محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830655810
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره)
خبرگزاري فارس: پس از ماجراي تصويبنامهي لايحهي انجمنهاي ايالتي و ولايتي در سال 1341، دو هيئت مذهبي از كسبه و تجار بازار تهران كه از آغاز نهضت نوپاي اسلامي به رهبري آيتالله خميني در حوادث و وقايع آن حضور و فعاليت داشتند و ضرر جدايي را احساس كرده بودند، تصميم گرفتند با يكديگر ائتلاف كنند.
پس از ماجراي تصويبنامهي لايحهي انجمنهاي ايالتي و ولايتي در سال 1341، دو هيئت مذهبي از كسبه و تجار بازار تهران كه از آغاز نهضت نوپاي اسلامي به رهبري آيتالله خميني در حوادث و وقايع آن حضور و فعاليت داشتند و ضرر جدايي را احساس كرده بودند، تصميم گرفتند با يكديگر ائتلاف كنند. سپس يكي ديگر از هيئتهاي فعال بازار را نيز مطلع و در ائتلاف خود سهيم كردند. آنها پس از ائتلاف، در يكي از ملاقاتهاي مردمي با امام، ماجراي ائتلاف خود را به اطلاع وي رساندند و ايشان نيز ائتلافشان را تأييد كرد. (1)
ائتلافكنندگان كه بعدها به «هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي» معروف شدند، هيئت مسجد امينالدوله، مسجد شيخ علي، و اصفهانيها در بازار تهران بودند.
هيأت مسجد امينالدوله، از كسبه و تجار بازار تهران و شاگردان آنها تشكيل ميشد كه به دلايل متفاوت، تحصيل علوم جديد را در مراحل ابتدايي رها كرده و در بازار تهران به كار پرداخته و شبها پس از پايان كار، به تحصيل علوم ديني نزد شيخ حسين زاهد ومرحوم آيتالله شيخ عبدالكريم حقشناس در مسجد امينالدوله ميپرداختند.
در ميان شاگردان اين دو، عدهاي مانند حبيبالله عسگراولادي، ابوالفضل توكلي بينا و حبيبالله شفيق با يكديگر آشنا شدند و بعدها مهدي عراقي نيز به آنها پيوست. مهدي عراقي، در جمعيت فدائيان اسلام سابقهي فعاليت داشت و تحت تعقيب قرار گرفته و به زندان نيز رفته بود و نيروهاي امنيتي، او را به عنوان مبارزي فعال ميشناختند.
اين چهار تن، پس از سال 1333 كه حوادث سياسي، نيروهاي مخلص را نااميد كرده بود، تصميم گرفتند هيئتي مذهبي تأسيس كنند و به فعاليت فرهنگي- اجتماعي بپردازند. لذا به قرآن تفأل زدند و آيهي« و الله يؤيد بنصره من يشاء»(2) آمد و براساس آن خود را «هيأت مؤيد» نام گذاشتند و تا سال 1339 به فعاليت پرداختند.
طلوع نهضت اسلامي به رهبري آيتالله خميني و دعوت از هيئتهاي مذهبي جهت ارتباط با وي، باعث ارتباط اين هيئت با او شد. آنان در ايام فعاليت در مسجد امينالدوله و همچنين فعاليت اقتصادي در بازار، با هيئتي ديگر به نام «هيئت مسجد شيخ علي» به رهبري صادق اماني، از كسبهي بازار تهران آشنا شده بودند.
حاج صادق و يارانش از آغاز دههي بيست، در جامعهي تعليمات اسلامي به رهبري شيخ عباسعلي قرائتي سبزواري، معروف به اسلامي، و سپس با تأسيس گروه شيعيان در اواخر دههي بيست، به فعاليت مذهبي پرداختند. حاج صادق اماني، مسجد كوچكي را در بازار تهران به نام «مسجد شيخ علي»، پايگاه فعاليت و مبارزه ساخته بود. اعضاي اصلي اين هيئت، حاج صادق اماني، حاج حسين رحماني، اسدالله لاجوردي و صادق اسلامي بودند كه با حوادث سياسي اين دوران آشنا و در كنار حاج صادق به فعاليت در اين پايگاه ميپرداختند. با طلوع نهضت اسلامي، اين گروه نيز با آيتالله خميني آشنا و به ارتباط با او ادامه داد. پس از مدتي فعاليت و آشنايي با هيئت مسجد امينالدوله، اين دو گروه، تصميم به ائتلاف گرفته و با گروه سومي كه در بازار تهران به «هيئت اصفهانيها» معروف و آنها نيز با آيتالله خميني ارتباط داشتند، آشنا شدند و آنها را به ائتلاف با خود دعوت كردند. اعضاي اصلي اين هيئت، عزتالله خليلي، مهدي بهادران، ميرفندرسكي و علي حبيباللهيان بودند.
