تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834950141
فلسفه ذهن
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: .sefid.25th August 2007, 01:48 PMفلسفه ذهن از شاخههای روش فلسفه تحلیلی است که ماهیت ذهن،رویدادهای ذهنی،کارکردهای ذهنی، و آگاهی را بررسی فلسفی میکند. طبیعت رابطه این امور با بدن فیزیکی؛ که به مسأله ذهن و بدن (نفس و بدن) معروف است نیز از مهم ترین مسائل فلسفه ذهن است. البته رویکردهای قارهای نیز به این شاخه فلسفی وجود دارد مانند پدیدارشناسی هگل. در عصر حاضر مک کلمراک با رویکرد فلسفه قارهای هایدگر که همان رهیافت پدیدارشناختی-اگزیستنسیالیستی است،فلسفه ذهن را بررسی میکند. مسأله ذهن و بدن در فلسفه ذهن از پارهای مسائل بحث میشود: مهمترین مسئله فلسفه ذهن که مسائل دیگری از دل آن پدید میآیند بحث رابطه ذهن و بدن است. در این مسأله چند دیدگاه وجود دارد: دوگانه انگاری این گرایش قدمت فراوانی دارد و از افلاطون آغاز میشود. در فلسفه جدید، دکارت با طرحی نو از دوگانه انگاری آن را احیا کرد. دوگانه انگاری دکارتی را جوهری مینامند زیرا او قایل به وجود دو جوهر مستقل نفس و بدن است. نفس جوهری مجرد و غیرمادی است. در عصر اخیر انشعابات دیگری از دل دوگانه انگاری پدید آمدهاند مانند: دوگانه انگاری وصفی یا خاصهای که تنها به وجود یک جوهر یا همان یگانه انگاری غیر تحویلی قایل است اما معتقد است که جوهر فیزیکی دو نوع ویژگی دارد: ذهنی و فیزیکی. درهم کنش گرایی یکی از بحثهای دوگانه انگاری جوهری، تعامل یا علیت دو جانبه ذهن و بدن است. مسأله اینجا است که یک جوهر مادی و یک جوهر غیرمادی که هیچ تناسبی با هم ندارند، چگونه میتوانند در هم تأثیر بگذارند؟ چند نظریه در این باب وجود دارد: شبه پدیدارگرایی، اصالت علت موقعی، اصالت ظهور ناگهانی و اصالت توازی. نظریه این همانی نظریه این همانی: مطابق این نظریه هر نوع از حالات ذهنی با نوعی از حالات فیزیکی و به عبارت دقیق تر: حالات مغزی همسان است. برای مثال، درد همواره با شلیک عصب ج یکی است. این همانی در این نظریه نوعی، وجودی است و نه مفهومی یعنی مفهوم حالت ذهنی غیر از مفهوم حالت مغزی است ولی این دو در خارج یک چیزند. تحقق پذیری چندگانه اعتراض مهمی به این همانی نوعی وارد شد و آن عبارت است از تحقق پذیری چندگانه؛ یعنی همیشه این طور نیست که یک نوع حالت ذهنی با نوع خاصی از حالت مغزی همراه باشد؛ به عنوان مثال، درد در موجودات دیگر میتواند بدون شلیک عصب ج محقق شود. حتی علوم عصبی نشان دادهاند انسانهایی که قسمتی از مغز را مانند بخش کلامی از دست میدهند پس از مدتی بخش دیگری از مغز وظیفه آن بخش را بر عهده میگیرد. این اعتراض منتهی به این همانی مصداقی شد. یعنی یک مصداق از حالت ذهنی همیشه با مصداقی از حالت مغزی یکی است. رفتارگرایی رفتارگرایی تحلیلی معتقد است واژگان حالات ذهنی معنایی به جز رفتار ندارند یعنی درد چیزی جز نالیدن، ابراز ناراحتی و دیگر رفتارها نیست. رفتارگرایی حذفی به کلی واژگان ذهنی را حذف میکند مانند کواین. ویتگنشتاین برخلاف آنچه معروف است رفتارگرا نیست (او صرفاً معتقد است که واژگان ذهنی از طریق رفتار شکل میگیرند). کارکردگرایی رفتارگرایی تحلیلی حق نداشت در تحلیل واژگان ذهنی از واژگان ذهنی دیگر استفاده