واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: ادبيات بازاري در تلويزيون
تلويزيون- مسعود كرامتي*:
نتيجه حضور كارگردانهاي سينما در تلويزيون براي ساخت فيلمهاي تلويزيوني سؤالي مهم و اساسي است كه تا كنون مطرح نشده و نيازمند پاسخگويي است.
نكتهاي كه در اين ميان وجود دارد در توليد و پخش اينگونه آثار است و اينكه تعريف مشخصي در مورد آنها وجود ندارد ؛ اينكه اساساً آيا اين كارها يك اثر سينمايي بهحساب ميآيند يا خير يا اينكه آيا ساخت اينگونه از فيلمها خوب است ؟
اگر اين تعاريف به درستي مشخص شود، جايگاه هر يك از اينها نيز معلوم ميشود. اتفاقي كه اكنون با آن مواجهيم، در حالت خوشبينانه اش قرار بود فيلمهاي 90 دقيقهاي را سينماگران بسازند تا ذائقه تماشاچي و سطح سليقه او افزايش يابد و در بدبينانهترين حالت ميخواست تا سينما را تعطيل كنند.
اما جالب اينكه هيچ كدام از اينها صورت نگرفت و نه سينما تعطيل شد و نه ذائقه مخاطب تلويزيون تغيير پيداكرد و سينما همچنان با اوضاع نابسامانش راهش را ادامه ميدهد و تلويزيون هم همان كاري را ميكند كه پيش از اين انجام ميداد.
واقعيت اين است كه درميان انبوه توليدات ۹۰ دقيقهاي، كارهايي ساخته ميشود كه خود تلويزيون هم از پخش آنها خجالت ميكشد. سؤال اينجاست كه چرا اين اتفاق ميافتد؟ پاسخ آن مشخص است؛ چون اين موجوديت جديد تعريفي ندارد و با همان تعاريفي كه در گذشته بود، ساخته ميشوند. در گذشته با اين تعاريف سريال ميساختند و امروز يك فيلم
۹۰ دقيقهاي.
اصلا چه كسي يا كساني فيلمهاي ۹۰ دقيقهاي را با تعريف تغيير ذائقه مردم باب كردند؟ مشخص نيست؛ ولي بهنظرم اين تلقي خود ما كارگردانها بود كه بيجهت مسئله را براي خودمان اينگونه تعريف كرديم وگرنه تلويزيون تعريف مشخصي براي خودش دارد و معتقد است كه ۹۰ دقيقهايها بايد اينگونه و با اين بودجه ساخته شوند.
از سوي ديگر اساساً كارگردان برجسته سينمايي براي ساخت اينگونه فيلمها به تلويزيون نيامد؛ گروه محدودي آمدند و انگشت شمار هم كار كردند ولي در كل اتفاقي كه افتاد اين شد كه بيشتر تهيهكنندگان با دريافت بودجه كم اين آثار، سياستهاي خاصي در پيش گرفتند كه نتيجه اش آن است كه امروز از تلويزيون پخش ميشود.
سياست اين بود كه چون نميشود با اين رقم كارگردانها و بازيگران خوب را به كار گرفت، بايد سراغ كساني رفت كه ميتوانند با اين پول اندك كار كنند و ديگر مهم نيست كه چه كسي ميآيد.
اين نوع طرحها، از ابتدا با يك توهم فكري شكل ميگيرد چون برايشان تعريف درستي نميشود و در عمل چون آن سيستمي كه در حال انجام كار است كارها را به همان روال گذشته ادامه ميدهد؛ روندي كه هميشه در تلويزيون ما وجود داشته است.
در طبقهبندي سريالها ۳ درجه «ب»، «الف» و «الف ويژه» وجود دارد؛ «الف» يعني كارهاي كه پروداكشن سنگين دارند، در غيراين صورت هر سناريوي ديگري «ب» محسوب ميشود.
اين تصور كلي از ساخت برنامههاي تلويزيوني است و نشان ميدهد كه درجه بندي تلويزيون، ربطي به مضمون و ساختار ندارد بلكه اين هزينههاي توليد است كه درجه كار را معلوم ميكند.
تا وقتي كه اين تصور در تلويزيون وجود دارد، چرا بايد فيلمهاي ۹۰ دقيقهاي با نگاه ويژهاي همراه شود؟ تهيهكنندگان فيلمهاي تلويزيوني كه با سينماگران تماس ميگيرند اول از همه ميپرسند: « قصه چي داري؟» اين «چي داري؟» اساساً ادبيات بازار است.
* كارگردان و بازيگر
تاريخ درج: 4 خرداد 1387 ساعت 20:20 تاريخ تاييد: 5 خرداد 1387 ساعت 00:03 تاريخ به روز رساني: 8 خرداد 1387 ساعت 00:58
يکشنبه 5 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]