پس از جريان انجمنهاي ايالتي و ولايتي در سال 1341، امام فردي را از قم به تهران فرستاد تا مجامع و هيئتهاي ديني را به تماس مرتب و منظم با قم، ترغيب و دعوت نمايد. پس از آن، در دعوتي عام، با سخنراني در جمعشان، آنها را به رفتار رژيم در برابر قوانين اسلام متوجه ساخت. حبيبالله عسگراولادي كه در اين جمع حضور داشته است دربارهي آن ميگويد:
«بعضي از برادران در اين مرحله، زودتر از ما خدمت(امام خميني) رسيده و خدماتي را آغاز كرده بودند. منجمله، همين تلگرافها را چاپ و تكثير ميكردند. تعداد اندكي از برادرانمان از جمله شهيد صادق اماني (و گروه او)، از قبل با امام رابطه داشتند و بيشتر اعلاميهها و تلگرافات توسط ايشان به دست ما ميرسيد.
امام، اولين بار پس از جريان انجمنهاي ايالتي و ولايتي، در يك دعوت عام ما را به قم دعوت كرد. دعوت به اين شكل بود كه در شبي كه در يكي از جلسات درس تفسير قرآن شركت كرده بوديم، شخصي از قم به تهران آمده و پيامي از سوي مراجع و امام داشت. پيام اين بود كه: من از منزل مراجع، بهويژه حاج آقا روحالله خميني ميآيم. ايشان فرمودهاند فاصلهي تهران تا قم كمتر از 5 ساعت وقت ميخواهد و هزينهي رفت و برگشت كمتر از 10 تومان است. چرا شما در شرايط استثنايي كنوني، تماستان با قم مرتب و منظم نيست؟ ممكن است شما مطالبي در تهران داشته باشيد و ما از آن بياطلاع باشيم و ممكن است ما در قم اطلاعاتي داشته باشيم كه به دست شما نرسد. شخص حامل پيام گفت: «من بايد اين پيام را به بقيهي مجامع و هيئتهاي ديني برسانم تا آنها هم مطلع شوند.» شخص حامل پيام خداحافظي كرد و رفت. ولي من تا آخر جلسه هيچ نفهميدم كه چه گذشت. تمام ذهنم به دنبال اين رفت كه چرا از روزي كه ايشان مبارزه را شروع كرده و ما هم گاهگاه به قم ميرفتيم و وظايف محوله را انجام ميداديم، چرا پس از آن ارتباط منظمي را برقرار نكرديم. پس از تفسير، با برادران قرار گذاشتيم در اولين جمعه، خدمت ايشان برسيم. در اين سفر من از طرف برادران مأمور شدم كه به نمايندگي از گروه خودمان مطالبي را خدمت امام عرض كنم. هنگامي كه در حضور امام دهان باز كردم تا شروع به سخن نمايم، ناگهان نگاه ايشان به طرف من برگشت و من تمام مطالبي كه در ذهنم بود و ميخواستم عنوان كنم يكباره در اثر نگاه ايشان فراموش كردم و نتوانستم چيزي بگويم. پس از لحظهاي مكث كه امام متوجه حالت من شده بود، خودشان شروع به صحبت كردند و فرمودند: «گويا آقايان كه از تهران تشريف آوردهايد به دنبال دعوتي ميباشد كه از هيئتها و گروهها به عمل آمده است. فكر ميكنم لازم باشد من هم سؤالات را مطرح كنم و اين سؤالات را دقت كنيد.
اولين سؤال اينكه، مگر امر به معروف و نهي از منكر و جهاد جزو فروع دين نيست؟ چطور اين فروع از فروع دين در رسالههاي علميه وجود ندارد؟ دقت كنيد اين از چه زماني برداشته شده؟ و چرا برداشته شده و چه كساني برداشتهاند؟» بعد فرمودند: «بايد متوجه باشيم براي اجراي امر به معروف و نهي از منكر بايد قدرت فرمان باشد، قدرت بازداشتن باشد. امر به معروف با خواهش به معروف، فرق دارد. نهي از منكر با خواهش به نهي از منكر تفاوت دارد. معناي واقعي امر به معروف و نهي از منكر اين است كه ملت اسلام، قدرتي پديد آورده باشد كه اين قدرت به معروف، فرمان دهد و با قدرت، از منكر، جلوگيري به عمل آورد.» سپس فرمودند: «حالا كه اين توضيح را شنيديد، برويد و ببينيد امر به معروف واقعي، به ضرر چه كساني بوده و چه كساني از آن ضرر ميديدند كه ملت اسلام قدرت آمره و قدرت ناهيه داشته باشد. از همينجا ميتوانيد بفهميد كه چه دسيسههايي به كار رفته كه رسالههاي علميهي ما منهاي اين مسائل باشد.»
در طول يك هفته چندين جلسه روي اين سخنان بحث كرديم و سرانجام با اين معيارها نتوانستيم گذشتههايمان را امضا كنيم. در صورتيكه قبلاً از گذشتهمان خيلي راضي بوديم.
هفتهي بعد حدود بيست و هفت و هشت نفري خدمت ايشان رفتيم. باز در اين جلسه، مسائلي پيش آمد. درس اوّل را در مسائل سياسيـ اجتماعي به ما گفتند. سومين جلسهاي كه ما به خدمت امام رسيديم درست در تاريخي بود كه اسدالله علم (نخستوزير) پس از يك مدت كوتاهي، كه به تعبير امام آزمايشهايشان تمام شد، مجدداً اعلام كرد كه تصويبنامهي انجمنهاي ايالتي و ولايتي به قوّت خودش باقي است و عمل ميشود و در ضمن آن، يكي دو جريان كه در قم و مشهد و ديگر شهرها به وجود آمده بود، كوبيده بودند و امام طي اعلاميهاي، از مسلمانان درخواست كمك نموده بودند كه به اعلاميهي استنصار معروف شد.»
