واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: ايران به تلويزيون هاى لس آنجلسى كمك كند!
فرهاد مهدوي
«اگر ما تلويزيونهاي ضدانقلاب را نداشتيم چه كسي مي توانست آنقدر خوب از ايران حمايت كند! اين جمله را درست خوانديد. رسانه هاي ضدانقلاب كه در سال هاي اخير رشد قارچ گونه اي داشته اند دو نقش كليدي را ايفا كرده اند؛ اول آنكه بسياري از بودجه هاي براندازي نرم آمريكا را بلعيده اند بدون آنكه بتوانند جنبشي قوي را در ايران ايجاد كنند كه تامين كننده منافع آمريكا و غرب در ايران باشد و دوم اينكه اعتماد مردم را به سيستم سياسي نظامي جمهوري اسلامي بيشتر كرده اند زيرا برنامه هاي كم عمق، سطحي و انتقادهايي كه از ستون خوانندگان روزنامه هاي داخلي و حتي دولتي فراتر نمي رود عملا هيچ آلترناتيوي را براي جمهوري اسلامي ايران باقي نگذاشته است. البته حمايت بد آنها از آمريكا و سياست هاي آن و عريان كردن برنامه هاي پوششي آمريكا براي جذب حامي در ايران يكي ديگر از خدمات ارزنده اين رسانه ها است.
¤ آغاز و حركت براي براندازي تلويزيوني
جهت گيري كلي سياست هاي خارجي دولت آمريكا در برابر ايران، از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي، دشمني با نظام جمهوري اسلامي و نابودي آن بوده است. در دهه نخست انقلاب اسلامي، يعني از سال 57 تا 67 اقدامات آمريكا عليه ايران بيشتر نظامي و سخت افزاري بود و اين سياست رويكرد غالب دولت ايالات متحده آمريكا در براندازي نظام جمهوري اسلامي بوده است.
دولت آمريكا پس از ناكامي در براندازي جمهوري اسلامي ايران از راه هاي نظامي، از دهه دوم انقلاب به بعد، جهت حركت هاي تخريبي و براندازانه خود را به سوي پروژه هاي جنگ نرم تغيير داد اما از دهه سوم و به طور مشخص از خرداد 76 به بعد اين رويكرد وارد فاز جديدي شد. در اين فاز عملياتي، دولت آمريكا ضمن حمايت هاي مالي از رسانه ها به معناي عام آن در راستاي تهي سازي نظام اسلامي از اصول و ارزش هاي حاكم بر جامعه ديني و انقلابي ايران، گسترش ناامني و بي ثباتي سياسي، اجتماعي و اقتصادي را در دستور كار خود قرارداد.
¤ ماهواره هاي قابل دريافت در ايران
در كشور ما امكان دريافت شبكه هاي 30 ماهواره از حدود 80 ماهواره وجود دارد، 80 ماهواره حدود 6800 شبكه تلويزيوني را پخش مي كنند كه از اين تعداد برنامه هاي حدود 3000 شبكه در ايران قابل دريافت است. البته بايد توجه داشت كه شبكه هايي وجود دارند كه از طريق چند ماهواره پخش مي شوند.
¤ شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي فارسي زبان
شبكه هاي فارسي زبان عمدتا از ماهواره هات برد پخش مي شوند؛ اولين شبكه فارسي زبان تقريبا از سال 1378 كه در ايران قابل دريافت بود ان آي تي وي بود، بعداز آن شبكه هاي ايران و پارس و بعد از آنها چندين شبكه ديگر تاسيس شده است. به طوري كه امروزه تعداد آنها بالغ بر 50 شبكه مي رسد. پيش از آن شبكه تلويزيوني جام جم درسال 1980 توسط منوچهر بي بي يان و تلويزيون ايرانيان توسط علي ليمونادي راه اندازي شده بود، اما از سال 1378، 1381 بر تعداد اين شبكه ها، يك شبكه و درسال 1382، 7 شبكه و درسال 1383 نيز 14 شبكه جديد افزوده شده است. درسال 85 نيز 18 شبكه و در شش ماهه اول سال 1386، نيز، 4 شبكه فارسي زبان بر تعداد شبكه هاي قبلي قابل رويت در ايران افزوده شده است و درسال 87 نيز امكان ديدن شبكه رنگارنگ فراهم شد.
