واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: مظلومان در ميان - عباس عبدي
چندي قبل در جلسهاي گفتم كه هم بايد عمل شود و يكي از دوستان پرسيد كه چگونه ميتواند باشد؛ ظاهراً پرسش درستي است.اما در واقعيت زندگي چنين تركيب نامتجانسي را ميتوان ديد. براي نمونه، حمله تجاوزكارانه به يك كشور، عملي ظالمانه و جنايتكارانه محسوب ميشود. اين كار برخلاف قواعد شناخته شده بينالمللي است و جامعه جهاني آن را محكوم ميكند اما هنگامي كه با چنين رويدادي مواجه شويم، باز هم بايد قواعد جنگي را رعايت كنيم.
حقوق اسرا و غيرنظاميان، عدم استفاده از سلاحهاي ممنوعه و... جزو اين قواعد است. فرض كنيد كه در شرايط خاصي طرف جنايتكار پا را فراتر ميگذارد و مثلاً بمباران شيميايي را هم به اجرا ميگذارد. گرچه اين جنايتي ديگر و نيز بدتر از اصل حمله است، اما باز هم در عرف سياسي قابل پيشبيني و محتمل است.
حال فرض كنيد كه اين حمله عليه زنان و كودكان حتي اتباع كشور خود باشد، اين كار در هيچ منطق و عرف سياسي پذيرفتني نيست. اگر حمله صدام به ايران و حتي به كارگيري سلاح شيميايي قابل پيشبيني بود، اما حمله شيميايي به مردم كرد حلبچه و نابودي لحظهاي آنان با هيچ عرف و منطق ظالمانهاي هم قابل هضم نيست.
در واقع بهتر بود ميگفتم اگر هم ميخواهد انجام شود، حداقل در چارچوب باشد. در واقع شكستن حريم عرف، آثار و عوارض سوئي بر جامعه دارد.
همه ما روزانه اخبار قتلهاي متعددي را ميخوانيم، همه آنها هم از يك منظر و ديدگاه اصلي، شبيه هم هستند.
يك يا چند نفر به دست ديگران كشته ميشوند، و همه هم ظاهراً و كمابيش يك مجازات دارند، اما همه ميدانيم كه احساسات ما در مقابل اين قتلها كاملاً متفاوت است، در برخي موارد حسي برانگيخته نميشود.
در بسياري از موارد ناراحت ميشويم، در موارد معدودي ممكن است برخي از افراد با قاتل همدردي هم بنمايند و در مواردي ممكن است چنان برانگيخته شويم كه گريه كنيم در حالي كه در همه آنها يك فعل مجرمانه واقع شده و يك نفر هم كشته شده است.
اين تفاوت احساس در تعرضي است كه آن عمل مجرمانه عليه عرف و احساسات عمومي انجام ميدهد. اين مقدمه طولاني را گفتم تا به قضيه توفان ميانمار بپردازم. توفاني كه هزاران نفر را به كشتن داد و صدها هزار نفر هم در فلاكت و بدبختي قرار گرفتند و از آن سو يك حكومت فاسد و نظامي و غير كارآمد و دزد قرار دارد كه اموال مردم فقير آنجا را صرف طلا و جواهرات عروسي دختران و خوشگذراني حكامش ميكند.
وجود چنين حكومتهايي چيز غريبي نيست، در گوشه و كنار دنيا ميتوان به وفور آنها را يافت، اما ظلم اين حكومت هنگامي كه حتي مانع كمكرساني مستقيم جهاني به مردم ميشود و حتي اموال و كمكهاي اهدايي را ميان سربازان خود تقسيم ميكند و خود نيز عملي جدي براي نجات مردم از بدبختي انجام نميدهد و حتي اگر بخواهد هم نميتواند، چنين ظلمي خارج از حيطه بديهيترين اصول مرسوم در جامعه جهاني است و قباحت آن چيزي كمتر از بمباران شيميايي مردم بيدفاع نيست.
ما بايد ياد بگيريم كه جهان فقط به خاورميانه، محدود نمي شود و ظلم هم منحصر به چند كشور معين شده نيست.
اگر انسانيت مقدم بر هرگونه تعلقات ديگر است، بايد با همه انسانها به ويژه آنان كه بيش از ديگران در معرض ستم و ظلم قرار دارند همدردي و همدلي كرد، اين همدردي فقط نياز مردم تحت ظلم و ستم نيست، بلكه مردمي هم كه با ديگران همدردي ميكنند و دولتي هم كه در كنار جامعه جهاني عليه اين مظالم واكنش نشان ميدهد، نيازمند چنين كاري هستند زيرا تنها مردم و حكومتهايي كه در برابر ظلم بيتفاوت هستند، از كنار وقايع مشابه عبور ميكنند، گويي شتر ديدي، نديدي.
متأسفانه در پس اين سكوتهاي دولتي نوعي تبادل رأي در مجامع بينالمللي يا منطقهاي نهفته است. اگر چيزي را براي خود نميپسنديم، حتماً بايد براي ديگران هم نپسنديم و برعكس. ظلمي كه امروز بر مردم برخي كشورها از جمله ميانمار ميرود، شايسته مسكوت گذاشتن نيست، حتي اگر قرابتهاي نژادي، مذهبي و منطقهاي ما با آنان كم باشد. در ميانمار بيش از آن كه با يك حادثه طبيعي مواجه باشيم با يك جنايت سازمانيافته مواجهيم.
اگر در برابر سونامي سال گذشته واكنش نشان داديم در برابر اين رويداد بايد حساسيت بيشتري به خرج دهيم.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
يکشنبه 5 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]