در پاسخ به اعلاميهي استنصار آيتالله خميني، ابوالفضل توكليبينا به همراه سيد محمود محتشميپور، كسبهي بازار تهران را راضي كردند و به ديدار امام بردند. وي در اينباره ميگويد:
«شايد اولين جرقهاي كه جاذبهي امام در تهران و شهرستانها زد [و] مردم را بيشتر جذب كرد، اعلاميهاي به نام اعلاميهي استنصار [بود]. اعلاميهي فوقالعادهاي بود. از مردم طلب استنصار شده بود. علما و فقهاي موجود، به شاه، تلگراف زدند. شاه تلگراف (آنان) را به دولت احاله كرد. دولت، جواب همه را داد الاّ [جواب] امام را. ديدند امام لبهي تيز كارد را روي شخص شاه [گذاشته]؛ [ديدند] كه آن زبان، زبان اسلام و قوي و نيرومند است. متوحش شده بودند و پاسخي به ايشان ندادند. ميخواستند ايشان را منزوي كنند.
يادم هست كه اعلاميهي استنصار كه آمد و در تهران و شهرستانها توزيع شد، اكثراً، هر كس را كه ميديدي، خصوصاً جوانها، ميگفتند فقيه و زعيمي كه ميتواند زعامت جامعهي مسلمين را به عهده بگيرد، حاج آقا روحالله است.
بعد از آن اعلاميهي استنصار، ما فكر كرديم حركتي را انجام [بدهيم] خصوصاً بنده اين را با آقاي حاج سيد محمود محتشميپور كه آن روزها او هم در بازار حضرتي بود، [در ميان گذاشتم و] گفتم: «اين اعلاميه را ميبيني. اين طلب استنصار از مردم است. بايد حركتي بكنيم كه مردم را به سوي ايشان متوجه كنيم.» گفت: «پيشنهاد شما چيست؟» گفتم: «تجار و كسبهي بازار حضرتي از موقعيت بالايي برخوردارند. ما همهي اينها را به عنوان يك حركت جمعي به قم ببريم.» ايشان گفت: «اين [كار] پول ميخواهد. خرج دارد.» گفتم: «خرجش را يك چيزي [از خودشان] ميگيريم. يك چيزي هم [خودمان] ميدهيم.» قبول كرد كه نصف هزينه را ايشان بدهد.
تعدادي ماشين اجاره كرديم و با تجار و كسبهي آن منطقه نيز صحبت كرديم كه نفري ده تومان از شما ميگيريم. و شما را به ديدار علما در قم ميبريم. نامنويسي كردند. چند ماشين بزرگ شد».(3)
قبل از اين نيز، توكلي، زمينهي آشنايي مهدي عراقي با امام را فراهم كرده بود. وي در اينباره ميگويد:
«اولين روزي كه امام اعلاميه دادند، راجع به انجمنهاي ايالتي و ولايتي، براي اولين بار به شهيد عراقي گفتم: «پنج شنبه شب ميخواهم شما را ببرم بعضي آقايان را ملاقات كني. آقاي خميني را ملاقات كني.» وقتي ايشان را به قم بردم [در] همان منزل كوچكي كه امام داشت، خدمت ايشان رفتيم. عدهاي از تهران آمده بودند و درخواست ميكردند كه تكليف ما چيست. امام ميفرمودند كه اين رژيم، نيات پليدي دارد و تا حالا اگر كاري نكرده به خاطر آن يكپارچگي مرجعيت آيتالله بروجردي بود و الان موقعيت را مناسب ديده و اين طرح را ميخواهد پياده كند. بنا دارد الغاي مذهب بكند. شما اوّل وظيفهتان اين است كه مردم را به مسائل روز و مسائلي كه پيش آمده، آگاه بكنيد. اين مسئله، مسئلهي مبهمي بود. اولين چيزي كه امام اشاره ميكنند، همين مسئلهي آگاهي مردم است. از آنجا كه به تهران آمديم، مرحوم عراقي با آن همه يأسي كه داشتند گفتند: «اين همان چيزي است كه ميخواستيم».
حبيبالله عسگراولادي در اينباره ميگويد:
«حضرت امام استنصار كه فرمودند، از هيئتهاي ديگر مستقيماً حركت كرده بودند و با ايشان در ارتباط بودند. با فاصلهي كمي از اسلامشناسان برجستهي همراه خودشان در استانها و شهرستانها هم همين كار را كرده بودند. در يك جمعهاي خدمت ايشان رفتيم. بنده و آقاي شفيق [به عنوان] دو نماينده در جمع رسيديم. وقتي فرمايشات ايشان تمام شد، اجازه گرفتيم بيرون بياييم. امام فرمودند در آن اتاق بمانيد. در آن اتاق رفتيم. ديديم چند نفر از برادراني كه آنها را ميشناسيم آنجا هستند. با فاصلهاي چند نفر ديگر آمدند و امام تشريف آوردند.