کند و این امر سبب بروز مشکلاتی برای این رویکرد شد زیرا آنان چارهای از کاربرد این واژگان نداشتند. کارکردگرایی برای حل این مشکل به جای آنکه ذهن یا حالات ذهنی را رفتار که خروجی انداموارهاست بداند، آن را کارکرد یا تابعی از نقش علّی که ورودی نسبت به خروجی ایفا میکند، میداند. کارکردگرایی همچنین مشکل تحقق پذیری چندگانه را در نظریات اینهمانی حل کرد؛ زیرا ذهن که برنامه یا ساختار کارکردی است میتواند در سخت افزارهای مختلف تحقق یابد. کارکردگرایی همچنان در فلسفه ذهن پایدار است و انواع گوناگونی دارد مانند کارکردگرایی ماشینی، کارکردگرایی علّی و کارکردگرایی غایت شناختی. مسأله اذهان دیگر مسأله اذهان دیگر در فلسفه ذهن دارای دو بعد معرفت شناختی و مفهومی است: از بعد معرفت شناختی مسأله این است که ما از کجا بدانیم که دیگران ذهن دارند و صرفاً زامبی نیستند؟ از بعد مفهومی وجود اذهان دیگر را میپذیریم اما سؤال این است که آیا دیگران به همان کیفیت و نحوهای که ما حالات ذهنی را تجربه میکنیم، این حالات را تجربه میکنند؟ کیفیات ذهنی یا پدیداری کیفیات ذهنی همانطور که از نامش پیدا است، کیفیت تجربه کردن حالات ذهنی است. به این کیفیات، احساس خام (raw feel)هم میگویند. بعضی از فیلسوفان ذهن کیفیات ذهنی را مقوم همه حالات ذهنی میدانند و معتقدند تجربه همه حالات ذهنی با این کیفیت همراه است؛ کیفیتی که صاحب تجربه میداند چیست اما نمیتواند آن را توصیف کند. مقاله معروف تامس نیگل «خفاش بودن چه کیفیتی دارد؟» بر این دیدگاه تأکید میکند. اما فیلسوفانی مثل دنیل دنت اساساً کیفیات را حذف میکنند. دیوید چالمرز با توجه به مشکل کیفیات ذهنی به دوگانه انگاری وصفی گرایش دارد. حیث التفاتی دستهای از حالات ذهنی دارای «محتواً هستند مانند باور که محتوا (یا متعلق) آن یک گزارهاست مانند باور به اینکه باران میبارد. برای همین است که به اینگونه حالات گرایشهای گزارهای میگویند. نام دیگر این خصوصیت "دربارگی" است. حیث التفاتی از موانع تبیین فیزیکی ذهن به شمار میرود. البته این مانع چندان دشوار نیست زیرا حیث التفاتی ویژگی همه حالات ذهنی نیست و تنها برخی از این حالات را دربرمی گیرد. بحثهای فراوانی میان فیلسوفان ذهن جریان دارد که اگر حالات ذهنی همان حالات مغزی یا کارکردی باشند، اینگونه حالات چگونه میتوانند از حیث التفاتی (معناشناسی و محتوا) برخوردار شوند؟ جان سرل از برجسته ترین فیلسوفان ذهنی است که در این زمینه کارهای بزرگی کرده و اثری مستقل به نام "حیث التفاتی" نوشتهاست. اراده آزاد فیزیکالیسم فیزیکالیسم در فلسفه ذهن به چند معنا به کار میرود. فیزیکالیسم به یک معنا از اصول فلسفه ذهن معاصر است و دست کم تقریری حداقلی از آن مانند فرارویدادگی (supervenience) پذیرفته میشود. فیزیکالیسم گاهی به معنای اصالت علم فیزیک و تبیین ذهن بر اساس فیزیک بنیادین است (یا دست کم با تحویل روانشناسی به فیزیولوژی و تحویل فیزیولوژی به فیزیک بنیادین). گاهی هم به معنای اصالت دادن به بدن به کار میرود در مقابل ذهنی گرایی (mentalism). در ادبیات فلسفه ذهن، اغلب فیزیکالیسم به همان معنای نظریات اینهمانی ذهن و مغز به کار میرود و به فیزیکالیسم نوعی و مصداقی تقسیم میشود. هوش مصنوعی ماروین مینسکی، بنیانگزار لابراتوار هوش مصنوعی ام.