واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مضامين فلسفه ذهن(23)مشكلات رفتارگرايي با مفهوم كيفيات ذاتي
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: اگر تلاش براي تحليل سخن در باب حالات ذهن با سخن در باب رفتار عملي نباشد چه چيز از رفتارگرايي فلسفي باقي ميماند؟ اين نكته در حقيقت صادق است كه مباني ما براي شرح حالات ذهن بر حسب امر ديگري به صورت گستردهاي رفتارگرايانه است. با اين همه، اين نگاه بينقص نيست.
دربارۀ بيان رايل مبني بر اينكه اشتباه است كه در اختيار داشتن ذهن از سوي شما را برحسب موضع جسمي شما و در ارتباط خاصي با يك هويت متمايز ( يعني ذهن شما) در نظر گرفت چه ميتوان گفت؟ در باب بيان ويتگنشتاين كه اصطلاحاتي كه براي نسبت دادن به حالات ذهني شما به كار ميروند براي تخصيص اشيايي از نوعي خاص نميتوانند به كار روند چه؟ هر دوي اين انديشهها مستقل از طرح تحليلي يك رفتارگرا هستند و نظراتي را در باب ذهن حفظ ميكنند كه خودآگاهانه و غيررفتارگرايانه هستند.
فردي ممكن است اينگونه فرض بگيرد كه داشتن يك ذهن صرفاً داشتن نوع خاصي از سازمان است و اين سازماني است كه ما موضوعات آن را بايد رفتار آگاهانه نام نهيم. فردي همچنين ممكن است اينگونه فرض بگيرد كه داشتن يك حالت مفروض ذهني صرفاً بودن در حالتي است كه به روش مشخص در عملكرد اين نظام سامان يافته سهيم است.
اين نماها براي كاركردگرايي بنيادين هستند و اين كاركردگرايي تصوري از ذهن ارائه ميدهد كه ما بايد به صورت ريزتري در مورد بررسي قرار دهيم. اما براي زمان حال اجازه دهيد به ضعف رفتارگرايي در توجه به جهت كيفي حالات ذهن اشاره كنيم. اگر سردرد شما صرفاً مستلزم رفتارتان يا ميل به رفتارتان بهنوعي خاص باشد آنگاه سرشت كيفي هر امري كه متكفل چنين رفتار شما يا ميل به رفتار شماست نامناسب است. اين نكته در مثال جعبۀ سوسك ويتگنشتاين اشاره شده است و همانگونه كه مشاهده ميكنيم اين مشخصۀ رفتارگرايي از كاركردگرايي نتيجه ميشود.
از "سرشت كيفي ذاتي" چه معنايي ميتواند مستفاد شود؟ تصور يك كيفيت ذاتي به بهترين نحوه در تقابل با تصور معاصر از يك مشخصۀ عرضي قرار دارد. يك كيفيت ذاتي كيفيتي است كه شيئي ذاتاً واجد است. كروي بودن كيفيت ذاتي يك توپ بيليارد است. نزديك ميز بيليارد بودن اما در مقابل يك مشخصۀ عرضي و غيرذاتي اين توپ است.
كيفيات ذاتي به عنوان اموري كه اشيا از آنها ساخته ميشوند به حساب ميآيند و ويژگيهاي عرضي به عنوان اموري كه بهوسيله اشياء تنها بر حسب ارتباطاتي كه آن اشيا با اشياي ديگر دارند اتخاذ ميشوند. در مثال جعبه سوسك تصور كنيد كه جعبۀ يك نفر شامل يك سنگ مرمر است و جعبۀ فرد ديگر شامل يك حبۀ قند است. بنابراين سرشت ذاتي آنچه درون هر جعبه است متفاوت است و اين دقيقاً چيزي است كه "به عنوان امر نامناسب كنار گذاشته ميشود".
ما ميتوانيم سرشت كيفي ذاتي يك شيء را از نظمها يا نيروهاي علّي جدا كنيم. اين توپ بيليارد اين نيرو را دارد تا بر روي ميز چرخ بخورد يك جام شيشهاي را خرد كند و همچنين اين قدرت را دارد تا نور را بهنوعي خاص منعكس كند. اما اين توپ همچنين يك سرشت كيفي بهخصوصي را واجد است: شكل خاصي دارد، اندازۀ خاصي دارد، درجۀ حرارت خاصي را واجد است، ارتباط ميان نيروها يا آرايشهاي يك شيء و ويژگيهاي كيفي كاري دقيق است.
هماكنون ما تنها نياز داريم تصديق كنيم كه به نظر امكان دارد تا ميان جنبههاي كيفي شيئي از گرايشها يا نيروهاي علّي آن تمايز قايل شويم و در اينجا مجدداً رفتارگرايي سرشت كيفي ذاتي حالات ذهن را به عنوان امري نامناسب در نظر ميگيرد.
جمعه 14 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]