فرمودند: «آنجوري كه من راجع به شما شناخت دارم، شما همه براي خدا كار ميكنيد. همه به قيامت معتقديد. همه به نبوت و امامت معتقديد. همه براي عظمت اسلام، همه براي عزت مسلمين كار ميكنيد. چرا پراكنده باشيد؟ مجزا باشيد؟ چرا با هم كار نكنيد؟» و توصيههايي فرمودند. امّا براي اغلب شنوندگان، مشكل بود كه به هم اعتماد كنند. در ابتدا [به صورت] آزمايشي با هيئتهاي ديگر جلسه گذاشتيم. حدوداً شايد دوازده هيئت و بعداً اين مجموعه به بيست و هفت، بيست و هشت هيئت رسيد. پس از اينكه كار را شروع كرديم، به فكر اين افتاديم كه با دوازده هيئت، يك شوراي مركزي تشكيل دهيم. و چهار نفر را در ارتباط با مرجع تقليدمان نماينده كنيم. شهيد عراقي، حاج ابوالفضل توكلي، حبيبالله شفيق و بنده.
گفتيم ما الآن نميتوانيم حزب باشيم. بايد ويژگيهاي يك حزب را بيابيم. بهتر است كه اسم جبهه روي خودمان بگذاريم: «جبههي مسلمانان آزاده». اولين تجمعي كه دور هم جمع شديم با دوازده هيئت به نام «جبههي مسلمانان آزاده» [بود]. اولين اعلاميه را صادر كرديم. بعد از مقداري فعاليت، قسمتي از يك اعلاميهي امام را برداشته و به نام «جبههي مسلمانان آزاده» موضعگيري كرديم. [پس از آن] ديديم اعلاميهي جبههي مسلمانان آزادهي شعبهي تجريش منتشر شد. در صورتي كه ما چنين چيزي نداشتيم. اعلاميهي جبههي مسلمانان آزادهي شعبهي سيمتري و چند جبههي مسلمانان آزاده، بدون اينكه با ما ارتباط داشته باشند، همين اعلاميهي [ما را] برداشتند تكثير كردند. تعدادي از مجموعهي اينها را از يك هيئت و مسجد دستگير [كردند] و بردند. اينها در مدتي كه در بازداشت بودند تا بازجويي شوند، يكديگر را شناختند كه جبههي مسلمانان تجريش چه كساني هستند، جبههي مسلمانان سيمتري چه كساني هستند.
اينها به بيست و هفت و بيست و هشت و بيست و نه هيئت به نام جبههي مسلمانان آزاده رسيدند و مورد تأييد امام هم بودند.
يك روز ما چهار نفر (عسگري، توكلي، شفيق، عراقي) ديدن حضرت امام رفتيم. حضرت امام پس از اينكه صحبت عمومي تمام شد، فرمودند آن اتاق بمانيم. در آن اتاق رفتيم. متوجه شديم كه از سه گروه ديگر برادران، آنجا هستند و امام تشريف آوردند و فرمودند: «همينطور كه جلوتر به شما گفتم، اينبار هم ميگويم شما با هم كار كنيد.» از اين سه گروه، يك گروهش كه در اين ائتلاف قرار گرفت، نيامد. حضرت امام فرمودند با هم كار كنيد و ما آمديم سه گروه دور هم نشستيم و توانستيم يك شوراي دوازده نفري تشكيل بدهيم و به حضرت امام هم اعلام كنيم كه چهار نفر از دوازده نفر، رابط با شما هستند كه بنده و شهيد عراقي، توكلي و شفيق، رابط اين ائتلاف اسلامي در بين هيئتها با امام شديم. در اينجا، ديگر، هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي شديم ولي هيچ نامگذاري براي خودمان نكرديم، تا روز سيزده آبان كه بين ما اختلاف افتاد. در اين شرايط نمايندگان حضرت امام از روحانيت در درون مؤتلفهي اسلامي مشخص شد. مؤتله در موضعي قرار گرفت كه لازمهي آن يك اساسنامه بود و همين بزرگان توسط شهيد باهنر، اين اساسنامه را فراهم كردند. براي اينكه نياز داخلي حوزهها را از نظر معارف برآورده كنيم، استدعا كرديم بحث «انسان و سرنوشت»، كه شهيد مطهري فرموده بودند، جزوه شود و توسط شهيد باهنر تدريس شود».(4)
پس از تأكيد امام به همكاري هيئتهاي ائتلافي، آنها در مدت يك ماه جلساتي تشكيل دادند و طرح اوليهي تشكيلات خود را تهيه كردند. ابوالفضل توكليبينا كه در ملاقات با امام حضور داشته است در اينباره ميگويد:
«قبل از تبعيد امام در سال 1343، يك شب امام از ما دعوت كردند، از بنده و آقاي عسگراولادي و آقاي عراقي. رفتيم قم. گاهي كارهايي داشتند؛ اطلاع ميدادند. وقتي كه شب به قم رفتيم، ديديم دوستان ديگر هم هستند. دو گروه ديگر هم كه مبارزه ميكردند آنها هم حضور داشتند. گروه مسجد شيخ علي و بچههاي پل سيمان (اصفهانيها). بعد امام رو كردند و فرمودند: «اين عجيب نيست كه سه گروه مسلمان داراي يك هدف جدا از هم كار كنند؟ شما مؤمن هستيد، داراي يك هدف هستيد، برويد يكي بشويد، با هم باشيد.»