از ويژگي هاي منحصر به فرد اين رسانه ها ارائه تحليل هاي سطحي، پرداختن به جاذبه هاي كذايي، پخش ساز و آواز، تبليغ كالا در كنار دكور برنامه ها، استفاده از ادبيات كوچه بازاري و عوام فريبي است.
بيشتر برنامه هاي اين شبكه ها استوديو محور است و شايد بتوان برنامه هاي آنها را در مربع مجري يا به عبارت بهتر پاسخگوي تلفن، بيننده، آگهي و شو خلاصه كرد. بيشتر اين شبكه ها بخشي از وقت مخاطبان را در فحش، دشنام و ناسزا به يكديگر هدر مي دهند، همچنين شيوه هاي اصلي آنها در ارائه اخبار عبارت است از: جعل، تحريف، تاكيد بر روي اخبار بد، ارائه نظر به عنوان خبر، ارائه آمار ناقص، بايكوت كردن خبر و اطلاعات و ارائه جزئيات نامربوط و... است.
¤ راهبرد لس آنجلسي ها
دروغ كه كنتور ندارد. هرچه دروغ بزرگتر باورش راحت تر؛ اين جملات راهبرد حاكم بر رسانه هاي فارسي زبان است كه در سالهاي گذشته همواره سياست اطلاع رساني معكوس را در مورد تحولات مثبت ايران در پيش گرفته اند. اين رسانه ها آنقدر در تحليل شرايط ايران دچار گسست و بي خبري هستند و بگونه اي از شرايط منفي ايران سخن مي گويند كه فقط اين جمله مانده است كه بگويند: در ايران كسي زندگي نمي كند! و هركس زندگي مي كند وابسته به آنان است اما اينكه چرا ايران نمي آيند جاي سؤال است! يكي از دروغهاي بزرگ، دروغ سال 82 بود كه فردي به نام اهورا پيروز خالقي در تابستان آن سال اعلام كرد كه در دهم مهرماه حكومت ايران سرنگون مي شود و وي با يك هواپيماي اختصاصي در اين تاريخ وارد كشور خواهد شد و دروغ ديگر اين بود كه يك مجري تلويزيوني با نام عليرضا نوري زاده در روزهاي آخر سال 83 اعلام كرد كه برج ميلاد كج شده است و يا اين كه وسيله آن را سند ناكارآمدي و بي لياقتي نظام جمهوري اسلامي قلمداد كرده و چندين دقيقه به نقد و تحليل اين حادثه خيالي پرداختند و دروغ هاي متعددي كه شايد در حوصله اين صفحه نگنجد و اگر تحقيقي مستقل روي اين دروغهاي بزرگ تلويزيون هاي كوچك چند نفره صورت بگيرد، شايسته است.
انتقادات از اين رسانه ها را به خود آنها واگذار مي كنيم زيرا آنچه براي جمهوري اسلامي ايران حاصل شده است از اين تلويزيون ها مثبت است به گونه اي كه بسياري از مجريان اين تلويزيون ها همديگر را مورد حمايت ايران مي دانند. عليرضا ميبدي كه از وي به عنوان راه انداز بسياري از تلويزيون هاي ضدانقلاب نام برده مي شود مدتي است كه از لس آنجلس شهر جزيره هاي تلويزيوني به يكي از شهرهاي ديگر آمريكا فرار كرده است. وي مهمترين علت اين فرار را چنين بيان مي كند: يكي به خاطر عذاب حرفه اي كه لازم نيست زياد درباره اش توضيح بدهم اما خيلي سخت است كه شما در فضايي كار بكنيد كه تعداد و همكاران حرفه اي شما خيلي كم و اندك باشد و متاسفانه اين وضعيت در لس آنجلس حاكم است و ديگري به خاطر ترافيك سنگين.