آی.تی. (مؤسسه فناوری ماساچوست)، در تعریف هوش مصنوعی چنین میگوید: علمی که ماشینها را به انجام کارهایی وامی دارد که اگر آن کارها از آدمی سرزنند، مستلزم هوش خواهند بود (1968). این نام راجان مککارثی ابداع کرد. او در سال 1956 همایشی را ترتیب داد که بسیاری از پژوهشگران هوش مصنوعی آن را سرآغاز رشته خود میدانند. این همایش پروژه تحقیق تابستانی دارتماوث نام داشت. یکی از نخستین سخنرانیهای مربوط به هوش کامپیوتری در سال 1947 را منطق دان انگلیسی آلن تورینگ ایراد کرد که در آن زمان در آزمایشگاه فیزیک ملی کار میکرد. عنوان سخنرانی این بود: ماشین هوشمند؛ نظریهای ابداعی. تورینگ گفت: بحث من در این است که دستگاهها میتوانند رفتاری نزدیک به ذهن انسانی داشته باشند. محتوای ذهنی برای رویدادها، حالات یا فرایندهای ذهنی دارای کارکرد میتوان به دیدن اینکه در بستهاست یا اعتقاد به اینکه شما در حال تعقیب شدن هستید، مثال زد. آنچه به طور محوری موجب تمایز حالات، رویدادها و یا فرایندهای محتوامند است این است که دارای ارجاع به متعلق میباشند. این ویژگی جنسی و عام دارای زیرشاخههای بسیاری است. این ویژگی محتوا را به محتواهای مفهوم سازی شده محدود نمیسازد و محتواهای ساخته شده از حواس فرگه و نیز محتواهای راسلی ساخته شده از متعلقات و خصوصیات را دربر میگیرد. مطابق این ویژگی عام هنوز این احتمال باقی است که حالات ناآگاه همانند حالات آگاه دارای محتوا باشند. همچنین حالات شناحته شده توسط روان شناسی محاسبه ای-تجربهای میتوانند دارای محتوا باشند. فهم درست فلسفی از این مفهوم کلی محتوا نه تنها برای فلسفه ذهن و روان شناسی اساسی است بلکه برای نظریه معرفت و متافیزیک نیز دارای اهمیت است. علیت ذهنی رابطه علی دو طرفه میان ذهن و بدن امری است که با شهود خود آن را درمی یابیم و انکار آن نیازمند دلیل بسیار قوی و قدرتمندی علیه این شهود است. با این حال، پذیرش علیت ذهنی برای همه نظریات مربوط به رابطه ذهن و بدن از دوگانه انگاری گرفته تا فیزیکالیسم مشکلساز شدهاست. دوگانه انگاران برای تبیین آن گاهی به اصالت علت موقعی، گاهی به درهم کنش گرایی و گاهی هم به اصالت توازی روی آوردهاند اما هیچ یک از اینها نتوانستند تبیینی از رابطه علی ارائه کنند. انکار رابطه علی از طرف ذهن به بدن را در ادبیات فلسفه ذهن شبه پدیدارانگاری مینامند. پیوندگرایی همزمان با پیشرفت در شناخت اندام شناسی و فیزیولوژی مغز در نیمه اول قرن بیستم، این دیدگاه که مغز متشکل است از واحدهای پردازش الکتریکی ساده رواج یافت؛ واحدهایی که یکدیگر را برانگیخته و نیز از یکدیگر جلوگیری میکردند. پژوهشگرانی همچون مک گلوخ و پیتس 1943 شروع به تحقیق در این موضوع نمودند که چگونه شبکهای که از چنین واحدهای پردازش ساخته شده، میتواند محاسباتی را مانند منطق جملهای اجرا کند. پژوهشگران دیگر مانند روزنبلات 1962، و سلفریج 1959 فایده شبکهها را در کارهای مفهومی تر کاویدند. این رویکرد دوم را پیوندگرایی نامیدند هر چند برخی نظریه پردازان به ویژه آنها که از علوم عصبی وارد فلسفه شدهاند واژه شبکههای عصبی و عدهای دیگر اصطلاح پردازش توزیع شده موازی را ترجیح میدهند. هرچند پیوندگرایی در آغاز رقیب رویکرد پردازش نماد بود اما زمانی که علم شناختی در دهه 1970 شروع به