آمديم نزديك به يك ماهي جلسه تشكيل داديم. نهايتاً به اين نتيجه رسيديم كه از هر گروهي چهار نفر انتخاب شود كه شوراي مركزي دوازده نفره از سه گروه تشكيل شود و ائتلاف كنيم».
شوراي مركزي تشكيل و چگونگي عضوگيري و فعاليت اعضا مشخص شد. حبيبالله شفيق از اعضاي شوراي مركزي در اينباره ميگويد:
«از گروه ما [مسجد امينالدوله]: آقاي عسگراولادي، توكلي بينا، مهدي عراقي، بنده. مسجد شيخ علي: صادق اماني، صادق اسلامي، اسدالله لاجوردي، حسين رحماني. اصفهانيها: ميرمحمّد صادقي، ميرفندرسكي، بهادران، عزتالله خليلي.
بعد بناشد كه اين شوراي مركزي، هيئتهاي ده نفره داشته باشند كه بعد رابطين آنها يك مركزيت داشته باشند. ده نفر كه ميشدند، هيئت رابطين را تشكيل ميدادند. آن وقت از رابطين يك نفر رابط با شوراي مركزي بود. ما در آن موقع در مناطق مختلف تهران تعداد زيادي جلسات داشتيم كه اين جلسات، جلسات ده نفره [نام داشتند]. دوستاني كه با هم آشنا بودند، دور هم جمع ميشدند تا ده نفر ميشدند و اينها از بين خودشان يك رابط داشتند؛ يا يك رابط از قبل تشكيل ميشد و اين ده نفر را تشكيل ميداد.
بعد، جلسات هفتگي داشتند. ارتباط اينها با رابطشان بود كه مسائلي را كه بايد از بالا، يعني از نظر تشكيلاتي به اينها برسد، اطلاع ميدادند و همچنين اطلاعاتي را كه در جامعه بود و به وسيلهي ده نفر جمعآوري ميشد، در آن جلسه گفته ميشد، رابط ميگرفت و به بخش بالاتر از خودش ارجاع ميداد. دوباره [وقتي كه تعداد] رابطين به ده تا ميرسيد، [يك جلسهي ده نفره] تشكيل ميدادند. هر جلسه، ده نفر، كه نتيجتاً مجموع آن به صد نفر ميرسيد، دوباره يك نفر انتخاب ميشد؛ ميرفت در جلسهي رابطين ديگر كه رابط بالاتر باشد. نتيجتاً اينها به شكل ده نفر، ده نفر [بودند]. همهي تشكيلات ده نفره بود و حتي آن رابطين هم ده نفر [بودند] و نهايتاً ميرسيد به شوراي مركزي كه دوازده نفر بودند و ارتباطات منظم هفتگي تشكيل ميشد. مركزيت اين جلسات، مركز تهران، بازار بود و محدودهي بازار و كوچهي غريبان و گذر لوطي صالح و پامنار و امامزاده يحيي. بخش شرق تهران: خيابان خراسان و شهباز (هفده شهريور كنوني) و ميدان خراسان، ميدان فوزيه (امام حسين)، ميدان ثريا و خيابانهاي اطراف. بخش جنوب تهران: خيابان ري. غرب تهران: اميريه، سلسبيل. يعني نهايتاً همهي مناطق تهران را شامل ميشد. تشكيلات مؤتلفه به اين صورت شكل گرفت و تا زمان ترور حسنعلي منصور به پيش رفت».
شوراي مركزي در رأس سازمان بود و سازمان مالي و سازمان تبليغات و انتشارات زير نظر آن فعاليت ميكرد. وظيفهي سازمان مالي، جمع آوري كمكهاي مالي از دوستان و آشنايان بود. رابطي نيز براي ارتباط با مراجع قم تعيين شده بود كه اخبار مجالس تهران را به اطلاع آنها رسانيده و مسائل شرعي را سؤال ميكرد. صادق اسلامي دربارهي چگونگي فعاليت آنها ميگويد:
«قرار بر اين شد كه از هر هيئتي دو نفر در سازمان مركزي و يك نفر در سازمان مالي و يك نفر در سازمان تبليغات و انتشارات شركت كند و هر دسته كوشش كند از كمكهاي مالي دوستان [و] آشنايان خود استفاده كند؛ وظيفهي خود بداند هر گونه خدمت لازم را انجام دهد. اين هيئت كه البته تازه تأسيس شده [بود] و كارهاي مقدماتي خود را نجام ميداد، براي اجراي مواد مرامنامهي خود، كه اولين و مهمترين مادهي آن بهتر شناختن اسلام بوده است، اولين اقدام خويشتن را در اصلاح عقيده به اصول دين اسلام برداشت و شايد حدود يك سال پيش [1342] اين هيئت تشكيل گرديد.
بنده، آقاي مدرسي، لاجوردي، عراقي، صادق اماني، ميرفندرسكي، خليلي، بهادران، شفيق، عسگراولادي، توكلي، عراقي، رحماني و حبيباللهيان در جلسات اوليه شركت داشتيم.