وي كه اكنون هم با راديو صداي ايران و تلويزيون پارس همكاري مي كند، مي افزايد: «ما آمده ايم اينجا مبادله اطلاعات بكنيم ولي اغلب به خاطر اينكه برخي از برنامه سازهاي ما با روش رسانه هاي همگاني آشنا نبودند دچار سهو و اشتباهي شدند كه بقيه رسانه ها و بقيه برنامه سازها را هم قرباني كردند و گمراهي كل نهضت را پديد آوردند و اين به خاطر حرفه اي نبودن آنها است، آدم هايي كه اين كاره نبودند به اين كار روي آوردند به خاطر امكاناتي كه در آمريكا وجود داشته يعني اينكه شما مي توانيد بدون مجوز صاحب رسانه بشويد و برنامه تلويزيوني داشته باشيد. مي توانيد تلويزيون بزنيد اما اگر بخواهيد ناخن پاك كنيد و بنگاهي درست كنيد احتياج به محور داريد!
وي مي گويد اكنون رسانه هاي لس آنجلس بيش از آنكه با ايران بجنگند با خودشان مي جنگند.
در همين رابطه حسين حقيقي از ديگر عناصر فعال در راه اندازي رسانه هاي لس آنجلسي سلطنت طلب مي گويد: متأسفانه تكثر و تعدد تلويزيون ها و وجود آنها حتي سياست ها دردست عده اي افراد بدون صلاحيت،به اعتقاد من شأن اين قضيه را پايين آورده، آن قدري كه خود تلويزيون دارها به خودشان لطمه زدند نه جمهوري اسلامي. حسين حقيقي كه از مؤسسان راديوي بيست و چهار ساعته، صداي ايران است و در تلويزيون هاي سياسي فعاليت مي كند به سايت بي بي سي پرشين مي گويد: اين رسانه ها با برنامه هاي تجاري و بسيار مبتذلي كه ارائه مي دهند باعث تفريح مردمان داخل و خارج كشور شده اند. خارج نشين ها به عنوان گروهي بشكن بالا بنداز معرفي مي شوند، حكومت ايران مي خواهد نشان دهد كه در لس آنجلس مشتي از ايران بي خبر و از درد محرومان بي خبر نشسته اند.
بهروز صوراسرافيل از برنامه سازان تلويزيون پارس در لس آنجلس و تلويزيون صداي آمريكا هم حكايت عدم موفقيت خود را اين چنين باز مي گويد: مسئله اين است كه كسي كه مبارزه مي كند خواست خودش را بيان مي كند، بنده دلم مي خواهد كه مردم ايران قيام كنند، دلم مي خواهد حكومت ديگري در ايران جايش بگذارند. مردم ايران هم به حرف من گوش نمي كنند همچنان كه تا به حال نكرده اند.
¤ قدرت لس آنجلسي ها
آمريكا و غرب درصدد بوده اند كه با تخصيص بودجه هاي هنگفت همه توانايي ها، رسانه ها و اشخاص فعال ضد جمهوري اسلامي ايران را در سرتاسر جهان شناسايي كرده و مبارزه سخت و نفس گيري را در بعد نرم افزاري براي ايجاد بحران هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي و حتي مذهبي در ايران دامن بزنند و اكنون كه تعداد اين تلويزيون ها به 50 شبكه مي رسد و 7برابر شبكه هاي تلويزيون داخل ايران هستند، مي توان به قدرت، بسيج كنندگي اندك آنان در ترغيب و تهييج يا نافرماني مدني حتي در آتش زدن يك لاستيك اشاره كرد و هنگامي كه يك لاستيك در يك تجمع چندنفره سوزانده مي شود با چه آب و تابي آن را در بخش هاي زنده نمايش داده و خود را موفق و ايران را به سمت سرنگوني معرفي مي كنند!
