کسب اطلاعات جديد ميتواند مغز شما را تکان بدهد، در حالي که اگر هر روزتان مثل ديروز بگذرد ناگهان به خودتان ميآييد و ميبينيد شما مغزي داريد که 20 سالي است به روز نشده. شما با اين مغز کهنه نميتوانيد همپاي آدمهاي امروز باشيد. آدمهاي به روز که تفاوت سني با شما ندارند اما به دليل اطلاعاتي که دارند با شما فاصله گرفتهاند، همين فاصله است که موجب ميشود احساس پيري و کهنگي به شما دست بدهد. 7 مروري بر اخبار داشته باشيد: لازم نيست ريز به ريز جزييات اخبار اقتصادي، سياسي و فرهنگي را بدانيد اما با مروري کلي بر اخبار ميتوانيد موضوعاتي براي صحبت کردن با ديگران پيدا کنيد. به روز بودن در زمينه سلامت، مد، کامپيوتر، سياست و اقتصاد جالب است. شما ميتوانيد خبرهاي جديد درباره روشهاي جديد پزشکي را به اعضاي خانواده و همسايهتان منتقل کنيد و هميشه حرفي تازه براي گفتن داشته باشيد، حرفهايي که شما را در يادشان ثبت ميکند و آنها هميشه شما را با خبرهاي تازه به ياد ميآورند. شما آدمي به روز و تازه هستيد و هيچ وقت پير نميشويد. 8 هر روز، کار تازهاي بکنيد: روزنامهها معمولا فهرستي از برنامههايي که قرار است در روزهاي آينده برگزار شود را دارند. مثل برنامه سينماها، تئاتر، سالنهاي موسيقي و حتي برنامههاي رايگان مربوط به شهرداري مثل نمايشگاه گل و گياه. يکي از اين برنامهها ميتواند براي شما لذتبخش باشد و وقتي شما از زندگي لذت ببريد ديگر به فکر سن و سالتان و حساب روز و ماه و سال نميافتيد. منبع:www.salamat.com
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 493]