تحقیق چند رشتهای کرد، رویکرد پیوندگرایی این وجه را از دست داد. فروکاهش(تحویل) این مفهوم در طبیعی ترین موقعیت خود یعنی در فهم فلسفی علم به خوبی میتواند تقریب شود. نمونه استاندارد کتب درسی عبارت است از رابطه ترمودینامیک و مکانیک. تا قرن نوزدهم، این دو نظریه نقش مهمی در تصور ما از جهان جسمانی ایفا میکردند. از یک سو، رفتار آنچه را توصیف میکرد که فکر میشد جوهر است؛ گرما، مبانی آن که تبیین کننده واقعیتهایی مانند جنبش گرما از اجسام گرمتر به اجسام سردتر و اینکه مقدار گرمایی که اینگونه منتقل شده به ترکیب مادی اجسام مربوطه بستگی دارد. از سویی دیگر، اصول مکانیک با تلاشهای نیوتون، روشهای تأثیر و تأثر اجسام ثابت و متحرک را بر یکدیگر تبیین میکرد. بر اساس تلاشهای نظری و تجربی در قرن نوزدهم، امکان اتحاد این دو نظریه وجود دارد؛ و در همین اتحاد است که مفهوم «فروکاستن» وارد بازی میشود. وقتی این را درک کنیم که همه مواد از ذرات ریزتر (اتمها و مولکولها) تشکیل شدهاند، و اینکه حرکت این ذرات تابع اصول مکانیک است، ممکن خواهد بود گرما را به عنوان درجهای که این ذرات به سوی آن حرکت کرده و یا نوسان مییابند، شناخت. در این صورت، تبیینهای پیشنهادی در ترمودینامیک باید تحت تبیینهای گسترده تر مکاینک رده بندی شوند. مثلاً انتقال گرما توسط قوانین انتقال حرکت در میان اتمها و مولکولها تبیین میشود. در این صورت میتوان گفت ترمودینامیک به مکانیک فروکاسته یا تحویل شدهاست. فروکاهی راهی است برای تأمین وجود شناختی برخی امور. مفهوم فروکاهی خارج از حیطه علم نیز دارای کاربرد است؛ اما همواره روشن نیست شرایط استفاده مناسب از آن محقق باشد. در فلسفه ذهن معمولاً نظریه این همانی نوع را فروکاهش گرایانه میدانند. یکی دانستن امور گوناگون ذهنی و انواع پدیدارهای جسمانی شباهت زیادی با یکی دانستن گرما و جنبش مولکولی دارد؛ و نتیجه این خواهد شد که فهم ما از ذهن به فهم ما از مغز و نظامهای جسمانی مرتبط فروکاسته شود. چنین فروکاستنی واقعی بودن وجود شناختی امور ذهنی را تضمین میکند. البته فهم متعارف ما از ذهن با یک نظریه مانند ترمودینامیک قابل قیاس نیست تا همانند این مفهوم قابل تحویل و فروکاهی باشد. هویت شخصی هویت یا اینهمانی شخصی از این بحث میکند که شخص در زمان t1 با خودش در زمان t2 به چه ملاکی یکی است؟ برای مثال، با چه معیاری حکم میکنیم که سامان امروز همان سامانی است که دیروز با او به کلاس رفتم؟ برخی از فیلسوفان ذهن ملاک اینهمانی شخصی را استمرار جسمانی شخص دانستهاند و برخی نیز ملاک اینهمانی را استمرار روانی میدانند. آگاهی یکی از مهمترین بحثهای فلسفه ذهن که در حال حاضر بحث روز این شاخه به شمار میرود، مسأله آگاهی است؛ زیرا علت اینکه چگونه انسان میتواند از امور مختلف آگاه باشد در حالی که امور فیزیکی مانند مغز و اعصاب هرگز نمیتوانند حالت آگاهی داشته باشند. جولین هاکسلی ۱۸۶۶ گفت: این انگاره که آگاهی نتیجه انگیزش بافتهای عصبی است درست مثل داستان مالیدن چراغ علاءالدین و بیرون آمدن غول است. این همان مشکل معروف شکاف تبیینی است. ما هیچ تصوری از طبیعت فیزیکی یا کارکردی خود نداریم که به وسیله آن تجربه ذهنی خود را درک کنیم. واژه شکاف تبیینی را لوین 1983 ابداع کرد ولی بیان آن از نیگل 1974 است. این