وجوه دريافتي، توسط آقاي رحماني، حبيباللهيان و شفيق نزد آقاي شفيق جمعآوري ميشد. در حقيقت هر سه نفر وصول ميكردند. ولي صندوقدار آقاي شفيق بوده است و مخارج پس از تصويب دوازده نفر توسط آقاي شفيق پرداخت ميشد.
براي ارتباط با قم، شخص معيني نبود و داوطلبانه انجام ميشد؛ ولي معمولاً بيشتر آقاي عسگراولادي ارتباط داشتهاند و مراجعات هم معمولاً براي كسب اجازه يا تكليف بود كه به آقايان مراجع قم، حضرت آيتالله خميني، شريعتمداري، و نجفي [و] گلپايگاني مراجعه [ميشد] و مطلب آنها فقط مطالب شرعي بود و احياناً اخبار مجالس تهران و كيفيت آن به اطلاع آقايان مراجع مذكور ميرسيد. معمولاً نمايندهاي كه به قم ميرفت و اغلب آقاي عسگراولادي بود، اعلاميهي چاپ شده را هم با خود ميآورد و البته ابتدا با آقاي خميني تماس ميگرفت (نه هميشه) و بعد آقاي شريعتمداري و بعد آقاي نجفي و بعد گلپايگاني».
پس از قتل حسنعلي منصور (نخستوزير) در بهمن 1343، كه اعضاي شوراي مركزي مؤتلفهي اسلامي دستگير شدند، براي اولين بار، بازجوهاي ساواك از آنها خواستند، نمودار تشكيلاتي هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي را رسم كنند. صادق اسلامي در بازجويي 13 اسفند 1343 خود، در پاسخ به سؤال بازجو كه از وي خواست، «نمودار كامل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي و اسامي افراد هر گروه را به طور كامل بنويسيد نموداري رسم كرد كه در آن:
1- حبيباللهيان، خليلي، بهادران، ميرفندرسكي؛ 2- شفيق، توكلي، عراقي، عسگري؛ 3- مدرسي، لاجوردي، اسلامي، صادق اماني؛ 4- رحماني، عبدالله مهديان، رضا خاكسار، جعفر، هيئت مؤسسين مؤتلفهي اسلامي بودند. از ميان آنها، سازمان مالي از رحماني، حبيباللهيان، شفيق، سازمان مركزي تصميمات از صادق اماني، اسدالله لاجوردي، عسگري، عراقي، ميرفندرسكي و بهادران و سازمان تبليغات، از اسلامي، خليلي، توكلي، تشكيل ميشد.
پس از مشخص شدن اعضاي شوراي مركزي، تصميم گرفته شد يك شوراي روحانيت نيز در تشكيلات مؤتلفه ايجاد شود؛ لذا پس از مشورت با امام، قرار شد پنج تن از روحانيون را انتخاب و جهت تأييد به ايشان معرفي كنند. حبيبالله عسگراولادي چگونگي تشكيل اين شورا را اين چنين روايت ميكند:
«در شوراي مركزي هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي كه دوازده نفر بوديم در اينباره صحبت كرديم كه خدمت امام عرض كنيم كه ما نميتوانيم اتكايي كه به شما داريم به پيوست مراجع ديگر در قم داشته باشيم. ما بيست و پنج نفر از علماي شناخته شده را در نظر ميگيريم و پيشنهاد ما اين است كه از بين اينها شما يا ما، پنج نفر را انتخاب كنيد. فرمودند: خودتان برويد انتخاب كنيد و بياييد بگوييد. ما آمديم و از بين صد نفر، بيست و پنج نفر و از بين بيست و پنج نفر، آيتالله مطهري، آيتالله بهشتي، آيتالله انواري، آقاي مولايي و گلزادهي غفوري را انتخاب كرديم و به خدمت ايشان رفتيم. ايشان راجع به سه تا صحبت كردند: «من به آقاي بهشتي و آقاي مطهري ارادت دارم. آقاي انواري را هم ميشناسم و قبول دارم. اگر به من دسترسي نداشتيد، به اين آقايان مراجعه كنيد، اگر مطلبي را گفتند شما ترديد نكنيد و عمل كنيد. امّا هرگاه به من دسترسي داشتيد به خودم مراجعه كنيد.» البته جلسات بيشتر پنج نفر بودند. چهار نفر از ما انتخاب شده بوديم كه در جمع اينها ميرفتيم... بيشتر دو تا ميآمدند؛ آقاي مطهري و بهشتي شركت ميكردند گاهي هم آقاي انواري».