اكنون كه قدرت 50رسانه لس آنجلسي گاه در حد تبليغ پرتاب چند عدد گوجه و تخم مرغ و آتش زدن يك لاستيك ابراز مي شود جمهوري اسلامي ايران بايد به خود ببالد كه چنين دشمناني دارد كه نه تنها نتوانسته اند از تيزي قله اش بكاهند، بلكه بر زيباتر شدن نماي آن نيز افزده اند، اين رسانه هاي سلطنت طلب وابسته به آمريكا درموارد زير نيز خدمات شايسته اي را انجام داده اند كه شايد كسي قادر نبود اين چنين اقداماتي را انجام بدهد:
1) بودجه هاي جنگ نرم آمريكا كه هرازگاهي به كيسه آنان ريخته مي شود، سبب شده است با توليد برنامه هايي كه خودشان (همانگونه كه ذكر شد) آنان را بي كيفيت بدانند آمريكايي ها را به اين نتيجه برسانند كه بايد با ايران به گفت وگو پرداخت و مبارزه نرم افزاري نيز مانند براندازي سخت كنار گذاشته شود.
2) اين رسانه هاي لس آنجلسي و هزينه هاي كلان آن سبب شده است كه عناصر اندك ضدانقلاب در داخل كشور به لس آنجلس رفته و فضاي رسانه اي داخل كشور به خاطر نبود چنين قلم به دستاني در آرامش به سر ببرد.
3) لس آنجلس نشين ها همچنين سبب شده اند كه بسياري از ضدانقلاب هاي ديگر كشورها را به آنجا فرابخوانند و با رنگ هاي مختلف سعي در تبليغ عليه نظام داشته باشند ضمن اينكه قدرت نفي يكديگري آنان بيشتر از قدرت نفي ايران است.
4) تا پيش از راه اندازي تلويزيون هاي فارسي زبان، قدرت و توان ضدانقلاب هاي خارج از كشور به گونه اي وانمود مي شد كه برخي از فريب خوردگان فكر مي كردند كه آلترناتيو ايران در خارج همين گروه ها هستند، اما اكنون پس از 10سال از راه اندازي اين تلويزيون ها وتلاش هر روز آنها براي برگزاري تجمعات 10نفره و نمايش تماشاگران آنان به عنوان فعال ضد ايران اين ابهت پوشالي را برباد داده است.
5) مردم ما هم تمام توان، نيرو، قدرت، فكر و طرح هاي نو و توسعه بخش اين گروه هاي فراري را در تفسيرها و تحليل هايشان ديده اند و آن ها با پاي خود بر يك بلندي رفته اند و صدا زده اند كه ما هيچ نيستيم و توان و بضاعت اندك خود را با تمام قدرت فرياد زده اند.
6) آنها در تلويزيون هاي خود با تبليغ عتيقه جاتي كه از ايران به يغما برده اند و تبديل اين تلويزيون ها به حراجي هايي جهاني نشان داده اند كه لياقت ادعاي ملي گرايي و ايران دوستي را ندارند.
7) عدم اقبال مردم به اين رسانه ها سبب شده است كه برخي از افراد و گروه هاي داخلي كه تلاش داشتند اقدام به راه اندازي تلويزيون هاي منتقد نظام بكنند نيز در رفتار خود تجديدنظر كنند.
8) خبرها و تحليل هاي ساختگي و غيرواقعي آنها اعتماد مردم را به رسانه هاي خودي افزايش داده است به گونه اي كه طبق جديدترين نظرسنجي ها، بيش از 80درصد جمعيت كشور اخبار خود را از رسانه ملي دريافت مي كنند و مابقي از رسانه هاي نوشتاري و مكتوب، زيرا آن رسانه ها فضايي كه از ايران ترسيم مي كنند و تصويري كه از ايران در ذهن خود دارند مربوط به 30سال قبل است. چه كسي مي توانست چنين خدمتي به رسانه ملي بكند، امروز رسانه ملي نسبت به 10سال قبل بسيار قدرتمندتر شده است.
يکشنبه 22 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]