واقعیت بحثهای بیست سال اخیر را درباره آگاهی تحت شعاع خود قرار دادهاست. برهان معرفت فرنک جکسن با استناد به کیفیات ذهنی -مانند رنگ- آزمونی فکری را ترتیب داد تا فیزیکالیسم را ابطال کند. فرض میکنیم مری در اتاقی سیاه و سفید زندگی میکند و از دیدن رنگها محروم است؛ او از طریق تلویزیونی سیاه و سفید و با کتابها و مجلاتی سیاه و سفید «همه» آنچه را که درباره عالم فیزیکی و ویژگیهای فیزیکی اشیاء دانستنی است میداند. او همه فرایندهای فیزیکی و فیزیولوژیکی قرمز-دیدن را میداند اما وقتی از اتاق سیاه و سفید آزاد میشود، و رنگ قرمز را برای اولین بار میبیند، میگوید: اوه... پس قرمز دیدن اینگونه است! این نشان میدهد که مری با اینکه همه دانستنیهای فیزیکی قرمز دیدن را میدانست، کیفیت قرمز دیدن را نمیدانست پس قرمز دیدن یک واقعیت فیزیکی نیست. این استدلال به برهان معرفت معروف است و پاسخهایی هم از آن داده شدهاست. تبعیت وقوعی؛ فرارویدادگی (supervenience) تبعیت وقوعی (فرارویدادگی) اصطلاحی است که حدود دو دهه یا بیشتر وارد فلسفه ذهن شده و به معنای وابستگی وجودی امور ذهنی به امور فیزیکی است. این مفهوم نقشی کلیدی در صورت بندی برخی از نظریات تأثیرگذار در مسأله ذهن و بدن ایفا کردهاست، به خصوص تقریرهایی از فیزیکالیسم غیر تحویلی. تبعیت وقوعی (فرارویدادگی) ذهن و بدن به نفع یا علیه ادعاهای خاصی در باب امور ذهنی و به منظور یافتن راهکارهایی برای برخی مسائل محوری ذهن به کار رفتهاست مانند مسأله علیت ذهنی. مباحثی هم راجع به خود تبعیت وقوعی (فرارویدادگی) ذهن و بدن وجود دارد مانند چگونگی صورت بندی آن، ارتباط آن با تحویل ذهن-بدن، آیا میتوان انواع خاصی از حالات ذهنی را مانند کیفیات ذهنی و حالات التفاتی از لحاظ فیزیکی تابع وقوعی (فرا رویداده) دانست، و در صورت عدم تبعیت (فرارویدادگی) آنها لوازم آن برای فیزیکالیسم چه خواهد بود. در این مقاله از منابع زیر استفاده شدهاست: Maslin, Kaith T., «An Introduction to the Philosophy of Mind» , UK, Cambridge, 2001 Guttenplan, Samuel, «A Companion to the Philosophy of Mind», UK, Blackwell, 2001 s_mary24th September 2007, 04:35 PMرابطه ویژگی و رویداد از نگاه کیم جِیگوُن کیم (Jaegwon Kim) فیلسوف ذهن اهل کره و ساکن امریکا از تأثیرگذارترین چهره های فلسفی معاصر در فلسفه ذهن است. او در حال حاضر در دانشگاه براون تدریس می کند. برای اطلاعات بیشتر به نوشته من در ویکی پیدیا درباره کیم مراجعه شود. *برای تلفظ صحیح اسم کیم از آقای جباری تشکر می کنم. به نظرات همین نوشته مراجعه شود. *برای جمع بندی خلاصه ای از پیشرفتهایی که تاکنون در بحث کیفیات ذهنی داشته ام، به وبلاگ انگلیسی من مراجعه شود. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کیم در کتاب "فلسفه ذهن" تفاوت "ویژگی" و "رویداد" (یا "حالت") را اینگونه بیان می کند: ویژگی امری کلی است مانند احساس و عاطفه که به نوبۀ خود ویژگیهای خاصتری را پوشش می دهد مانند درد. ویژگی در رویدادها یا حالات تحقق یا مصداق پیدا می کند. کیم در کتاب اخیرش "فیزیکالیسم یا چیزی به اندازۀ کافی نزدیک به آن" (Physicalism or Something Near Enough) دربارۀ ویژگیهای کلی توضیح داده اما دربارۀ جایگاه ویژگیهای ذهنی خاص و