پس از مشخص شدن شوراي روحانيت، متن زير به عنوان اساسنامهي مؤتلفه توسط «شهيد بهشتي نوشته» شد، و توسط شهيد صادق اسلامي، آقاي شفيق و شهيد باهنر تنظيم و بعد تصويب شد.»(5)
«بسمالله الرحمن الرحيم
اللهـم لك الحمد و إليك الرجاء و منك التوفيق. صلّ اللهم علي رسولك الهـادي إلي سبيلك و الائمّـه الهداه من ولده و علي آله و اصحـابه
اللهـم انّا نعتصـم بحبل وليّك القائم المؤمّل و العدل المنتظـر الذي امرتنا بولايته و نصره
ما مردم مسلمان به حكم اعتقادي راسخ كه نسبت به آئين مقدّس آسماني اسلام داريم سلامت روحي و جسمي و سعادت مادي و معنوي خود و زن و فرزندان و جامعه و ملّت خود را در پيروي اسلام و عمل به تعاليم سعادتبخش آن ميدانيم. ما و بسياري از مردم ديگر به هدايت فطري خود اين حقيقت اجمالاً دريافتهايم كه آرامش دروني و آسايش فردي و امنيّت اجتماعي و ترقّي و تعاليم مادي و معنوي بشر، تنها از يك راه تأمين ميشود، آن هم راه خداست. در اين راه است كه همه ميدانند با اطمينانِ خاطر قدم بگذارند، از هر نوع گذشت و فداكاري استقبال كنند و هميشه و در هر حال از نشاطي الهي كه در پرتو فروغ ايمان، جسم و جان آنها حياتي جاويد ميبخشد، بهرهمند شوند.
اين ايمان راسخ به راهي كه به سوي خوشبختي انتخاب كردهايم، ما را بر آن داشته كه براي:
1- بهتر شناختن تعاليم حياتبخش اسلام و وظايف فردي و اجتماعي كه هر فرد مسلمان به عهده دارد؛
2- بهتر شناساندن آن به ديگران؛
3- بهتر عمل كردن به آن؛
4- انتخاب كردن راهي روشن و عملي براي به وجود آوردن يك جامعهي نمونهي اسلامي كه در عين پاكي، برّنده و متحرّك و فعّال باشد.
به كمك هم بشتابيم و با تمركز نيروهاي علمي و فكري انساني و مالي همهي كساني كه در اين هدفهاي مقدّس با ما شركت دارند، قدمهاي سريع و مؤثري به سوي تحقق اين آرزوهاي خداپسندانه برداريم.
هماكنون بسياري از افراد باايمان و جدي روشن، جلسات هفتگي دين دارند كه دور هم جمع ميشوند و قرآن ميخوانند، به تعاليم قرآن آشنا ميشوند، دعا ميخوانند و به درگاه خدا راز و نياز ميكنند.
براي اينكه اين جلسات به هر صورتي بهتر و دقيقتر درآيد، كاري اساسيتر انجام دهد، تشكيلاتي ايجاد ميشود تا در حدود امكانات موجود، اقدام كند و راه را براي اقدامات وسيعتر و كاملتر بعدي و براي رسيدن به هدفهاي فوق آماده سازد.
تشكيلات براي ادارهي كارهاي فعلي سازمان به شرح زير تشكيل ميشود:
1- سازمان مركزي 2- سازمان مالي 3- سازمان تبليغات و ارتباطات، سازمانهاي مزبور وظايف آنها به شرح زير است:
الف) سازمان مركزي
سازمان مركزي از نمايندگان جلسات تشكيل ميشود و هر جلسه در سازمان دو نماينده دارد.
وظايف سازمان مركزي:
1- تهيّه و تنظيم نقشهها و طرحهاي لازم براي رسيدن به هدفهاي جمعيّت و توسعهي آن با استفاده از راهنماييهاي مشاورين روحاني؛
2- تماس و ارتباط با مراجع تقليد و كسب نظر آنان در موارد لازم؛
3- رسيدگي به پيشنهادها و تذكرات اعضا و جمعيتهاي وابسته به خود؛
4- نظارت بر كارهاي دو سازمان ديگر (سازمان مالي و سازمان تبليغات و ارتباطات)؛
5- تنظم و تصديق كليهي آئيننامههاي مربوط به جمعيّت، از قبيل آئيننامهي عضويّت در جلسات و غيره؛
6- تماس با هيئت روحاني در كليهي مسائل مورد نياز.
ب) سازمان مالي
سازمان مالي از نمايندگان جلسات و يك نماينده از سازمان مركزي تشكيل ميشود (هر جلسه در سازمان مالي يك نماينده دارد).
وظايف سازمان مالي:
1- ضبط و ثبت كمكهاي مالي كه از اعضا گرفته ميشود؛
2- تنظيم دفتر درآمد و دفتر هزينه و دفتر كل؛
3- كوشش براي ازدياد درآمد و تهيهي طرحهاي ابتكاري و مؤثر براي اين منظور كه در سازمان مركزي، طرح و پس از تصويب اجرا گردد؛
4- پرداخت هزينههايي كه به تصويب سازمان مركزي رسيده باشد؛
5- نظارت بر وصول درآمد و مصرف هزينه.
ج) سازمان تبليغات و ارتباطات
«اين سازمان نيز از نمايندگان جلسات (هر جلسه يك نماينده) و يك نمايندهي سازمان مركزي تشكيل ميشود».
هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي با انتشار اساسنامهي خود اعلام كردند راهي به سوي خوشبختي انتخاب كردهاند، راهي روشن و عملي براي به وجود آوردن يك جامعهي نمونهي اسلامي است و انتخاب اين راه، آنها را بر آن داشته است تا تعاليم حياتبخش اسلام را بهتر بشناسند، و آن را به ديگران بهتر بشناسانند و به آن بهتر عمل كنند و براي اينكه قدمهاي سريع و مؤثري به سوي تحقق اين آزورهاي خداپسندانه بردارند جلسات هفتگي دين تأسيس كردهاند كه در آن دور هم جمع ميشوند و قرآن ميخوانند، با تعاليم قرآن آشنا ميشوند، دعا ميخوانند و به درگاه خدا راز و نياز ميكنند و براي اينكه اين جلسات، به صورتي بهتر و دقيقتر در آيد و كاري اساسيتر انجام دهد، تشكيلاتي ايجاد كردهاند كه شامل سازمان مركزي، سازمان مالي و سازمان تبليغات و ارتباطات ميباشد.