غیرنوعی توضیح اندکی داده است. اساساً توجه کیم به ویژگی و رویداد به علایق متافیزیکی او مربوط است. او نظریۀ اینهمانی رویداد را بسط داد: رویدادها یکی هستند اگر و تنها اگر در یک زمان و مکان واقع شوند و ویژگی واحدی را تحقق بخشند. البته کیم امروزه از این دیدگاه دفاع نمی کند. کیم همچنین یک تبیین مصداق بخش به ویژگی (property-exemplification) از رویدادها را ارائه کرد. رویدادها از سه چیز تشکیل می شوند: شیء یا اشیاء، ویژگی و زمان. در ذیل نگاه یکی از فیلسوفان ذهن را به کتاب جدید کیم به همراه پاسخ کیم ملاحظه می کنیم. ** مروررابرت هاولبر کتاب جدید کیم: به نظر کیم تحقق پذیری چندگانۀ یک ویژگی موجب تردید ما در نوع طبیعی بودن آن می شود به جای اینکه استقلال آن را به عنوان یک ویژگی تضمین کند. ویژگیهایی که به طور چندگانه قابل تحققند، نمی توانند تحویل شوند اما چرا باید بخواهیم چنین ویژگیهای ناهمگن را تحویل ببریم؟ در عوض باید مصادیق این ویژگی را تحویل ببریم. برای مثال، ممکن است مریخیها و انسانها هر دو درد داشته باشند، اما در مریخیها نقش درد را حالات مبتنی بر سیلیکان و در انسانها حالات مبتنی بر کربن ایفا می کنند. هرچند نباید بگوییم که ویژگی دردی وجود دارد که غیرقابل تحویل است و هر دوی ما –انسانها و مریخیها- در آن مشترکیم. بلکه باید درد مریخی را با حالات سیلیکانی که نقشهای مناسب را ایفا می کنند یکی بگیریم و درد انسان را با حالات کربنی که نقشهای مناسب را ایفا می کنند یکی بگیریم. این سؤال پیش می آید که درد "به طور کلی" چطور؟ ما درد انسان و درد مریخی را تحویل بردیم اما درد کلی چه می شود؟ اینجا همان نقطه ای است که به نظر می رسد کیم نظرش را تغییر داده باشد. پاسخ او در کتاب "ذهن در جهان فیزیکی" به نظر می رسد این باشد که درد کلی صرفاً مفهومی است که همۀ تحققها و مصادیق جزئی تحت آن واقع می شوند. این را یک دیدگاه غیرواقع گرایانه دربارۀ درد کلی می نامیم. اما کیم در این کتاب جدید از این پاسخ فاصله می گیرد. او همچنان معتقد است که ممکن است پایه های عصبی در مورد مصادیق مختلف درد تفاوت کنند، اما دردهای جزئی باید به مصادیق عصبی/فیزیکی خود تحویل برده شوند (Kim, 2005: 25). اما تغییر عقیده در عبارت بعد از آن رخ می دهد: ...مسألۀ علیت ذهنی برای همۀ مصادیق درد یک راه حل دارد. اما تأثیر علی خود درد چطور؟ دربارۀ قوای علّی خود درد به عنوان یک نوع طبیعی چه باید بگوییم؟ پاسخ این است که درد به عنوان یک نوع از لحاظ علّی ناهمگن است. ...خود درد فاقد آن نوع از وحدت علّی/قانونی است که از انواع طبیعی واقعی سراغ داریم، انواعی که برحسب آنها نظریه پردازی علمی هدایت می شود. ...مطابق این تبیین تحویلی، درد به لحاظ علّی عقیم یا شبه پدیدار نیست؛ بلکه صرفاً از لحاظ علّی ناهمگن است (ibid, 26). پس به نظر می رسد که کیم می خواهد درد کلی یک ویژگی باشد، صرفاً یک ویژگیِ به لحاظ علّی ناهمگن. این واقع گرایی دربارۀ درد کلی تغییری واقعی در نظریۀ کیم است. اما نگرانی این است که این تسلیم بی اثر باشد، به دو دلیل: 1. ما اینک دو ویژگی متمایز داریم که ممکن است "آخ" گفتن مرا تبیین کنند، دردهای-هاول و دردها. چرا در اینجا تزاحمی وجود ندارد؟ اگر در اینجا تزاحمی وجود ندارد، چرا فکر می کنیم میان ویژگیهای کارکردی و تحقق بخشهای آنها تزاحم وجود دارد؟ 2. آیا درد واقعاً نقش علّی ایفا می کند؟ حالاتی را که یا از مصادیق دردهای-هاول یا مصادیق نهنگ سفید (موبی دیک) بودن هستند، "نهدرد" می نامیم. آیا نهدرد هرگز مرا به گفتن "آخ" وامی دارد؟ آیا چنین چیزهایی وجود دارند؟ (آیا شلیک عصب ج در من و نهنگ سفید جهت اشتراکی دارند؟) شهود من می گوید که نهدردی وجود ندارد، و حتی اگر وجود داشتند، نمی توانستیم آنها را علت فریادکشیدن خود بدانیم. اگر دربارۀ نهدرد این را بگوییم، باید دربارۀ درد هم همین را بگوییم مگر اینکه درد نوع دیگری از "هویت حقیقی" را داشته باشد که نهدرد ندارد. اما گفتن این سخن به این معنا خواهد بود که غیرتحویلگرا باشیم. ممکن است من کیم را اشتباه فهمیده باشم اما اگر درست فهمیده باشم، فاصله میان او و یک غیرتحویلگرا بسیار کم شده است. ** پاسخ کیم: سلام رابرت، من فکر نمی کنم با هم اختلافی داشته باشیم، هرچند اختلاف نظر میان ما می تواند در یک سطح عمیقتر و جزئی تر پدید آید. طبق نظر من، در مصادیق خاصی از M (حالت ذهنی)، تزاحمی میان M و تحقق بخش آن P (حالت فیزیکی) وجود ندارد، زیرا مصداق M با مصداق P یکی است یا اینهمانی مصداقی دارد. هیچ M در این موقعیت علاوه بر مصداق P وجود ندارد. سرانجام همانطور که اشاره کردی، من این دیدگاه را می پذیرم که M، که کارکردی سازی شده، یک ویژگی واقعی نیست و بهتر است به عنوان مفهومی فهمیده شود که ویژگیها را (در سطح تحقق بخش) بر اساس خصوصیات علّی شان دسته بندی می کند. برخی مانند ند بلاک (به عقیدۀ من) اصرار می کنند که M یک ویژگی واقعی است؛ یک ویژگی که در این جهان با P1، P2 و ... تحقق می یابد، در جهان w1 به وسیلۀ Q1، Q2 و ... تحقق می یابد، در جهان w2 به وسیلۀ R1، R2 و ... تحقق پیدا می کند و همین طور، همۀ اینها به این بستگی دارد که چه قوانین و روابط علّی ای در این جهانها عمل می کنند. طبق چنین رهیافتی ممکن است تزاحم علّی واقعی میان مصداق خاصی از M و مصداق P که آن را تحقق می بخشد وجود داشته باشد و همانطور که اشاره کردی جایگاه علّی مصداق M به وسیلۀ مصدا سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 653]
صفحات پیشنهادی
مضامين فلسفه ذهن(8)تسلط رويكرد ايدهآليستي در فلسفه ذهن
مضامين فلسفه ذهن(8)تسلط رويكرد ايدهآليستي در فلسفه ذهن-مضامين فلسفه ذهن(8)تسلط رويكرد ايدهآليستي در فلسفه ذهن خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: ...
مضامين فلسفه ذهن(8)تسلط رويكرد ايدهآليستي در فلسفه ذهن-مضامين فلسفه ذهن(8)تسلط رويكرد ايدهآليستي در فلسفه ذهن خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: ...
فلسفه ذهن
فلسفه ذهن از شاخه.های روش فلسفه تحلیلی است که ماهیت ذهن، رویدادهای ذهنی، کارکردهای ذهنی، و آگاهی را بررسی فلسفی می.کند، طبیعت رابطه این امور با بدن فیزیکی؛ ...
فلسفه ذهن از شاخه.های روش فلسفه تحلیلی است که ماهیت ذهن، رویدادهای ذهنی، کارکردهای ذهنی، و آگاهی را بررسی فلسفی می.کند، طبیعت رابطه این امور با بدن فیزیکی؛ ...
مقدمهای بر فلسفه ذهن
کتاب - کتاب «مقدمهای بر فلسفه ذهن» نوشته جاناتان لو با ترجمه امیرغلامی از سوی نشر مرکز منتشر شد. به گزارش خبرآنلاین، فلسفه ذهن چیست؟ شاید بتوان گفت ...