پس از ائتلاف و تهيهي طرح تشكيلات مؤتلفه، نه تنها «جلسات ديني» همچنان برقرار بود بلكه جلسات شوراي مركزي نيز تشكيل و در آن مسائل ديني و چگونگي نحوهي تبليغات اسلامي مطرح ميشد. مسائل روز مسلمين و مشكلات روحانيت هم مطرح بود؛ مخصوصاً راجع به شايعات نيز بحث ميشد و شخصي مأمور تحقيق در مورد آن ميشد. مثلاً شايعاتي كه در مورد دارالتبليغ قم وجود داشت كه مدتها وقت آنها را گرفت و بعد هم كه تحقيق شد خلاف واقع بود. يكي از جلساتي كه خيلي طول كشيد و مدتي بحث شد، سخنراني حضرت آيتالله خميني قبل از تبعيد بود و چون قبل از آن، دربارهي موضوع مصونيت و كيفيت آن صحبت شد كه چگونه آمريكاييها بر جان و مال مسلمين تسلط بلامانع خواهند داشت، و قرار شد هر چه بيشتر توجه مردم را براي اطلاع از سخنراني جلب نمايند، كه چند روز بعد اعلاميهي ايشان صادر گرديد و همه مطلع شدند.
-------------------------------------
ارجاعات:
1 . به روايت ديگر ائتلاف از ناحيه حضرت امام پيشنهاد شد.
2.سورهي آل عمران، آيهي 11
.3مصاحبه با ابوالفضل توكليبينا،
.4مصاحبه با حبيبالله عسگراولادي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، جلسهي 4، نوار اول، 10/5/1378
.5مصاحبه با اسدالله بادامچيان، مركز اسناد انقلاب اسلامي، جلسهي 15، نوار اول، 13/4/1378، ش. ب 11397
.........................................................................................
منبع: كتاب "تاريخ شفاهي هيئتهاي موتلفه اسلامي"
شنبه 4 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]
صفحات پیشنهادی
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام ...
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره). نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) خبرگزاري ...
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره). نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) خبرگزاري ...
تشکیل ویکیپدیای اسلامی
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) ... سپس يكي ديگر از هيئتهاي فعال بازار را نيز مطلع و در ائتلاف خود سهيم كردند. آنها پس .
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) ... سپس يكي ديگر از هيئتهاي فعال بازار را نيز مطلع و در ائتلاف خود سهيم كردند. آنها پس .
«تحت تعقيب»2 در مرحله توليد قرار گرفت
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر ... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) ... اسلام سابقهي ...
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر ... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) ... اسلام سابقهي ...
نويسنده: امراللّه حسينى انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى - واضح
نويسنده: امراللّه حسينى انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى (قسمت دوم)... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره).
نويسنده: امراللّه حسينى انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى (قسمت دوم)... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره).
ترديد در سلامتي علي عبدالله صالح
بيني بزرگ امام خميني(ره) اشاره: فرمايشات ولي امر مسلمين در نيمه خرداد امسال حاوي ... مي رسد در حال و ... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر .
بيني بزرگ امام خميني(ره) اشاره: فرمايشات ولي امر مسلمين در نيمه خرداد امسال حاوي ... مي رسد در حال و ... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر .
سرمربي تيم فوتبال چلسي بركنار شد
نويسنده: امراللّه حسينى انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى (قسمت دوم) · نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) ...
نويسنده: امراللّه حسينى انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى (قسمت دوم) · نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) ...
حماس : با شيوه هاي جديد مقابله اسرائيل را غافلگير مي كنيم
احادیث و روایات: امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که .... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره).
احادیث و روایات: امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که .... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره).
ضرغامي: شيوه هاي متنوع تنها راه ارتباط با مخاطب است
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) · نويسنده: امراللّه حسينى انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى (قسمت دوم) · نويسنده: ...
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره) · نويسنده: امراللّه حسينى انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى (قسمت دوم) · نويسنده: ...
« ميشل سليمان » رئيس جمهور توافقي لبنان امروز معرفي مي شود
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره)... نويسنده: امراللّه حسينى انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى (قسمت دوم)... ...
نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره)... نويسنده: امراللّه حسينى انديشه سياسى اسلام از ديدگاه استاد مطهرى (قسمت دوم)... ...
وزير جهاد كشاورزي: توليد نان ذرتي لواش و سيب زميني «ساوالان»
احادیث و روایات: امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت .... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره).
احادیث و روایات: امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت .... نويسنده: حكيمه اميري تشكيل هيئتهاي مؤتلفهي اسلامي تحت نظر امام خميني(ره).
-
گوناگون
پربازدیدترینها