کتاب - کتاب «مقدمهای بر فلسفه ذهن» نوشته جاناتان لو با ترجمه امیرغلامی از سوی نشر مرکز منتشر شد. به گزارش خبرآنلاین، فلسفه ذهن چیست؟ شاید بتوان گفت ...
مضامين فلسفه ذهن(23)مشكلات رفتارگرايي با مفهوم كيفيات ذاتي
مضامين فلسفه ذهن(23)مشكلات رفتارگرايي با مفهوم كيفيات ذاتي-مضامين فلسفه ذهن(23)مشكلات رفتارگرايي با مفهوم كيفيات ذاتي خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: ...
مضامين فلسفه ذهن(23)مشكلات رفتارگرايي با مفهوم كيفيات ذاتي-مضامين فلسفه ذهن(23)مشكلات رفتارگرايي با مفهوم كيفيات ذاتي خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: ...
كتاب انديشه - راهنماي مقدماتي فلسفه ذهن
«فلسفه ذهن؛ يك راهنماي مقدماتي» منتشر ميشود. كتاب «فلسفه ذهن؛ يك راهنماي مقدماتي» اثر ايان ريونزكرافت با ترجمه دكتر حسين شيخ رضايي توسط انتشارات صراط ...
«فلسفه ذهن؛ يك راهنماي مقدماتي» منتشر ميشود. كتاب «فلسفه ذهن؛ يك راهنماي مقدماتي» اثر ايان ريونزكرافت با ترجمه دكتر حسين شيخ رضايي توسط انتشارات صراط ...
فلسفه فیزیک---فلسفه ذهن
فلسفه فیزیک---فلسفه ذهن-فلسفهٔ فیزیک به مطالعهٔ بنیادها، چرائیهای فلسفی، تاریخ، و شیوههای علمی بکاررفته در علم فیزیک میپردازد.
فلسفه فیزیک---فلسفه ذهن-فلسفهٔ فیزیک به مطالعهٔ بنیادها، چرائیهای فلسفی، تاریخ، و شیوههای علمی بکاررفته در علم فیزیک میپردازد.
مضامين فلسفه ذهن(10)چالشي با مكتب پديدار جانبي
مضامين فلسفه ذهن(10)چالشي با مكتب پديدار جانبي-مضامين فلسفه ذهن(10)چالشي با مكتب پديدار جانبي خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: مكتب پديدار جانبي ...
مضامين فلسفه ذهن(10)چالشي با مكتب پديدار جانبي-مضامين فلسفه ذهن(10)چالشي با مكتب پديدار جانبي خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: مكتب پديدار جانبي ...
راهنمایی برای فلسفه ذهن
راهنمایی برای فلسفه ذهن-اندیشه - گزارشی از نشست هفتگی شهر کتاب که به نقد و بررسی کتاب «فلسفه ذهن: یک راهنمای مقدماتی» اثر ایان ریونزکرافت اختصاص داشت ...
راهنمایی برای فلسفه ذهن-اندیشه - گزارشی از نشست هفتگی شهر کتاب که به نقد و بررسی کتاب «فلسفه ذهن: یک راهنمای مقدماتی» اثر ایان ریونزکرافت اختصاص داشت ...
مضامين فلسفه ذهن(9)نقش فرعي پديدههاي ذهني در مكتب پديدار ...
مضامين فلسفه ذهن(9)نقش فرعي پديدههاي ذهني در مكتب پديدار جانبي-مضامين فلسفه ذهن(9)نقش فرعي پديدههاي ذهني در مكتب پديدار جانبي خبرگزاري مهر - گروه دين و ...
مضامين فلسفه ذهن(9)نقش فرعي پديدههاي ذهني در مكتب پديدار جانبي-مضامين فلسفه ذهن(9)نقش فرعي پديدههاي ذهني در مكتب پديدار جانبي خبرگزاري مهر - گروه دين و ...
مضامين فلسفه ذهن(24)شاخصهاي رفتارگرايي روانشناسانه
مضامين فلسفه ذهن(24)شاخصهاي رفتارگرايي روانشناسانه-مضامين فلسفه ... طرفداران اين نظريه به پرسشهاي فلسفي در باب سرشت ذهن كه قابل تحويل به پرسشهايي در ...
مضامين فلسفه ذهن(24)شاخصهاي رفتارگرايي روانشناسانه-مضامين فلسفه ... طرفداران اين نظريه به پرسشهاي فلسفي در باب سرشت ذهن كه قابل تحويل به پرسشهايي در ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها